جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


جهانی شدن اقتصاد


جهانی شدن اقتصاد
جهانی شدن یکی از جنبه‌های واقعی و برجسته نظام جهانی جدید و یکی از مؤثر‌ترین نیروهای تعیین کننده مسیر آینده دنیا است. این پدیده ابعاد بسیاری دارد: اقتصادی، سیاسی اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی، امنیتی و غیره. در اینجا، ما روی مفهوم «جهانی شدن» در عرصه اقتصاد جهانی تکیه می‌کنیم. این مفهوم برای افراد مختلف معانی مختلفی دارد و تا حدودی به همین دلیل است که «جهانی شدن» با واکنشهای بسیار متفاوتی روبرو شده است: عده‌ای آن را خطری جدی برای نظام اقتصادی جهان تلقی می‌کنند و عده‌ای دیگر آن را موتوری برای پیشرفت اقتصاد جهانی.
این مقاله سه هدف را دنبال می‌کند. اول، سعی می‌شود که مفهوم «جهانی شدن» در عرصه اقتصاد جهانی روشن شود. دوم، می‌کوشیم تا منافع و هزینه‌های بالقوه جهانی شدن را ارزیابی ‌کنیم. سوم، به بررسی این امر می‌پردازیم که هزینه‌ها یا خطرات ناشی از جهانی شدن را چگونه می‌توان با همکاری بین‌المللی گسترده‌تر و ایجاد نهاد‌های جهانی جدید مهار کرد .
جهانی شدن هم آثار مثبت و هم آثار منفی در بر‌دارد و برخی از آثار مثبت آن از رقابت ناشی از آن سر چشمه می‌گیرد و برخی از آثار منفی آن را که می‌تواند به بروز کشمکش بینجامد، می‌توان با همکاریهای بین‌المللی یا جهانی از طریق انعقاد موافقتنامه‌هایی در باره سیاست‌گذاری یا از طریق ایجاد نهادهای بین‌المللی جدید خنثی کرد. بنابر این، جهانی شدن در حالی که می‌‌تواند به بروز کشمش‌های بین‌المللی بینجامد، می‌تواند به مهار و تعدیل این کشمکش‌ها به وسیله آثار مثبت رقابت و همکاری جهانی برای رفع تهدید‌های اقتصادی و سایر تهدیدهای رویاروی دنیای ما نیز کمک کند.
● جهانی شدن اقتصاد: یک برداشت
برداشت ما از «جهانی شدن» در اینجا عبارت است از افزایش چشمگیر تجارت و مبادلات جهانی در یک نظام اقتصادی بین‌المللی که دایماً‌بازتر و یکپارچه‌تر می‌شود. تجارت و مبادلات بین‌المللی نه تنها در شکل سنتی آن در زمینه تجارت کالا و خدمات بلکه در اشکال جدیدی مثل مبادله ارزها، جابجایی سرمایه، انتقال تکنولوژی، جابجایی افراد از طریق سفرها و مهاجرتهای بین‌المللی، و حرکت بین‌المللی اطلاعات و اندیشه‌ها رشد قابل ملاحظه‌ای داشته است. یکی از معیارهای سنجش درجه جهانی شدن، حجم معاملات مالی بین‌المللی است: اکنون روزانه حدود ۲/۱ تریلیون دلار در بازارهای ارزی نیویورک مبادله می‌شود و حجم روزانه مبادله بین‌المللی سهام از این رقم نیز فراتر می‌رود.
جهانی شدن با آزاد‌سازی بیشتر اقتصاد بین‌الملل، یکپارچگی بازارها در مقیاسی جهانی، و حرکت به سوی جهانی بدون مرز همراه بوده است که همه اینها به افزایش مبادلات و مراودات جهانی منجر شده است. در چند دهه اخیر، جهانی شدن از عوامل مختلفی سرچشمه گرفته است. یکی از این عوامل، پیشرفتهای تکنولوژ‌یک بوده است که هزینه‌های حمل و نقل و ارتباطات و هزینه‌های پرداخت، انباشت و باز یافت اطلاعات را بشدت کاهش داده است. کاهش هزینه‌های دوم معلول تحولات الکترونیک بویژه انقلاب ریز تراشه‌ها در چند دهه اخیر بوده است. برخی جلوه‌های این تکنولوژی جدید عبارتند از پست الکترونیک و اینترنت. اکنون رایانه‌های قابل حمل ۲۰۰۰ دلاری به مراتب قویتر از رایانه‌های ۱۰ میلیون دلاری ۲۰ سال قبل است.
دومین عامل و سرچشمه جهانی شدن، آزاد‌سازی تجاری و اشکال دیگر آزاد‌سازی اقتصادی بوده است که باعث کاهش حمایتهای تجاری و بازتر شدن نظام تجاری جهانی شده است. این فرایند در قرن گذشته شروع شد ولی بروز دو جنگ جهانی و« رکود بزرگ» باعث وقفه در آن شد. این فرایند پس از جنگ جهانی دوم به وسیله کاربرد اصل دولت کامله‌الوداد در روابط تجاری در قالب موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت (گات)در ۱۹۴۷ و سپس سازمان جهانی تجارت دوباره اعاده شد. در اثر این امر، تعرفه‌ها و سایر موانع تجارت کالا و خدمات بسیار کاهش یافته است.
ابعاد دیگر جهانی شدن باعث افزایش جابجایی سرمایه و سایر عوامل تولید شده است. عده‌ای معتقدند که جهانی شدن تقریباً به مثابه بازگشت به اقتصاد جهانی اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است، یعنی زمانی که مرزها نسبتا ً‌باز بود، شاهد سطح بالایی از جابجایی سرمایه و مهاجرت افراد در عرصه بین‌المللی بودیم، و کشورهای مهم اروپایی وابستگی زیادی به تجارت بین‌الملل داشتند. این برداشت بویژه به برخی از محققان انگلیسی تعلق دارد که دوران سلطه استعماری بریتانیا بر اقتصاد جهانی را در ذهن دارند. هرچند میان دوره حاضر و یک قرن قبل از این شباهتهایی از نظر جریان تجارت و سرمایه وجود دارد، ولی در یک قرن پیش از این، از برخی نوآوریهای تکنو‌لوژیک عمده که به ظهور اقتصاد جهانی یکپارچه کنونی با ماهیتی متفاوت با اقتصاد بین‌المللی قرن گذشته انجامیده است،‌خبری نبود.
سومین عامل یا ریشه جهانی شدن، تحولات نهادی بوده است: اکنون تا حدودی به دلیل تحولات تکنولوژیک و توسعه دید مدیران بهره‌مند از پیشرفتهای ارتباطی، سازمانها عرصه فعالیت وسیعتری دارند. بدین ترتیب، شرکتهایی که عمدتاً روی بازار محلی تکیه می‌کردند، اکنون دامنه فعالیت خود را از نظر بازار و تسهیلات تولید به سطح ملی، چندملیتی، بین‌المللی یا حتی جهانی گسترش داده‌اند.
این تحولات ساختار صنعتی باعث افزایش قدرت، عواید و بهره‌وری شرکتهایی شده است که می‌توانند مواد، تسهیلات تولیدی و بازارهای مورد نیاز خود را در کشورهای زیادی یافته و بسرعت خود را با شرایط متحول بازار سازگار سازند. عملاً‌هر شرکت ملی یا بین‌المللی مهمی از چنین ساختاری بر‌خودار بوده یا برای دستیابی به درجه مطلوبی از نفوذ و انعطاف، روی شرکتهای وابسته یا اتحاد‌های استراتژیک تکیه می‌کند . برای نشان دادن دامنه فعالیت این شرکتها می‌توان گفت که اکنون تقریباً یک سوم کل تجارت بین‌الملل فقط در درون این شرکتهای چند ملیتی انجام می‌گیرد. با ظهور این شرکتهای جهانی، کشمشهای بین‌المللی تا حدودی از کشورها به شرکتها منتقل شده و دیگر به جای اینکه کشورها بر سر سرزمین با یکدیگر بجنگند، شرکتها برای تصاحب سهم بیشتری از بازارهای جهانی به منازعه با یکدیگر می‌پردازند. عده‌ای این شرکتهای جهانی را تهدیدی برای استقلال عمل و دامنه فعالیت دولتهای ملی می‌دانند، ولی اگر چه این شرکتها نیرومند هستند، دولتهای ملی هنوز نقش سنتی و مسلط خود را در نظام اقتصادی و سیاسی جهان حفظ کرده‌اند.
سازمانهای غیر دولتی هم نگرشی به مراتب وسیعتر یافته و مثل شرکتهای جهانی اغلب خصلتی چند ملیتی یا جهانی دارند. حتی سازمانهای بین‌المللی مانند سازمان ملل‌متحد، صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی و سازمانهای جدیدی مثل سازمان جهانی تجارت نقشهای جهانی جدیدی به عهده گرفته‌اند. به طور کلی، شرکتهای چند ملیتی و سایر سازمانهای مشابه اعم از خصوصی و دولتی به کار‌گزاران اصلی اقتصاد جهانی جدید تبدیل شده‌اند.
چهارمین عامل جهانی شدن، ظهور یک توافق ایدئولوژیک جهانی در بارة ارزش اقتصاد بازار و نظام تجارت آزاد بوده است. این فرایند با تحولات سیاسی و اقتصادی شروع شد که با اصلاحات چین در سال ۱۹۷۸ آغاز شد و سپس به زنجیره‌ای از انقلابها در اروپای شرقی و مرکزی از سال ۱۹۸۹ تا فروپاشی اتحاد شوروی سابق در دسامبر ۱۹۹۱ انجامید.
این فرایند به نوعی همگرایی ایدئولوژیک منجر شد و شکاف قبلی بین نظامهای اقتصادی بازار‌گرای غرب و نظامهای اقتصادی سوسیالیستی شرق جای خود را به یک گرایش تقریباً جهانی به سوی نظام بازار داد. این توافق فکری در باره ارزش اقتصاد بازار باعث پیدایش جهانی شده است که دیگر به دو دسته نظامهای اقتصادی بازار‌گرا و سوسیالیستی تقسیم نشده است. یکی از جنبه‌های عمدة این توافق فکری، تلاش کشورهای سوسیالیستی سابق برای گذار به یک نظام اقتصادی بازارگرا می‌باشد. با این حال، این تلاشهای انتقالی بویژه در اتحاد شوروی سابق و اروپای شرقی و مرکزی فقط تا حدودی با موفقیت همراه بوده است.
کشورهای درگیر و حامیان آنها در سازمانهای بین‌المللی و کشورهای غربی پیشرفته اغلب روی یک دستور کار انتقالی سه وجهی تکیه کرده‌اند:
۱) ایجاد ثبات در اقتصاد کلان،
۲) آزاد‌سازی قیمتها،
۳) خصوصی سازی شرکتهای دولتی. متأسفانه، در این دستور کار، اهمیت ایجاد نهادهای بازار، ایجاد رقابت، و ایجاد نقش مناسبی برای دولت در یک نظام اقتصادی مختلط مدرن مورد توجه قرار نگرفته است.
پنجمین عامل جهانی شدن، تحولات فرهنگی بوده است که با گرایش و حرکتی به سوی شکل جهانی و همگونی از رسانه‌ها، هنرها و فرهنگ عمومی و با کار برد گستردة زبان انگلیسی در ارتباطات جهانی همراه بوده است. عده‌ای بخصوص در فرانسه و سایر کشورهای قاره اروپا تا حدودی با توجه به این تحولات فرهنگی معتقدند که جهانی شدن به منزله تلاشی برای تحکیم هژمونی و سیطره فرهنگی و همچنین اقتصادی و سیاسی آمریکاست.
در واقع، آنها جهانی شدن را شکل جدیدی از امپریالیسم یا مرحله جدیدی از سرمایه‌داری در عصر ‌الکترونیک می‌دانند. حتی عده‌ای جهانی شدن را شکل جدیدی از استعمار تلقی می‌کنند که در آن، آمریکا نقش یک قدرت استعماری جدید را ایفا می‌کند و اکثر کشورهای دیگر جهان نقش مستعمراتی را که نه تنها مواد خام (مثل اشکال اولیه استعمار اروپا) بلکه تکنولوژی، تسهیلات تولیدی، نیروی کار و سرمایه و سایر نهاده‌ها یا دروندادهای فرایند تولید، و بازار را در مقیاسی جهانی برای آمریکا فراهم می‌کنند.
چه جهانی شدن را یک پدیده مثبت بدانیم یا یک پدیده منفی، این نکته را باید بدانیم که به روشنی نظام جهانی را دگرگون ساخته و فرصتها و چالشهایی را در بردارد.
این نکته هم روشن است که تحولات تکنولوژیک، سیاست‌گذارانه، نهادی، ایدئدلوژیک و فرهنگی بالا که به جهانی شدن جان داده‌اند، هنوز بسیار فعال هستند . به همین دلیل، اگر از بروز حرکتی تند در جهتی مخالف جلوگیری شود، این روندهای جهانی شدن احتمالاً ادامه یافته یا حتی تسریع خواهند شد. یکی از جنبه‌های این روندها، رشد تجارت بین‌المللی خدمات خواهد بود که قبلاً‌تا حد زیادی افزایش یافته و بخصوص در حوزه‌هایی مثل ارتباطات راه دور و خدمات مالی جای باز هم بیشتری برای رشد و توسعه در آینده دارد.
نتیجه این فرایند، حرکت مداوم به سوی یک جهان و یک اقتصاد جهانی بازتر و یکپارچه‌تر خواهد بود. این فرایند به تشدید باز هم بیشتر جریان جهانی کالاها، خدمات، پول، سرمایه، تکنولوژی، افراد، اطلاعات و اندیشه‌ها خواهد انجامید.
● تأثیر جهانی شدن بر اقتصاد ملی کشورها
جهانی شدن آثار مهم و گوناگونی برای کلیه نظامهای اقتصادی جهان دربر‌داشته است. جهانی شدن روی تولید کالا و خدمات، اشتغال و نهاده‌های فرایند تولید، سرمایه ‌گذاری فیزیکی و انسانی، تکنولوژی و انتقال بین‌المللی آن، و همچنین روی کارایی ، بهره‌وری و رقابت پذیری‌ تأثیر می‌گذارد. چند تأثیر جهانی شدن بر اقتصاد ملی کشورها توجه ویژه‌ای را می‌طلبد.
یکی از این آثار، رشد عظیم سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در حدی به مراتب بیشتر از رشد تجارت جهانی است. این نوع سرمایه‌گذاری نقش اساسی در انتقال تکنولوژی، باز‌سازی صنعتی و تشکیل شرکتهای جهانی ایفا می‌کند و همه اینها آثار مهمی در سطح ملی دربردارند. و دومین اثر جهانی شدن به نو‌آوری تکنولوژیک مربوط می‌شود. همان‌طور که قبلاً اشاره شد، تکنولوژیهای جدید یکی از عوامل پیشرفت جهانی شدن بوده‌اند، ولی جهانی شدن و فشار رقابت نیز به پیشرفت بیشتر تکنولوژی و انتشار آن در درون کشورها به وسیله سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی کمک کرده است.
سومین اثر جهانی شدن، رشد تجارت خدمات از جمله انواع مختلف خدمات مالی، حقوقی، اداری و اطلاعاتی است که به بخش عمدة تجارت بین‌الملل تبدیل شده است. در سال ۱۹۷۰، کمتر از یک سوم سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی به صدور خدمات مربوط می‌شد، ولی اکنون این سهم به نصف افزایش یافته و انتظار می‌رود که باز هم افزایش یافته و سرمایه‌فکری را به مهمترین کالا در بازارهای جهانی تبدیل کند. با توجه به رشد خدمات در هر دو سطح ملی و بین‌المللی، عده‌ای عصر حاضر را «عصر صلاحیت و شایستگی» خوانده‌اند که نشانگر اهمیت آموزش مادام‌العمر و سرمایه‌گذاری روی نیروی انسانی در کلیه نظامهای اقتصادی ملی است.
http://agrieco.blogfa.com
مهدی


همچنین مشاهده کنید