جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


برای کتاب


برای کتاب
اتفاق مهمی که این روزها در عرصه فرهنگ کشور روی می دهد، برپایی بیست ویکمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران است که در نوع خود بزرگترین رویداد فرهنگی کشور به حساب می آید و هر ساله در همین ایام، اهالی فرهنگ و اندیشه برای «کتاب» جشن می گیرند.
● نقش و اهمیت کتاب به عنوان یکی از ماندگارترین
عناصر فرهنگی و اثربخشی آن در ایجاد و یا تغییر فرهنگ ها، نگرش ها و دیدگاه های آحاد یک جامعه بر کسی پوشیده نیست. کتاب در روزگار پیشرفت های چشمگیر بشری و عصر فن آوری های نوین و توسعه علوم و نوآوری های جدید، نه تنها اهمیت خود را از دست نداده، بلکه ابعاد گسترده تر، تازه تر و پایدارتری نیز یافته است.
تجربه جهانی نشان می دهد که رشد و توسعه تمدن ها، ریشه در رشد فکری و فرهنگی هر جامعه دارد. بدون تردید دانشمندان و بزرگانی که گام های بلندی در راه پیشرفت و نیل به اهداف جامعه شان برداشته اند، «کتاب»خوانی و مطالعه را به عنوان یک عنصر اصلی و اجتناب ناپذیر زندگی خود قلمداد کرده اند.
طبعاً بدون رشد فرهنگ کتابخوانی، نمی توان به رشد هیچ تمدنی امیدوار بود. رشد فرهنگی و علمی کشور نیز منوط به رشد فرهنگ کتاب و کتابخوانی است و این، همان نکته ای است که همگان- چه مردم و چه مسئولان امر- به آن واقفند، اما با این وجود و با گذشت سه دهه از انقلابی که ذات و جوهره آن فرهنگی است، هنوز «کمیت»مان در این میان «لنگ» است.
مقام معظم رهبری، ضمن آن که کتابخوانی را یک فریضه و واجب دینی برمی شمارند، می فرمایند: «با تلخی باید اعتراف کنیم که رواج کتاب و روحیه کتابخوانی در میان ملت عزیز ما که خود یکی از مشعل داران فرهنگ و کتاب و معرفت در طول تاریخ پس از ظهور اسلام بوده است، بسی کمتر از آن چیزی است که از چنین ملتی انتظار می رود.»
به طور حتم یکی از اهداف تعریف شده برای برگزاری نمایشگاه کتاب با گستره بین المللی که هم اکنون دوره بیست ویکم آن را پشت سر می گذاریم، ترویج و ارتقاء فرهنگ کتابخوانی است. اما این که این قبیل سیاست ها در تحقق این هدف بزرگ چقدر موفق بوده اند، مقوله دیگری است که در جای خود مباحث و گزارش های کارشناسی خود را می طلبد و طبعاً از عهده این نوشته خارج است، لکن آنچه که طی این سال ها آمار رسمی و منتشر شده راجع به سرانه مطالعه کتاب در کشور و همچنین واقعیت عینی و ملموس جامعه نشان می دهد، حقیقتی است که بایستی آن را سوگواره ای برای کتاب خواند. در این رابطه چند نکته گفتنی است؛
۱) واقعیت آن است که نمایشگاه کتاب تهران علیرغم ابعاد گسترده و حجم انبوه مخاطب و بازدیدکننده ای که پیدا کرده است کارکرد فرهنگی و اطلاع رسانی خود را از دست داده و تبدیل به یک بازار و فروشگاه بزرگ کتاب شده است و بیشتر کارکرد اقتصادی دارد. شاید مهمترین دلیل این امر فقدان شبکه سراسری مناسب برای بازاریابی و توزیع کتاب و نبود یک نظام جامع و بهینه برای این مهم است. باور کنیم که همه امید ناشران و مخاطبان به بازار سالیانه ای دوخته شده که در اردیبهشت ماه شکل می گیرد و امکان دادوستد این کالای فرهنگی را میسر می سازد.
اگر بتوان بخش عمده ای از یارانه فرهنگی که صرف ترویج کتابخوانی می شود به ایجاد و گسترش ویترین های فروش کتاب در سراسر کشور اختصاص داد تا در هر کجای میهن پهناور اسلامی مان مخاطب بتواند به کتاب مورد علاقه اش دسترسی داشته باشد، شاید بتوانیم از کارکردهای واقعی نمایشگاه بین المللی کتاب بهره بیشتری ببریم.
۲) کارکرد نمایشگاههای کتاب در سراسر دنیا، فروشگاهی نیست، بلکه محلی تخصصی است که در آن به تبادل تجربیات، نظرات و دادوستد امتیاز چاپ و نشر بین ناشران پرداخته می شود. در نمایشگاه کتاب اگر کارکرد فرهنگی و غیر اقتصادی آن مد نظر باشد - که مطلوب چنین است و بایستی به آن سمت حرکت کنیم - معمولا از ازدحام جمعیت و مشتریان معمولی برای خرید مستقیم کتاب، خبری نیست.
دراین نمایشگاهها ناشران، مولفان، مترجمان، چاپخانه داران، دست اندرکاران نشر الکترونیک و سنتی، بطور معمول در حال مذاکره، عقد قرارداد و شرکت در کارگاههای تخصصی، میزگردها و هم اندیشی ها و جلسات توجیهی و کاری مشاهده می شوند.
بیش از بازدیدکنندگان معمولی بایستی ترکیب شرکت کنندگان، نویسندگان، ناشران، کتاب فروشان، موزعین کتاب، انجمن های مربوطه، کتابخانه های بخش خصوصی و دولتی و مراکز آموزشی و تحقیقاتی باشند.
طی سالهای برگزاری نمایشگاههای بین المللی کتاب تهران، متاسفانه اصل بر برپایی غرفه های فروش کتاب توسط ناشران گذاشته شده و سایر برنامه های فرهنگی و هم اندیشی ها و جلسات نقد کتاب و آشنایی مخاطبان با نویسندگان و ... جزء برنامه های جنبی (!) قرار گرفته اند و این، خطایی است که بایستی با باز تعریف جدید و مناسب از کارکرد نمایشگاه کتاب تهران، اصلاح شود .
۳) نمایشگاه کتاب فرانکفورت، در سطح جهان مهمترین رویداد درباره کتاب است و سالانه بیش از ۱۰۰ کشور در آن شرکت می کنند. با این وجود از آخرین دوره برپایی این نمایشگاه تنها ۳۰۰ هزار نفر بازدید کردند.
نمایشگاه کتاب لایپزیک که در آلمان بعد از فرانکفورت مهمترین نمایشگاه به شمار می رود، سال ۲۰۰۷ توانست ۱۲۷ هزار نفر را جذب کند.
در آسیا نیز از نمایشگاه کتاب پکن در سال ۲۰۰۷ حدود ۲۰۰ هزار نفر بازدید کردند. اما در ایران، نمایشگاه کتاب سال قبل، بیش از ۳ میلیون و پانصدهزار نفر بازدید کننده داشت و امسال انتظار جمعیتی بالغ بر ۴ میلیون نفر را می کشد. این آمار خیره کننده است اما، آیا هجوم این حجم از علاقمندان کتاب از سراسر کشور به نمایشگاه کتاب تهران، بخاطر دسترسی آسان به کتاب، آن هم در بزرگترین فروشگاه کتاب کشور-که سالی یکبار بر پا می شود- نیست؟!
آیا وقت آن نرسیده که فکری به حال شبکه ناقص و بیمار توزیع کتاب شود؟ بهتر نیست که ناشران، مجامع صنفی و فرهنگی مربوط به آنان و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان متولی امر کتاب و فرهنگ در کشور از این «بیمار»ی که سالهاست در کما به سر می برد و رو به احتضار است دست بکشند و با هم اندیشی و تلاش مشترک و کارساز، اندیشه و فکری نو دراندازند.
۴) برای نگارنده نیز مثل بسیاری از خوانندگان گرامی، به کار بردن برخی از آمارهای جهانی و مقایسه بین آنان و کشور عزیزمان، خیلی مطلوب نیست؛ اما واقعیتی ناخوشایند در آن نهفته است که نمی توان از آن گریزی داشت.
براساس آخرین آمار، سرانه کتاب در ایران به ازای هر ۶ نفر، یک جلد است که با توجه به آمار تولید کتاب، اختلاف فاحشی دارد. بد نیست بدانیم همین آمار در آفریقا، ۲۰ عنوان کتاب و در برخی از کشورهای آسیایی ۵۰ جلد کتاب می باشد.
در نرخ سرانه کتابخوانی، که از سوی برخی از مراجع ذیربط اعلام می شود نیز اختلاف نظر بین ۲ تا ۸ دقیقه وجود دارد و این به معنای آن است که ما تلاش می کنیم تا نرخ کتابخوانی را در حد دقیقه و ثانیه بالا ببریم حال آنکه همین نرخ در برخی از کشورهای غربی ۸ تا ۱۰ ساعت و در استرالیا ۱۶ تا ۱۸ ساعت در شبانه روز است.
جالب آن که با وجود متوسط پایین سرانه کتابخوانی کشور، آمار سالانه تولید کتاب بالاست. در همین نمایشگاه کتاب، ناشران شرکت کننده بیش از ۲۰۰ هزار عنوان کتاب را عرضه می کنند. آیا بهتر نیست که تولید کتاب را در حد ۲۰ هزار عنوان در سال کاهش دهیم اما توزیع مناسب و دسترسی آسان به آن افزایش مطلوب تری یابد؟
همه این مباحث تکرار حرفهایی است که تاکنون بارها گفته شده است، اما متاسفانه نتیجه عملی که مشکل را حل کند و یا آنکه بتوانیم حداقل خود را در اول مسیر حل این معضل ببینیم، به چشم نمی آید.
حکیم فرزانه انقلاب، کتاب را دروازه ای به سوی گستره دانش و معرفت و یکی از ابزارهای کمال بشری می خوانند و می فرمایند: « دین و دنیای بشر و جسم و جان انسان، به برکت کتاب تامین و تغذیه می شود و فرآیند کمال بشری به وسیله آن تحقق می یابد.»
با این وصف، هنوز که هنوز است نگاه ما به مقوله کتاب و کتابخوانی از روی «تفنن» است و نه یک «نیاز دائمی». بایستی با یک بازنگری اساسی «کتاب» را جزء اولویتهای زندگی خود قرار دهیم.
حمید امیدی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید