جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

آخرین میخ بر تابوت تجدیدنظرطلبی


آخرین میخ بر تابوت تجدیدنظرطلبی
کلکسیون انتخاباتی اصلاح طلبان با پنجمین شکست سنگین در انتخابات دور هشتم مجلس شورای اسلامی، تکمیل شد تا برگ دیگری باشد از افتخارات این جریان برای ثبت در تاریخ!
اصلاح طلبان پس از آنکه در انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم از "یک کاندیدای مردمی" که حمایت هیچ حزب و گروهی را یدک نمی کشید شکست خوردند، با تحلیلی اشتباه و "خود فریب" شکست را به دلیل برخی مسائل حاشیه ای چون "خواب نیمه شب"، "حضور سازمان یافته" و ... دانسته و تلاش می کردند به خود و هوادارانشان "کمی دلداری" داده تا آنان را همچنان در "اردوگاه اصلاح طلبان" نگه دارند، انتخابات شورای سوم شهر و روستا و خبرگان رهبری اولین هماوردی بود که اصلاح طلبان می پنداشتند می توانند با ردیف کردن برخی کاندیداهای به اصطلاح "غیرسیاسی" و "میانه رو"، صندلی های سبز شورای شهر را از آن خود کنند، این نوع تاکتیک یعنی حضور کاندیداهای "کمتر سیاسی" خود نشان می داد که اصلاح طلبان به این باور رسیده اند که در انتخابات ریاست جمهوری از "مردم" و "صندوق رأی" شکست خورده اند و "توهم های" دیگر را باید فراموش کنند.
این تاکتیک اصلاح طلبان در کنار اختلاف میان اصولگرایان سبب شد تا بتوانند ۳ کاندیدای خود به همراه هادی ساعی قهرمان تکواندوی المپیک را روانه شورای شهر کنند، هرچند همچنان اصولگرایان اکثریت مطلق شورای شهر سوم را با خود به همراه داشتند. این نتیجه ضعیف پس از شکست سنگین در انتخابات مجلس هفتم و ریاست جموری نهم برای اصلاح طلبان که "روحیه خود را تماماً باخته بودند"، چونان سراب آنچنان خوشایند بود که آنان را برای "خیز بزگتر" و تصاحب صندلی های قرمز مجلس شورای اسلامی به "توهم دیگری" در می آورد.
انتخابات شورای شهر هر چند برای اصولگرایان "عبرتی" شد تا عزم خود را برای ایجاد "جبهه متحد اصولگرایان" جزم کنند، این انتخابات برای اصلاح طلبان "سودای قدرتی" شد که در ادامه وحدت نیم بند در انتخابات شورای شهر سوم که بهانه ای شد که رشته ائتلافشان هر روز از هم گسسته تر می شد تا جایی که رسانه های کشور شاهد بگو مگوهای شدید و غیرمعمول میان اصلاح طلبان که هرکدام گناه شکست تاریخی در انتخابات ریاست جمهوری را به گردن آن دیگری می انداختند، باشد. حزب اعتمادملی از همان ابتدای کار، ساز جدایی نواخت و تلاش کرد با مصاحبه های آتشین، دبیرکل و اعضاء دوگانه اصلاح لطبان میانه رو- اصلاح طلبان تندرو را برای تکرار انتخابات شورای سوم کوک کند. حزب نوپای اعتماد ملی بر پایه همان عینیت اشتباه از فضای سیاسی کور می پنداشت مردم نه از "اصلاحات" که از "اصلاح طلبان تندرو" خسته و بیزار شده اند و اگر حزبی با شعار اصلاح طلبی از نوع "میانه" وارد صحنه انتخابات شود، می تواند "دل از مردم ببرد". هر روز که می گذشت بر آتش حمله اعتماد ملی به تندروهای اصلاح طلب دمیده می شد تا شاید "آب رفته کمی به جوی برگردد" از سوی دیگر محمد خاتمی که پس از انتخابات ریاست جمهوری نهم بنیادی "شبه حزبی" به نام "باران" را با حضور وزاری دولتش راه اندازی کرده بود، هر روز به حضور خود برای ایفای نقشی جدید به عنوان "پدرخوانده" جدید اصلاح طلبان می افزود.
طنز ماجرا آنجا بود که خاتمی "پدرخواندگی" جریاناتی را یدک می کشید که بارها به او با شدیدترین سخنان تاخته بودند تا جایی که سعید حجاریان تئوریسین و استاد جنگ روانی جبهه مشارکت، خاتمی را کسی دانست که "آخرین میخ را به تابوت اصلاحات زد." چاره ای نبود هم خاتمی اینها را دیده و شنیده بود و هم افراطیون کسی جز او را برای "جمع آوری رأی" در چنته نداشتند.
خاتمی آنچنان با تمام قوا برای پیروزی اصلاح طلبان به صحنه آمده بود که در یکی از سخنرانی هایش، برآشفت و گفت: "باید بازی شان را به هم بزنیم". اصلاح طلبان هم که این حمایت تمام قد خاتمی را دیدند، در تراکت های انتخاباتی خود نه حزب مشارکت، نه سازمان مجاهدین و نه حزب کارگزاران که همگی خود را "یاران خاتمی" نام نهادند.
اما قصه ضلع دیگر اصلاح طلبان از همه خواندنی تر است، "حزب اعتدال و توسعه" با ریاست در سایه حسن روحانی قرار بود همان کارکرد حزب دولت ساخته" کارگزاران سازندگی" را ایفا نمایند با این تفاوت که به جای رفسنجانی این حسن روحانی بود که می بایست "پدر معنوی" این حزب شود. حسن روحانی که می پنداشت می تواند در سایه انتقادهای تند و نیز از "دولت" جایگاهی برای خود در میان افکار عمومی دست و پا کند، با "حساب و کتابی انتخاباتی" و تحلیل درست شرایط اصلاح طلبان و پی بردن به وضعیت واقعی رأی اصلاح طلبان و عدم اقبال مردم به افراطیون در حالیکه گروه های سیاسی همه منتظر ورود او به صحنه "وزن کشی" سیاسی اش بودند، از ثبت نام برای کاندیداتوری منصرف شد و "عطایش را به لقایش بخشید" و از ترس مرگ سیاسی، خود کشی انتخاباتی کرد!
از سوی دیگر برخی از اصولگرایان که بعدها برخود نام "اصولگرایان فراگیر" نهادند در فضای پیش آمده از سوی رسانه های منتقد و ضد دولت اصولگرا، به نوعی "جو زده شده" و می پنداشتند می توانند با تندتر کردن فضای "نقد دولت" در میان "سرها، سری" پیدا کنند، هرچند این "اصولگرایان فراگیر" گاه و بی گاه حمایت "نیم بندی" هم از لیست "جبهه متحد اصولگرایان" روانه رسانه ها می کردند برای روز مبادا!
اما انتخابات ۲۴ اسفند ۱۳۸۶ نه یک انتخابات که "رفراندومی" بود برای به محک کشیدن و شفاف شدن "وزن سیاسی" منتقدین و موافقین دولت جریان اصولگرا. همان رفراندومی که اصلاح طلبان تا قبل از انتخابات ۲۴ اسفند برای معلوم شدن "میزان محبوبت دولت" در میان افکار عمومی از آن یاد می کردند و پس از مشخص شدن نتیجه انتخابات و شکست سنگین لیست اعتماد ملی، یاران خاتمی، گفتند باید گوش آنهایی که این انتخابات را "رفراندوم "می دانستند پیچاند. این تنها اما اصلاح طلبان نبودند که شکست خوردند که "اصولگرایان فراگیر" نیز در "توهم" خود، یکبار دیگر شکست را تجربه کردند و آشکارا "توهم" فراگیر بودن خود را در وسعتی به فراگیری کل کشور دیدند!
انتخابات به دور دوم کشیده شد تا این "رفراندوم" نه یکباره که برای دومین بار تکرار شود. شوک شکست در دور اول انتخابات چنان بود که اصلاح طلبان را برای دور دوم نه "تشویق و تحریک" که "سردرگم و مضطرب" کرده است. "نوروز" که برای بسیاری فصل رویش و شادابی و نشاط است برای "تجدیدنظرطلبان افراطی" و "یاران خاتمی" کابوس شده است که ایام شکست در دور اول را به ناچار می بایست یک بار دیگر تجربه کنند. تئوریسین های حزب مشارکت و سازمان مجاهدین در ایام "نوروز" دور هم جمع شدند و تصمیم گرفتند برای جلوگیری از تکرار "شکست اول"، "بازی را به هم بزنند" و اعلام کنند به نشانه "اعتراض"! از حضور در دور دوم انتخابات صرف نظر می کنند. هدف این بود که بیش از این عنوان و لیست و وجهه خاتمی زیر عنوان "یاران خاتمی" بدتر از آنی که هست شود. این تصمیم اما با مخالفت گروه های دیگر اصلاح طلب مواج شد و ناکام ماند.
با ناکامی تصمیم اول، قرار شد "طرح دیگری" اجرا شود چه اگر نمی توان از شکست سنگین اصلاح طلبان جلوگیری کرد حداقل می تواند لیست "یاران خاتمی" را از در و دیوار شهر پاک کرد.
تغییر لوگوی اصلاح طلبان برای دور دوم و "حذف نام یاران خاتمی" توسط "یاران خاتمی" نه ستاد ضد اصلاحات! پایان غم انگیزی است بر تراژدی اصلاحات در ایران. حجاریان راست می گفت. خاتمی آخرین میخ را به تابوت اصلاحات و تجدیدنظرطلبی زد.
حسین منتظر
منبع : رجا نیوز


همچنین مشاهده کنید