پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


هومر، شاعر افسانه‌ای یونان


هومر، شاعر افسانه‌ای یونان
همانگونه که فردوسی بزرگ با سحر حلال، پدیدار اثری بی‌همتا، چون شاهنامه گشت و آوازه اساطیر و داستان‌های ملی، گربه جغرافیا را در ادب جهانی جاودانه ساخت. در یونان، امیروسر یا به پیروی از زبان لاتین هومر نیز با آفرینش دو اثر منظوم حماسی خود یعنی ایلیاد و اودیسه جایگاهی بسزا در ادبیات جهانی گشود.
هومر بنا بر روایات ۹۰۰ سال ق‌‌م و از قول پدر تاریخ هرودوت ۸۵۰ سال ق‌م می‌زیسته، در مورد زادگاه او همچون بسیاری دیگر از نوابغ دوران باستان اطلاع جامعی در دست نیست ولی ۷ شهر یونان بر این مدعی‌اند که او از دیار آنان برخاسته. گفته شده هومر از هر دو چشم نابینا بوده و از شهری به شهر دیگر می‌رفته و شعر می‌سروده و بدین‌طریق امرار معاش می‌نموده. این مجموع سروده‌های هومر اولین بار توسط آریستارکوس در ۱۵۰ س‌ق‌م گردآوری شد.
هومر، سراینده ایلیاد و اودیسه: پیرامون اشعار و حتی شخصیت هومر سخنان فراوانی نقل شده. بسیاری به‌خصوص در قرن سوم ق‌م وجود هومر و اشعار سروده شده توسط او را انکار می‌کردند. روانشاد استاد سعید نفیسی در مقدمه کتاب ایلیاد که آن را به فارسی برگردانده، می‌نویسد: به او شک کرده‌اند، گفته‌اند که نه‌تنها این دو منظومه از یک گوینده نیست بلکه ایلیاد مجموعه سرودها و مقطعا نیست که گویندگان مختلف در زمان‌های مختلف سروده و سپس آنها را با هم گردآورده و از آن کتابی ترتیب داده و تدوین کرده‌اند اما در قرن هفدهم این عقیده سست شد و دانشمندان بزرگ به دلایلی ثابت کردند که سراسر ایلیاد اثر طبع یک‌ گوینده بیش نیست.
برخی دیگر درباره زمان سروده شدن این اشعار تردید داشتند و آنها را از قرن دهم پیش از میلاد نمی‌دانستند و معتقد بودند که یونانیان قدیم قرن‌ها پس از آن به شاعری آغاز کرده‌اند و حتی در این زمینه بدین عقیده گرویده بودند که ایلیاد مجموعه‌ای از سرودهایی است که آئوهای چند در قرن‌های متعدد سروده‌اند و سپس آنها را یکدست و یکنواخت کرده و با تصرفاتی همسان و هماهنگ کرده‌اند و بدین‌گونه که امروز هست، فراهم آورده‌اند و حتی برخی قسمت‌های کهنه‌تر را نشان داده‌اند...
در اواخر قرن هجدهم نیز دانشمند آلمانی با نام آگوست ولف در این باب در کتاب خود با نام مقدماتی بر هومر (Prolegomenes AHomere) هومر و منظومات را منتسب به وی می‌داند و بر این باور بود که این اشعار از ترانه‌های حماسی مردمی برگرفته شده، در مقابل او وحدت‌طلبان (Les unitaristes) به مخالفت با وی برخاستند. آنها معتقد بودند که به‌واقع، وحدت هنری منظومه‌های هومر است که وجود نویسنده نابغه را ایجاب می‌کند.
▪ ایلیاد و اودیسه:
منظومه ایلیاد را هومر در ۲۴ سروده به نظم کشیده. هومر در ایلیاد و اودیسه به توصیف قهرمانان و جنگجویان پرداخته؛ این منظومه علاوه بر ارزش و جایگاه وصف‌ناپذیر خود در ادبیات جهان در واقع منعکس‌کننده نوع زندگی و عقاید یونان باستان طی چندین قرن است.
▪ نگاهی گذرا بر سروده نخستین ایلیاد:
تمام داستان ایلیاد کارزاری است میان یونانیان و مردم تراوا، به سبب آنکه پاریس فرزند پادشاه تراوا هلن شاهزاده زیبای یونانی را ربوده.
در سروده نخست ایلیاد آگاممنون (Agamemnon) سالار یونانیان، دختر یکی از کاهنان معبد آپولن (Apolon) با نام کریزس (chrgses) را به اسیری می‌گیرد و کاهن آپولن با بسیاری فدیات و هدایا به محضر آگاممنون می‌آید از جمله عصای زرین آپولن را نیز با خود می‌آورد، به آن امید که بتواند دخترش را از بند او رها سازد ولی آگاممنون نمی‌پذیرد و او را با خشم از درگاه خود بیرون می‌سازد.
کاهن مایوس و ناامید باز می‌گردد و به درگاه آپولون (پروردگار شعر و هنرهای زیبا و خدای آفتاب) به مویه و زاری می‌پردازد چنانکه آپولون به او رحم می‌ورزد و از المپ (olympe) بیرون می‌آید و آگاممنون و سرزمینش را مورد خشم خود قرار می‌دهد و تیرهای خشم خود را روانه لشگریان و مردم می‌کند.
در این کشاکش که آشیل فرزند پله و نیز هرا همسر خدای خدایان زئوس وقتی ناظر کشته شدن مردم بودند بر آن می‌شوند تا به نزد پیشگویی بروند و سبب خشم آپولون را جویا شوند تا آنکه کالکاس که سرآمد تمام غیب‌گویان بود سبب خشم آپولون را انتقام کاهن خویش بیان می‌دارد و یگانه راه فرو نشاندن این غضب را بازپس فرستادن کریزس به همراه قربانی می‌داند.
آگاممنون با شنیدن سخنان غیبگو این پیشنهاد را در صورتی می‌پذیرد که غنیمتی دیگر به او دهند چرا که این محرومیت را درخور مقام خویش نمی‌داند.
در این هنگام است که آشیل با آزمندی آگاممنون به نزاع می‌پردازد و آگاممنون وی را تهدید می‌کند که غنیمت او را که دختری است به‌نام بریزئیس (Briseis) از او خواهد ربود بدین‌ترتیب تهدید خود را عملی می‌سازد، آشیل خشمگین می‌شود و از جنگ سر باز می‌زند و به کشتی خود می‌رود، غمگین می‌نشیند تا مادرش تتیس به نزد او می‌آید و علت اندوه او را جویا می‌شود.
تتیس با شنیدن سرگذشت فرزندش به نزد زئوس می‌رود و از او می‌خواهد تا مردم آخائی یونان را دچار عذاب سازد.
محمد ساعدی
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید