پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


« بن هور» همیشه سینما


« بن هور» همیشه سینما
«چارلتون هستون» یکی از معدود بازماندگان نسل طلایی هالیوود در دهه ۵۰ و ۶۰ شنبه شب گذشته درگذشت.
وی همطراز بازیگرانی مثل «گریگوری پک»، «کرک داگلاس»، «لنکستر»، «آنتونی کوئین» و... است و شهرتی همپای آنان دارد. «هستون» متولد ۱۹۲۴ در «ایلی نویز» آمریکاست. از همان دوران کودکی به برنامه های نمایشی و بازیگری علاقه مند بود و به همین دلیل در نوجوانی آموزش هنر نمایش را در دانشگاه دید و بعد از آن بازی در نقشهای کوچک در سینما را در سال ۱۹۴۲ آغاز کرد، به علت علاقه وافرش به تجربیات دیگر بازیگری و صدای بم و مناسبش، در همان سالها در برنامه های رادیویی و تئاتر هم فعال بود که البته کار تئاتر را به اتفاق همسرش «لیدا یا کلارک» انجام می داد و معروفترین نقش نمایشی اش در این سالها بازی در «آنتونی و کلئوپاترا» بود.
اولین نقش مهم او در سینما بازی در فیلم عظیم و پرخرج «بزرگترین نمایش روی زمین» ساخته کارگردان تاریخ ساز بزرگ و معروف سینما «سیسیل ب. دمیل» است. این فیلم آغازگر همکاری مستمر و ثمر بخش وی با این فیلمساز می باشد که در موفقیت حرفه ای و محبوبیتش در آینده بسیار مؤثر و مهم جلوه می کند.
این فیلم برنده اسکار بهترین فیلم سال ۱۹۵۲ می شود و «هستون» جوان بر سرزبانها می افتد.
پس از بازی در فیلمهای مهم «روبی جنتری» (۱۹۵۳)، «افق دور دست» (۱۹۵۵) نوبت به دومین همکاری اش با «سیسیل ب.دمیل» و فیلم معروف «۱۰ فرمان» می شود.
دمیل که این فیلم را یک بار در سالهای گذشته و دهه ۲۰ به صورت صامت ساخته بود تصمیم به دوباره سازی آن می گیرد و از روی شباهت پرتره حضرت موسی کار نقاش معروف «میکل آنژ» با چهره «چارلتون هستون»، وی را برای ایفای این نقش معروف و مشکل برمی گزیند.
بدین ترتیب «چارلتون هستون» در کنار هنر پیشه های معروفی چون «یول برنیز» - «آناباکتر» و «جان درک» فرصت مجال و عرضه در نقش اصلی را پیدا می کند و به دلیل مؤلفه های خاص بازی اش که به آنها اشاره می شود، بازی ماندگار و قابل توجهی ارایه می دهد. بعد از آن نوبت فیلم معروف و پر سر و صدای «نشانی از شر» می شود.
وی که یکی از نقشهای اصلی این پروژه بود بود با اصرار فراوان، «اورسن ولز» را برای کارگردانی این اثر نوآور به کمپانی «یونیورسال» معرفی می کند و سرانجام «اورسن ولز» این فیلم ماندگار را می سازد. اما بازی «هستون» در نقش «وارگاس»، کارآگاه خصوصی مکزیکی که شخصیت مثبت فیلم هم هست در مقابل هیبت عظیم و بازی «ولز» جلوه چندانی ندارد و کل فیلم زیر سایه «اورسن ولز» قرار می گیرد. به دلیل داشتن هیکل درشت و اندام مناسب و عضلانی وی مناسب برای ژانر «وسترن» تشخیص داده می شود و بدین ترتیب برای یکی از نقشهای اصلی فیلم وسترن و عظیم «کشور بزرگ» انتخاب می شود.
بدین ترتیب باب همکاری «هستون» با «ویلیام وایلر» فیلمساز بزرگ هالیوود هم آغاز می شود که این همکاری در فیلم بعدی وایلر باعث ایجاد ماندگارترین نقش سینمای وی در فیلم «بن هور» و در نقش « جودا بن هور» می شود.
نکته جالب این است که این فلیم هم مانند « ۱۰ فرمان» دوباره سازی است و نسخه اول آن در سال «۱۹۲۴» توسط «فرد تیبلو» به صورت صامت ساخته شده بود. اما ساخته «ویلیام وایلر» با دریافت ۱۲ جایزه اسکار به یکی از معروفترین فیلمهای تاریخ سینما تبدیل می شود که یکی از این جوایز به «چارلتون هستون» به عنوان بازیگر برگزیده نقش نخست در آن سال تعلق می گیرد. بدین ترتیب «هستون» تنها جایزه عمر فعالیتهای سینمایی اش را برای بازی در این فیلم دریافت می کند.
پس از فیلم ناموفق اکشن حادثه ای «غرق کشتی مری در» و در سال ۱۹۶۱ نوبت به دومین و شاید بهترین هنرنمایی وی در سینما می رسد.
فیلم معروف تاریخی حماسی «ال سید» ساخته «آنتونی مان» و بازی در نقش این اسطوره تاریخی اسپانیا در کنار بازیگران بزرگی همچون «سوفیالورن»، «راف والونه» و «هربرت لوم»، رابطه عاشقانه «سید» و «شمین» (لورن) در فیلم بسیار عالی و تأثیرگذار پرداخت شده است. «هستون» یکی از بهترین بازیهای خود را در این فیلم به نمایش می گذارد و با این فیلم به اوج شهرت می رسد. «۵۵ روز در پکن» (نیکلاس ری)، «بزرگترین داستان عالم»(۱۹۵۶) و «خارطوم» (۱۹۶۶) فیلمهای مشهور تاریخی دیگر وی هستند.
«هستون» در اواخر دهه ۶۰ و دهه ۷۰ به بازیگری در ژانرهای حادثه ای رو می آورد که فیلمهای «سرقت هواپیما» (۱۹۷۲) - «زلزله» (۱۹۷۴)، «۲ دقیقه مهلت» (۱۹۷۷) از این جمله اند.
اما در این ژانر به اندازه ژانر تاریخی موفق نیست و بیشتر این ساخته ها، فیلمهای درجه ۲ شمرده می شوند. البته فراموش نشود که در کنار «ال سید»، «بن هور»، و «۱۰ فرمان»، بازی وی در نقش «میکل آنژ» در فیلم (رنج و سرمستی) (کارول رید)، (۱۹۵۶) هم از بهترین نقش آفرینیهای وی در کارنامه کاری اش است.
«هستون» از دهه ۷۰ میلادی به بعد به علت بالا رفتن سن و سال کم کارتر می شود و دیگر نقش ماندگاری در کارنامه وی دیده نمی شود، اما نقطه قوت اصلی بازیگری «هستون» انعکاس نوعی صداقت و خلوص آمیخته به «مردانگی» و «جوانمردی» است که همراه با صدای بم و فیزیک بدنی درشت و قد بلند و چهره مثبت اش وی را مناسب ترین گزینه برای نقشهای مثبت اسطوره ای تاریخی می کرد و به همین دلیل فیلمهای نمونه ای وی در این ژانر شکل گرفته و بیشتر در این گونه سینمایی موفق بود.
البته اکثر فیلمهای کارنامه کاری وی فیلمهای حماسی هستند که علاوه بر فیلمهای ذکر شده قبلی، «فیلمهای جولیوس سزار»(۱۹۷۰)، «آنتونی و کلئوپاترا» (۱۹۷۱)، سه تفنگدار و چهار تفنگدار (۱۹۷۳) هم قابل اشاره هستند.
جنس بازی هستون به گونه ای بود که اگر خارج از قالب تاریخی قرار می گرفت، بسیار خشک و نچسب می نمود و به غیر از معدود فیلمهای وسترن، مثل (ویل پنی - ۱۹۶۸) در بقیه بازیهایش چندان موفق نبود. از نقاط قوت بازی اش می توان به عصبانی شدن و خشمهایش اشاره کرد که با دندانهای به هم فشرده و چهره ای برافروخته فریادی از ته دل می کشید.
این عربده جگر خراش وی در نماهای بسته (کلوزاپ) بسیار تأثیر گذار بود و بهترین نمونه های آن در «بن هور» و «ال سید» دیده می شود. سکانسی که ال سید با بدنی مضروب، همسرش «شمین» (سوفیالورن) را صدا می زند و تنها دستش داخل قاب تصویر قرار می گیرد، یکی از به یاد ماندنی ترین لحظات بازیگری اوست.
در کارنامه کاری اش چندین فیلم ناموفق و نازل هم دیده می شود که درخور اعتبار هنری وی نبود. فیلمهایی مثل «سیاره میمون ها»(۱۹۶۸) و «بیسکوئیت سبز»(۱۹۷۰). وی یکی از کسانی بود که در فعالیتهای بشردوستانه هم بسیار شرکت می کرد، به همین دلیل جایزه «جین هرشولت» هم به او تعلق گرفت.
در ضمن وی از طرفداران حمل اسلحه و عضو اصلی باشگاه تیراندازی آمریکاست که در یکی از ساخته های «مایکل مور» در این رابطه، مورد سؤال قرار می گیرد و در مقابل صراحت لهجه «مایکل مور» مجبور به عقب نشینی می شود و با پرخاش مور را از منزلش بیرون می کند.
به هر حال حضور وی در مستند «مایکل مور» را باید آخرین نقش آفرینی و حضور وی در مقابل دوربین به شمار آورد.
علی باقرلی
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید