شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

رسالت جامعه اسلامی نسبت به معلم


رسالت جامعه اسلامی نسبت به معلم
● رسالت دولت مردان
در جامعه اسلامی همه آحاد ملت در برابر هم مسئولند و متعهد (کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته).
مردم یک جامعه نمی توانند در برابر سرنوشت فرزندان خود بی تفاوت باشند و مسئولیت خود را نادیده بگیرند.
مردم یک جامعه پویا باید بدانند که شخصیت فرزندان خود بستگی به الگوهای اجتماعی دارد و الگوهای اجتماعی باید تجسم مکتبی باشد که اکثریت جامعه اسلامی پذیرای آن هستند.
حضرت علی (ع) می فرماید:
«الناس بامرائهم اشبه منهم بابائهم؛ مردم در روش های اخلاقی و صفات اجتماعی به حکومتهای خود بیشتر شباهت دارند تا به پدران خویش).
این سخن ارزشمند وظیفه سنگین دولتمردان را می رساند که بی تفاوت نسبت به تربیت افراد جامعه نباشند.
حضرت امام خمینی (ره) می فرماید:
«انبیاء دنبال این بودند که یک حکومت عدلی در دنیا محقق کنند، برای این است که اگر حکومت عدل باشد، حکومتی باشد با انگیزه الهی، با انگیزه اخلاقی و ارزشهای معنوی انسانی، یک همچو حکومتی، اگر تحقق پیدا بکند، جامعه را مهار می کند و تا حد زیادی اصلاح می نماید».
در جامعه فرد با ارزشها، عقاید، هنجارها و ناهنجاری های جامعه آشنا می شود دولتمردان برای شناساندن این ارزشها از چه راهی باید وارد شوند وقتی که عقاید افراد جامعه به صورت ریشه ای و زیربنایی ساخته نشود و اگر اعتقاد بر این پیدا نکنیم که تربیت از همان کودکی شروع می شود و با استناد به خطبه ۳۱ نهج البلاغه می فرماید:
«انما قلب الحدث کالارض الخالیه ماالقی فیها من شیء قبلته؛ به درستی که دل نوجوان مانند زمین بایر و دست نخورده است هر بذری در آن افشانده شود می پذیرد».
آیا برای پیدا کردن یک باغبان برای زمین بایر چقدر تلاش لازم است آیا می شود فردی را که نداند چه موقع آبیاری کند و چه موقع نهال را بکارد و کی حرس نماید و با چه وسیله ای علفهای هرز اطراف نهال را از بین ببرد انتخاب نماییم؟
وقتی دولتمردان ما می خواهند یک کودک پاک و معصوم را در اختیار باغبانی قرار دهند به این فکر نیستند که این باغبان نیاز دارد آموزشهای لازم را ببیند تا بداند که این نونهالان چه نوع تغذیه فکری و جسمی نیاز دارند علفهای هرز جامعه را بشناسد و بداند کدام عوامل وجود دارند که نمی گذارد این جوانان و نوجوانان به رشد و تکامل برسند، و هویت و ارزشهای اعتقادی را با تحصیلات عالیه خود کم رنگ تر و حتی از دست بدهند دولتمردان حتماً می دانند عواملی که برای ساختن یک جامعه ارزشی مؤثر است (خانواده، مدرسه، مذهب، گروه همسالان و وسایل ارتباط جمعی) می بایستی هماهنگ با هم دست به دست هم و با شعاری واحد وارد میدان تعلیم و تربیت شوند و تعلیم منهای تربیت ارزشی ندارد و نتیجه اش همان خواهد شد که در کشورهای غربی شاهدش هستیم.
دولتمردان باید بدانند که برای آماده نمودن باغبانی که می خواهد تمام صفات، خلقیات، حالات نفسانی و رفتار و ظاهری نهال را پرورش دهد چه ابزاری لازم است.
این باغبان باید روحی سرشار از صداقت و صفا و علاقه و محبت و ایمان به حرفه خود داشته باشد و احساس مسئولیت کند تا موجبات رشد و ثمردهی آن شود.
بگذریم و تأسف بخوریم به دیدگاه دولتمردانی که می گویند وزارت آموزش و پرورش وزارت مصرفی است نه تولیدی و کسی نیست که به آنان بگوید که آموزش و پرورش بالاترین تولید را در کشور دارد سالانه بیش از هیجده میلیون تولید دارد، آیا این مغزهایی که در مدارس توسط سربازان پیامبر اعظم(ص) ساخته می شوند، تولید نیستند، آیا افرادی که اکنون به عنوان دانشمندان هسته ای باعث افتخار ایرانیان در جهان علم و دانش هستند در مدارس و دانشگاهها ساخته نشده اند، آیا وقت آن نرسیده است که نسبت به معیشت فرهنگیان فکری بکنیم، مگر می تواند معلمی که دغدغه گذران زندگی دارد با آرامش در کلاس درس حضور پیدا کند، مگر معلمی که نصف اوقات خود را برای امرار معاش در شغل های متفاوت مشغول می شود و با خستگی سر کلاس حضور پیدا می کند می تواند تأثیرگذار بر دانش آموز باشد.
مگر فرصتی پیدا می کند تا برای خود طرح درس و از آن مهمتر طرح تربیتی برای فرزندان این جامعه داشته باشد. بیایید با یک انقلاب فرهنگی طرحی برای ساختن یک آموزش و پرورش پویا و شکوفا و پایدار پیدا کنیم.
بیایید به سخن شهید آیت الله دکتر بهشتی ارزش بدهیم که می فرمود:
«مردم از کمبود ناراضی نیستند از بی عدالتی ناراضی هستند».
معلمین ما از کمی حقوق ناراضی نیستند بلکه تبعیضی که دولتمردان ما نسبت به حقوق این قشر جامعه ساز قایل هستند ناراضی اند.
چرا دولتمردان و نمایندگان مجلس ما که اکثرا از قشر فرهنگی و دانشگاهی و حوزوی هستند به فکر معلمین نباشند تا معلمین مجبور شوند برای احقاق حقوق و اظهار نارضایتی خود بارها مقابل مجلس تجمع کنند، آیا این در شأن معلم جمهوری اسلامی می باشد که مجبور به این عکس العملها بشود، چرا دولتمردان وقتی خودشان به حقوق بالاتر و رفاه می رسند، اساتید خود را فراموش می کنند؟
● رسالت خانواده
بدون شک شالوده و پایه گذار تربیت طفل در خانواده صورت می گیرد.
از این رو نقش خانواده بسیار مؤثر است و در آن مرحله ای که مربیان می خواهند مبانی دینی را ملکه طفل سازند، اگر الگوی شخصیت طفل برای این کار آمادگی داشته باشد، چقدر خوب است، و اگر آمادگی نداشته باشد چقدر دشوار خواهد بود!
در دو صورت، آنها ناچار و ناگزیرند که همواره با خانواده طفل در تماس و ارتباط باشند و طوری با خانواده هماهنگی داشته باشند که کوچکترین تناقضی میان رفتار و گفتار و عقاید آنها وجود نداشته باشد، وگرنه کار مربی بی ثمر خواهد بود.
در اینجا وضع مربی و خانواده و اجتماع طوری باشد که طفل احساس کند که هر سه از او یک چیز می خواهند و آن هم تطبیق اعمال خویش با مبانی دینی است. در این حالت تربیت برای طفل بسیار موثر و برای معلم و خانواده سودبخش است.
یعنی کودک بداند که خانواده کانون و پناهگاه وی است، و مدرسه راه ترقی و پیشرفت اوست، و اجتماع پذیرای تربیت و اخلاق اش است.
در این صورت است که هم کودک می تواند الگوی خود را پیدا کند و هم عشق و علاقه اش برای رسیدن به هدف والای انسانی بیشتر شده و سردرگم و بلاتکلیف نخواهد بود و برای رفع پاسخ های دینی و اعتقادات مذهبی تلاش می نماید و در حقیقت این اعتقادات به صورت ریشه ای و ملکه ای برای این کودک شده و تبلیغات سوء و منحرف نمی تواند برایش تأثیرگذار باشد. چنین امری مستلزم این است که خانواده تربیت را در گهواره طفل شروع کنند و مدرسه آن را تکمیل کند و جامعه محصول تربیتی آن را با آغوش باز بپذیرد.
و طوری نشود که به علت کوتاهی خانواده و عدم همکاری آنان با معلمین و مدرسین شامل فرمایش پیامبر گرامی(ص) شده و مورد غضب ایشان قرار گیریم.
روزی پیامبر اکرم(ص) به بعضی از کودکان نگاه می کرد و می فرمود:
«وای بر فرزندان آخرالزمان از روش ناپسند پدرانشان»
گفتند یا رسول الله از پدران مشرک آنان؟
فرمود:« نه، از پدران مسلمان که به فرزندان خود، هیچ یک از احکام دینی را نمی آموزند و درباره آنان، به چیز اندکی از امور مادی راضی هستند، من از این مردم بیزارم و آنان نیز از من بیزار»۱
ارزش و مقام معلم را خانواده ها باید بدانند و به فرزندانشان بیاموزند تامعلمین را به عنوان الگو بپذیرند و ارزش معلم خود را بدانند و به جایگاه معلم ارزش قایل شوند.
آورده اند که «عبدالرحمان سلمی» سوره حمد را به فرزندان امام حسین(ع) آموخت، کودک سوره ای که یاد گرفته بود، در حضور پدر خواند.
امام حسین(ع) به عنوان قدردانی از معلم، علاوه بر هزار دینار و هزار حله (لباس)، دهان آموزگار را نیز پر از جواهر کرد!
کسانی که در آن مجلس حضور داشتند، از این همه پاداش شگفت زده شدند و علت آن را پرسیدند. حضرت در پاسخ فرمود: «پاداش مالی من به عطای آموزشی این معلم، کجا برابری می کند»۲
یعنی ارزش تعلیم سوره حمد از عطای مالی من بالاتر است.
خانواده باید بداند که زیربنای شخصیت کودک در خانواده گذارده می شود ولی نقش مدرسه نیز در این راه سرنوشت ساز است و معلم و مربی می توانند صفاتی تازه و جدید همراه با تغییر و دگرگونی در رفتار برای کودکان پدید آورند.
خانواده باید بداند که فرزندانشان تنها برای خواندن و نوشتن و باسواد شدن به مدرسه نمی روند بلکه معلمین تأثیر بسزایی در روح حساس و نقش پذیری عمیقی در تربیت وی دارند و می بایستی برای تحقق این امر مهم دائما با معلمین در تماس باشند و در حل دشواریهای تربیتی فرزندان مشورت و تشریک مساعی کنند و روشهای تربیتی هماهنگی اتخاذ نمایند که کودک متحیر و سرگردان نشود.
رسالت معلمین
معلم خود را باور کند و قبول کند که راه انبیا را می پیماید و بداند که هزاران پیامبر از سوی خداوند تبارک و تعالی برانگیخته شدند تا مسیر هدایت جامعه بشری را از ضلالت و گمراهی بسوی روشنایی و پاکی راهنمایی کنند و بداند که همواره پیامبران سختیها و دشواریها را با جان و دل خریدند و دست از رسالت خود برنداشتند و این مطلب مرا بیاد ملاقاتم با حضرت آیت الله بهاءالدینی انداخت:
در اوایل انقلاب که اینجانب مسئولیت معاون پرورشی آموزش و پرورش را عهده دار بودم و در آن زمان گروهکهای ضدانقلاب فشارها و موانع زیادی را برای فرزندان انقلاب ایجاد می کردند من خسته شده بودم. مسئله استعفایم را با مرحوم پدرم مطرح کردم فرمود برویم پیش آیت الله بهاءالدینی هر چه گفت بپذیر، خدمتشان رسیدیم، من مشکلاتی که سر راه بود مطرح کردم، ایشان مطلبی فرمودند که هنوز آن تلاوت سخن زیبای ایشان در گوشم طنین انداز است. هر موقع فشار اجتماعی و سیاسی و اقتصادی به سراغم می آید به یاد آن کلمات می افتم که ایشان فرمودند:
می دانی پیامبر(ص) را چقدر اذیت کردند، بر سرش خاکستر ریختند، به زیر پایش خار ریختند، جلوی رویش ناسزا گفتند چه اذیتهایی که به ایشان روا داشتند، ولی دست از رسالتش برنداشت. خطاب به من گفت: برای تو کدام یک از اینها را انجام داده اند، گفتم هیچکدام. فرمود: برو به مردم خدمت کن و با خدا معامله کن زیرا که شغل شما همان راه انبیاست، و من هم برگشتم و مصمم تر و پرتلاش تر از قبل به کارم ادامه دادم.
همکاران فرهنگی بدانند که ما پاسداران و حافظان انقلاب هستیم، گرچه کم لطفی هایی دولتمردان با این قشر زحمتکش و پرتلاش و حماسه ساز داشته اند ولی ما در ترویج فرهنگ شهادت و شجاعت و ایثار لحظه ای کوتاه نیامدیم نشانه هایش آمار شهادت معلمین و دانش آموزان در جبهه های هشت سال دفاع مقدس می باشد، و حتی در خط مقدم جبهه دست از آموزش و پرورش خود برنداشتند و در پشت جبهه در تشویق و ترغیب فرهنگ مجاهدت و ایثار و پاکبازی و تأمین نیازهای فرهنگی و تدارکاتی و کمک رسانی نقش پل ارتباطی را ایفا کردند، و رسالت خود را انجام دادند.
بعد از اتمام جنگ شاهد هجوم بی وقفه تهاجم فرهنگی در جامعه علم و دانش بودیم و هستیم اگر ما فرهنگیان ترفندهای دشمنان و نقطه های آسیب پذیری و راههای نفوذ فرهنگ بیگانه و ابتذال فرهنگی را نشناسیم و نحوه مقابله با آن را ندانیم نمی توانیم در این برهه از زمان موفق و سربلند بیرون بیاییم، گرچه تاکنون همکاران با شیوه های روان شناسی و روان شناختی و تقویت روحیه دین محوری و آشنا نمودن فرهنگ غنی اسلام، جوانان و نوجوانان را از گرایش به فرهنگ منحط غرب و جاذبه های توخالی آن توانسته اند نقش مؤثری ایفا نمایند ولی تهاجم فرهنگی همچنان ادامه دارد و ما بایستی همیشه در حال آماده باش باشیم و با دسیسه های بیگانگان مقابله کنیم و نسل جوان را بسیج نماییم تا غرب ستیزی را فراموش نکند و با افکار مبتذلانه آنها همیشه و در همه حال در حال جنگ و ستیزه باشند و در این راه موفق نخواهیم شد مگر اینکه هویت اصلی خودمان که همان بازگشت به معرفت و احیای ارزشهای اسلامی و تقید و تعبد است و اکنون رسالت دیگر و سنگین تری را به عهده داریم و آن تهاجم علمی از جانب ما و مسابقه بی وقفه علم و دانش و پشتیبانی علمی و پرورش نوجوانان و جوانان عالم در جهت شکوفایی استعدادهای نهفته علمی و مبتکرانه و مکتشفانه برای رسیدن به قله علم و معرفت و آگاهی و بهره گیری از دانش هسته ای و تربیت جوانان و دانشمندان و آماده نمودن آنان برای جهش علمی.
محمد امین حجتی
۱- مستدرک ۶۵۲.۲
۲- همان ۱۱۷.۱۳
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید