سه شنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۲ / 19 March, 2024
مجله ویستا

تاویل قرآن در منظر اهل بیت علیهم السلام


تاویل قرآن در منظر اهل بیت علیهم السلام
تأویل قرآن, موضوعی است که بیشتر مفسران و نویسندگان علوم قرآن, مطالبی درباره آن نگاشته اند; امّاحقیقت این است که بیشتر این نوشته ها و پردازشها آن گونه که باید پرده ابهام از چهره این اصطلاح برنگرفته اند وچه بسا نوشته هایی که به جای زدایش ابهام مایه زایش پرسشهایی جدید دراین مقوله هستند.
دگرگونی معنایی و به کار رفتن اصطلاح تأویل در برابر اصطلاح تفسیر و تنزیل ودرکنار ظهر و بطن قرآن ممکن است از جمله زمینه های ابهام این واژه باشد.
فهم معنای واژه (تأویل) با تکیه بر معنای لغوی و دستوری آن چندان دشوارنیست, چه این که تأویل ازماده (اول) است و فعل ثلاثی مجرد آن (آل) است, به معنای (رجوع)۱ وامّا تأویل, مصدر باب تفعیل است,۲ یکی از وجوه رایج معنایی باب تفعیل متعدی ساختن فعل لازم است. درثلاثی مجرد اگر معنای این واژه, رجوع به اول وآغاز هرچیز باشد, در باب تفعیل معنای آن رجوع دادن آن چیز به مبدأ و آغاز آن خواهد بود. به همین دلیل است که گفته اند:
(مراد از تأویل تصرّف درمعنای ظاهری لفظ است, به گونه ای که لفظ ازمعنای ظاهر و موضوع له, روبه سوی معنای دیگر نهد. البته این روآوری از معنای ظاهری به معنای دیگر مبتنی بر قرینه و دلیل ویژه است.)۳
گویا مشکل با این شناخت حل نمی شود وابهام با این تعریفها برطرف نمی گردد.
امّا به هر حال, پیش از بررسی آن در کلام وحی و سخن مفسران وحی, باید ریشه لغوی این اصطلاح روشن شود.
● معنای تأویل در لغت
ابن منظور می نویسد:
(… تأویل گرفته از (الاول)است, به معنای بازگشت,این به اعتبار یکی از معانی این واژه است, بنابراین معنی, تأویل کننده کسی است که سخن را به معنایی که احتمال می دهد, رجوع دهد.
گفته شده که تأویل از (الایالة) گرفته شده است که به معنای سیاست است, با این معنی, تأویل کننده درباره کلمه(تدبیر)می کند وآن را درجایگاه (معنایی) مناسب آن قرار می دهد.)۴
نویسنده کتاب: التحقیق فی کلمات القرآن, پس از نقل آرای گوناگون اهل لغت می نویسد:
(نتیجه تحقیق این است که معنای اصلی این ماده (رجوع) است واین رجوع, یا به اعتبار آغاز است, یا به اعتبار پایان, یا به اعتبار حقّ و فرض, یا اعتباری غیراز این موارد. همین معناست که در جمع مشتقات آن: الاول, الاولی, الاولین, التأویل, درقرآن مقصود است.)۵
(وفرق بین تفسیر و تأویل این است که تفسیر, پژوهش درباره مدلول ظاهری واژه است, از نظر ادبی التزامی وعقلی, امّا تأویل تعیین مرجع کلام ومراد و مقصود ازآن است(شناخت معنی). گاه مقصود از نظرمردم پنهان می ماند, ظاهر کلام مقصود را نمی رساند, این جاست که برای آگاهی از مقصود ومراد از لفظ به تأویل نیاز می افتد.)۶
● تأویل از دیدگاه مفسران
واژه (تأویل) درنوشته های مفسران و پژوهشگران علوم قرآن, بسیار مورد توجه بوده است, بیشتر آنان در باره آن, کم یا زیاد, چیزی نوشته اند. دیدگاهها ومعانی, گاه درخور جمع و تلفیق هستند, ولی دربرخی ازموارد درست در برابر هم قرار دارند.
جلال الدین سیوطی چندین نظر را نقل کرده است, از جمله نظر ابوطالب تغلبی را که می گوید:
(تفسیر بیان معنای موضوع له لفظ است, به گونه حقیقت یا مجاز, مثل تفسیر(صراط) به راه و صیب به باران و(تأویل)تفسیر باطن لفظ است, که از (اول) گرفته شده, که بازگشت به سرانجام کار دارد, بنابراین (تأویل) خبردادن ازحقیقت مراد است و تفسیر خبردادن از راهنمای مراد, زیرا لفظ کاشف ازمراد است وکاشف همان راهنماست. مثال:(انّ ربّک لبالمرصاد) تفسیرش این است(مرصاد) از (رصد) است, وقتی می گویند: (رصدته), یعنی مراقب آن بودم و (مرصاد)بر وزن مفعال ازاین ماده است. [بنابراین مکان مراقبت یا کمین گاه] امّا تأویل آن, هشدار از سستی در اجرای فرمان الهی و غفلت از توشه برداشتن وآمادگی برای عرضه به [پیشگاه] او ست. دلیلهایی قاطع مقتضی همین بیان در مراد از آیه کریمه است.)۷
علامه طباطبایی با اشاره به حدود ده دیدگاه درباره تأویل, آنها را در دو دیدگاه خلاصه می کند:
۱) نظریه قدما: تأویل مرادف تفسیر است, به جز در حروف مقطعه.
۲) متأخرین: تأویل یعنی معنی کردن برخلاف ظاهر واین مخصوص آیات متشابه است.۸
علامه, پس از ردّ دیدگاه نخست, چهار دلیل برای ردّ دیدگاه دوّم می آورد وخود درباره معنای تأویل در عرف قرآن مطلب دقیقی را بیان می کند.
(وبه هرحال (تأویل) از کلمه (اول) به معنای بازگشت است و مراد از (تأویل) آن چیزی است که آیه به سوی آن برمی گردد و مراد از تنزیل در برابر تأویل, معنای روشن و تحت اللفظ آیه می باشد.)۹
(بنابراین, تأویل هرچیزی حقیقتی است که آن چیز ازآن سرچشمه می گیرد وآن چیز به نحوی تحقق دهنده وحامل ونشانه اوست, چنان که صاحب تأویل زنده تأویل است وظهور تأویل با صاحب تأویل است.)۱۰
درجای دیگر می نویسد:
(وآنچه در قرآن کریم به نام تأویل ذکر شده است از گونه مدلول لفظ نیست, بلکه حقایق و واقعیتهایی است بالاتر از درک عامه, که معارف اعتقادی واحکام عملی قرآن از آنها سرچشمه می گیرد. آری همه قرآن تأویل دارد وتأویل آن به گونه مستقیم از راه تفکر درخور درک نیست واز راه لفظ قالبی بیان نمی شود… )۱۱
(… سوّم: تأویل ازمفاهیمی که مدلول واژگانند نیست, بلکه تأویل از امور خارجی و عینی است.)۱۲
موضوعی که نباید بی توجه از کنار آن بگذریم این است که علامه تأویل درکل قرآن را با تأویل متشابهات قرآن به یک معنا نمی داند:
(وتأویل از (اول) است, به معنای بازگشت, بنابراین تأویل متشابه همان مرجعی است که متشابهات به آن برمی گردد [محکمات]و تأویل قرآن همان مأخذی است که معارف قرآن ازآن گرفته می شود [ام الکتاب].)۱۳
پل نویا, که در تفاسیر عرفانی پژوهشهای بسیاری دارد, نوشته است:
(تأویل هنگامی به وجود می آید که متن, معنایی سوای معنای ظاهری یا لفظی دربردارد, این معنای دیگر را چگونه می توان کشف کرد؟)۱۴
(تأویل, در برابر تفسیر, در روایات اسلامی, معنایی اصطلاحی یافته که مراد ازآن تفسیر نمادی یا باطنی است. درآغاز این رویارویی که در سطح کار تفسیری وجود داشته, در سطح لغوی دیده نمی شود, زیرا تفسیر به طور کلی, اعم از لفظی ونمادی, هم به معنای تفسیر, به کاربرده می شود و هم به معنای تأویل, دست کم برای (مقاتل) این دو کلمه ظاهراً به یک معناست. او در مقدمه تفسیرخود(برگ ۲ب) می نویسد:
(آن که قرآن می خواند بی آن که (تأویل) آن بداند نادان است. ولی درحالی که تفسیر یک معنی بیشتر ندارد وجز یک بار درقرآن نیامده است (ولایأتونک بمثل الا جئناک بالحقّ و احسن تفسیراً) (فرقان/۳۳) به عکس(تأویل) چندین بار درمعانی گوناگون آمده است…. )۱۵
نویسندگان کتاب (علوم القرآن), پس از نقل مهم ترین دیدگاه مفسران درباره اصطلاح (تأویل) می نویسند:
(پژوهش در تعیین کلمه (تأویل) دربرابر واژه تفسیر گنجایش تمامی این معانی را دارد, امّا هنگامی که سخن از (اصطلاح) باشد وهدف تعیین مرز معنایی آن… هیچ مشکلی برای مفسر نیست. مشکل آن جاست که برای این واژه یک معنای اصطلاحی بتراشیم وآن را تنها معنای این واژه بشماریم وهنگامی که این واژه در نصوص شرعی (کتاب و سنّت) به کار رفت آن را براساس همان معنای اصطلاحی معنا کنیم… ما افزون بر شناخت معنای اصطلاحی آن, معنای قرآنی آن را نیز باید به دست آوریم.)۱۶
در زمینه معنای قرآنی واژه تأویل درکتاب یادشده چنین آمده است:
(با پژوهش دراین آیات می فهمیم که واژه تأویل درآنها به معنای تفسیر وبیان مدلول کلمه نیست وجز در یک آیه (آل عمران/۷)که تأویل به متشابهات اضافه شده است, ازآیات دیگر برمی آید که معنای تأویل غیر از تفسیر است.
معنای مناسب با این آیات این است که (تأویل) هرآیه, همان چیزی باشد که به آنان باز می گردد, به همین سبب تأویل گاه ارجاع به سوی خدا وپیامبر دانسته شده است وگاهی به سوی کتاب. به گمان قوی درآیه هفت سوره آل عمران هم همین معنا اراده شده است… زیرا تأویل آیات متشابه به معنای بیان مفاهیم واژگان آن نیست, بلکه مقصود آن چیزی است که این معانی به آن برمی گردد. چه این که تصویر یک معنای عام, همواره نیازمند آن است که دریک مصداق جزئی صورت گیرد واین مصداق جزئی, تأویل آن معنای عام به شمار می آید.
تأویل به این معنی, همان است که به عنوان (تفسیر معنی) شناخته می شود. در برابر (تفسیر لفظ) که عبارت است از فهم معنای مفردات و ترکیب جمله در درک ظاهر الفاظ.
زمانی که میان تفسیر لفظ و تفسیر معنی فرق بگذاریم, خواهیم دانست که تفسیر معنوی آیات متشابه, مخصوص خداست, نه تفسیر لفظی آیات.)۱۷
● واژه تأویل درآیات قرآن
واژه (تأویل) هفده مرتبه در قرآن به کار رفته است که البته در همه موارد, منظور تأویل قرآن نیست, از جمله:
۱) (هوالّذی أنزل علیک الکتاب منه آیات محکمات هنّ ام الکتاب واخر متشابهات فامّاالذین فی قلوبهم زیغ فیتّبعون ماتشابه منه ابتغاء الفتنة وابتغاء تأویله ومایعلم تأویله الاّ اللّه والرّاسخون فی العلم یقولون آمنا به کلّ من عندربّنا ومایذّکّر الاّ اولوا الالباب)
آل عمران/۷
او, کسی است که این کتاب آسمانی را برتو نازل کرد که قسمتی ازآن آیات محکماتند; که اساس این کتاب بشمارند, وقسمتی ازآنها متشابهاتند, امّا آنان که در قلوبشان انحراف است, به دنبال متشابهاتند, تا فتنه انگیزند و تأویل [نادرستی] برای آن می جویند, درحالی که تأویل آنها را جز خدا و راسخان در علم نمی دانند. می گویند: ما به همه آن ایمان آوردیم, همه از طرف پروردگار ماست وجز صاحبان خرد پند نمی گیرند.
۲) (بل کذّبوا بمالم یحیطوا بعلمه ولمّا یأتهم تأویله کذلک کذّب الذین من قبلهم فانظر کیف کان عاقبة الظّالمین. ومنهم من یؤمن به ومنهم من لایؤمن به وربّک اعلم بالمفسدین) یونس /۳۹ و ۴۰
بلکه چیزی را دروغ شمردند که آگاهی ازآن نداشتند, وهنوز تأویل آن برآنان روشن نشده است! پیشینیان آنان نیز همین گونه دروغ شمردند, پس بنگر فرجام کار ظالمان چگونه بود! بعضی ازآنها به آن ایمان آورند وبعضی ایمان نمی آورند, پروردگارت به مفسدان آگاه تر است.
۳) (ولقد جئناهم بکتاب فصّلناه علی علم هدی و رحمة لقوم یؤمنون. هل ینظرون الاّ تأویله یوم یأتی تأویله یقول الّذین نسوه من قبل قدجاءت رسل ربّنا بالحقّ فهل لنا من شفعاء فیشفعوا لنا أو نردّ فنعمل غیرالّذی کنا نعمل قد خسروا انفسهم وضلّ عنهم ماکانوا یفترون) اعراف/ ۵۲ و ۵۳
ماکتابی برای آنان آوردیم که [اسرار و رموز] آن را با آگاهی شرح دادیم, [کتابی] که مایه هدایت ورحمت برای جمعیتی است که ایمان می آورند. آیا آنان جز انتظار تأویل آیات [وفرارسیدن تهدیدهای الهی] دارند؟ آن روز که تأویل آنها فرا رسید, [کار ازکار گذشته و پشیمانی سودی ندارد, و] کسانی که پیش تر آن را فراموش کرده بودند می گویند: فرستادگان پروردگار ما حق آوردند, آیا [امروز] شفیعانی برای ما وجود دارند که برای ما شفاعت کنند؟ یا [به ما اجازه داده شود که به دنیا] بازگردیم واعمالی غیرازآنچه انجام می دادیم انجام دهیم؟ [ولی] آنها سرمایه وجود خود را از دست داده اند ومعبودهایی را که به دروغ ساخته بودند, همگی از نظرشان گم می شوند.
۴) (… ویعلّمک من تأویل الاحادیث…)
یوسف/۶(و ۲۱ و ۱۰۱ به همین تعبیر)
… واز تعبیر خوابها به تو می آموزد…
(الاحادیث) را مترجمان ومفسران, بیشتر به معنای (خوابها) گرفته اند وبرخی آن را معادل رؤیا درفارسی گرفته اند که افزون بر خواب, شامل تصورات (وآرزوها) در بیداری هم می شود. درهمین سوره یوسف, چند بار دیگر تأویل به کار رفته که مقصود ازآنها تعبیر رؤیاست.
۵) (قال هذا فراق بینی و بینک سأنبّئک بتأویل مالم تستطع علیه صبراً) کهف / ۷۸
او [به موسی] گفت: اینک زمان جدایی من و تو فرارسیده; امّا به زودی راز آنچه را که نتوانستی دربرابر آن صبر کنی, به تو خبر می دهم.
و به همین مضمون درآیه ۸۲ همین سوره.
۶) (واوفوا الکیل اذا کلتم و زنوا بالقسطاس المستقیم ذلک خیر و أحسن تأویلاً)
اسراء/۳۵
وهنگامی که پیمانه می کنید, حقّ پیمانه را ادا کنید, وبا ترازوی درست وزن کنید! این برای شما بهتر است, و عاقبتش نیکوتر است.
۷) (یاایّها الذین آمنوا اطیعوا اللّه و اطیعوا الرّسول واولی الامر منکم, فان تنازعتم فی شئ فردّوه الی اللّه والرّسول ان کنتم تؤمنون باللّه والیوم الآخر, ذلک خیر و أحسن تأویلاً) نساء /۵۹
ای کسانی که ایمان آورده اید! پیروی کنید خدا را, و پیروی کنید پیامبر خدا و اولوالامر [=اوصیای پیامبر(ص)] را, وهرگاه در چیزی نزاع داشتید, آن را به خدا و پیامبر بازگردانید [وازآنان داوری بطلبید] اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید, این [کار] برای شما بهتر و پایانش نیکوتر است.
اجمال نظر مفسران و لغویان را درمورد معنای تأویل دانستیم. درباره تأویل قرآن, نظر علامه طباطبایی و شهیدصدر درخور اعتناست. به تعبیر علامه (امور خارجی عینی) تأویل قرآن است که دراین صورت خود حقایقی مستقل وجدا از لفظ اند وبه نظر شهید صدر, تصویر و مجسم ساختن اموری که آیات به آنان برمی گردد.
● معنای تأویل در روایات اهل بیت(ع)
ازکاربرد واژه تأویل در روایات رسیده ازطریق اهل بیت(ع)می توان پی برد که واژه تأویل در بیشتر روایات در برابر تنزیل ومواردی هم در برابر تفسیر قرار گرفته است. ازمواردی که در برابر تفسیر قرارگرفته درکلام امام باقر(ع)است:
۱) (حکم بن عیینه (عتیبه) می گوید از امام باقر(ع) درباره آیه ۴۲ آل عمران پرسیدم:
(اذ قالت الملائکة یا مریم انّ اللّه اصطفیک و طهّرک واصطفیک علی نساء العالمین)
وآن هنگام که فرشتگان گفتند: ای مریم! خدا تو را برگزیده وپاک ساخته وبر تمام جهانیان برتری داده است.
عرض کردم دراین آیه دوبار(برگزیدن)آمده است, در حالی که در واقع, برگزیدن همان یک بار بوده است.
حضرت فرمود: ای حکم! این آیه تأویلی دارد و تفسیری.
عرض کردم: آن را برای من تفسیر کنید.
حضرت فرمود: یعنی خداوند نخست او را ازمیان ذریه پیامبران برگزید… )۱۸
دراین روایت تأویل در برابر تفسیر قرار گرفته است وجا داشت که حکم از امام می خواست که تأویل و تفسیر آیه, هردو را بیان بفرماید, آن وقت به معنای تأویل از دید حضرت بهتر آشنا می شدیم.
البته در روایتی دیگر آیه ای تفسیر شده سپس تأویل, ولی واژه تفسیر درآن نیامده است.
۲) (فضیل بن یسار می گوید ازامام باقر(ع)پرسیدم معنای این آیه چیست که می فرماید:
(… ومن احیاها فکأنّما احیا النّاس جمیعاً… ) مائده/۳۲
وهرکس انسانی را حیات بخشد, چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است.
امام(ع)فرمود: منظور نجات دادن کسی است که درآتش افتاده یا درحال غرق شدن است.
پرسیدم: اگر کسی را از گمراهی نجات دهد وهدایت کند چطور؟
حضرت فرمود: این تأویل اعظم آیه است.)۱۹
همان گونه که با دقت می توان فهمید آیه در اول تفسیر شده است, معنای نجات از مرگ, همان معنایی است که از ظاهر آیه به دست می آید, ولی تأویل دراین روایت چیزی است که با روح معنای احیا در قرآن می سازد, آن جا که می گوید:
(یا ایها الذین آمنوا استجیبوا للّه و للرسول اذا دعاکم لمایحییکم… ) انفال/۲۴
ای کسانی که ایمان آورده اید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی می خواند که شما را زنده می کند.
با این تعبیر, می توان گفت: تأویل یعنی رسیدن به ژرفای معانی آیات وهدفهای اصلی هدایتی آن.
با این تعریف, تأویل همان شناخت بطن است.
۳) روایت نبوی که درآن آمده است:
(محمد بن کعب روایت کرده که حضرت رسول (ص)فرمود: من ازسه پیش آمد ناگوار برامت خویش هراسانم:
▪ آن که قرآن را برغیر(تأویل) آن تأویل کنند
▪ این که از لغزش دانشمند پیروی کنند.
▪ این که ثروت دربین آنان زیاد شود وبه طغیان وناسپاسی گرفتار آیند.
من راه خلاصی ازآنها را برایتان می گویم:
امّا درباره قرآن [به جای دست زدن به تأویلات ناشایسته درباره متشابهات]به آیات محکم عمل کنید وبه آیات متشابه ایمان بیاورید… )۲۰
می توان گفت دراین روایت سخن ازتأویل شایسته وناشایسته است واز مسلمانان خواسته شده است تا با عمل به محکمات, درباره آیات متشابه(که معنای آن برایشان مشتبه است)توقف کنند وبه آنها ایمان داشته باشند که: حقّ است وازجانب خدا, گرچه ما نتوانسته باشیم معنای صحیح آن را دریابیم.
▪ (عن زرارة قال: قال ابوعبداللّه(ع)سئل ابی عن قول اللّه: (قاتلوا المشرکین کافّة)(توبه/۳۶) فقال:
(انّه[تأویل]لم یجئ تأویل هذه الآیة, ولوقد قام قائمنا بعده سیری من یدرکه مایکون من تأویل هذه الآیة, ولیبلغن دین محمّد(ص) ما بلغ اللّیل حتّی لایکون شرک(مشرک) علی ظهر الأرض, کماقال اللّه.)۲۱
زراره می گوید ازامام صادق درباره کلام خداوند پرسیدم که می فرماید:(همه با هم با مشرکان پیکار کنید.)
امام(ع) فرمود: این آیه تأویلی دارد, تأویل این آیه هنوز فرانرسیده است. پس ازآن که قائم ما قیام کند, آنان که او را می بینند تأویل این آیه را خواهند دید, کار آیین محمّد بدان جا خواهد کشید که هنوز شب فرا نرسیده شرک [ومشرکی] بر روی زمین نخواهد ماند, همان گونه که خداوند فرموده است.
▪ (عن اسحق بن عمار, قال: سمعت أباعبداللّه(ع) یقول: انّ للقرآن تأویلاً فمنه ماقدجاء ومنه مالم یجئ فاذا وقع التّأویل فی زمان امام من الائمة عرفه امام ذلک الزّمان.)۲۲
دراین دو روایت, تأویل آن واقعیتی است که در خارج وجود داشته, دارد یا خواهد داشت واین تأویل, نه وظیفه (تأویل کننده) که حادثه ای یا واقعه ای است درخارج که باید به وقوع بپیوندد وبا دیدن آن می توان به آن (علم) وآگاهی یافت.
ولی در روایات پیشین, تأویل به عمل و تلاش فرد برای فهم برخی از مراتب ومصادیق آیه اطلاق شده بود.
▪ (… فقال ظهره تنزیله و بطنه تأویله, منه ما قد مضی ومنه ما لم یکن یجری کما یجری الشّمس والقمر کما جاء تأویل شئ منه یکون علی الاموات کما یکون علی الاحیاء قال اللّه (ومایعلم تأویله الاّ اللّه والرّاسخون فی العلم) نحن نعلمه.)۲۳
فضیل بن یسار از امام باقر(ع) درباره ظهر و بطن قرآن پرسید,حضرت در پاسخ فرمود:
(ظهر قرآن, همان تنزیل آن است و بطن قرآن تأویل آن. برخی ازآن [تأویل ها] گذشته است وبرخی ازآنها فرا نرسیده است, مثل جریان حرکت خورشید جاری است, همان گونه که تأویل قسمتی ازآن, که درباره مردگان بوده است, آمده, همان گونه [تأویل قسمتی ازآن] درباره زندگان است, خداوند می فرماید:(تأویل آن را جز خدا و راسخان درعلم نمی دانند) [ماراسخان درعلم هستیم] و ما تأویل آن را می دانیم.)
▪ از رسول اکرم(ص)روایت شده که فرمود:
(همانا درمیان شما کسی است که برمبنای تأویل قرآن خواهد جنگید, همان گونه که من براساس تنزیل آن مبارزه کردم, واو علی بن ابی طالب است.)۲۴
▪ انس بن مالک می گوید: [درزمانی که] خادم رسول خدا(ص)بودم, کمک می کردم تا آن گرامی وضو بگیرد, حضرت فرمود:
(کسی وارد خواهد شد, او امیرمؤمنان, آقای مسلمانان, بهترین اوصیاء ونزدیکترین مردم به انبیا وسردار پیشتازان است.
گفتم: خدایا آن را مردی از انصار قرار بده. درهمان زمان علی(ع) وارد شد. صورت رسول خدا (ص)به شدّت عرق کرد. علی(ع)شروع کرد به پاک کردن عرق چهره پیامبر(ص), سپس عرض کرد:
ای پیامبر خدا!درباره من خبری شده؟ درباره من چیزی نازل شده است؟
حضرت رسول خدا فرمود: تو ازجانب من ادا می کنی و ذمّه مرا بری می سازی وازجانب من رسالتم را می رسانی.
علی(ع)عرض کرد: ای پیامبر خدا! مگر شما رسالت را به انجام نمی رسانید؟
حضرت فرمود: بلی, ولکن آنچه را که از تأویل قرآن نمی دانند می آموزی و خبرشان می دهی.)۲۵
▪ (عن الهروی قال قال الرّضا(ع)لعلی بن محمد بن جهم: لاتتأوّل کتاب اللّه عزّوجلّ برأیک, فان اللّه یقول: (ومایعلم تأویله الاّ اللّه والرّاسخون فی العلم.)۲۶
دراین دو روایت اخیر تأویل چیزی است تقریباً به معنای تفسیر.
● خلاصه و نتیجه
با توجه به این روایتها, می توان به معنای تأویل در کلام پیامبر(ص) واهل بیت(ع) پی برد و با توجه به مجموع آنها می توان این چند کاربرد را به دست آورد.
تأویل, دست کم درعصر امام باقر(ع), در برابر تفسیر مطرح بوده است ودریک معنا به کار نمی رفته است.(حدیث اول و دوّم)
وشاید بتوان گفت که در روایت نبوی(حدیث سوّم)هم تأویل به معنای مصطلح (تفسیر) نیست, زیرا نگرانی حضرت رسول(ص)ازاین نبود که مردم معنای لفظی, وحتّی قسمت زیادی ازخصوصیات بلاغی قرآن را درک نکنند, نگرانی پیامبر از اشتباه در(معنی شناسی) قرآن وعمل و اعتقاد براساس آن بود. قرینه آخر روایت سوّم می رساند که این تأویل, تأویل متشابه است, زیرا حضرت می فرماید: راه نجات و فرونیفتادن درمهلکه,عمل به محکم وایمان به متشابه است.
امّا درحدیثهای چهار و پنج و شش, تأویل مربوط به عمل و فراگیری فرد نیست, بلکه نظر به واقعیت خارجی دارد این روایات می توانند مؤیّدی باشند برای نظریه علامه طباطبایی, در تعریف تأویل از دیدگاه قرآن.
در روایات بسیاری, ازجمله روایت هفتم, تأویل در برابر تنزیل قرار گرفته است, با دقت درنوع این روایات می توان استنباط کرد که تنزیل همان معنای روشن آیات, با توجه به فضای اجتماعی زمان پیامبر(ص)است و تأویل معنا شناسی قرآن است با توجه به واقعیات جاری هر زمان واین معنا با آنچه در روایتهای چهار, پنج و شش آمده ناسازگار نیست.
امّا در روایت هشتم(تأویل) ازمقوله علم است وآموختنی, بویژه با توجه به روایات بسیاری که می گوید پیامبر(ص)تأویل قرآن را از خداوند می آموخت وبه علی(ع) آموزش می داد.
با توجه به این روایات می توان گفت:
کاربرد (تأویل) در روایات, گاه به عمل تأویل کننده نظر دارد, گاه به متعلّق تأویل یعنی معنای آیه مورد نظر. آن جا که سخن از کار تأویل کننده است, تأویل همان (بیان) تأویل کننده است, چه درست وچه نادرست, که از نادرست آن نهی هم شده است۲۷ وگاه مقصود خود معنا یا متعلق حکم درآیه است, که همان حقیقت یا واقعیت خارجی باشد. تأویل به این معناست که مثل حرکت خورشید درجریان است, بر موارد بسیاری جاری می شود.
بنابراین درمواردی که امامان معصوم(ع) می گویند: تأویل این آیه شخص یا جریان خاصی است, برابر سازی با مصداق وجاری زمان است.
● موارد تأویل
با توجه به آیات و روایات, می توان گفت: (تأویل) یا مطلق است, یعنی به صورت (تأویل قرآن) ویا مقید است, تأویل متشابهات, ویا تأویل بطون.
مثلاً در روایتی ازامیرالمؤمنین(ع)تأویل به کل قرآن وهر حرف آن نسبت داده شده است:
(عن أبی عبدالرّحمن السلمی, انّ علیّاً(ع) مر علی قاضی فقال: هل تعرف النّاسخ والمنسوخ؟ فقال لا, فقال هلکت و اهلکت, تأویل کل حرف من القرآن علی وجوه.)۲۸
علی(ع)به فردی که قضاوت می کرد, فرمود: آیا ناسخ ومنسوخ را می شناسی؟ عرض کرد: خیر.
حضرت فرمود: هلاک شدی و هلاک کردی! تأویل هر حرف از قرآن بروجوهی است.
مضمون این روایت, ازاین نظر که تمام قرآن تأویل دارد, برابر با تعبیرات قرآنی است که گاه می گوید: (هل ینظرون الاّ تأویله) و یا (ولمّا یأتهم تأویله) و….
روایاتی که می گویند همه قرآن بطن دارد, مانند روایت امام باقر(ع) از رسول اکرم(ص) (ما من القرآن آیة الاّ له ظهر و بطن)۲۹ می تواند به این معنا باشد که تأویل قرآن, یعنی شناخت ژرفای بطون آن.
امّا (تأویل در متشابهات) که نه شناخت معنای آیات, بلکه شناخت حقیقت مدلول(موضوع)است, باید در تحقیق جداگانه تحت عنوان محکم و متشابه ازدیگاه اهل بیت(ع)مورد مطالعه قرار گیرد.
بنابر آنچه یادشد می توان گفت تأویل قرآن برسه گونه است.
۱) تأویل همه قرآن
۲) تأویل بطون قرآن
۳) تأویل متشابهات قرآن
● راه دستیابی به تأویل قرآن
بی گمان, تأویل متشابهات قرآن, مخصوص خداست. راسخان در علم, به تعلیم الهی می توانند به هرمقدار ازآن که مشیت الهی باشد علم بیابند ومقصود از راسخان در علم هم پیامبر(ص)وامامان معصوم پس ازآن حضرت هستند. براین اساس, تأویل متشابهات (اگر این مبنا را بپذیریم که واو در آیه (والرّاسخون… )عاطفه است, که با مضمون روایات اهل بیت سازگارتر است) فراگیری تأویل متشابهات فقط از طریق رسول اکرم واهل بیت(ع)او ممکن خواهد بود.
امّا تأویل بطون قرآن, که تمام قرآن را شامل می شود درجاتی دارد, تأویل تمام بطون مخصوص اهل بیت است, ولی برخی از لایه های بطون (هفت گانه, یا هفتادگانه) برای برخی از صاحبان خرد ناب (اولوا الالباب) وصاحبان بینشهای نافذ (اولوا الابصار) وشاگردان مکتب اهل بیت(ع) درخور دسترسی است.
نکته ای که پیش از استشهاد به روایات باید درنظر داشت این است که آموزش و شناخت هر متنی بر پیش فرضهایی استوار است. درشناخت قرآن هم همین پیش فرضها نقش مؤثر دارند. طبیعی است که برداشت یک غیر معتقد و تأثیری که قرآن براو دارد, با دریافت شخص معتقد واثری که قرآن براو دارد متفاوت است. این است که امامان معصوم(ع) براین نکته تأکید دارند که در شناخت بطن قرآن و تأویل آن باید به مکتب اهل بیت(ع) توجه داشت منظور این نیست که قرآن را فقط با روایات مأثور تفسیر و تأویل کنیم و تفکر و تدبّر درآن را کنار بگذاریم, زیرا چنین مطلبی هم خلاف روایات رسیده از خود امامان است که ما را به تدبّر در قرآن و تمسّک به آن تشویق می کنند, وحتی معیار درستی روایات را هماهنگی با مضامین قرآنی می دانند وهم مخالف آیات فراوان وروح کلی قرآن که از (اولوا الالباب) و (اولوا الابصار) و… می خواهد تا درآن تعقّل, تدبّر و تفکر کنند. بنابراین درمعنی شناسی این بخش از روایات نباید آن دسته از روایات را نادیده گرفت. اگر با چنین دیدی روایات را معنا کنیم (که صحیح هم همین است) آن وقت روایات مربوط به فراگیری قرآن از اهل بیت معنای ژرفتری می یابد, وآن داشتن ملاکها واصول متقن در معنی شناسی قرآن است و روش ویژه ای که اهل بیت در تعلیم معارف قرآن انتخاب کرده اند.
امام حسن عسکری (ع) می فرماید:
(آیا می دانید متمسک به قرآن, آن که با تمسّک به آن به این شرف بزرگ می رسد کیست؟ او کسی است که قرآن و تأویل آن را از ما, اهل بیت, فراگرفته باشد, یا از نمایندگان و فرستادگان ما به سوی شیعیان, نه از افکار (بی اساس) مجادله کنندگان و از قیاس قیاس کنندگان… )۳۱
آنچه که ازاین روایت و روایات فراوان دیگر دراین زمینه به دست می آید این است که باید قرآن را دراین مکتب آموخت و با روش آنان به قرآن نگریست. در این روایات نمایندگان ائمه(ع)نیز به عنوان آشنایان به تأویل قرآن معرفی شده اند, آنان همان کسانی بودند که قرآن را از اهل بیت فرا گرفته بودند.
افزون براین تأویل در زبان ائمه درمواردی بسیار, بر برابر سازی مفاهیم کلی قرآن برموارد بیرونی اطلاق می شود. مثلاً تعیین شخصی در تأویل هدایت ونعمت در قرآن و… که خود این دیدگاه راهی است برای عمل و موضع گیری درست درمسائل اجتماعی. روایات دراین زمینه بسیار است.
امّا تأویل بطون از سوی برخی صوفیه و عرفا و ادعای فراوان آنان, آن جا که از اصول و ضوابط قرآنی و روش اهل بیت بیرون باشد, همان تأویل مردود است.
وقتی که ابن عربی دردفاع از روش تفسیری خاص خود می گوید اگر این امور براساس قواعد تفسیر نیست, باکی ندارم, زیرا آنها را مستقیماً از طریق وحی دریافت کرده ام ودربرخی ازموارد هم که تأویلهای او مخالف صریح قرآن است, جای این پرسش هست که (العیاذ باللّه) اگر معارفی از قرآن نسخ شده است ونسخ آن بر ابن عربی, وحی شده است, اصولاً چرا خداوند ایشان را به پیامبری مبعوث نکرده است!
۱. ابن منظور, جمال الدین محمد بن مکرم, لسان العرب, بیروت, دار صادر, [بی تا], ۱۱/۳۲و ۳۳.
۲. همان.
۳. همان, ۱۱/۳۳.
۴. همان, ۱۱/۳۶; ذهبی, محمد حسین, التفسیر والمفسرون, ۱/۱۶.
۵. مصطفوی, حسن, التحقیق فی کلمات القرآن, ۱/۱۶۱.
۶. همان, ۱/۱۶۲.
۷. سیوطی, جلال الدین, الاتقان فی علوم القرآن, تصحیح محمد ابوالفضل ابراهیم, اننتشارات شریف رضی و …, قم, [بی تا], ۴/۱۹۳.
۸. طباطبایی, محمد حسین, قرآن در اسلام, مشهد, طلوع, [بی تا], /۴۵ـ۵۹.
۹. همان/ ۴۸.
۱۰. همان/۵۶.
۱۱. طباطبایی, محمد حسین, شیعه در اسلام, قم, دفتر تبلیغات اسلامی, [بی تا], / ۵۱.
۱۲. طباطبایی, محمد حسین,المیزان فی تفسیر القرآن, [قم], اسماعیلیان, [افست از روی چاپ بیروت], ۱۳۹۱ق /۱۹۷۲م, ۳/۳۷.
۱۳. همان, ۳/۲۳.
۱۴. نویا, پل, تفسیر قرآنی و زبان عرفانی, ترجمهْ اسماعیل سعادت, تهران, نشر دانشگاهی, /۸.
۱۵. همان.
۱۶. صدر, سید محمد باقر و حکیم, سید محمد باقر, علوم القرآن, تهران, المجمع العلمی الاسلامی, ۱۴۰۳ق,/۷۶.
۱۷. همان/۷۹.
۱۸. عیاشی, محمد بن مسعود, تفسیر العیاشی, تهران, مکتبه علمیه اسلامیه, ۱/۱۷۲.
۱۹. کلینی, ابو جعفر محمد بن یعقوب, تصحیح علی اکبر غفاری, تهران, دارالکتب الاسلامیه, زمستان ۱۳۶۵, ۲/۱۶۸, ح۲.
۲۰. مجلسی, محمد باقر, بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار, بیروت, دار احیاء تراث العربی, ۱۴۰۳ ق/۱۹۸۳م, ۸۹/۱۰۸. (چاپ سوم) ۹۲/۱۰۸; شیخ صدوق, محمد بن علی, الخصال, ۱/۷۸.
۲۱. عیاشی, محمد بن مسعود, تفسیر العیاشی, ۲/۵۶.
۲۲. صفار قمی, محمد بن حسن بن فروخ, بصائر الدرجات الکبری فی فضائل آل محمد, تصحیح میرزا محسن کوچه باغی, تهران, مؤسسه اعلمی, ۱۳۶۲ق, /۱۹۵.
۲۳. همان/ ۱۹۶.
۲۴ . عیاشی, محمد بن مسعود, تفسیر العیاشی,۱/۱۶; وسائل الشیعه, کتاب قضا, باب ۱۳.
۲۵. مجلسی, محمد باقر, بحار الانوار, ۸۹/۹۱ـ۹۲.
۲۶. همان, ۸۹/۱۰۸.
۲۷. مجلسی, محمد باقر, بحار الانوار, ۸۹/۱۰۸; شیخ صدوق, امالی /۵۶.
۲۸. عیاشی, محمد بن مسعود, تفسیر العیاشی,۱/۱۲.
۲۹.صفار قمی, محمد بن حسن, بصائر الدرجات/۱۹۶.
۳۰. برای تفصیل بیشتر بنگرید به مقاله (ظاهر و باطن در گستره روایات) در همین فصلنامه.
۳۱. مجلسی, محمد باقر, بحار الانوار, ۸۹/۱۸۲.
منبع : مجله پژوهش هاي قرآني


همچنین مشاهده کنید