جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


بازی به‌خاطر یک مشت دلار


بازی به‌خاطر یک مشت دلار
ستارگان سینما از شان کانری گرفته تا فی داناوی، جودی دنچ و بیل موری گاهی اوقات تنها به‌خاطر پول حاضر به بازی در نقش‌های بسیار پیش‌پاافتاده‌ای می‌شوند که فیلم‌های این فهرست از جمله معروف‌ترین آنها است.
● شان کانری
▪ دیگر هرگز نگو هرگز (۱۹۸۳)
شان کانری پس از حضور در «الماس‌ها ابدی‌اند» (۱۹۷۱) گفت که «دیگر هرگز» در نقش جیمز باند ظاهر نخواهد شد و تصمیم گرفت با ایفای نقش‌های دیگری دست به پولسازی زند. با وجود این اکثر تجربه‌هایش (مانند «زاردوز») ناموفق از کار درآمدند. دوازده سال بعد، تماشاگران شاهد بازیگری بودند که آشکارا دست به یک خودکشی حرفه‌ای می‌زد. بازیگر اسکاتلندی که در آن هنگام ۵۳ سال داشت، با پشت خمیده و موهای بسیار کم‌پشت خود، در کنار کیم بیسینگر جوان زوجی نامتناجس را تشکیل می‌دادند. جالب توجه است که در همان سال «اختاپوس» (جیمز باند دیگری با با بازی راجر مور) فروش بیشتری از فیلم کانری داشت.
● بیل موری
▪ گارفیلد (۲۰۰۴)
آیا باید بر ایرادهای فیلم‌های کودکان چشم‌پوشی کرد؟ نه، چرا که در میان فیلم‌های کودکان نیز آثاری برجسته‌ وجود داشته‌اند. بیل موری کل اعتباری را که طی سال‌های اخیر به سبب حضور در آثار مستقل به‌دست آورده بود، یکسره بر سر این فیلم می‌گذارد و از طریق بخشیدن صدایش به یک شخصیت انمیشینی، خام‌دستانه با برکین ما‌یر و جنیفر لاو هیوئیت همبازی می‌شود. احتمالا رقم چک پرداختی به موری باید خیلی بزرگ بوده باشد.
● مارلون براندو
▪ سوپرمن (۱۹۷۸)
قبول داریم که خود فیلم اثری آبرومند است اما بازی براندو در نقش جور- ال، پدر سوپرمن، چندان شایسته این صفت نیست. براندو هیچگاه به‌خاطر رقم‌های کلان که در مقابل حضور در نقش‌های کوچک و بی‌اهمیت می‌گرفت احساس شرمندگی نکرد. او برای ۱۳ روز کار در این فیلم رقم شگفت‌انگیز ۱۴ میلیون دلار دریافت کرد. به‌عبارت دیگر دستمزد براندو برای هر دقیقه حضور بر پرده ۲/۱ میلیون دلار بود.
● الیزابت تیلور
▪ خانواده فلینستون (۱۹۹۴)
یک اسطوره هنوز زنده که گرچه ۵ بار نامزد اسکار شده اما در زمینه انتخاب نقش‌های خوب، مانند همسرگزینی‌اش، در بسیاری از مواقع ناموفق بوده است. در حقیقت باید لری فورتنسکی را سرزنش کرد که پای او را به این فیلم باز کرد تا نقش پرل اسلاگهوپل، مادرزن فرد فلینستون، را بازی کند و بدین ترتیب تماشاگران در سرتاسر فیلم شاهد غرغرهای این بازیگر بودند.
● بن افلک
▪ چک دستمزد (۲۰۰۳)
این فیلم یکی از ساده‌ترین انتخاب‌های این فهرست بود، چرا که خود عنوان فیلم بهترین راهنما است. ظاهرا افلک هنگام امضای قرارداد این فیلم حتی نگاهی هم به فیلمنامه آن نینداخته بود. (خود او نیز از عملکرد آن دوره‌اش احساس پشیمانی می‌‌کند.) افلک در این فیلم نقش یک مهندس را بازی می‌کند (که تنها نشانه آن، زدن عینک است) که یک روز صبح از خواب برمی‌خیزد و متوجه می‌شود حافظه‌اش را از دست داده است. با تماشای فیلم کاملا مشخص می‌شود خود افلک نیز نقش را چندان جدی نگرفته است.
● باستر کیتن
▪ ساحل بلانکت بینگو (۱۹۶۵)
باستر کیتن در دوران صامت کمدینی بود که از برخی جهات حتی از چارلی چاپلین نیز پیشی می‌گرفت. باوجود این کیتن نتوانست با ورود صدا به سینما به‌راحتی کنار بیاید. کار این نابغه سینما در سال‌های ۱۹۶۰ به جایی رسید که به‌خاطر گذران زندگی حاضر به بازی در هر فیلمی می‌شد. البته او در این فیلم نیز کلاه معروفش را بر سر دارد و صورت سنگی‌اش را نیز حفظ کرده اما سازندگان فیلم در برخی صحنه‌ها او را به حرکاتی واداشته‌اند که تماشای‌ آن به‌راستی رقت‌انگیز است.
● کریستفر واکن
▪ کانگورو جک (۲۰۰۳)
گرچه واکن با کارگردانانی چون اسپیلبرگ و تارانتینو همکاری کرده اما تعداد فیلم‌های بد کارنامه‌اش آن‌قدر زیاد است که انتخاب بدترین‌اش کاری بسیار مشکل است اما در میان تمام این فیلم‌های بد، «کانگورو جک» نمونه‌ای منحصربه‌فرد است، چراکه در آن با یک جانور کیسه‌دار انیمیشنی که بسیار بد نیز طراحی شده، همبازی
شده است.
امیدواریم این بازیگر به‌زودی به خود بیاید. در حال حاضر او را می‌توان بدسلیقه‌ترین بازیگر معاصر در انتخاب نقش دانست.
● فی داناوی
▪ سوپرگرل (۱۹۸۴)
متاسفانه پیتر اوتول نیز در این فیلم ضعیف حضور دارد اما حداقل او در بیشتر صحنه‌های فیلم غایب است. برعکس اوتول، داناوی در کانون توجه فیلم قرار دارد و به تمامی در این کابوس غرق می‌شود. شخصیت کیمونوپوش داناوی در این فیلم بیشتر شبیه به کاریکاتوری از «کروئلا دویل» در «صد و یک سگ خالدار» است.
● لارنس اولیویر
▪ برخورد تایتان‌ها (۱۹۸۱)
لارنس اولیویر بودن واقعا بار سنگینی بر دوش یک بازیگر است. هیچ‌کس در اینکه اولیویر از بزرگ‌ترین بازیگران تاریخ سینما است شکی ندارد اما دیدن این فیلم هر تماشاگری را در مورد شان و مرتبت او دچار تردید می‌کند.
اولیویر در این فیلم به کوه المپ می‌رود تا تصویرگر ریشه پدرخوانده‌ها باشد.
در این فیلم شاهدیم که الیویر در اوج منازعات میان خدایان، به نظربازی با آفرودیت با بازی اورسلا آندرس مشغول است.
● مایکل کین
▪ آرواره‌ها: انتقام (۱۹۸۷)
کین نیز نقش‌های بسیاری را فقط به‌خاطر پول بازی کرده، تا جایی که می‌توان او را همزاد بریتانیایی کریستفر واکن دانست. انتخاب چهارمین «آرواره‌ها» در میان تمام فیلم‌های کین برای این فهرست، دلیلی خاص دارد.
زمانی که نام مایکل کین به‌عنوان برنده اسکار برای «هانا و خواهرانش» اعلام شد، او مشغول بازی در این فیلم شاهکار بود.
● اورسن ولز
▪ ترانسفرمرز: فیلم سینمایی (۱۹۸۶)
کمی به صداهایی که برای این انیمیشن انتخاب شده است دقت کنید: جود نلسن، کیسی کیسم، اریک آیدل، لئونارد نیموی و اسکاتمن کراترز. انتخاب‌های عجیبی است، این‌طور نیست؟ اما مسلما حضور هیچ‌یک از آنان به اندازه کارگردان «همشهری کین» باعث تعجب نیست. ولز در این فیلم صدای باریتون فوق‌العاده خود را به روباتی به نام «یونیکورن» می‌بخشد که هرچه را سر راهش قرار بگیرد می‌بلعد. آخرین فعالیت سینمایی ولز به یک شوخی تلخ شبیه بود.
● تونی کرتیس
▪ برزهای بدشگون به ژاپن می‌روند (۱۹۷۸)
والتر ماتائو با هوشمندی از حضور در این دنباله بی‌ارزش سر باز زد اما کرتیس تصمیم گرفت یک بار دیگر بخت خود را در این معرکه بیازماید و نتوانست از آن سربلند بیرون بیاید. جای تعجب است که ژاپنی‌ها پس از نمایش این فیلم روابط سیاسی دوستانه خود با آمریکا را قطع نکردند.
● بن کینگزلی
▪ خون راین (۲۰۰۵)
می‌گویند گاندی برای آزمایش اراده خودش گاهی کارهای عجیب می‌کرده است. نمی‌دانیم آیا هدف کینگزلی از حضور در چنین فیلمی نیز، مشابه هدف گاندی بوده است. سر بن کینگزلی در این فیلم خون‌آشامی بی‌سروته نقش «کاگان»، سلطان خون‌آشامان، را بازی می‌کند. احتمالا ملکه انگلستان با دیدن این فیلم و «مرغان توفان» کمی از اهدای لقب شوالیه به کینگزلی پشیمان شده باشد.
● ریچارد برتن
▪ جن‌گیر ۲: مرتد (۱۹۷۷)
برتن که ظاهرش بیشتر شبیه به دائم‌الخمری است که یک‌راست از میکده به سرصحنه فیلم آمده باشد، نقش بازپرسی اهل واتیکان را بازی می‌کند که مامور رسیدگی مجدد به پرونده ریگان مک‌نیل می‌شود. این سرباز مسیحی با شیطانی مسخره به نام پازوزو مبارزه می‌کند. یاد دوران پرمشاجره برتن با الیزابت تیلور به خیر.
● رابرت دنیرو
▪ ماجراهای راکی و بولوینکل (۲۰۰۰)
بازیگری که ویتو کورلیونه جوان بوده است. تراویس بیکل بوده است. جیک لاموتا، روپرت پاپکین و آل‌کاپون بوده است. ۶ بار نامزد اسکار شده است... و بزرگ‌ترین ستاره زنده سینما است. در مورد آنچه گفته شد هیچ شک و تردیدی نیست اما ناگهان فاجعه‌ای به نام «ماجراهای راکی و بولوینکل»، با چنان ابعاد وحشتناکی از راه می‌رسد که دنیرو هنوز از تبعات آن رهایی نیافته است. شاید بتوان شخصیت نازی دنیرو در این فیلم (که یادآور هاینریش هیلمر است) را فراموش کرد اما در مورد بسیاری از نقش‌هایی که پس از این فیلم ایفا کرد چه می‌توان گفت؟ واقعا کدام اسطوره تاکنون چنین بلایی بر سر خود آورده است. به راستی دنیرو چه دلیل قانع‌کننده‌ای برای شکستن قلب ما داشت؟
کریس نشاواتی
منبع: اینترتینمنت ویکلی، ۲۶ مارس
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید