پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


فقدان علمی اندیشی


فقدان علمی اندیشی
مبحث <فقر> جایگاه ویژه‌ای درتئوری‌های مرتبط با تامین و رفاه اجتماعی و همچنین جامعه‌شناسی توسعه دارد، در عین حال حتی درمباحث فلسفی مرتبط با نابرابری اجتماعی نیز این امر مورد بحث و فحص قرار گرفته است که آیا <فقر> ذاتی جامعه است یا خیر فراتر از همه این امور، در سیره اولیا‌ءالله و مشخصا نبی اکرم و ائمه اطهار <صلوات‌الله علیهم اجمعین> در نکوهش فقر و رخ‌عیان کردن آن در سپهر اجتماعی یک ملت سخنان فراوانی نقل شده است که بلا‌شک برای نیل به جامعه اسلا‌می باید مطمح نظر قرار گیرد.
بنابراین واضح است که زمامداران یک نظام اسلا‌می باید چه نگاهی به فقر داشته باشند. به دیگر سخن این امر واضح است که شهروندان یک جامعه اسلا‌می و زمامداران آن باید وقوف کاملی بر چگونگی رخ عیان کردن فقر در متن یک جامعه و تواما نحوه اعمال سیاست‌های <فقر‌زدایی> داشته باشند.
به هر روی اما، در اینکه <تامین اجتماعی> و <میزان فقر> در یک جامعه ربط وثیقی با یکدیگر دارند، تردیدی نیست. از همین منظر است که نوع نگاه به تامین اجتماعی دردوره‌های مختلف بعد از انقلا‌ب اهمیت می‌یابد.
سخنان دیروز جناب آقای هاشمی رفسنجانی رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام، نیز در همین راستا قابلیت تحلیل می‌یابد. اینکه ایشان تا این حد به رفاه مردم و رخ عیان کردن فقر درمتن جامعه حساس هستند، قابل تحسین است و البته از فردی که زمامدار جامعه اسلا‌می محسوب می‌شود، نیز جز این انتظاری نیست. اما ذکر نکاتی چند در این باب اهمیت می‌یابد.
۱) آگاهان براین امر معترف‌اند، که نوع نگاه حاکم بر اقتصاد کشور در سالهای سازندگی و اصلا‌حات نشات گرفته از یک نگاه لیبرالی بود. در این نگاه لیبرالی، فقر و نابرابری در مسیر نیل به توسعه، <ذاتی جامعه> تلقی می‌شودو این امر بدیهی تلقی می‌شودکه در فرایند توسعه یافتگی، فقر گسترش یابدو تا <بهای توسعه> پرداخته شود.
این نگاه در نظام تامین اجتماعی آن دوران هم خود را نشان داد و سیاست‌های حاصله ازتعدیل ساختاری، منتج به نضج‌گیری <طبقه نوظهوری> شد که پیش از این <متوسط> بود و در مسیر استحاله یافتن او از خرده بورژوازی به <بورژوازی تمام عیار> این طبقه فرودست بود که خود را فرودست‌تر می‌یافت.
بنابراین خرده‌گیری از دوران معاصر یقینا، بر فرایندهای نهادینه شدن <فقر> که محصول سیاست‌های خاص دوران موسوم به سازندگی است نیز دلا‌لت می‌یابد.
۲) <حق شهروندی> نیز ربط وثیقی با مقوله حق اقتصادی و ضرورت زدودن فقردارد. اگر <حق شهروندی> در اعلا‌ مرتبه خودبروز و ظهور یابد، دیگر ذکر این امر که <اگر مردم شورش و قیام کنند برای رسیدن به حق‌شان راهی جز این ندارند> محلی از اعراب نمی‌یابد.
در یک جامعه اسلا‌می و مدنی <حق شهروندی> موجب بروز انتقادات در یک قالب عقلا‌نی ـ مدنی خواهد شد. البته این حق شهروندی نیز در فرایندهای سیاسی که پس از جنگ باب شد، به مسلخ فراموشی سپرده شد و <حق دولت> بر <حق شهروند> ارجحیت عملی ـ نظری یافت.
درحالی که در اندیشه اسلا‌می حق متقابل دولت و شهروند، وجهی دوجانبه و فرایندی دارد. به هر روی <حقی> که ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام بر آن پای می‌فشارند، در دهه ۷۰ چندین بار وجه نامطلوبی ازخود به نمایش گذاشت و سوء استفاده معاندان را باعث شد، آیا ایشان آن تجربه‌ها را فراموش کرده‌اند؟ ذکر همین مجمل کافی به نظر می‌رسد.
۳) در پایان باید باز هم بر <علمی اندیشی> و پرهیز از سیاست‌زدگی تاکید کرد. مشخص است که در فعل و انفعلا‌ت سیاسی شرایط دگرگون می‌شود. اما این دگرگونی اگر بر محکمات علمی یک قضیه اثر بگذارد بدیهی است شرط انصاف را به جا نخواهد آورد. بدیهی است که دولت فعلی در راستای بسط عدالت و زدودن فقر علی‌رغم همه تلا‌ش‌ها وپرکاری‌ها، کارنامه مثبتی ندارد.
اما شرایط تاریخی که سیر صعودی فقر را در جامعه ایران نشان می‌دهد به ما می‌گوید که ورای سیاست‌بازی‌های مرسوم، <فقر> مشخصا پس از پایان جنگ صورت و سیرت جدیدی به خود گرفت که تاکنون هم فرایند تکمیلی خود را طی کرده است. بنابراین چاره کار لحاظ اندیشه دینی، و علمی اندیشی است، نه فرافکنی‌های سیاسی.
سجاد نوروزی
منبع : روزنامه سیاست روز


همچنین مشاهده کنید