جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی !


تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی !
کتاب ، سرمایه تمدن معنوی بشر است . کتاب ، اندیشه های بلند انسانی را درج می کند تا پایگاه رفیع تفکر پایدار بماند و .... همه ما این ها را می دانیم به طوریکه این شعارها برای مان تکرای شده . هر روز در رسانه های دیداری ، شنیداری و نوشتاری از مسئولین دستگاه های فرهنگی گرفته تا نویسندگان و روزنامه نگاران، شعار کتاب و کتابخوانی سر می دهند.
ملول شدم از سخنرانی ها و حرف و حرف. به قول فردوسی بزرگ " به عمل کار برآید به سخنرانی نیست / دو صد گفته چون نیم کردار نیست ."به راستی شماییکه پیام خوانش کتاب و انتشار کتاب را می دهید و برای آن دل می سوزانید و هرروز جلسات چند ساعته جهت اعتلای فرهنگ کتاب برگزار می کنید، چرا آمار خوانشگران کتاب در ایران در مقایسه با دیگر کشورهای جهان اینقدر اندک است ! به یقین می دانم چون تعریف و تمجید نکرده ام مرا مورد مواخذه قرار خواهید داد .
ولی من هم به مانند شما، به عنوان عضوی کوچک از جامعه فرهنگی این کهن دیار در قبال فرهنگ مملکت ام مسئول ام و باید به صراحت کلام اذعان کنم که دستگاه ها ی فرهنگی فقط تبلیغات خوبی انجام می دهند و مقطعی عمل می کنند .
زمانی می گذرد و با سرور و افتخار تبلیغ می کنیم " هفته کتاب " یا " نمایشگاه بین اللمللی ... " ، نه بزرگواران با این برنامه ریزی های مقطعی ره به جایی نخواهیم برد . از قدیم گفته اند " خشت اول چون نهد معمار کج / تا ثریا می رود دیوار کج " معضل جامعه کتاب کشور ریشه ای و بنیادین است . در کشورهای پیشرفته در هر کوی و برزنی نمایشگاه بر پا می کنند در بیمارستان ها ، معابر عمومی ، اتوبوس ، مترو ، و حتی در مدارس ، دانشگاه ها ، مجتمع های آموزشی و.... به هر حربه ای که شده تلاش میکنند تا کتاب در نظاره مردم قرار بگیرد .
نگاه آنها به فرهنگ کتاب و کتابخوانی مقطعی نیست . قصد آنان صرفا شعار و تبلیغ نیست که بگویند مردم ببینید ما برای فرهنگ مملکت می اندیشیم . حرکت های فرهنگی آنان کاربردی است . ولی در کشور ما امروز نمایشگاه بر پا می کنند و تا فردایی دیگر ... !!!
اگر هدف ما اعتلای فرهنگ کتاب است . در درجه تخست باید به نویسندگان بها دهیم و اندیشه های آنان را پاس بداریم و حتی به نگاه هایی که دستگاه را مورد نقد قرار دهند با زاویه مثبت بنگریم . چرا از نقد می هراسید ؟ گفته اند کشوری می تواند صاحب اندیشه و فرهنگ باشد که در آن نقد سالم و سازنده زنده و پایدار باشد . با تعریف و تمجید که کار پیش نمی رود .
آنقدر از خود تعریف کردیم که آمار خوانندگان ما در حد صفر است . آنقدر از خود تعریف کردیم که وضعیت نشر کتاب در حد نابسامان است . آنقدر از خود تعریف کردیم که سرمایه های مکتوب مان را به تاراج بردند . باید به خود رجوع کنیم ! دست از بهانه ها برداریم .
برپایی نمایشگاه در سال فقط بهانه است تا زمانیکه کتاب به درون سبد فرهنگی خانواده ها راه نیابد و خانواده ها از آن بهره برداری نکنند ، تلاش ما بی فایده است . ماجرایی را از دوران دانشجویی ام در کلاس روش تحقیق روایت می کنم .
استاد بزرگوارم گفت ، روزی روبروی درب دانشگاه تهران مشغول بازدید از کتاب ها بودم که حضور مادر و فرزندی مرا به خود آورد . نوجوان به کتاب داستانی اشاره کرد و به مادر گفت " مامان این کتاب رو برام می خری ؟ " مادر پاسخ داد " کتاب به چه دردی می خوره عزیزم بیا بریم برات خوراکی بخرم "!! تا زمانیکه در کشور ما اینگونه طرز و تفکر هویداست باید چه کرد ؟ هنوزنگاه خانواده ها به کتاب فقیر است . به واقع آینده آن نوجوان چه خواهد شد !!!
چند درصد دانشجویان و دانش آموزان، کتاب آزاد می خوانند ؟ نگارنده این یادداشت با هردو قشر نامبرده سروکار دارد و به خوبی می داند که آمار خوانشگران ما بسیار اندک است و جهان غرب از بیسوادی دانشجویان و دانش آموزان ما خوشحال و خرسند . جهان غرب دوست دارد که آنان از علم تهی باشند . مگر تهاجم فرهنگی چگونه در یک کشور نمود می باید و رشد می کند و خود تبدیل به فرهنگ می شود ؟ تا زمانیکه به فرهنگ کتاب ، اساسی نگاه نشود هر روز به تاریکی ها نزدیک تر می شویم .
تا زمانیکه ممیزی بی انصافانه در نشر ما رایج است و جلوی اندیشه و افکار و عقاید گرفته می شود ، و تا زمانیکه واژه ها با لرزش دست بر روی صفحه سپید کاغذ حک می شوند ، دیگر چه انتظاری از خوانشگران می توان داشت ؟
همه فریاد می زنند که محوریت موضوعی کتاب ها تکرای است . دیگر حرف جدیدی درمیان نیست و از خریدن کتاب استقبال نمی کنند .راست هم می گویند تا کی باید آقای ... گزیده اشعاربزرگان را چاپ کند و مقدمه ای بر آن بنویسد و در روی جلد درج کند به اهتمام ... ! ما کی می خواهیم دست از سر بزرگان ادب کشور برداریم و با نام و نشان آنها نان بخوریم . امروزه هر کسی گزیده ای از اشعار بزرگان را برداشته و مقدمه ای می نویسد و با بها خود چاپ می کند و به وی نویسنده هم می گویند .
اگر نویسندگی این است پس به جرات می گویم بنده تا به امروز می توانستم صد جلد کتاب چاپ کرده باشم . متاسفانه مشکل یکی و دوتا نیست . این موضوع کاملا دو جانبه است از طرفی نویسندگان و از طرفی دستگاه های فرهنگی . عدم کتاب خوب و نوین با نگاهی راست اندیش و حقیقت بین ، سبب کمبود مخاطب در عرصه کتاب شده است . آمار بگیرید در چند ساله اخیر چند کتاب خوب فرهنگی به چاپ رسیده است و مخاطبان از آن رضایت داشته اند ؟
متاسفانه همه از هم تقلید می کنند و بطوریکه هر کتابی را که تهیه می کنیم تکرار و تکرار و تکرار . من خوانشگر کتاب ، نیاز به دستاوردهای جدید دارم . کتاب های ما طبق استانداردهای روز نیستند . هنوز نویسندگان ما در پی این هستند که زندگی نامه سعدی و حافظ چاپ کنند . بس است ترا به خدا بس است . اگر می خواهید از بزرگان سخن بنگارید به محتوای پنهان در آثارشان بپردازید و آنها را کندوکاو کنید و با پژوهش و تحقیق و استناد ، آن را به اثبات برسانید . من منکر نگارش ایندسته آثار نیستم . حرف من این است که با تکرار ما ره به جایی نخواهیم برد .
دیگر نکته ، مشکلات اقتصادی این حوزه است . چرا دستگاه های فرهنگی ما فقط کتاب های سفارشی را بودجه می دهند و چرا فقط حول محور موضوعی خاصی نویسندگان را حمایت می کنند؟ این دموکراسی فرهنگی نیست . باید به قشر نویسنده بیش از این ها ارزش و بها قائل شد .
جامعه نویسندگی کشور از بودجه ناکافی رنج می برد . چرا زمانیکه مناسبتی می شود حاضرید نقل و نبات ارزانی کنید و خرج های کلان کنید ، اما تا صحبت فرهنگ انسانی می شود بودجه مملکت تمام می شود ؟ دیواری کوتاه تر از فرهنگ پیدا نشد ؟ چه کنیم این هم یه جوریه دیگه اس ....من گفتم ، اما گوش شنوا کو؟ !!!
سعید گودرزی
منبع : کانون ادبیات ایران


همچنین مشاهده کنید