پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


موسیقی زبان خداوند


موسیقی زبان خداوند
در آغازین ساعات یک شب پاییزی و در هوای متعادل و همراه ترافیک اعصاب خرد کن و همیشگی تهران به طرف خیابان حافظ حرکت می‌کنم. در خیابان حافظ روبه‌روی دانشگاه پلی تکنیک، مرکز تکنیک، تکنولوژی، فن و علم، ساختمانی قدیمی و تاریخی وجود دارد که هرگاه از آنجا گذر کنی حتماً توجهت را به خود جلب می‌کند.
اینجا ساختمان زیبای حوزه هنری است که تالارها و سالنهای مختلفی را در خود جای داده است. یکی از تالارها و برزگ‌ترین آن، تالار اندیشه است که مرا به سوی خود می‌کشاند. قرار است لوریس چکناواریان با دستهای جادویی خود در تالار اندیشه حوزه هنری همه را مسخر هنرنمایی خود کند.
فکر می‌کنم نوشتن از زندگی چکناواریان کار بیهوده‌ای باشد؛ زیرا فقط کافی است کمی اهل موسیقی باشی تا بارها نام وی را شنیده باشی و اگر هم اهل موسیقی نباشید بد نیست که بدانید. ‌چکناواریان یکی از نوابغ موسیقی ایران در دوران معاصر است که رهبری ارکسترهای مطرح دنیا از جمله ارکستر سمفونیک لندن، ارکستر فیلارمونیک لندن، ارکستر سلطنتی لندن، ارکستر همفونیک هاله، ارکستر فیلارمونیک هلسینکی،‌ ارکستر سمفونیک ارمنستان و مکزیک و ... را بر عهده داشته است.
همچنین استاد سالها آهنگساز تالار رودکی، فرهنگ و هنر و رهبر ارکستر اپرای تهران بوده‌اند. وی در سال ۱۳۶۱ در بروجرد متولد و در سال ۱۳۴۰ با رتبه اول از آکادمی موسیقی وین در رشته آهنگسازی فارغ‌التحصیل شد. وارد تالار اندیشه می‌شوم.
سالن مملو از مشتاقان موسیقی است. در صندلی نرم و راحت تالار فرومی‌روم و دیری نمی‌پاید که موزیسینها به صحنه می‌آیند و بعد از چند لحظه پیر سپیدموی موسیقی ایران با چهره همیشه مهربان و خندانش در میان تشویقهای ممتد و ابراز احساسات شدید تماشاگران بر صحنه قدم می‌گذارد و دستان هنرمندش با چوبهای جادویی‌اش شروع به نواختن رقص شمشیر می‌کند، تا به قول خودش با این موسیقی به تماشاچیان انرژی داده باشد تا برای برنامه ‌آماده شوند.
موسیقی‌ها اثر بزرگانی هم‌چون آرام خاچاریان، ملیک ماویساکالیان،‌ استوی واندر، لیونارد انارسن، یوهان اشتراوس، استیو شکاریان و لوریس چکناواریان یکی پس از دیگری روح همه را نوازش می‌کند. چکناواریان با شور و هیجان خود تماشاچیان را به وجد می‌آورد.
وی هنگام اجرای یک ملودی کردی که چند سال پیش شهرام ناظری نیز در یکی از ارکسترها روی آن خوانده بود به طرف تماشاچیان برمی‌گشت و برای آنها هم‌چون موزیسینها، دست هنرمند و چوب جادویی‌اش را حرکت می‌داد و از آنها می‌خواست دست بزنند و گاهی هم می‌خواست سکوت کنند. در قسمت بعد شهریار کهن‌زاد همراه دو گیتاریست و یک جازیست به ارکستر پیوستند. «نغمه‌های صلح» که موسیقی و تنظیم آن و شعرش از شهریار کهن‌زاد است. برنامه این قسمت را تشکیل می‌دهد. این نغمه‌ها که با اشعار انگلیسی و صدای کهن‌زاد خوانده می‌شود نغمه‌ای از صلح را در فضای تالار اندیشه می‌پراکند.
نکته جالب توجه اینکه کهن‌زاد یک جراح است و چکناواریان در سال ۱۳۸۳ به زیر تیغ جراحی وی رفته و توسط وی عمل شده است.
فرصتی پیش آمد که با چکناواریان و کهن‌زاد گفت‌وگویی کوتاه و خودمانی داشته باشیم. چکناواریان با رویی گشاده در پاسخ به این سؤال که چه چیزی را از برگزاری این کنسرت مد‌ّ نظر داشته و چه اتفاق جدید و مهمی در این کنسرت وجود داشته، می‌گوید: کار مهمی که امروز اجرا شد این بود که سولیستهای تهران دور هم جمع شدند و یک ارکستر مجلسی را تشکیل دادند و امروز اولین بار در این سالن اجرا کردند. همچنین قطعاتی که امروز اجرا کردیم متفاوت بودند و در آنها از موسیقی جاز کلاسیک گرفته تا موسیقی فلارمونیک و والس خودم، همچنین موسیقی کردی اجرا شد.
امشب این موسیقی کردی را، که چند سال پیش با شهرام ناظری اجرا کردم، به صورت ارکسترال اجرا کردیم. من عاشق این کارها هستم.
همچنین سوییت ایرانی که ماویساکالیان تنظیم کرده بود را اجرا کردیم. وی معتقد است: این برنامه‌ای بود که تمام افراد با سلیقه‌های مختلف می‌توانند از آن لذت ببرند و حتماً قطعه‌ای وجود دارد که به قلب و خود شنونده نزدیک باشد. وی در مورد اینکه این قابلیت و توانایی در کجای موسیقی محلی ما وجود دارد، گفت: این نوع موسیقیها خیلی غنی هستند و ملودیهای زیبایی دارند که تواناییهای بی‌شماری در آنها وجود دارد. چکناواریان در مورد تفاوت ارکستر مجلسی و سمفونی می‌گوید: ارکستر مجلسی گروه کوچکی است که سازهای بادی در آن نیست و از سازهای زهی در آن استفاده می‌شود.
کهن‌زاد در مورد اینکه از چه سازهایی در کارش استفاده خواهد کرد می‌گوید: قصد دارم در این کار از سازهای ایرانی به صورت علمی استفاده کنم. وی در مورد ظرفیت سازهای ایرانی معتقد است: ظرفیت سازهای ما زیاد است مثلاً اگر تنظیم این قطعه ملودی بومی را شنیده باشید می‌بینید که چقدر زیبا و دلنشین است و این به دلیل این می‌باشد که ساختار علمی پیدا کرده است.
وی معتقد است: پتانسیل سازهای ما بسیار بالا است و ما خود آن را محدود کرده‌ایم و اگر بگذاریم پیشرفت کند مطمئناً حجمی بیشتر از آنچه که در حال حاضر دارد خواهد داشت. من معتقد هستم هنوز روی موسیقی ما آن کاری که باید بشود نشده که برای خودمان دلیلهای منطقی هم داریم. مهم نیست که یک اندیشمند شرقی یا غربی آن را کشف کرده باشد؛ مهم این است که علمی است. وی در مورد اینکه آیا موسیقی تخصصش است یا نه، می‌گوید: موسیقی تخصص من نیست. من از ۱۳ سالگی ساز می‌زنم.
وی که در این ارکستر گیتار می‌نواخت در مورد ارتباط بین موسیقی و پزشکی معتقد است: یک کار موفق علمی زمانی چشمگیر است که با هنر مخلوط شده و هنر چاشنی آن باشد. من لحظات تنهایی‌ام را با موسیقی پر می‌کنم تا بهتر جراحی کنم و این دو نه تنها با هم تناقض ندارند بلکه با هم اورلپهای منطقی می‌دهند و خلأهای هم را پر می‌کنند. گفتنی است مرکز موسیقی حوزه هنری میزبان هنرمندان در رشته‌های مختلف هنری بوده و اخیراً نیز با میزبانی از اهالی موسیقی و علاقه‌مندان به این هنر آسمانی که تشنه موسیقی هستند کنسرتهای مختلفی برگزار کرده است. باید گفت به نوعی تالار اندیشه به مأمن‌گاهی برای هنرمندان تبدیل شده است.
سعیده جامی
منبع : سورۀ مهر


همچنین مشاهده کنید