چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


رویکردی انتقادی به سنت گرایی در جامعه


رویکردی انتقادی به سنت گرایی در جامعه
برخورد تمدن غرب با جوامع اسلامی در حالی به وقوع پیوست که جوامع غربی پس از پشت سر گذاردن انقلاب صنعتی و اصلاحات از مولفه های گوناگونی در عرصه های سیاسی - اجتماعی بهره می بردند که بر توانمندی بیش از پیش آنان می افزود.
حضور سخت افزاری تمدن غرب خواسته و ناخواسته با خود مولفه های نرم افزاری را به همراه می آورد و جوامع اسلامی را با چالش هایی روبرو می ساخت تاکنون حتی تصور اندیشیدن یا تردید در برخی مبادی فکری مورد تایید این جوامع هرگز در ذهنیت آنها وجود نداشت. اما به هر شکل که به این موضوع بنگریم از این حقیقت گریزی نیست که جوامع سنتی نه تنها وارث نوعی بدبینی ذاتی هستند بلکه آن را در درون خود پرورش داده و بازتولید می نمایند.
چرا که نظام قبیله ای - طایفه ای همواره بر تمایزات و پرهیز از «دیگری» تاکید دارد. و عصبیت قبیله ای - طایفه ای همواره خود را در برابر دیگری می نشاند و با در نظر گرفتن این تقابل همیشگی خود را توجیه نموده و «مای» وجودی اش را استحکام می بخشد. بنابراین مفاهیم نظری و فلسفی چون «فردیت» و «جامعه مدنی» با واکنش ها و عدم پذیرش از سوی جامعه سنتی مواجه گشتند که این امر خود زاییده عدم درک وجودی این مفاهیم از یک سو و نبود زمینه های لازم در جهت موثر واقع شدن آنها از سوی دیگر بوده است. اما از آن جهت که ضروریات زندگی جدید اقتضا می نمود ایجاد نهادهای سیاسی - اجتماعی و بست مفاهیمی چون ناسیونالیسم در نزد بسیاری از اهل قلم این جوامع به هدفی آرمانی مبدل گشت و این در حالی بود که هنجارهای سنتی با اماها و اگرها مواجه می گردید، همان گونه که پیشرفت های تکنولوژیک پیکره ظاهری جامعه را تغییر می داد در بعد اندیشه ای هم با خود پرسش ها و تعاملات تازه ای را به همراه می آورد و این در حالی بود که مفاهیم موجود در بستر مدرنیته تاثیرات دوگانه ای را در جامعه می گذاشت و از آن روی که غالبا جوامع سنتی کنش گر نبودند به موضع گیری پرداخته و از خود واکنش نشان می دادند. به عبارت دیگر رفتار آنان از جنس کنشگری بلکه از جنس واکنش بوده است همچنان که عصبیت های قبیله ای - طایفه ای رو به استحاله می رفت و ملت گرایی اوج می گرفت، علاوه بر مفاهیمی چون تفکیک قوا، دموکراسی، لیبرالیسم، حقوق بشر، حق شهروندی، طبقه و ...
اما به زمان زیادی نیاز نبود تا این مباحث به جانب جوامع سنتی سرازیر گردد و این جوامع که هنوز از آن توهم بدبینی رها نشده بودند سعی نمودند آن عصبیت هنوز از یاد نرفته را دوباره به طریقی دریابند و به گذشته ای که شاید چندان هم افتخارآمیز نبود به گونه ای حسرت آمیز بنگرند و تغییرات که با سیر تطوری مفهوم امپریالیسم همراه شده بود وضعیت را به گونه ای شکل بخشید که مسوولیت همه ناتوانی ها و ناکامی ها و شکست ها بر گردن امپریالیسم آویخته گردد و آن چیزی بود که می شد هر روز محاکمه اش نمود و او را محکوم ساخت و خود را از هر نقدی مصون داشت. با توجه به اینکه سنت اساسا نقدگریز است مفهوم و مفاهیمی از این دست ابزاری شدند در اختیار سنت و آنچه که تئوری پردازان این مفاهیم می گفتند اساسا درک نشد یا شاید اصلا لزومی برای درک دقیق آن احساس نمی شد بلکه سنت که در جست وجوی ابزاری بود تا در یک سیر تطوری خود را بازتولید نماید از این فرصت نهایت بهره برداری را نمود و بار دیگر مدعی پاسخگویی به بسیاری از سوالات گردید که البته این بار به گونه ای طلبکارانه، انحصارطلبانه و با انکار همه ناتوانی ها و ناکامی های گذشته، چرا که مفهومی پیدا شده بود که می شد همه جا آن را یافت یا مدعی یافتن آن و دست های مرئی و نامرئی آن بود.
نویسنده : روزبه عسگری زاده
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید