پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


مرزهای نامحدود ترجمه


مرزهای نامحدود ترجمه
حسن افشار را می‌توان یکی از حرفه‌ای‌ترین مترجمان امروز ایران دانست، <حرفه‌ای> از آن رو که با مقوله ترجمه، برخوردی جدی، منظم و روزآمد دارد و تلا‌ش می‌کند تمرکز خود را صرفا روی این مقوله استوار سازد. شاید تعداد مترجمان حرفه‌ای ما کم نباشند، اما تعداد مترجمانی که توانسته‌اند افزون بر ۲۰ سال، مترجم حرفه‌ای باقی بمانند کم هستند.
آدم زمانی که با افشار صحبت می‌کند، به وضوح تاثیر این نوع خاص از کار کردن را در کلمات و نگاه او می‌بینید. او متولد سال ۱۳۳۲ در میاندوآب است، دیپلم را که می‌گیرد، وارد دانشگاه ملی می‌شود و به تحصیل در رشته معماری و شهرسازی می‌پردازد، اما این تحصیل برای او فرجامی ندارد، چرا که به گفته خودش معماری و شهرسازی برایش جذابیتی نداشته است.
او بعد از آن به آمریکا می‌رود و در رشته سینما تحصیل می‌کند و دو سال بعد از انقلا‌ب به ایران باز می‌گردد و به شکل تصادفی جذب کار ترجمه می‌شود. تعداد کتاب‌هایی که حسن افشار منتشر کرد از ۵۰ عنوان فراتر می‌رود. از او تاکنون کتاب‌هایی همچون تاریخ علم کمبریج، تاریخ سینما، تاریخ آموزش و پرورش، زندگینامه‌های داروین، گالیله و نیوتن، زندگینامه شماری از نقاشان و همچنین رمان‌ها و داستان‌های دیکتاتور (تامس کنیلی)، حماقت خانه آلمایر (ژوزف کنراد)، یک درخت، یک صخره، یک ابر (داستان‌های برجسته جهان) منتشر شده است. این روزها شاهد ارائه مجموعه ۸ جلدی <تاریخ هنر> و کتاب <عصر طلا‌یی هنر ایران> با ترجمه این مترجم در نمایشگاه کتاب تهران هستیم. به همین بهانه پای صحبت‌های وی نشستیم و او برایمان از مرزهای نامحدود ترجمه گفت.
▪ چه شد مجموعه ۸ جلدی <تاریخ هنر> را ترجمه کردید؟ این مجموعه چه تفاوتی با دیگر تاریخ‌های هنر جهان دارد؟
ـ اول بار ناشر این مجموعه (نشر مرکز)، کتاب‌ها را از خارج از کشور تهیه کرد و به ایران آورد. زمانی که کتاب‌ها به دستم رسید، دیدم کل ۸ جلد در یک مجموعه قرار دارند. البته جلد هشتم با بقیه فرق داشت و عنوان آن <نقاشی را چگونه نگاه کنیم> بود. به هر حال احساس کردم مجموعه خوبی برای ترجمه است؛ خصوصا از این لحاظ که ما کتاب‌های زیادی در زمینه تاریخ هنر به فارسی نداریم. دو سه عنوان تاریخ هنر به فارسی ترجمه شده که همه آنها در قالب یک کتاب هستند و فهم آنها برای خواننده عادی چه بسا مشکل باشد. حسن این مجموعه در آن است که هر دوره از تاریخ را یک نفر متخصص همان دوره نوشته است. از این ۸ جلد، تنها نویسنده دو جلد یک نفر است و مابقی جلدها را نویسندگان دیگری نوشته‌اند. نکته دیگر اینکه نویسندگان این کتاب‌ها با موشکافی خاصی تاریخ هنر را بررسی کرده‌اند و زبان نگارش آنها هم ساده است.
▪ ما در زمینه ترجمه و تالیف تاریخ هنر، تجربه امثال پرویز مرزبان، روئین پاکباز، حبیب معروف و ... را داریم. با تلا‌ش این عده برای اولین بار لغات تازه‌ای وارد دایره واژگان زبان فارسی شد. نگاه شما در واژه‌گزینی چگونه است؟ تا چه حد از تجربیات پیشین استفاده کرده‌اید؟
ـ من سال‌ها است کتاب <واژگان مصور هنرهای تجسمی> کار مشترک پرویز مرزبان و مرحوم حبیب معروف را دم دست دارم و استفاده زیادی از آن کرد‌ه‌ام، من از حدود بیست‌وپنج، سی سال پیش که شروع به ترجمه کردم، از این کتاب نهایت استفاده را به عمل آوردم، چون در زبان فارسی بی‌نظیر است. این دو واقعا زحمت کشیده‌اند. کارم به جایی رسیده که دیگر این واژه‌ها را از حفظ هستم. به هر حال این کتاب همیشه مرجع است. رویکرد من در ترجمه این مجموعه آن بوده که سادگی متن اصلی حفظ شود تا خواننده به راحتی آن را درک کند و حتی خواننده‌ای که به تازگی وارد حوزه هنر شده بتواند با متن رابطه برقرار کند. از این نظر جلد هشتم مجموعه فوق‌العاده است؛ چون به خواننده نشان می‌دهد که اصلا‌ اهمیت یک اثر هنری در چیست و یک نقاشی برای چه به‌وجود می‌آید و تفاوت نقاشی‌ها و مجسمه‌ها در چیست؟ برای چه یک اثر هنری را میلیاردها دلا‌ر خرید و فروش می‌کنند؟
▪ آیا در واژه‌گزینی‌ها به کلمات و عبارات خاصی برخورد کردید که ترجمه‌شان دشوار باشد؟ راه‌حل شما برای ترجمه آنها چه بود؟
ـ فراوان. برای مثال به واژه <فوتوریسم> برخورد کردم که به فارسی <آینده‌نگاری> و <آینده‌نگری> ترجمه شده است. معمولا‌ در ترجمه اینگونه واژه‌ها بهتر است که املا‌ی فارسی آن نوشته شود و در پرانتز معنای لغوی آن بیاید.
▪ واژه‌ای چون فوتوریسم باز جزو واژه‌های راحت انگلیسی است. ما واژه‌هایی داریم چون کانسپچوالیسم، پست‌استراکچرالیسم و... که در برابر آنها معادل‌هایی چون هنر مفهومی و پساساختارگرایی می‌آید و از به کار بردن املا‌ی فارسی‌شان اجتناب می‌شود. به نظر می‌رسد قاعده دقیقی برای ترجمه این واژه‌ها وجود ندارد؟
ـ خب ما قاعده‌ای نداریم، ولی من به تجربه دیدم این بهترین راه است، هم به نفع مترجم است و هم به نفع خواننده. شما به خواننده می‌گویید که اصل واژه و معنای آن کدام است. به هر حال به نظر من این بهترین راه است. اگر ‌Conseptualism را به صورت کانسپچوالیسم بنویسید، واژه ثقیلی می‌شود.
▪ کار ترجمه این مجموعه ۸ جلدی چقدر وقت برد؟
ـ موقعی که ناشر کتاب‌ها را به من نشان داد، قرار گذاشتیم هر سه ماه یک بار ترجمه یکی از آنها را تحویل دهم. فکر می‌کنم حدود ۵ سال پیش بود که کار ترجمه این مجموعه را شروع کردم. بنابراین روی هم رفته دو سال ترجمه آن به درازا کشید.
▪ به نظر می‌رسد به صورت حرفه‌ای ترجمه می‌کنید؟
ـ همین‌طور است. من به صورت تمام وقت روی ترجمه و ویرایش متمرکز هستم. برنامه روزانه مشخصی برای این کار دارم و هر روز ساعت مشخصی کارم را آغاز می‌کنم.
▪ جناب افشار، معمولا‌ در تاریخ‌های هنر اشاره چندانی به هنر ایران نمی‌شود. فکر می‌کنید دلیل این امر چیست؟
ـ این درد بزرگی است، وقتی می‌بینم ما فارسی‌زبانان یک چیزی به نام تاریخ هنر را ترجمه می‌کنیم ولی اسمی از ایران در آن وجود ندارد. متاسفانه انگار هنر فقط در اروپا خلا‌صه شده است. این باعث تاسف است. تازه وقتی تاریخ هنر را باز می‌کنیم، سراسرش هنرهای تجسمی است، خبری از سینما و تئاتر و ... در آن نیست.
▪ مخاطبان مجموعه ۸ جلدی تاریخ هنر چه کسانی هستند؟
ـ مخاطبان اصلی این مجموعه، دانشجویان هستند. خود نویسندگان مجموعه استادان دانشگاه هستند و این کتاب‌ها را هم به زبان ساده برای دانشجویانی نوشته‌اند که تازه وارد دانشگاه شده و تازه با هنر آشنا شده‌اند. حتی کسانی که دانشجو نیستند هم می‌توانند از این مجموعه استفاده ببرند، چون زبان آن ساده و قابل فهم است.
▪ طی سال‌های اخیر چاپ کتاب‌های مجموعه‌ای رواج زیادی یافته. فکر می‌کنید اهمیت و ضرورت چاپ چنین کتاب‌هایی در چیست؟
ـ من فکر می‌کنم جامعه ما به اینگونه کتاب‌ها نیاز دارد. خصوصا جامعه دانشگاهی ما در رشته هنر بی‌نیاز از این کتاب‌ها نیستند. همان‌طور که قبلا‌ اشاره کردم، کتاب‌های تاریخ هنر موجود در قالب یک کتاب چاپ شده‌اند و چون معمولا‌ حجم صفحات آنها بالا‌ است ممکن است دانشجویان نتوانند به راحتی آنها را تهیه کنند. ولی این ۸ جلد قیمت پایینی دارد و حتی شاید آدم تعجب کند که یک کتاب ۱۲۰، ۱۳۰ صفحه‌ای با کاغذ گلا‌سه نفیس، چاپ نفیس و جلد گالینگور، ۴۲۰۰ تومان قیمت خورده باشد. در حالی که نیت ناشر آن بوده که همه بتوانند به راحتی مجلدات این مجموعه را خریداری کنند. امیدوارم با استقبالی که نسبت به این مجموعه می‌شود ناشر ضرری نکند.
▪ از دیگر کتاب‌هایی که با ترجمه شما در نمایشگاه امسال عرضه شده، <عصر طلا‌یی هنر ایران> است. این کتاب به عهد صفوی اختصاص دارد. آیا به نظر شما این عهد را باید عصر طلا‌یی هنر ایران دانست؟
ـ این هم کتاب نفیس و ارزنده‌ای است که هنر دوره صفوی را به عنوان عصر طلا‌یی بررسی کرده است. فکر می‌کنم این کتاب یکی از بهترین کتاب‌هایی است که درباره هنر صفوی به فارسی در دسترس است. به هر حال همان‌طور که در متن کتاب هم ذکر شده ما در عهد صفوی شاهد شکوفایی هنر ایران هستیم، تا جایی که در دوره شاه‌عباس صفوی به اوج هنر ایران می‌رسیم.
▪ از دیگر مجموعه‌هایی که با ترجمه شما وارد بازار نشر شده، می‌توان به مجموعه <ادیان> اشاره کرد. چه شد که سراغ ترجمه کتاب‌هایی با موضوع <ادیان> رفتید؟
ـ این مجموعه را هم ناشر پیشنهاد داد. من خودم به این زمینه علا‌قه‌مند بودم، زمانی که پیشنهاد ترجمه آن به من شد، پذیرفتم. مجموعه‌ای که ناشر تهیه کرد، شامل کتاب‌هایی مختصر و مفید بود که هر دین را در یک کتاب حدودا ۱۰۰ صفحه‌ای معرفی کرده بود. نویسنده این کتاب‌ها متخصص حوزه خودشان هستند. خوشبختانه فروش آنها هم خوب بوده است.
▪ ما ترجمه‌های ادبی زیادی هم از شما خوانده‌ایم، مثل حماقت خانه آلمایر از ژوزف کنراد و کتاب‌هایی دیگر، چه شد که به کار ترجمه ادبی روی آوردید؟
ـ کلا‌ همه کارهای من در زمینه علوم انسانی هستند و رمان و داستان هم خارج از این حوزه نیست. برای اینکه کارم تکراری و خسته‌کننده و ملا‌ل‌آور نشود، مجبورم هرازگاهی به آن تنوع بدهم. همان‌طور که گفتم، یک مترجم حرفه‌ای هستم، یعنی تمام وقت به ترجمه مشغولم، بنابراین برای اینکه از کار خسته نشود و بتوانم هر روز صبح با انرژی ترجمه را شروع کنم، مجبورم کارم را از یکنواختی درآورم. این است که بین کارهایم تنوع ایجاد می‌کنم و هم سراغ آثار هنری می‌روم هم تاریخی و هم ادبی. رمان هم همین‌طور. چند رمانی که برای ترجمه انتخاب کردم هم به خاطر ارزش آنها بود. همان‌طور که شما به اثر کنراد اشاره کردید، این اثر خیلی باارزش است. در مقطعی احساس می‌کردم به ترجمه یک رمان نیاز دارم، این بود که سراغ ترجمه این رمان رفتم.
▪ ترجمه متون ادبی سخت است یا متون هنری؟
ـ واقعیت این است که نمی‌شود گفت کدامیک سخت‌تر است. هر کدام سختی‌های خاص خود را دارند. من ترجیح می‌دهم این‌طور به سوال شما جواب بدهم: یک فرق بزرگ بین این دو زمینه هست؛ یکی از این حوزه‌ها یعنی هنر احتیاج به معلومات وسیع دارد و دیگری یعنی ادبیات نیاز به ذوق ادبی دارد. یعنی شما زمانی که سراغ ترجمه رمان می‌روید باید ذوق ادبی داشته باشید، کتاب‌های ادبی زیادی خوانده باشید و زبان کاملا‌ در دستتان نرم شده باشد. برای ترجمه کتاب غیرداستانی حالا‌ می‌خواهد فلسفه باشد یا تاریخ هنر، باید معلومات زیادی داشته باشید. باید دقیقا بدانید چه اصطلا‌حاتی را به کار ببرید. نام آثار را باید بدانید. بدانید که فلا‌ن تابلوی نقاشی یا فلا‌ن مجسمه قبلا‌ به چه نامی ترجمه شده است.
▪ تحصیلا‌ت شما در حوزه ترجمه است؟
ـ نه، من قبل از انقلا‌ب در ایران چند سالی معماری خواندم. معماری را نیمه‌کاره رها کردم، چون احساس می‌کردم که معماری من را ارضا نمی‌کند. بعد از آن به آمریکا رفتم و سینما خواندم. یکی دو سال بعد از انقلا‌ب به ایران برگشتم و دیدم نمی‌توانم در زمینه سینما کاری کنم، این بود که خودبه‌خود جذب ترجمه شدم. آن اوایل مطالبی در زمینه سینما ترجمه کردم. اولین ترجمه‌های من در زمینه تاریخ سینما بود. به همین شکل بود که وارد عالم ترجمه شدم و این فعالیت تا امروز ادامه دارد.
▪ شما از معدود مترجمانی هستید که تمرکزتان را روی ترجمه ادامه داده‌اید و از این شاخه به شاخه‌های دیگری چون تالیف داستان و رمان و نگارش کتاب نپرداخته‌اید. آیا از تمرکز صرف روی ترجمه راضی هستید؟
ـ باید بگویم که من عاشق کارم هستم و ترجمه ارضایم می‌کند؛ خصوصا از این نظر که به ترجمه‌هایم تنوع می‌دهم. از این رو هیچگاه از کارم خسته نمی‌شوم.
▪ آیا با این نحوه زندگی احساس امنیت شغلی می‌کنید؟
ـ با قناعت می‌شود زندگی کرد. البته درآمد بالا‌یی از رهگذر ترجمه نصیب آدم نمی‌شود، ولی زندگی می‌گذرد. به هر حال اول کار ترجمه خیلی سخت است و چه بسا مترجم درآمد چندانی نداشته باشد. ما الا‌ن دانشکده‌های ترجمه زیاد داریم و مترجمان فراوانی با مدارک دانشگاهی وارد جامعه می‌شوند. تعدادی از این افراد به طور طبیعی جذب شرکت‌ها و دارالترجمه‌ها می‌شوند و تعدادی باقی می‌مانند که می‌خواهند مترجم کتاب شوند. برای این عده راهی جز این نیست که بدون توقع کار را شروع کنند. اگر واقعا عاشق ترجمه هستند باید مخاطرات را هم بپذیرند.
پرویز براتی
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید