جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


یک وعده نصیحت


یک وعده نصیحت
برخی از والدین بویژه پدران در ساعاتی خاص از شبانه روز برای خانواده مراسم نصیحت می گیرند. در چنین شرایطی مهمترین دغدغه آنها نگرانی از بی تجربگی ها و خطاهای فرزندان است. آنها مدام تجربه های تکراری خود را با لحنی غم انگیز و اندوه بار که نشان از ناکامی ها و تلخی ها در روزگاران گذشته است، برای بچه ها بازگو می کنند و در پایان این جلسه غمبار از کودکان خود می خواهند حالا که شرایط نصفه- نیمه یا ایده آلی برایشان فراهم شده به فکر پیشرفت باشند، درس بخوانند و از رفقای ناباب پرهیز کنند. البته گاه به رخ کشیدن موفقیت های مشروع و نامشروع دیگران هم چاشنی بحث می شود. بچه های متواضع سرشان را پائین می اندازند و چشم به گل های قالی می دوزند تا که حرف های پدر تمام شود. جمله هایی که تنها ارتباط منطقی شان هورت هورت جرعه های چای است.
● نصیحت در ادبیات
واژه نصیحت را خیرخواهی خالصانه معنا کرده اند. در این مورد نوشته اند: نصیحت به معنای خالص است چنانچه عسل ناب را عسل ناصح می گویند یا «نصحت الجلد» به معنای رفو و قابل استفاده کردن لباس است. نکته ای که از هر دو معنای لغوی یاد شده استفاده می شود، این است که نصیحت و خیرخواهی خالصانه با انگیزه اصلاح و ساماندهی انجام می پذیرد و ناصح شخص خیرخواهی است که با انگیزه خیرخواهی برای اصلاح امور تلاش می کند.
نصیحت در ادبیات جایگاه ویژه ای دارد چنانچه بخش اعظمی از ادبیات کلاسیک جهان بویژه ادبیات ایران را «ادبیات پندآموز» و نصیحت گرا می خوانند یعنی کاربرد دقیق اصطلاح نزد منتقدان ادبی نیز همین است. بنابراین خود این بخش را هم می توان به دو قسمت مجزا تقسیم بندی کرد؛ اول نصیحت در ادبیات و دوم ادبیات نصیحت گرا.
افلاطون به عنوان شاخص ترین فیلسوف کسی است که تمامی ادبیات را در خدمت آموزش و نصیحت تعریف می کند و اصلاً جایگاه دیگری جز آن برای ادبیات و هنر قائل نیست، اما ادیبانی که با این نگاه شروع به نصیحت کردن دیگران کرده اند، اغلب در نوشته های خود دچار تناقض گویی هایی نیز شده اند. به عنوان مثال سعدی شیرازی در دو شعر مجزا، دو رویکرد متناقض را نسبت به این مسئله از خود نشان می دهد. در جایی می گوید:
بگفتا من گلی ناچیز بودم‎/ ولیکن مدتی با گل نشستم ‎/کمال همنشین در من اثر کرد ‎/ وگرنه من همان خاکم که هستم
نصیحت، پند و اندرز که مهمترین شاخصه اثرگذاری در تربیت است، در این بیت به صورت هم نشینی جلوه می کند اما سعدی در جای دیگری می فرماید: «اصل بد نیکو نگردد چون که بنیادش بد است‎/ تربیت نااهل را چون گردکان برگنبد است» و این بیت که باز رشته بیت قبل را پنبه می کند: «پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد‎/ سگ اصحاب کهف روزی چند پی نیکان گرفت و آدم شد»
● نصیحت در خانه
پدیده نصیحت درخانه، بیش از سایر بخش های اجتماع رواج دارد و شاید دلیل آن را هم بتوان در صمیمیت اعضای خانواده با هم جست وجو کرد و این که همه دلسوز یکدیگرند و دوست دارند هر لحظه موقعیت خود را ارتقا دهند، چرا که سرنوشت همه آنها به هم پیوسته است؛ چنانچه برای خانواده در کل می توان یک شخصیت قائل شد. اما در این میان کارشناسان نسبت به افراط در نصیحت هشدار می دهند. آنها اعتقاد دارند پافشاری در پند و اندرز دادن می تواند رابطه ها را تیره کند و احساس طغیان را در جوانتر ها برانگیزاند.
کارشناسان علوم تربیتی همواره شرایط زمانی و مکانی نصیحت را مورد تأکید قرار داده اند. آنان در مصاحبه ها و مقالات پرشمار خود والدین را از پدید آوردن سرخوردگی در فرزندان برحذر داشته اند. پرهیز از چنین فرایندی تنها در شرایطی حاصل می شود که درک درست و متقابلی از شرایط روحی فرزندان وجود داشته باشد. همچنین روان شناسان خانواده، انعطاف پذیری پدران و مادران را متذکر می شوند. این گروه عقیده دارند اگر والدین دریابند که با نرمخویی می توان نتیجه بهتری گرفت، از بروز اکثر مشکلات روحی فرزندان جلوگیری می شود.
این در حالی است که برخی از والدین بویژه پدران در ساعاتی خاص از شبانه روز برای خانواده مراسم نصیحت دارند. رضا نعیمی شهروند تهرانی در این باره می گوید: «البته الان مردم همه درگیر کار و انواع و اقسام مشغله ها هستند و دیگر وقتی برای نصیحت کردن باقی نمی ماند، اما پیش از این در بسیاری از خانواده ها رسم بودکه پدر معمولاً پس از غذا طوری که همه اعضا حاضر باشند، شروع به نصیحت کردن می کرد، خود من به یاد دارم که معمولاً پدرم این کار را می کرد و تمام حرفش هم این بود که درس بخوانید و نگذارید زحماتی که برای شما می کشم، به هدر برود.»
در چنین شرایطی دو انگیزه بسیار مهم باعث نصیحت کردن می شود؛ یک انگیزه نگرانی به واسطه دغدغه ای که در منزل پیش آمده است که معمولاً در چنین موقعیتی فرزندان سر به زیر انداخته و از خداوند می خواهند که هر چه زودتر صحبت های پدر تمام شود تا اجازه گریز از آن وضعیت تلخ را پیدا کنند و دوم انگیزه شادمانی به دلیل موفقیتی که شامل حال فرزندان شده است. در این وضعیت معمولاً بچه ها بلافاصله پس از حرف های پدر دنبال سخن او را گرفته و به او اطمینان می دهند که خیالش راحت باشد، اما باز دوست دارند به جای نصیحت، تعریف و تمجید بشنوند.
نعیمی شهروند تهرانی در این باره عنوان می کند: «همانطور که عرض کردم، الان سبک زندگی ها بویژه در تهران به گونه ای است که وقتی برای والدین باقی نمی ماند که بنشینند و مراسم نصیحت بگیرند، اما مصیبت اینجاست که در همان فرصتی هم که به دست می آید، دست به چنین کاری می زنند، آن وقت به اعتقاد من فرصتی هم برای جبران کردن نیست و رابطه ها در بالاترین حد خود مخدوش می شود. شاعر چه زیبا گفته است: هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. ما اگر جایگاه درست و میزان دقیق نصیحت و انواع آن را بلد نباشیم، چه بسا که به جای گرفتن یک نتیجه مطلوب، زحمت هم بیافرینیم.»
کارشناسان علوم تربیتی می گویند نصیحت صرفاً نصیحت کلامی نیست، گاه لازم است بزرگتر ها سکوت کنند تا کوچکتر ها در خود فرو بروند و خود به نتیجه برسند، بنابراین نصیحت، لزوماً به معنای حرافی و از حد گذراندن سخن نیست، به علاوه عمل شخص و نوع برخورد او می تواند تأثیرگذارتر از حرف زدن باشد.
یکی از مهمترین شرایط نصیحت، مقبولیت ناصح و نیز عمل کردن خود او به محتوای نصیحت است. به قول معروف رطب خورده نمی تواند منع رطب کند. وقتی والدین بچه هایشان را نصیحت می کنند که مثلاً با رفیق ناباب نگردد یا دو دستی به کلاه خودت بچسب، آیا خود جزو عمل کنندگان به این عبارات نغز هستند یا خیر و اما نکته دیگری که راجع به نصیحت در خانواده ها می توان مطرح کرد، مقایسه فرزندان با دیگران در قالب اندرز است که نتیجه مخربی دارد.
«بیچاره! پسر حسن آقا را نگاه کن، فکر می کنی الکی دکتر شده، شب تا صبح پاهایش را تا زانو داخل آب سرد می گذاشت که خوابش نبرد و درس بخواند، همین حسن آقای. . . آن وقت هم که قربانش بروم نان برای خوردن پیدا نمی شد، بچه ها چه می فهمیدند دوچرخه چند تا چرخ دارد عید به عید یک بار برنج و رشته می خوردند که مثلاً جشن گرفته اند. هی هی! الان صبح کله سحر تا بوق. . . می زنیم بیرون و هزار جور حرف ناحساب می شنویم که آقازاده ها درس بخوانند. درس کیلویی چند من است فردا، پس فردا که گرگ پیر شدیم و خرگوش ها به ریشمان خندیدند، می گویند بفرما خانه سالمندان. ای خاک بر سر ما که تا بچه بودیم پدر ومادر توی سرمان زد، حالا هم که پدر و مادر شده ایم بچه ها می زنند توی سرمان.»
آیا به نظر شما در خلال این عبارات هیچ نشانه ای از نصیحت وجود دارد اگرچه با قاطعیت می توان گفت، این جملات که معمولاً همه ما با آن آشناییم نصیحت نیستند، اما از نظر ادبیات شفاهی ارزش ویژه ای دارند. به این معنی که والدین با قرار گرفتن در چنین وضعیتی ذهنیت سیالی پیدا می کنند و تمام داشته ها و اندوخته های خود را از انواع و اقسام ضرب المثل ها، حکایات، اشعار و جملات نغز حکیمانه به رخ می کشند. راست گفته اند که ادبیات و هنر در موقعیت های بحرانی و اوضاع نامساعد، فرصت شکوفایی پیدا می کند!
● نصیحت یا تخریب شخصیت
مطمئناً عبارتی زیباتر از فرموده حضرت علی(ع) نخواهید یافت که فرمود: نصیحت و خیرخواهی به صورت علنی، عیب جویی و سرزنش کردن است. این فرموده، هم در محیط خانواده و هم در اجتماع قابل بررسی است، بویژه زمانی که رابطه مردم و مسئولان را در نظر داشته باشیم. امام حسن عسکری (ع) نیز در این باره می فرماید: کسی که برادرش را پنهانی موعظه کند، به او ارج نهاده و کسی که آشکارا اندرز دهد، او را تحقیر کرده است.
پس یکی از شرایط نصیحت در منابع دینی و تربیتی، آبروداری به شکل پنهان ماندن نصیحت است، درحالی که برخی دوست دارند برای به رخ کشیدن میزان فهم و شعور خود، دیگران را آشکارا نصیحت کنند و این اتفاق در چارچوب خانواده به مراتب فاجعه آفرین تر است. یک کارشناس تربیتی در این باره می گوید: قاعدتاً ما وقتی تصمیم می گیریم یکی را نصیحت کنیم، به این معناست که تجربه های خود را در اختیار او می گذاریم تا اگر خواست از آنها برای ارتقای شخصیت، رفتار و منش خود استفاده کند، اما این لزوماً بدان معنا نیست که تجربه های ما حتماً به درد او خواهد خورد و او هم مجبور است از آنها استفاده کند. پس اگر نگاه ما این باشد که طرف مقابل هم دارای شعور است آنقدر بر نصیحت خود اصرار نمی کنیم. به قول معروف من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم تو خواه از سخنم پند گیر، خواه ملال.
حتی اگر نصیحت شونده فرزند خودمان باشد، ما که قرار نیست او را یک سنگ فاقد شعور تصور کنیم و به هر زبان بخواهیم متقاعدش کنیم. علاوه بر گفتن، روش های دیگری هم برای تصحیح رفتار ها وجود دارد که بهترین آنها عمل خود ماست و موضوعی که اینجا پیش می آید مخفی کردن نصیحت است که باز در راستای ذی شعور دانستن افراد می توانیم چنین رویکردی پیش بگیریم.
این کارشناس اعتقاد دارد اگر ما دیگران را دارای احساس، تفکر، شخصیت و هوشمندی بدانیم، آشکارا و بی پرده در حضور دیگران به نصیحت کردن و اندرز دادن شان نمی پردازیم.
محمد مطلق
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید