سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


مرگ،ما را خواهد برد


مرگ،ما را خواهد برد
کسانی که درباره مرگ فیلم دیده‌اند یا کتاب خوانده‌اند، شاید کمتر از مرگ بترسند یا دست کم تصور بهتری درباره‌اش داشته باشند. این البته ادعایی است که هیچ سند و مدرکی ندارد؛ اما چندان دور از ذهن هم به نظر نمی‌رسد. فیلم‌ها و کتاب‌های خوب با موضوع مرگ، بازتاب ذهنیات و تصورات آ‌دم‌های دیگر درباره مردن و پایان زندگی است؛ و خوب، اگر ترسناک هم باشد،‌ با هم ترسیدن، باز بهتر از تنهایی ترسیدن است.
دیدن این فیلم‌ها و خواندن این رمان‌ها باعث می‌شود با آرامش بیشتری به مرگ فکر کنیم.
● چند می‌گیری گریه کنی؟
با موضوع مرگ در فیلم‌های زیادی شوخی شده است اما شوخی با مجلس عزاداری، خرما و حلوای خیرات، تاج گل و حجله‌ی مجلس ختم و بعد گریه‌کن‌های عزاداری، موضوعی است که تاکنون کسی سراغش نرفته بود. شاهد احمدلو در فیلم «چند می‌گیری گریه کنی»، داستان مرد ثروتمند تنهایی را تعریف می‌کند که به کشورش برمی‌گردد تا بمیرد و برای اینکه خیالش از بابت مراسم بعد از مرگش راحت شود از یک موسسه‌ی تهیه‌کننده‌ی این جور مراسم می‌خواهد تا ماجرا یک بار، جلوی خودش اجرا شود. همین به استقبال مرگ رفتن و گرفتن تشییع جنازه برای خود اگرچه سوژه جالبی برای خنده است اما از طرف دیگر می‌تواند بیننده را حسابی به فکر وادارد.
بازی روزگار هم چنین است که مرحوم منوچهر نوذری باید آخرین نقش حرفه‌ای‌اش را در نقش مردی بازی کند که در انتظار مرگ است و خودش جلوی تابوت خودش را بلند می‌کند.
● بوی کافور، عطر یاس
از همان اسم فیلم معلوم است با فیلمی راجع به مرگ طرفیم. بهمن فرمان‌آرا، فیلم‌سازی که بعد از مدت‌ها از خارج کشور به ایران آمده بود، در اولین فیلم بلند خود بعد از انقلاب راجع به مرگ خود فیلم ساخت و خودش هم در آن بازی کرد: قصه‌ی فیلم‌سازی که ۲۰ سال فیلم نساخته است و حالا به سفارش یک شبکه ژاپنی، فیلمی راجع به تشییع جنازه و تدفین خود می‌سازد. فرمان‌آرا به همین بهانه، نظراتش را راجع به مرگ، هنر، زندگی بعد از مرگ و مرگ‌آگاهی می‌گوید.
این فیلم سرراست‌ترین فیلم راجع به مرگ‌آگاهی است. تبلیغات فیلم هم در نوع خود جالب بود: تصویر خود فرمان‌آرا روی آگهی ترحیم او.
● مادر
مادر از سرای سالمندان به همه فرزندان خبر می‌دهد که روزهای آخر عمرش رسیده و همگی باید در خانه پدری جمع شوند. شاید بارها فیلم مادر، ساخته مرحوم علی حاتمی، را دیده باشید؛ اما این بار این فیلم را فقط به خاطر مرگ‌آگاهی ببینید. آرامشی که در سراسر فیلم جاری است و آرامش نگاه و صدای مادر، که می‌داند قرار است بمیرد، در همه لحظات فیلم جریان دارد.
حتی آن موقع که می‌بینید همه فرزندان مادر در حال آماده کردن مراسم ختمی نیامده هستند، باز هم تعجب نمی‌کنید، ناراحت نمی‌شوید، دروغ نمی‌دانید. آرامش مادر که خودش مجلس ختم‌اش را برپا می‌کند همان‌طور که به فرزندانش منتقل شده به شما هم منتقل خواهد شد و باور خواهید کرد که مرگ همین‌قدر ساده و آرام است که این پیرزن می‌بیند. شاید این همان عاقبت به خیری باشد که می‌گویند.
● مسافران
«ما داریم می‌رویم تهران، عروسی خواهرم. ما به مقصد نمی‌رسیم. همگی می‌میریم.» فیلم از همان ابتدا شما را متعجب می‌کند. «مسافران» از ساخته‌های قدیمی بهرام بیضایی است که هنرپیشه‌های معروفی هم در آن بازی می‌کنند. در همان ابتدای فیلم، هما روستا رو به دوربین برمی‌گردد و به تماشاگران فیلم می‌گوید که همگی خواهند مرد. عروسی تبدیل به عزا می‌شود.
تماشاگران به تماشای حرف‌ها و کارهای خانواده‌های عزادار و خانواده‌های کسانی که مسبب این اتفاق‌اند می‌نشینند و به تماشای واکنش عروس و داماد و خانه‌ای که از فضای عروسی به عزاداری تغییر می‌یابد. اما تنها یک نفر هست که لباس عزا نمی‌پوشد، عزاداری نمی‌کند و اصرار دارد که اتفاق خاصی نیفتاده است. مادربزرگ فیلم‌ با بازی جمیله شیخی که با ایمان و اعتقادی عجیب اصرار دارد که عروسی باید انجام شود.
نظر او راجع به مرگ و زنده بودن کسانی که جسدهایشان پیدا شده، باعث می‌شود نگاه تمام خانواده به مرگ تغییر کند و در صحنه‌ی پایانی فیلم، در سکانسی نمادین، هما روستا و خانواده‌اش که مرده‌اند بازمی‌گردند و آئینه عروس را به مجلس می‌آورند.
● یه بوس کوچولو
«برای کسانی که خوب زندگی کرده‌اند مرگ مثل یک بوس کوچولوست.» این مهم‌ترین جمله‌ی آخرین فیلم سه‌گانه راجع به مرگ، ساخته بهمن فرمان‌آرا است که باز هم به نوعی حدیث نفس است. داستان دو دوست روشنفکر که یکی کشورش را ترک می‌کند و دیگری می‌ماند و زندگی می‌کند. بهمن‌ فرمان‌آرا داستان زندگی خود و دوستان و همکارانش را در ۳ فیلم خود بعد از انقلاب تعریف می‌کند که در همه‌ی آنها دغدغه اصلی‌اش مرگ است و باز در همه‌ی آنها مرگ اتفاق شیرینی تلقی شده است در مسیر طبیعی زندگی. آرامش در برابر مرگ، نماد اصلی همه این فیلم‌ها است. آخرین سه‌گانه‌ی فرمان‌آرا با مرگ آرام شخصیتی که شبیه فرمان‌آرا گریم شده پایان می‌یابد؛ در حالی که روی گونه‌اش جای یک بوسه دیده می‌شود.
● روز فرشته
فیلم کمدی روز فرشته ساخته بهروز افخمی با هنرمندی عزت‌الله انتظامی و اکبر عبدی یکی از بهترین فیلم‌های ایرانی درباره روح و مرگ است. عزت‌الله انتظامی چند ساعت فرصت دارد به زندگی برگردد و از کسانی که در حقشان بدی کرده حلالیت بطلبد. او که فکر می‌کند بعد از این چند ساعت به جهنم خواهد رفت، بعد از به‌هوش‌آمدن، شروع می‌کند به آماده‌شدن برای یک مرگ خوب. حساب‌هایش را صاف می‌کند و با خیالی راحت دوباره سراغ فرشته‌ای می‌رود که قرار است فرشته‌ی مرگ او باشد. اما انگار قرار است او باز هم در این دنیا زندگی کند.
● ۲۱ گرم
نام فیلم از این عقیده عجیب می‌آید که بعد از مرگ، ۲۱ گرم از وزن افراد کم می‌شود. ۲۱ گرمی که می‌تواند همان روح باشد. فیلم، داستان خطی ساده‌ای ندارد و پر است از تصویرهای ظاهرا پراکنده و مونتاژهای موازی و داستان‌های موازی؛ اما تم غالبش مرگ است. ۳ شخصیت مختلف که هر کدام به نوعی با مرگ و زندگی درگیرند؛ یکی منتظر یک قلب پیوندی است، یکی خانواده‌اش را در یک تصادف از دست می‌دهد و دیگری بین خودکشی و زندان مردد است. در طول فیلم، مدام این جمله تکرار می‌شود که همه‌اش به خاطر ۲۱گرم؟
فیلم درواقع تعلیق بین مرگ و زندگی است.
● روح
روح یکی از معروف‌ترین فیلم‌ها راجع به مرگ است. سام و مولی تازه به خانه جدیدشان رفته‌اند که سام را یک دزد به قتل می‌رساند. صحنه‌ی مردن سام همان چیزی است که علت قرار گرفتن این فیلم در این لیست است. سام بلند می‌شود و می‌خواهد دزد را دنبال کند که متوجه می‌شود بدنش روی زمین افتاده است. سام یک روح است. در این فیلم، مرگ آن‌قدر ساده نشان داده شده و به زندگی بعد از مرگ، آن‌قدرخوب اشاره شده است که تصور بسیاری از مردم از روح، بعد از دیدن این فیلم بسیار تلطیف شد و تغییر کرد.
بازی خوب دمی مور و پاتریک سوایزی هم به ارتباط بیشتر تماشاگر با فیلم کمک زیادی کرده‌است.
● راه رفتن مرد مرده
فیلمی است درباره‌ی یک محکوم به اعدام که در ابتدا به خاطر ترس از مرگ، ادعا می‌کند بی‌گناه است. محبت‌های یک خواهر روحانی با او و آماده شدنش برای پذیرفتن و کنار آمدن با مرگ باعث می‌شود او در نهایت اعتراف کند که گناهکار است و مرگ را راحت‌تر بپذیرد. فیلم درواقع قرار بود پرسش‌هایی را درباره مجازات اعدام مطرح کند اما بیشتر به پدیده مرگ پرداخته است. سوزان ساراندون برای این فیلم برنده جایزه اسکار شد.
منبع : هفته نامه زندگی مثبت


همچنین مشاهده کنید