جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


ادبیات فقط ادبیات نیست


ادبیات فقط ادبیات نیست
میشل فوکو به قدرت سخن باور داشت و فکر می کرد در سیاست، هنر و علم، قدرت از طریق سخن به دست می آید اما با این همه اعتقاد داشت هیچ سخن مطلقاً «حقیقی » وجود ندارد بلکه فقط سخن های کم و بیش قدرتمندتر وجود دارند و این همان دیدگاهی است که ادوارد سعید برجسته ترین پیرو فوکو نیز به آن اعتقاد دارد. از دیدگاه سعید هر متنی صرفاً آنچه در ظاهر نشان می دهد نیست، بلکه در ورای واژه ها و کلمات و توصیف های ادبی، همواره نوعی رابطه قدرت وجود دارد؛ رابطه قدرتی که «خود» را در «مرکز» و در مقام «برتر» و دیگری را در «حاشیه» و در مقام «فروتر» قرار می دهد. به گفته سعید در کتاب بازنگری بر شرق شناسی(۱۹۸۶) شخص با این واقعیت روبه رو می شود که «چگونه دانش که ماهیتاً غیرسلطه گر و غیرقهری است می تواند در قالب مجموعه یی تولید شود که عمیقاً با سیاست ها، ملاحظات و مواضع استراتژ ی های قدرت آمیخته باشد.»۱ به این ترتیب سخن ناب، بی غرض و مستقل وجود ندارد و فرض وجود آن توهمی بیش نیست که عملاً به تثبیت سخن قدرتمندتر منتهی می شود. اما آنچه از نظر ادوارد سعید مهم است آن است که اگرچه سخن(متن) اعمال قدرت می کند اما فقط اعمال قدرت نمی کند بلکه همراه با آن تولید مقاومت نیز می کند، این مقاومت باعث می شود اتوریته سخن غالب در موقعیتی هژمونیک و برتر با چالش مواجه شود تا بدین سان نظریه سخن(متن) به مقاومت اجتماعی و سیاسی گره بخورد زیرا هیچ سخنی برای همیشه هژمونیک و تثبیت شده نیست. بنابراین و طبق توجهی که به واقعیت اجتماعی دارد مساله متن و واقعیت مساله کلیدی ادوارد سعید است. در واقع یکی از مواردی که باعث مخدوش شدن رابطه متن و واقعیت می شود مساله هرمنوتیکی «نامحدود بودن» تفسیر است یعنی به این معنا که از هر متنی می شود که مجاز به بی نهایت تفسیر بود و هر تفسیر به اندازه تفسیری دیگر واجد ارزش است. مطابق این تلقی واقعیت عملاً موجود در چنبره تخیلات ایده آلیستی گم می شود و به حساب نمی آید، در صورتی که از نظر سعید این گونه تلاش ها که برای جداسازی متن از واقعیت انجام می گیرد سرانجام به شکست و ناکامی منجر می شود.
اما با این همه منتقد هرگز نیز نمی تواند «... معنای یگانه یک متن متعلق به گذشته را منفعلانه منتقل کند بلکه همواره ناگزیر است که در چارچوب «آرشیو» زمان حال بنویسد.»۲ بنابراین هر منتقدی می تواند و مجاز است که به آنچه سخن غالب و قدرتمند مجاز دانسته به نقد متن متعلق به گذشته بپردازد این سخن(سخن منتقد) نیز به گونه یی غیرشخصی و در آرشیو زمان حال نگاشته شده است اما در هر حال ممکن است به سخنی قدرتمند نیز مبدل شود.دو کتاب معروف سعید که به نقد ادبی می پردازد کتاب سرآغازها، آهنگ و روش و کتاب «جهان، متن و منتقد» است. اما منظور از سرآغازها «... زمینه واقعی و مادی پدید آمدن یک اثر هنری، به ویژه یک اثر کلامی- یعنی متن- است.»۳ به این ترتیب سعید مانند لوکاچ بر اهمیت زمینه های مادی و تاریخی متن تاکید می کند زیرا به نظرش هر کار مهمی نیازمند زمینه یی تاریخی و مادی است که بدون آن امکان تحقق هر چیز ارزشمندی عملاً منتفی است. بنابراین سعید ویژگی ها، نبوغ و الهام را خیلی مهم و اساسی به حساب نمی آورد و آن را تحت الشعاع «دریافتن زمان تاریخی» قلمداد می کند. علاوه بر آن او اهمیت به چیزهای اساسی تر می دهد؛ «... یافتن اولویت های ضروری انسان، پاکسازی منطقه آشفتگی ها، برپایی قلمرو از زمینه یی واقعی که در آن قلمرو چیزهای بسیار کوچک (حاشیه) با آگاهی های متراکم و کنکاش های صبورانه درخشان گردند.»۴ اکنون می شود نگاه جانبدارانه سعید را در نقد ادبی دریافت کرد. او حتی به بررسی آنچه «رمان استعماری» خوانده می شود می پردازد تا در تقابل با رمان ساخته شده استعماری غالب به اهمیت سخن مغلوب و کوچکی بپردازد که ممکن است با آگاهی های متراکم و کنکاش های صبورانه درخشان شود.
سعید همچنین در کتاب جهان متن و منتقد به بررسی «جهانی بودن» متن می پردازد. او این دیدگاه را که متن از جهان دور شده است مورد نقد و نفی قرار می دهد. در واقع وجود متن در جهان همانا تاکید بر زمینه های عینی و اجتماعی جهان است و اینکه به هر حال در «آرشیو زمان حال» یا به عبارت دیگر بر موقعیت ملموس و عینی زمان حال تاکید می شود. و بسط این نظرگاه هرگونه نسبی گرایی ادبی و تفسیرهای بی پایان را مورد انکار قرار می دهد و بر ارتباط نظریه سخن با مبارزات اجتماعی و سیاسی واقعی و پیوند دائمی این دو تاکید می کند و چنین است که گاه ادبیات می تواند پیشگام نوعی رهایی شود. (به نظر می رسد که مقصود از رهایی از نظر سعید برچیدن نظام های سلطه است) اما برچیدن نظام های سلطه بشارتی است که سعید بر تحقق ناکجاآباد می دهد زیرا وعده ناکجاآباد می تواند پتانسیل کنش رادیکالی را با خود همراه داشته باشد. بنابراین از نظر ادوارد سعید «تحلیل(منتقد) باید به گونه یی درک شود که در کامل ترین معنای خود خلاف جریان، ساخت شکننده و ناکجاآبادی باشد»۵ اینکه سخن مغلوب خود طی فرآیندی تاریخی به سخن غالب و نظام سلطه مبدل نشود ممکن است همان ناکجاآبادی باشد که ادوارد سعید وعده تحقق آن را می دهد.
نادر شهریوری (صدقی)
پی نوشت ها؛
۱- ص ۲۳۹ راهنمای نظریه ادبی معاصر، رامان سلون، پیتر ویدوسون، ترجمه عباس مخبر
۲- ص ۲۴۰ راهنمای نظریه ادبی معاصر، رامان سلون، پیتر ویدوسون، ترجمه عباس مخبر
۳- ص ۹، جهان- متن- منتقد، ادوارد سعید، ترجمه اکبر افسری
۴- ص ۱۰، جهان- متن- منتقد، ادوارد سعید، ترجمه اکبر افسری
۵- ص ۲۴۰، راهنمای نظریه ادبی معاصر، رامان سلون، پیتر ویدوسون، ترجمه عباس مخبر.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید