جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


به مناسبت روز کارگر


به مناسبت روز کارگر
بسم الله الرحمن الرحیم
موضع دین در برابر کارگر در حمایت مادی دین از کارگر و انواع تکریم از او خلاصه می‌شود.
● حمایت مادی
حمایت مادی دین را در موارد زیر می‌بینیم.‌ دین کار را عاملی متمایز در عوامل سه گانه تولید، یعنی کار و ابزار و سرمایه می‌شمارد. در آموزه‌های دین این تمایز بدین شکل است:
۱) تحریم ربا: ربا یعنی سود ثابت برای سرمایه، چه در حالت سوددهی و چه در ضرر. دین بدون هیچ استثنایی ربا را مطلقاً حرام کرده است.
۲) هنگامی که سرمایه و کار با هم شریک می‌شوند، سرمایه باید در سود شریک شود و نمی‌تواند مصون از ضرر باشد. در فقه اسلامی در قرارداد مضاربه بر مصونیت کار از ضرر تأکید شده است و ضرر را تنها متوجه سرمایه می‌داند.
۳) ابزار را نمی‌توان در سود شریک کرد. (ابزار جدید همچون کارخانه و ابزار قدیمی مثل گاو و وسایل شخم زنی و غیره) تنها می‌توان اجرتی به صورت ثابت بدان اختصاص داد.
۴) کارگر می‌تواند به نسبت معینی در سود شریک شود و یا اینکه مزد ثابتی داشته باشد.
از این موارد، می‌توان نتیجه گرفت که کار سه امتیاز نسبت به ابزار و سرمایه دارد؛ شرکت در سود، مصون بودن از ضرر و امکان داشتن اجرت ثابت. در حالی که سرمایه، تنها از امتیاز نخست بهره می‌گیرد و می‌تواند به نسبت معینی در سود شریک شود. سرمایه نمی‌تواند مصون از ضرر باشد. همچنین نمی‌تواند سود ثابتی داشته باشد، چون رباست. ابزار نیز تنها امتیاز سوم را دارد؛ یعنی فقط می‌تواند اجرت ثابت داشته باشد.
برای اینکه از ضعف کارگر برای مجبور کردنش به دستمزد اندک، سوءاستفاده نشود، دین موضع سختگیرانه و قاطعی دارد و محرومیت کارگر از مزد خود را به طور بی‌نظیری حرام می‌داند. دین توافق کارگر با سرمایه‌گذار را به خودشان واگذار کرده است، تا با رعایت عدالت، زمینه‌ای برای انتخاب بهترین راهکارها و عادلانه‌ترین دستمزد فراهم شود.
● تکریم کارگر و قداست کار
۱) پیامبران و ائمه از طبقه کارگر بودند. ابراهیم (ع) و موسی (ع) گوسفند می‌چراندند. عیسی (ع) نجار بود و محمد (ص) در کودکی چوپانی می‌کرد، سپس در مکه و شام و به عنوان کارگر تاجر بود. علی (ع) نیز کشاورز بود.
برخی همچون امام صادق (ع) به این مسأله می‌بالیدند.
۲) در بسیاری از آموزه‌های دینی، اهتمام شایانی به کار و کارگر می‌بینیم و این آموزه‌ها در زمانی بوده که کار با مقام شخصیت‌ها در عرف آن زمان، متناسب نبوده است.
در روایات آمده است، وقتی کسی نزد رسول می‌آمد، از او می‌پرسید: «آیا حرفه‌ای داری؟» و اگر می‌گفت: «نه»، از او روی بر می‌گرداند. پیامبر دست کارگری را که پینه بسته بود، بوسه می‌زد و می‌گفت: «این دستی است که خداوند و رسول او دوستش می‌دارند.»
۳) دین کار را عبادت می‌داند. در آثار دینی عبادت هفتاد جزء دارد و برترینش کار است. دین تأکید دارد که کشاورزی و درختکاری و تجارت و دیگر کارها، عبادتند و پاداش آنان نزد خداوند است.
به طور کل اسلام می‌کوشد تا همه زندگی مؤمن را عبادت و سجود و تسبیح و نماز کند. این مسأله از طریق درستی کار و درست انجام دادن آن و از طریق درستی نیت و بلندی آن است.
این قداست، برای تکریم کار و کوشش و برای کاستن سختی از کارگر است، زیرا کارگر با کار خود خداوند را عبادت می‌کند. همچنین انجام دادن کار، باعث می‌شود آدمی کار را درست انجام دهد، و در هنگام ضرر مادی احساس خسران نکند. این اصل نیروهای فرد را بسیج و تلاش‌های جماعت و همه افراد را هماهنگ می‌کند. همچنین، آغاز، پایان و امکانات را نزد همه یکسان می‌کند.
باعث می‌شود آدمی احساس کند که با همه هستی و همه موجودات هماهنگی تام دارد. موجوداتی که بنا بر تعبیر قرآن برای خدا سجده می‌کنند و حمد او را می‌گویند و برای او نماز می‌گزارند. پس کسی که کار می‌کند، همراه با کاروانی ابدی و ازلی، خدا را عبادت می‌کند. این احساس ژرف به او آرامش می‌دهد، مشوقش است، انگیزه‌اش را بالا می‌برد و امید او را بر می‌انگیزد.
در پایان، پرسشی را متوجه خود و «سازمان جوانان کارگر مسیحی» که من را دعوت کرده است، می‌کنم و آن این که چرا این سخنان و این ویژگی‌ها را امروز مطرح می‌کنید و پیش از این که صاحبان کار به کارگر ستم می‌کردند و بر او سخت می‌گرفتند و خونش را می‌مکیدند، چیزی نمی‌گفتید؟ حال که صبر کارگران لبریز شد، سپس آگاه شدند، حرکت کردند، حزب و سندیکا تشکیل دادند و بسیاری از حکومت‌ها را از آنِ خود کردند، پس از این، شروع به تشکیل سازمان‌های دینی کردید، در مراکز دینی سخنرانی کردید و از مواضع مثبت دین و سردمداران آن در برابر کارگران سخن گفتید؟!
در پاسخ باید بگویم که این مسأله به بحثی تمدنی و عمیق بازمی‌گردد. به صورت خلاصه، باید بگویم که در تمدن شرق به کارگران ظلمی نمی‌شد و جامعه را طبقه‌بندی نمی‌کرد. در این جوامع، کارگر دشمن کارفرما نبود و کارفرما هم از کارگر سوءاستفاده نمی‌کرد.
علت این بود که تمدن بر پایه ایدئولوژی معنوی و اخلاقی بنا شده بود. اندیشه‌های اخلاقی و معنوی روابط میان افراد و گروه‌ها را تنظیم می‌کرد. مثال در این باره بسیار است که یکی از آنها را می‌آورم. در تمدن شرقی ما به کارگر، کارآموز یا شاگرد گفته می‌شد، زیرا کارگر نزد کارفرما، حرفه و صنعتی می‌آموخت تا این آموزش مقدمه‌ای برای شریک شدن در آن حرفه و یا کار مستقل برای کارگر شود. پس کارگر به نوعی شاگرد صاحب کار بود.
اما هنگامی که تمدن غرب تنها بر ماده بنیان نهاده شد و مانع دخالت متافیزیک در زندگی و جامعه‌مان شد، مادی‌گرایی بی‌هیچ قید و شرطی سیطره یافت. از این زمان، صاحب کار، تنها هدف خود را افزایش ثروت، آن هم بدون هیچ شرط و اندازه‌ای دانست. از همین روی، بر کارگر فشار می‌آورد و حق او را به شیوه‌های گوناگون می‌گرفت تا سود بیشتری ببرد. این موضوع تا جایی ادامه پیدا کرد که کارفرما، تنها به اندازه زنده ماندن به کارگر مزد می‌داد و کارگر مانند حیوانی در خدمت کارفرما می‌ماند. به طور طبیعی، این وضعیت به انفجار انجامید و کارگر شورید و تجمع کرد و حق خود را گرفت و بر املاک دیگران سیطره یافت و این سرنوشت همه ابعاد تمدن مادی غرب و شرق است؛ بدون استثنا و نه تنها در موضوع کار و کارگر.
از همین روی، دین و دین‌شناسان در برابر مسائل تازه‌ای قرار گرفتند، که پیش از این در سرزمین خودشان وجود نداشت؛ بنابراین، برای این نوع مسائل باید چاره‌ای می‌اندیشیدند و نظر درست را می‌گفتند و از آن دفاع می‌کردند و ستم را از هر جایی که باشد، می‌کاستند. به این سازمان تبریک می‌گویم و امیدوارم فراگیر شود و با قدرت و هماهنگی در کارها و افکار ژرف به راه خود ادامه دهد.
نویسنده : امام موسی صدر
منبع : امروز


همچنین مشاهده کنید