چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


هویت رسانه‌ای‌


هویت رسانه‌ای‌
در هر دوره‌ای از تاریخ زندگی انسان، میان ابزار و مصنوعات بشری با شکل نظام اجتماعی و نحوه زیستن آدمی، رابطه‌ای مستقیم وجود داشته است. مورخان و جامعه‌شناسان بر همین اساس، تاریخ را تقسیم، تفسیر و نامگذاری کرده‌اند. تقسیم دوره‌های تاریخی به دوره خطی، دوران کشاورزی و دوره صنعتی، نمونه‌ای از این صورت‌بندی اجتماعی براساس ابزارها و دستاوردهای بشری است. یکی از مهم‌ترین دستاوردهای انسان که بر حیات سیاسی اجتماعی جوامع بشری تاثیر گذاشته، وسایل ارتباط جمعی است.
تاثیر وسایل نوین ارتباطی، در شکل‌گیری نظام‌های سیاسی اجتماعی و زیست بوم انسان آنقدر عمیق است که به قول مک لوهان، جهان به دهکده‌ای کوچک تبدیل شده است؛ دهکده‌ای که هر کس براحتی می‌تواند با فرد دیگری در نقطه‌ای دیگر ازجهان ارتباط برقرار کند.
امروزه رسانه‌ها، مرزهای جغرافیایی، فرهنگی و سیاسی را درنور دیده‌اند و با گسترش فزاینده و روزافزون خود از حوزه اجتماعی- سیاسی فراتر رفته، هویت انسان معاصر را نیز تحت‌تاثیر قرار داده‌اند، به طوری که می‌توان هویت انسان مدرن را هویت رسانه‌ای شده نام گذاشت.
این مقاله درصدد است نقش و تاثیر وسایل نوین ارتباط جمعی و رسانه‌ها را در شکل‌گیری هویت انسان مدرن، نقد و بررسی کند.
هویت از دو جهت با مفاهیم رسانه و مدرنیته ارتباط دارد. یکی این ‌که هویت خود محصول ارتباط است یعنی دیگری باید وجود داشته باشد تا من ساخته و درک شود. من از طریق فهم و ارتباط با دیگری شکل می‌گیرد.
هویت موضوعی است که بیش از آن که به خود ما ارتباط داشته باشد به تاویل دیگران مربوط می‌شود. من فاعلی (تصویر فرد از خود) به وسیله من مفعولی (تصویر دیگران درباره فرد) ساخته می‌شود.
از طرف دیگر هویت همچون رسانه‌های نوین خود یک مفهومی جدید است که بعد از مدرنیته پدید آمده و در فلسفه دکارت به تکامل رسیده است.
جمله معروف او که «من فکر می‌کنم، پس هستم» آغاز شکل‌گیری هویت مدرن است. این بحث بویژه برای جامعه ما بسیار حیاتی و مهم است، زیرا ما در حال تجربه دوران مدرن هستیم و در این دوره گذار هویت (فردی اجتماعی) ما با چالش‌ها و دغدغه‌ای اساسی روبه‌رو می‌شود. در این میان رسانه‌ها نقش مهمی بازی می‌کنند.
نمی‌توان نقش آنها را در بروز چالش‌های هویتی نادیده گرفت. رابطه میان هویت و رسانه‌ها را می‌توان از منظر دیگری نیز توجیه کرد. هویت مفهومی متکی به ذات خود نیست، بلکه ماهیتی است که به وسیله انسان و جامعه‌اش ساخته می‌شود و در بستر تحولات اجتماعی تغییر می‌کند و شکلی دیگر به خود می‌گیرد. اگر این‌طور نبود تعلیم و تربیت بی‌معنا می‌شد و هیچ انسانی قابلیت رشد و تعالی نمی‌داشت.
دیوید هیوم تاکید می‌کند «ما نمی‌توانیم هویت انسانی را چیزی غیر از امر ابداعی و تخیلی بدانیم» بنابراین هویت مساله غریزی و فطری نیست، بلکه اکتسابی، ارادی و مبتنی بر تربیت آدمی است. از این منظر رسانه‌ها به عنوان یکی از عوامل موثر در شکل‌گیری و تحول هویت اهمیت می‌یابد بویژه در دنیای معاصر که به عصر ارتباطات شهرت یافته است.
به هر حال هویت انسان در جهان رسانه‌ای شده چهره‌ای خاص می‌یابد و از هویت‌های دیگر متمایز می‌شود. برخی از مهم‌ترین ویژگی‌ها هویت رسانه‌ای بدین‌شرح است:
۱) هویت بیرونی:
هویت رسانه‌ای نه از درون و تحولات فردی، بلکه از بیرون و تحولات اجتماعی که از طریق رسانه‌ها تجلی و گسترش می‌یابد شکل می‌گیرد و هدایت می‌شود. چنین هویتی خیلی متکی به خود و منطق شخصی نیست، بلکه از بیرون و دگر راهبرانی چون رسانه‌ها هدایت می‌شود. در حقیقت با رشد وسایل ارتباطی، هویت شخصی بیشتر تحت‌تاثیر و کنترل نظام‌های اجتماعی قرار گرفت تا کنترل درونی. به عقیده رایزمن در جامعه نوین، خصلت انسان از برون هدایت شده جانشین انسان از درون هدایت شده می‌شود.
۲) هویت همگن:
رسانه‌ها با ارسال و ترویج پیام خود از طریق گسترش وسایل ارتباط جمعی به نوعی همگن‌سازی هویت‌های گوناگون دست می‌زنند و هویت توده‌ای و عام را تقویت می‌کنند؛ هویتی که بدون توجه به انواع طبقات اجتماعی و فرهنگ آنان و به واسطه نفوذ وسائل ارتباطی و پیام آنها در لایه‌های مختلف اجتماعی، صورت واحد به خود گرفته است. رسانه‌ها فضایی ایجاد کرده‌اند که هویت‌های مختلف قومی وملی و دینی در پرتوی پیام و محتوای آن، لباس مشترک و یکرنگ تن کنند و شبیه هم شوند. گفتنی است که این مساله نباید با بی‌ثباتی و یکنواختی هویت‌ها در جوامع سنتی به یک معنا فرض شود.
۳) هویت توده‌ای و جمع‌گرا:
رسانه‌های گروهی به دلیل ارتباط با طیف وسیعی از مردم از آنها یک گروه منسجم و همگرا می‌سازند و یک نوع هویت توده‌ای خلق می‌کنند. رسانه‌ها به نوعی هویت فردی را به هویت جمعی و گروهی تبدیل می‌کنند و این مساله گاهی موجب استحاله هویت فردی در جمع و از میان رفتن خلاقیت فردی می‌شوند. اصولا فرهنگ توده براساس مسائل غیرجدی زندگی، هیجانات، احساسات رقیق و گریز بی‌خیال استوار است.
رسانه‌ها به دلیل کارکرد ذاتی خود که بیشتر جمع را مخاطب خود قرار می‌دهند، موجب رواج و تقویت فرهنگ پوپولیستی و توده‌ای می‌شوند و با شکل‌دهی به افکار عمومی و مدیریت آن به ساخت و پردازش فرهنگ و هویت توده‌ای دست می‌زنند تا در مواقع ضروری، قدرت این پتانسیل را در راستای گذشته درهم شکنند و هویتی چهل تکه و موزائیکی ایجاد ‌کنند.
هدف وسایل ارتباط جمعی پوشاندن جماعت کثیری است که در یک دسته مشخص قرار نمی‌گیرد. هویت توده‌ای، هویتی است معطوف به جمع نه متکی به خود، بنابراین موجودیت و هستی آن وابسته به تغییرات اجتماعی است و از آسیب‌های اجتماعی مصون نیست.
۴) هویت ناپایدار و متغیر:
در دنیای جدید هویت انسان از ثبات و تمرکز سنتی گذشته رها می‌شود و در یک فرآیند دائمی شدن تحول می‌یابد و دگرگون می‌شود. به عبارتی دیگر، هویت مدرن یک فرآورده نیست بلکه یک فرآیند است در جهان رسانه‌ای شده معاصر با تزریق مداوم اطلاعات و دانش به کالبد جامعه، هویت انسان جدید در بستر دائمی شکل‌گیری و دگردیسی و زایش مستمر قرار می‌گیرد. انسان مدرن در طول زندگی ممکن است بارها بر اثر تحول ذهنی و کسب اطلاعات جدید هویتی نوبیابد و دیگرگونه انسانی شود. خویشتن یا هویت در فراشدی ناگسستنی ساخته و دگرگون می‌شود.
جهان مدرن جهانی است که مدام در حال تغییر و تحول است و آدمی نمی‌تواند دائما ناسازگار با جهان بیرون از خود باشد، زیرا هویتی اجتماعی دارد و هویت اجتماعی باید میان دنیای فردی و دنیای اجتماعی فرد ارتباط ایجاد کند و در این دنیای متغیر و پرتحول هویت ما در جریان تلاش دائمی برای ایجاد هماهنگی شکل می‌گیرد.
در جهان مدرن هویت و شخصیت قطعی و نهایی نداریم. در جوامع گذشته به دلیل ایستایی و ثبات جامعه هویت تقریبا شکلی قطعی و مشخص داشت، اما در جامعه پویا و متغیر مدرن ما مدام آن خود قطعی و نهایی را نقص می‌کنیم. در حقیقت هویت از آن حالت ثبات، تمرکز، فضیلت و یکنواختی و کلیت خویش در دنیای گذشته به کیفیتی متغیر و پویا، غیرمتمرکز و متضاد در جهان مدرن تبدیل شده است.
خویشتن مدرن درگیر ناپایداری هویت‌هاست. خویشتن مدرن هرگز در مکان خود جا نمی‌افتد. از این‌رو به قول هایدگر همواره بی‌خانه است. به طورکلی هویت رسانه‌ای هویتی تاویلی است که دائما به وسیله پیام و اطلاعات تازه در معرض تاویل و تفسیر و ضرورتا تغییر قرار می‌گیرد.
۵) هویت چند تکه و موزاییکی:
رسانه‌ها از طریق ارائه و القای الگوهای مختلف و پیام‌های گوناگون و به نمایش درآوردن فرهنگ و اندیشه‌های مختلف، هویت منسجم و ثابت گذشته را درهم می‌شکنند و هویتی چند تکه و موزاییکی ایجاد می‌کنند.
انسان مدرن در مقایسه با جامعه سنتی به منابع معرفتی بیشتری دسترسی دارد. رسانه‌ها و فناوری‌های نوین ارتباطی این منابع را در اختیار بشر امروز قرار می‌دهند و از طریق تسهیل در ارتباطات فردی و اجتماعی، تفکرات و اندیشه‌های گوناگون فرصت ظهور و حضور در عرصه جهانی پیدا می‌کنند. آدمی دیگر در چارچوب یک ساختار خاص محدود نیست و آزادی بیشتری در کسب دانش و اطلاعات دارد. لذا هویت سنتی تک منبعی به هویت مدرن چند منبعی و چهل تکه مبدل شده است.
امروزه انسان با نظام‌های فکری، فرهنگی زیادی در تعامل است که هرکدام پیام و معنای خاص خود را به وی عرضه می‌کنند. این امر بویژه از سوی شتاب و عمق بیشتری گرفته است. از این‌رو، هویت انسان امروز هویتی چندگانه و متکثر است و با حرکت دنیا به سوی جهانی شدن این مساله پررنگ‌تر می‌شود.
در جوامع سنتی هویت و شخصیت آدمیان برآمده از نظام خاص اجتماعی خویشاوندی وی بود و در یک ساختار فکری فرهنگی خاص تثبیت می‌شد. در حقیقت پیش از به دنیا آمدن وی موقعیت اجتماعی فرهنگی و در نهایت هویت انسانی وی پیشاپیش تعیین شده بود و فرد بسختی و بندرت می‌توانست در تغییر سرشت و سرنوشت خویش تصرف کند.
آدمی به گفته هایدگر، «تصویری بود که از چشم خداوند یا خدایان دیده می‌شود و هویت او محصول کارکرد یک نظام مقدر و از پیش تعیین شده باورهای دینی و آیینی و اسطوره‌ای بود» و به عبارتی دیگر، در دنیای گذشته هویت گذشته‌ای بود که بر امروز حکم می‌راند، «اما هویت جدید، هویتی است که متغیرهای بیشتری در شکل‌گیری آن موثر است» و دیگر نمی‌توان کسی را براساس یکی از تعلق‌های او شناخت یا کنش‌ها و خواست‌ها و اندیشه‌هایش را پیش‌بینی کرد.
۶) هویت تقلیدی و منفعل:
هویت رسانه‌ای شده همیشه تحت تاثیر و نفوذ شخصیت‌ها و کاراکترهای رسانه‌ای است. این الگوهای رفتاری که از طریق ساختن فیلم، تبلیغات و تکنیک‌های مختلف رسانه‌ای ارائه می‌شود در شکل‌گیری و جهت‌دهی هویت فردی و اجتماعی انسان مدرن تاثیر بسزایی دارد. تقلید از الگوها و شخصیت‌های سینمایی و تلویزیونی نشانه بارزی از تاثیر‌پذیری هویت رسانه‌ای شده از این الگوهاست. انسان از طریق همذات‌پنداری از سوی رسانه‌ها هویت و شخصیت تحقق نیافته خود را در عالم خیال و تکنیک محقق می‌سازد. قهرمانان رسانه‌ها یک از متغیرهای اساسی در شکل‌دهی به هویت رسانه‌ای هستند.
۷) هویت مشوش:
هویت انسان متکی بر آگاهی اوست و حتی آدمیت او نیز، یعنی هر چقدر آدمی آگاه‌تر باشد، امکان تکامل و تعالی‌اش نیز بیشتر است.
جان نباشد جز خبر در آزمون
هر که را افزون خبر، جانش فزون
جان ما از جان حیوان بیشتر از چه‌
زان رو که فزون دارد خبر
اقتضای جان، چو ای دل آگهی است‌
هر که را افزون خبر، جانش قوی است
مولانا در این شعر رابطه میان ذهنیت و هویت را بسیار زیبا نشان می‌دهد. این حقیقت نه‌تنها شامل هویت فردی آدمیان می‌شود، بلکه هویت اجتماعی وی را نیز دربرمی‌گیرد. یکی از آسیب‌هایی که از انفجار اطلاعات نصیب انسان مدرن می‌شود، بمباران اطلاعاتی به وسیله وسائل نوین ارتباطی است.
فرهنگ موزاییکی رسانه‌ها می‌تواند ذهنی پرمحتوا به وجود آورد؛ اما نه ذهنی که از مطالب مفید و استوار انباشته شده است و وابستگی ذهنی را جایگزین خلاقیت بکند. ذهن انسان زیر بارش اطلاعات و دانش مشوش می‌شود. ذهنیت مشوش و سردرگم نیز به هویت مشوش و نابسامان منجر می‌شود و بحران هویت پدید می‌آید. البته این بحران هویت در جوامع در حال گذار، عمیق‌‌تر و گسترده‌تر است.
▪ برون رفتن از سلطه رسانه‌ها
اینک در عصر اطلاعات با جهانی رسانه‌ای شده روبه‌رو هستیم که صاحبان فناوری و دانش به وسیله قدرت عظیم رسانه‌ای، فرهنگ و ارزش‌های خویش را به جهانی - انسانی تسلط می‌دهند و هویت‌های قوی و ملی کشورهای دیگر را به چالش می‌کشانند. این مساله بویژه برای کشوری مثل ما که صاحب تمدن و فرهنگ و اندیشه در تاریخ بوده، حیاتی‌تر و جدی‌تر است. پرسش اساسی این است که در برابر این غول‌های رسانه‌ای چه باید کرد؟ چگونه باید از این زندان هویتی رهایی یافت؟
مسلم این است که واکنش‌های قهرآمیز و اتخاذ راهکارهای سلبی و راهبرد مقاومت و نفی پاسخگو نخواهد بود. به عقیده فوکو، «هر مخالفتی ناگزیر راه‌های اثباتی را نیز پیش می‌کشد»؛ لذا یادآور می‌شود که ما می‌توانیم کاری پیش از مقاومت انجام دهیم. سوژه‌ای دیگر شدن یعنی فراتر از آنچه امروز در آن زندگی می‌کنیم، خلق کنیم.
برای برون‌رفت و رهایی از سلطه رسانه‌ها و این قفس آهنین هویت رسانه‌ای ۲‌پیش‌فرض اساسی می‌تواند مبنای حرکت ما باشد. اول این‌که هویت یک مفهوم ثابت نیست و شکلی قطعی و نهایی ندارد، لذا به عقیده نیچه انسان مدام باید کسی بشود که هنوز نیست و یا به عقیده فوکو انسان امروزی باید علیه نیروی ویرانگری که می‌کوشد او را در همه جنبه‌های زندگی اندیشه و خلاقیتش با دیگران همسان و یکسان کند، مبارزه نماید. دوم این‌که همین جهان ارتباطات فضایی را ایجاد کرده است تا آدمی با گزینش آزادانه شیوه‌های مختلف زندگی هویت خود را انتخاب کند و بسازد و این مهم در جهان مدرن آسان‌تر است.
در نهایت این‌که در جهان جدید با تنوع زیستی اجتماعی جامعه انسانی آدمی حق انتخاب بیشتری دارد و می‌تواند با گزینش راه خود تا حدود زیادی استقلال فردی خود را حفظ کند و در جمع فراموش نشود. حالا که قرار است دنیا به سوی جهانی شدن حرکت کند، ما می‌توانیم با توانمند کردن فرهنگ و مبانی فکری خود و تبدیل هویت منفعل به هویت فعال سهم بیشتری در شکل‌گیری و تکوین هویت جدید داشته باشیم. پس نباید از این جهان جدید ترسید و این قول نیچه را به یاد داشت که «خانه‌هایتان را در دامنه‌های کوه آتشفشان بنا کنید.»
سیدرضاصائمی
http://ssaemi.blogfa.com/


همچنین مشاهده کنید