چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


طلایه ادب


طلایه ادب
سپاس و آفرین مرخدای کامران و کامکار و آفریننده زمین و آسمان را آن کش نه همتا و نه انباز و نه دستور و نه زن و نه فرزند، همیشه بود و باشد و بر هستی او نشان آفرینش پیداست و زمین و شب و روز و آنچه بدواندر است. و چون به خرد نگاه کنی، بدانی که آفرینش او برهستی او گواست و سپاس وی بر بندگان وی پیداست و نعمت های او بر بندگان دی گستریدست.
ای عزیز بدان که، راه خدا نه از آن جهت راست است و نه از جهت چپ، و نه بالا و نه زیر و نه دور و نه نزدیک، راه خدا در دل است و یک قدم است. مگر از مصطفی علیه السلام نشنیده ای که او را پرسیدند: «خدا کجاست؟» گفت «در دل بندگان خود» دل طلب کن که حج، حج دل است.
ای عزیز حج صورت، کار همه کس باشد، اما حج حقیقت نه کار هر کسی باشد. در راه حج، زر و سیم باید فشاندن، در راه حق جان و دل باید نشاندن. این که را مسلم باشد؟ آن را که از بند جان برخیزد. جمال کعبه نه دیوارها و سنگ هاست که حاجیان ببینند، جمال کعبه آن نور است که به صورت زیبا در قیامت آید و شفاعت کند زبهر زایران خود.
بیت المقدس را اهل شام و آن طرف، قدس گویند، و اهل آن ولایات کسی که به حج نتواند رفتن در همان موسم به قدس حاضر شود و به موقف بایستد و قربان عید کند، چنانکه عادت است و سال باشد که زیادت از بیست هزار خلق در اوایل ماه ذی الحجه آن حاضر شوند و فرزندان آن جا بروند و سنت کنند.
از دیار روم و دیگر بقاع همه ترسایان و جهودان بسیار آن جا روند و به زیارت کلیسا که آن جاست.
باید که هر چه آموختنی باشد از فضل وهنر، فرزند را همه بیاموزی تا حق پدری و شفقت پدری بجای آورده باشی، که از حوادث عالم ایمن نتوان بود و نتوان دانست که به سر مردگان چه گذرد. هر هنری و فضلی روزی به کار آید، پس در فصل و هنر آموختن تقصیر نباید کردن.
گفته اند: اول کسی که نماز بامداد کرد آدم بود. آن خواجه خاکی، آن بدیع قدرت، وضیع فطرت و نسیج ارادت چون از آسمان به زمین آمد، به آخر روز بود، تا روشنایی روز می دید، لحنی آرام داشت، چون آفتاب نهان شد، دل آرام معدن اندوهان شد.
آدم، هرگز شب ندیده و مقامات تاریکی و اندوه نکشیده بود. ناگاه آن ظلمت دید که بر همه عالم برسید. وجود غریب و رنجور و از جفت خود مهجور، در آن تاریکی، گه آه کردی، گه روی فراماه کردی، گه قصد مناجات در گاه کردی.
صاحب جمال را اگرچه زرینه و سیمینه بسیار باشد، اما به نزدیک او، هیچ چیز اعتبار چندان ندارد که آینه تا اگر در زرینه و سیمینه خللی ظاهر شود، آن صاحب جمال، به خود عمارت آن نکند، اما اگر اندک مایه ای از غبار در آیینه ظاهر شود، در حال به آستین کرم به آزرم تمام، آن غبار از روی وی بردارد و اگر هزار خروار زرینه دارد، در خانه نهد یا در دست و گوش کند، اما روی از همه بگرداند و روی فرا روی آینه کند.
گویند: پیش از آن که به محمد (ص) وحی آمده، دیوارهای خانه کعبه از بالای مردی کمتر بود و سقف نداشت و عرب می خواستند که آن عمارت کنند، فاما می ترسیدند، که مقدمه آن عمارت، هر آینه، ویران کردن دیوارها خواست بود و در اثنای آن احوال، کشتی، از آن بازرگانی، باد به جده آورد، و کشتی بشکست، و تخته های آن را صاحب کشتی به مکیان داد.
شنیدم که در غزنین، خبازان در دکان ها نبستند، و نان عزیز و نایافت شده و غربا و درویشن در رنج افتادند و به تظلم به درگاه شدند و پیش سلطان ابراهیم از نانوایان بنالیدند. فرمود، تا همه را حاضر کردند. گفت: «چرا تنک کرده اید؟» گفتند: هر باری که گندم و آرد در این شهر می آرند، نانوای تو می خرد و در انبار می کند و می گوید: فرمان چنین است. و ما را نمی گذارد که یک من بار بخریم.»
ای عزیز، هرگز در عمر خود یک بار حج روح بزرگ کرده ای؟ مگر که این نشنیده ای که با یزید بسطامی می آمد، شخصی را دید گفت: «کجا می روی؟» گفت: «به خانه خدا تعالی» با یزید گفت: «چند درم داری؟» گفت: «هفت درم دارم.» گفت: «به من ده و هفت بار گرد من بگرد و زیارت کعبه کردی.» چه می شنوی!!!
در هر فعلی و حرکتی در راه حج، سری و حقیقتی باشد،اما کسی که بینا نباشد، خود نداند. طواف کعبه و سعی و احرام و... در همه احوال هاست. هنوز قالب ها نبود و کعبه نبود که روح ها به کعبه زیارت می کردند.
کتاب «طلایه ادب فارسی» تالیف دکتر احمد ذاکری، دکتر فاطمه حیدری و دکتر زهرا دری می باشد و توسط انتشارات سرافراز منتشر شد. در تنظیم و گردآوری متون این کتاب اعلم از نظم و نثر حتی الامکان سعی شده است که مبنای طبقه بندی رعایت سبک های مختلف ادوار گذشته ادب فارسی باشد تا هم سیر تاریخی در نظر آمده باشد و هم سیر دگرگونی نظم و نثر.
این مجموعه در دو بخش «متون ادبی» و «سبک ها و مکاتب ادبی» تنظیم شده است که بخش اول آن شامل متون نظم و نثر، سبک عراقی، سبک خراسانی، سبک هندی و گزیده ای از متون بزرگان ادب فارسی را در خود جای داده است و بخش دوم شامل سبک و سبک شناسی و مکاتب ادبی می باشد.
لیلا قنبری
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید