پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

شیوه های تربیت مداری در گفت و گو با دیگران از منظر قرآن


شیوه های تربیت مداری در گفت و گو با دیگران از منظر قرآن
یکی از ضروریات اجتماعی انسان گفت و گو و ارتباط کلا می با یکدیگر است، بدین معنا که اصولا بسیاری از مشکلا ت و تنگناها، با بحث و گفت و گو مرتفع می شود و انتقال اطلا عات باعث رشد و تعالی انسان می شود، هر چه این ارتباط منطقی تر و بر اساس اصول متقن و محکم انجام پذیرد، نتیجه امر بهتر خواهد بود، حال ببینیم در آیات قرآن چه شیوه هایی برای این امر تاکید شده است:
۱) حکمت
۲) موعظه حسنه
۳) جدال احسن.
خداوند در سوره النحل آیه ۱۲۵ راه های سه گانه بحث و گفت و گو برای دعوت و هدایت را ترسیم نموده است. «ادع الی سبیل ربک بالحکمه والموعظه الحسنه و جدلهم بالتی هی احسن...» «ای رسول ما خلق را به حکمت و برهان و موعظه نیکو به راه خدا دعوت کن و با بهترین طریق با اهل جدل مناظره کن.»
«حکمت» به معنی منطق صحیح و استدلا ل حساب شده و به عبارت دیگر دست انداختن درون فکر و اندیشه مردم و به حرکت درآوردن و بیدار ساختن عقل های خفته آنان است.
«موعظه حسنه» یعنی اندرز نیکو، یعنی استفاده از عواطف انسان ها به منظور تحریک توده های عظیم مردم به سوی حق و قید «حسنه» این را می رساند که اندرز در صورتی موثر می افتد که خالی از هر گونه خشونت، برتری، تحقیر طرف مقابل، تحریک حس لجاجت او و... باشد.
«جدال احسن» یعنی مناظره به نیکوترین وجه ممکن، چرا که ممکن است ذهن طرف مقابل انباشته از مسائل و اطلا عات غلط باشد و این روش به منظور خالی کردن ذهن طرف مقابل است از نادرستی ها تا آمادگی بیشتری برای پذیرفتن حق داشته باشد و این جدال زمانی «احسن» است که در آن، حق و عدالت و درستی امانت، صدق و راستی بر آن حکومت کند و هیچ گونه توهین و تحقیر و خلا ف گویی و استکباری در آن نباشد. (تفسیر نمونه، جلد ۱۱)
این طرق مختلف بحث و گفت و گو می رساند که ظرفیت و درک مردم در یک حد و اندازه نیست و همچنین، شرایط نیز همیشه یکسان نیست لذا روش های گفت و گو بسته به سطح درک و توان مخاطبین و نیز شرایط و اوضاع زمان تبلیغ متفاوت است و بر همین اساس است که پیامبر (ص) می فرماید:
«انا معاشر الا نبیا» امرنا ان نکلم الناس علی قدر عقولهم» یعنی ما پیامبران ماموریم که با مردم به اندازه عقلشان سخن بگوییم و به قول مولوی:
پست می گویم به اندازه عقول عیب نبود این، بود کار رسول
در تفسیر نمونه چهار شرط برای روش جدال احسن ذکر کرده که به طور خلا صه و فشرده عبارتند از:
۱) شخص نباید اصرار داشته باشد که طرف مقابل گفته او را به عنوان یک مطلب حق بپذیرد بلکه چنان کند که طرف مقابل آن مطلب را نتیجه و تراوش شده ذهن و فکر خود بداند تا در مقابل آن موضع منفی و تند نگیرد. لذا قرآن بسیاری از حقایق و معارف خویش را در قالب استفهام مطرح می کند.
۲) از هر چیزی که حس لجاجت طرف مقابل را برمی انگیزد باید خودداری نمود چرا که باعث لجاجات طرف مقابل می شود و به همین جهت خداوند متعال می فرماید: «ولا تسبو الذین یدعون من دون الله» «شما مومنان بر آنان که غیر خدا را می خوانند دشنام مدهید» (سوره انعام آیه ۱۰۸)
۳) در بحث ها، انصاف را باید رعایت کرد به طوری که طرف مقابل واقعا احساس کند که هدف صد در صد روشن کردن واقعیات است. مثلا قرآن وقتی از مضرات شراب و قمار می گوید، به منافع مادی و جزیی آن هم برای گروهی اندک و البته ناآگاه اشاره می کند. (سوره البقره، آیه ۲۱۹)
۴) نباید مقابله به مثل کرد بلکه بدی ها و کینه توزی ها را با محبت و رافت و گذشت باید پاسخ داد. چرا که این روش موجب نرم شدن و جلب طرف مقابل می شود. قرآن می فرماید: «.. ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک و بینه عداوه کانه ولی حمیم.» «همیشه بدی خلق را به بهترین عمل پاداش ده تا همان کس که گویی با تو در سر دشمنی است دوست و خویش تو گردد.» (سوره فصلت- آیه ۳۴)
● تاکید بر جدال احسن در گفت و گو با اهل کتاب
خداوند در سوره العنکبوت آیه ۴۶ می فرماید: «ولا تجدلو اهل الکتب الا بالتی هی احسن...» «یعنی با اهل کتاب جز به روشی که از همه نیکوتر است مجادله نکنید.»
تعبیر به «التی هی احسن» در هنگام بحث و گفت و گوهای منطقی، آن طور که تفسیر نمونه می گوید، تمام روش های صحیح و مناسب مباحثه را شامل می شود، چه در الفاظ، چه در محتوی، چه در آهنگ سخن وچه در حرکات دیگر همراه با آن، که همه باید در همین شیوه و روش انجام گیرد. چرا که در این جا بحث به خاطر برتری جویی و غلبه بر طرف نیست بلکه هدف تاثیر کلا م و نفوذ در جان و روح مخاطب است و بهترین راه برای رسیدن به این هدف همین شیوه قرآنی است.
بنابراین اگر انسان سخن حق خود را بخواهد برطرف مقابل تحمیل کند قطعا او هم عکس العمل نشان داده و نمی پذیرد ولی اگر طوری بیان کند که شنونده آن را فکر خود بداند نه فکر گوینده، قطعا با انعطاف بیشتری آن را می پذیرد لذا دیده می شود که قرآن بسیاری از اهداف اعتقادی و اجتماعی خود را به صورت استفهام طرح می کند تا جوابش از درون فکر مخاطب بجوشد و آن را فکر خود بداند.
● جدال احسن از طریق همراهی با مردم
وقتی که حضرت ابراهیم (ع) می خواست خورشید و ماه و ستاره پرستان را تربیت و هدایت نماید در ظاهر با آنان همراهی می کرد و آن گاه با یک استدلا ل ساده آنها را متوجه اشتباهاشان می کرد و به آنان می گفت من چنین خدایی را نمی پرستم. «فلما جن علیه اللیل ر»ا کواکبا قال هذا ربی فلما افل قال لا احب الا فلین» «پس چون شب تاریک درآمد ستاره درخشانی را دید (برای هدایت مشرکان) گفت این پروردگار من است، پس چون آن ستاره غروب کرد گفت من چیز نابودشدنی را به خدایی نخواهم گرفت.» (سوره انعام، آیه ۷۶) و به همین ترتیب با ماه پرستان و خورشید پرستان به ظاهر همراهی کرد و آن گاه فرمود:
«یا قوم انی بری» مما تشرکون انی و جهت وجهی للذی فطر السموات والا رض حنیفا و ما انا من المشرکین» ای گروه مشرکان من از آن چه شریک خدا قرار می دهید، من با ایمان خالص رو به سوی خدایی میآورم که آفریننده آسمان ها و زمین است و من هرگز با عقیده جاهلا نه مشرکان موافق نخواهم بود.» (آیات ۷۸ و ۷۹ سوره انعام) علا مه طباطبایی می گوید: «این عبارت حضرت ابراهیم (ع) که فرمود: «هذا ربی» در حقیقت از باب تسلیم و به زبان خصم حرف زدن است، ولی در ظاهر خود را یکی از آنان شمرده و عقاید خرافی آنان را صحیح فرض نموده، آن گاه با بیانی مستدل، فساد آن را ثابت کرده است و این نحو احتجاج بهترین راهی است که می تواند انصاف خصم را جلب کرده و از طغیان او جلوگیری نموده و او را برای شنیدن حرف حق آماده سازد.
● تذکر دادن نه تحمیل کردن
در آیات بسیاری از قرآن این شیوه که پیامبران «متذکر» هستند نه «مسلط و تحمیل کننده» به خوبی نمایان است و از این جهت بررسی این روش نیز در خور توجه شایانی است.
خداوند در آیه ۲۱ و ۲۲ سوره الغاشیه خطاب به پیامبر اکرم (ص) می فرماید:
«فذکر انما انت مذکر لست علیهم بمعیطر» «ای رسول تو خلق را متذکر ساز که وظیفه تو غیر از این نیست و تو مسلط و توانا بر تبدیل کفر و ایمان آنها نیستی.» که پیامبر اکرم (ص) طبق آیه موظف به تذکر است و هیچ گونه تسلطی بر مردم ندارد و در واقع جمله «انما انت مذکر» تعلیل فعل امر «ذکر» است یعنی چون تو تذکر دهنده ای پس تذکر بده ولی امر هدایت و توفیق برای هدایت به خداوند مربوط است و تو نمی توانی آنها را مجبور به ایمان کنی آن چنان که دوست داری، همانند این آیه شریفه که می فرماید: «... و اما انت علیهم بجبار» « و تو بر آن مردم، جبار و مسلط نیستی» (سوره ق، آیه ۴۵)
از نخستین روز دعوت این شکل تعامل با مردم توسط پیامبر اکرم (ص) و مولی الموحدین امام علی (ع) شروع شد و تا پایان عمرشان نیز ادامه یافت و سپس توسط ائمه معصوم (ع) و علمای دین تا به امروز ادامه داشته و دارد. پیامبر اکرم (ص) هرگز از راه قهر، غضب، تندی، کینه توزی، برخورد خصمانه و موارد مشابه با مردم مواجه نشده و سرلوحه کار آنها برخورد منطقی و حساب شده توام با گذشت، متانت و مدارایی بوده است و همین عامل نقش به سزایی در موفقیت و پیشبرد برنامه ای خداپسندانه آنان بوده است، پس بهتر است ما مسلمانان که پیروان و شیعیان این بزرگواران هستیم در کلیه تعاملا ت اجتماعی خود این گونه عمل کنیم تا هم خود موفق و سعادتمند باشیم و هم زمینه ساز موفقیت و سعادتمندی جامعه را فراهم کنیم.
نویسنده : محمد کفاشیان
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید