پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


مفهوم مدیریت دانش


مفهوم مدیریت دانش
مدیریت دانش برای مدت های مدید در کانون وظایف دولت ها و جزو جدانشدنی راهبردها، برنامه ریزی مشاوره و اجرا بوده است. دولت ها اکنون به اهمیت مدیریت دانش در سیاستگذاری و خدمات رسانی به مردم واقف شده و در برخی از بخش های دولتی مدیریت دانش در دستور کار دولت قرار گرفته است.
مفهوم مدیریت دانش چیز تازه ای نیست (۱۹۹۹، ital،.(Hansen سازمان ها معمولا به شکل های مختلفی برای تصمیم گیری و تولید کالا و خدمات، مدیریت دانش را تجربه کرده اند، اما این تجربه ها نظام مند اصولی نبوده است. اصولا آنچه درباره مدیریت دانش، جدید است وجود آگاهی نسبت به فرایند مدیریت دانش است. (saravary,۹۹۹۱) سازمان هایی که بدون آگاهی و دانایی به اجرای مدیریت دانش می پردازند به تمامی منافع حاصل از آن دست نخواهند یافت. مدیریت سنجیده دانش به روش های نظام مند و کل نگرانه، می تواند آگاهی افراد و سازمان ها را در مورد فواید مدیریت دانش افزایش دهد.
برای درک مفهوم مدیریت دانش، در ابتدا باید تفاوت های موجود بین داده، اطلا عات و دانش شناسایی شود، واژه دانش یکی از جنبه های بسیار گمراه کننده مدیریت دانش است. واژه های اطلاعات و داده اغلب به جای واژه دانش به کار رفته، اما واقعیت این است که آنها معانی متفاوتی دارند و درک تفاوت های آنها برای اجرای موفقیت آمیز مدیریت دانش اساسی است.
در حالت کلی، داده ها حقایق خام هستند. برای اینکه داده ها ارزشمند شود باید پردازش گردد (در یک زمینه و بستر دلخواه قرار گیرد) تا به اطلا عات تبدیل گردد که بر اساس آن بتوان تصمیم گیری کرد. دانش به عنوان اطلاعات معنادار تلقی می شود. ارتباط بین داده، اطلاعات و دانش از نوع بازگشتیrecursive)، رابطه ای که بین داده ، اطلا عات و دانش وجود دارد به گونه ای است که هر سه موجودیت تا بی نهایت قابل تبدیل به یکدیگر هستند) است و به میزان «سازمان» و «تفسیر» بستگی دارد. داده و اطلا عات از طریق «سازمان» آنها و اطلا عات و دانش از طریق «تفسیر» آنها از یکدیگر متمایز می شوند (۲۰۰۱،Bhat) بنابراین دانش نه داده است و نه اطلا عات. دانش برداشتی است که از طریق تجربه، استدلا ل، شهود و یادگیری به دست می آید و افراد زمانی می توانند دانش خود را گسترش دهند که با دیگران دانش خود را به اشتراک بگذارند و در نتیجه ترکیب دانش افراد با یکدیگر دانش جدید خلق می گردد. (۲۰۰۱،IO cooucil)
دانش از اطلا عات و در فرایند مقایسه، شناسایی پیامدها و ایجاد رابطه حاصل گشته و به کارگیری آن به صورت انباشته به تولید خرد می انجامد. در واقع خرد حاصل فرایند تکمیل داده ها در هرم داده، اطلا عات، دانش، خرد می باشد که از قضاوت و قواعد تجربی که در طول سالیان سال آزمون و خطا به دست آمده است، در بخش دانش بهره مند گردیده.
داونپورت و پروسک (۱۹۹۸) دانش را به منزله ترکیب سیاسی از تجربیات، ارزشها، اطلا عات زمینه ای، بینش هوشمندانه و شهود بنیانی تعریف می کنند که محیطی برای ارزیابی و مواجهه با تجربیات و اطلا عات جدید فراهم می آورد.
بیش از چندین دهه گسترش در عرصه مدیریت نوین دولتی در نظر و عمل در کشورهای پیشرفته جهان و تمایل به گسترش آن به کشورهای در حال توسعه، راه را باز کرده و بنیان های مستحکمی را پی نهاده است که کمک می کند تا اقدامات مدیریت دانش در بخش دولتی اعمال گردد. مدیریت نوین دولتی، مجموعه ای از ایده ها و ابزارها را برای دولت ها پیشنهاد می کند تا آنها با استفاده از آن امورات بخش دولتی را پیش ببرند و ایده اصلی آن به کارگیری قراردادهای قانونی خصوصی برای خدمات بخش دولتی است.
مدیریت نوین دولتی به سیاست نمی پردازد، اما آنچه پارلمان و مجلس در مورد اهداف (کلان) تصمیم گرفته، پیش روی خود قرار داده و اعمال می کند. ادعای اساسی مدیریت نوین دولتی این است که مدیریت دولتی دیگر کهنه شده و می توان مدیریت نوین دولتی را جایگزین کرد.
آنچه مدیریت نوین دولتی مدعی آن است، بر دو نکته استوار می باشد، نخست آنکه، بوروکراسی شیوه موثری برای اداره بخش دولتی نیست. دوم، براساس مدیریت نوین دولتی قرارداد گرایی پاسخی مناسب به سوال است که به جای قوانین حکومتی و تعدیل بودجه، چه چیز باید به کارگرفته شود. پیمان سپاری امور از طریق ابزارهای پیمانکاری، مزایده، مناقصه و اجاره کردن به عنوان ابزارهای حکومت و اداره دولت ها، برای کاستن از هزینه ها وافزایش کار آمدی از ویژگی های مدیریت نوین دولتی است.
به این طریق با استفاده از هزینه های کمتر خدمات بیشتری ارائه می گردد و به واسطه قراردادی بودن امور شفافیت زیادی حاصل می شود. البته موفقیت یا شکست آن به این بستگی دارد که مدیریت دانش چگونه با توجه بر زمینه بخش دولتی پذیرفته شود.
مدیریت دانش به این اندیشه استوار است که ارزشمندترین منبع هر سازمان، دانش کارکنان است. این تمرکز از نرخ بالای تغییرات در سازمان های امروزی و کل جامعه نشات می گیرد. مدیریت دانش بر این اساس شکل گرفته که امروزه، همه کارها، دانش مدار است و همه کارکنان به نوعی کارکنان دانش مدار به حساب می آیند. (۱۹۹۳ و Drucker) این بدین معناست که شغل آنها بیشتر به دانش آنها متکی است، تا مهارت های دستی آنها، به عبارت دیگر، خلق، به اشتراک گذاری و به کارگیری دانش از جمله مهمترین کارهای همه افراد سازمانهاست.
افراد، فرایندها و فناوری، سه عنصر اساسی یک محیط سازمانی است. مدیریت دانش برافراد و فرهنگ سازمانی تمرکز می کند،تا به اشتراک گذاری و به کارگیری دانش را برانگیخته و پرورش دهد; بر فرایندها و روش ها تمرکز می کند، تا دانش را مکان یابی، خلق و تسخیر و به اشتراک بگذارد; و بر فنآوری تمرکز می کند تا دانش را ذخیره و دسترس پذیر کند و این امکان را برای افراد فراهم آورد، که بدون اینکه در کنار هم باشند با همدیگر همکاری کنند. افراد مهم ترین عنصر هستند، زیرا مدیریت دانش به تمایل افراد برای به اشتراک گذاری و استفاده مجدد دانش متکی است. (۲۰۰۱ وCio cooucil)
انحطات در هر یک از طبقات هرم دانش منجر به انحراف کشیده شدن دانش اکتسابی واتخاذ تصمیم اشتباه در خرد به جهت اعمال یک سیاست صحیح و مناسب اقتصادی، در فرایند جهت دهی اقتصاد کشور به سوی چشم انداز برنامه ریزی شده آینده اقتصاد و نائل نشدن به توسعه اقتصادی پایدار خواهد گردید و هر گونه اشتباه و اخلا ل در بخش های داده، اطلا عات و دانش، در زنجیره داده تا خرد. منجر به تصمیم گیری های غلط و مخرب در بخش اقتصاد کلان کشور خواهد شد. در واقع در صورت اشتباه بودن داده های مستقر در مقطع هرم، اطلا عات پردازش شده جهت استفاده در بخش دانش، منجر به نتیجه گیری هایی خواهد گردید که در سیاست گذاری های اعمالی مرتبط با راس هرم یا بخش فرد، ایجاد انحراف کرده و گاها منجر به معکوس شدن اهداف چشم انداز خواهد گردید.
بنابراین سیاست گذاری های اعمالی بر اساس اهداف برنامه بلندمدت توسعه اقتصادی و آزادسازی، در صورتی که در هر یک از طبقات چهارگانه هرم داده تا خرد با انحراف و اخلا ل مواجه باشد (چه به صورت عمد! و چه غیرعمد)، به بار نشسته و هر روز به سمت تخریب بیشتر اقتصاد و جامعه رهنمون خواهد گردید.
چیزی که در این سالیان در اقتصاد ایران مشاهده می گردد، عدم دقت لازم در آمارهای اعلامی توسط سازمان ها و بخش های مختلف اقتصادی دولت و عدم شفافیت در آنها بوده است که نه تنها منجر به عدم دستیابی محققین به آمار صحیح جهت ارائه روش های مناسب اقتصادی و ارائه راهکارهای دقیق به جهت برطرف کردن معضلات کلا ن موجود در اقتصاد ایران گشته، بلکه با سپری شدن دوره تصدی گری یک دولت، دولت بعدی را نیز با سردرگمی مواجه و اقتصاد را به سمت چالش های بیشتر سوق داده است.
نویسنده : پیمان جنوبی
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید