سه شنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۲ / 19 March, 2024
مجله ویستا

راهکارهای تحقق عدالت از منظر آیات قرآن


راهکارهای تحقق عدالت از منظر آیات قرآن
عدالت از دیرباز جزو مهم ترین مباحث و دغدغه های بشر و ادیان الهی و دانشوران سیاسی بوده است و می توان «اجرای عدالت» را بزرگ ترین هدف تشکیل حکومت اسلامی دانست. بعثت پیامبران و تشریع ادیان نیز برای به سعادت رساندن انسان ها و اجرای قسط و عدل در زندگی آنان بوده است. آیات الهی اشاره دارند که پیامبران را با مشعل های هدایت فرستادیم و به آنان کتاب و میزان دادیم تا عدالت را برپا دارند. بنابراین، قرآن فلسفه بعثت انبیا را استقرار عدالت و گسترش آن دانسته و عدالت را از صفات الهی و بارزترین ویژگی آفرینش و نیکوترین خصلت انسان معرفی کرده است. (شوری/ ۱۵)، ( مائده/۸)، (نساء/۵۸)، (نحل/۹۰)
اساس حکمیت، حکم و حکومت در قرآن، ایجاد قسط و عدل در جامعه است. از سوی دیگر، فراوانی آیات درباره عدل و کلمات مترادف و متضاد آن، بیانگر اهمیت جایگاه این مفهوم در قرآن است. اصلی ترین مترادف های قرآنی کلمه عدل عبارتند از: قسط، قصد، استقامت، وسط، نصیب، حصه، میزان و همچنین «جور» که متضاد عدل و مترادف ظلم است که کمتر در قرآن آمده است. واژه های یاد شده بارها در قرآن به کار رفته اند. مثلا کلمه عدل و مشتقات آن ۲۹ بار و کلمه ظلم و مشتقاتش بیش از ۲۹۰ بار ذکر شده اند. همچنین صدنص قرآنی درباره توصیه به عدالت و مفاهیم مترادف آن نازل شده است. تفسیر صافی درباره آیه «والسماء رفعها و وضع المیزان» ( رحمن/۷) چنین می گوید: مقصود این است که در ساختمان جهان رعایت تعادل شده است، در هر چیز از هر ماده ای به قدر لازم استفاده شده است و فاصله ها اندازه گیری شده است. در حدیث نبوی آمده است: «بالعدل قامت السموات و الارض؛ آسمان و زمین به موجب عدل برپاست.»
پس نظام هستی بر عدل استوار گردیده و میزان که همان عدل است و در عالم کیهان و کل نظام هستی حاکم است، در زندگی انسان نیز باید حاکم باشد تا از محور عدل تجاوز نشود.(رحمن/۸)
حال بعد از بیان مقدمه ای در مفهوم عدالت به موضوع عدالت، در زندگی اجتماعی می پردازیم.
● رفع فقر و تعدیل ثروت
فقر و ثروت زیاد، هر دو خطرناک هستند. فقر را باید از بین برد و ثروت را تعدیل کرد. قبل از هر چیز باید در رفع کوشید: باید صدقات برای فقیران، عاجزان، متصدیان اداره صدقات، تالیف قلوب (یعنی برای متمایل کردن بیگانگان به دین اسلام، آزادی بندگان، قرض داران، در راه خدا (یعنی راه تبلیغ و رواج دین خدا) و در راه ماندگان صرف شود. این مصارف هشتگانه، فرض و حکم خداست بر صدقه که خدا بر تمام حکم و مصالح امور خلق آگاه است.(توبه /۶۰)
در جای دیگر، حضرت علی (ع) در این زمینه به فرزند خویش محمد حنیفه می فرماید: «یا بنی اخاف علیک الفقر فاستعذ بالله منه، فانه منقصه للدین، و مدهشة للعقل، داعیة للمقت ـ شهید مطهری در ترجمه و تفسیر این حدیث می گوید: فرزند عزیزم، من از دیو مهیب فقر بر تو می ترسم، از او به خدا پناه ببر. فقر موجب نقصان دین است. یعنی چه؟ یعنی فقر گناه است؟ نه، فقر گناه نیست، اما فقر آدمی را که ایمان قوی نداشته باشد، زود وادار به گناه می کند. بسیاری از گناهان هست که از فقر و احتیاج ناشی می شود، به همین علت رسول اکرم (ص) فرمود: کادالفقر ان یکون کفرا - فقر نزدیک به سر حد کفر است.
فقر روح را عاصی و عزیمت را ضعیف می کند. ایشان اثر دیگر فقر را فرمود: مدهشه للعقل - فقر فکر را پریشان و دهشت زده می کند. عقل و فکر در اثر احتیاج و نبودن وسایل زندگی تعادل خود را از دست می دهد و انسان دیگر نمی تواند خوب در قضایا فکر بکند. همان طوری که مصیبت ها تولید پریشانی فکر و خیال می کند، فقر نیز همین طور است.
البته، باز افراد استثنایی هستند که این طور نیستند، حوادث و مصیبت در آنها تاثیر ندارد، اما همه این طور نیستند. ایشان اثر سوم فقر را فرمود: داعیه للمقت ـ یعنی فقر سبب طاقت سرکوبی و تحقیر انسان را فراهم می آورد.
ـ زمینه ساز گناه است
ـ باعث می شود انسان خود حقیقی اش را فراموش کند و به ناچار فرصت طلب شود
ـ فکر آزاد اعتماد به نفس و امید به آینده را از بین می برد
ـ انسان را سست و بی اراده می سازد
ـ شور، عشق و هیجان را از بین می برد و افسردگی ایجاد می کند
ـ بنیان اخلاق انسان را به فساد و تباهی می کشاند
ـ در انسان حالت نوکری ایجاد می کند
ـ میزان حرص انسان را افزایش می دهد
ـ باعث افزایش شمار مفاسد اجتماعی یعنی دروغ، دزدی، کم کاری، حیله گری، کلاهبرداری … می شود
ـ انسان را از یاد خدا بازمی دارد و به جای توکل بر خدا، به دنبال مخلوق می کشاند.
ثروت و رفاه بیش از حد نیز مخرب است، زیرا موجب غرور، رفاه زدگی، ظلم و سقوط انسان، می شود. اگر انسان در هنگام ثروتمندی هدایت نشود، دچار طغیان و سرکشی می گردد.
(همانا، انسان) از کفر و طغیان باز نمی ایستد. سرکش و مغرور می شود، چون به غنا و دارایی [ناچیز دنیا] می رسد. (علق/۶ و ۷)
▪ علاوه بر موارد بالا، ثروت بیش از حد آثار مخرب دیگری نیز دارد، از جمله:
ـ موجب فقیر شدن دیگران می شود
ـ ثروتمندان در صدد استثمار بیشتر فقرا می شوند و در نتیجه فقرا نسبت به ثروتمندان بدبین می شوند
ـ افراد فقیر هم علاقه مند می شوند که شبیه به ثروتمندان گردند
ـ باعث افزایش میزان اسراف می شود
سالم ترین زندگی، زندگی متوسط و متعادل است. اگر عده ای از یک ملت، ثروتمند و دارای زندگی بهتر و عده ای فقیر و بی نوا شوند، هر دو گروه به فساد می گرایند، زیرا ثروتمندان برای فزون تر کردن ثروت خود احتمالا به هر اقدامی دست می زنند و فقرا نیز برای رهایی از فقر و تامین زندگی بهتر و رسیدن به موقعیت ثروتمندان، ممکن است هر اقدامی بکنند.
● مفهوم ظلم
در بازشناسی معنای عدل، توجه به مفهوم ظلم که در تعارض و تضاد با آن است، اهمیت می یابد به همین دلیل، همانگونه که قرآن مجید به عدالت اهمیت می دهد، مسلمین را از بی عدالتی و کوچک ترین ظلمی نهی می کند و می فرماید: نه ظلم کنید و نه ظلم بپذیرید.(بقره /۲۷۹) زیرا ظالم و مظلوم هر دو در آخرت کیفر می بینند و مسوول اعمال خویشند. بنا به فرموده قرآن، ستمکاران هرگز استثمار نخواهند شد ( انعام/۱۳۵) اگر کسی به شما تعدی کرد، شما نیز مقابله به مثل کنید. (بقره/۱۹۴)
ظلم به دو معنی گفته می شود: نخست به مفهوم مخالف نور و روشنایی و دوم به معنی قرار دادن چیزی در جایگاهی که شایسته آن نیست.
امیر میرابی
منابع:
۱- عدالت در نظام سیاسی اسلام
۲- مدیران جامعه اسلامی
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید