برای آنان که وعده تابستان داغ را داده اند

سراسر این ارض خاکی را که بگردی پاکتر از شیعیان هم مگر یافت می شود؟!و باز در میان شیعیان که سیر کنی خواهی دید که لشکریان خدا برترین آدمیان روی زمین اند...
● حزب الله...
کاش همه می دانستید که هم الغالبون یعنی چه؟کاش می دانستید که که در جهاد ما حزب اللهیان تفاوتی نمی کند که بکشیم یا کشته شویم که در هر دو حال پیروزی از آن خدا و یاران خداست.
کاش می توانستید بفهمند که اگر کشته شویم برایمان بسی شیرین تر از تنفس در هوای دم گرفته این روزهای زمین است.
واگر می فهمیدید هیچگاه ما را از تابستان داغ نمی ترساندید.
تابستان داغ ...
می دانید؟...دلم می سوزد برایتان که حتی ترساندن هایتان هم برای مان شیرین تر از عسل است و چه می فهمید شما همین شیرین تر از عسل را؟!
اینان که می گویم اسوه شان حسین(ع) است و آن فریاد آخرین همیشه جاری اش ...
هل من ناصرٍ ینصرنی ...
آری!دلم می سوزد برایتان که نمی دانید عطشان در آب رفتن و آب نخوردن سخت تر است یا گذر تابستان داغ؟
مشک به دندان گرفتن و سنگینی عمود آهنین بر فرق سر سخت تر است یا تابستان داغ شما؟
اینان که می گویم اسوشان ابوالفضل العباس است.
هنوز خون ندیده اید که بدانید خون یعنی چه؟هنوز زخم ندیده اید که بدانید زخم یعنی چه ؟... وای بر شما اگر جراحت هزارساله دلمان سر باز کند و آن زمان خواهید دید که از کدامین خون و کدامین زخم سخن می گویم.
... و دلم خواهد سوخت برایتان آندم که جراحت دلمان سر باز کند و زخم کربلا دل حزب اللهیان را بسوزاند.و باز آیا آن هنگام هم از تابستان داغتان حرف خواهید زد؟
دلم می سوزد برایتان!کاش می دانستید این روزها که می آید و می رود و حتی همان تابستان داغی که از ان دم می زنید ما را به موعودمان نزدیک تر می کند و شما چه می فهمید موعود را؟
برای حزب اللهیان چه باک که تابستان داغ باشد یا زمستان سرد؟هرچه باشد نه ملامتی بر آنها می اید و نه رنجی.که مبعوث شده اند تا وعده خدا را تحقق بخشند.
دلم می سوزد برایتان!می دانید قصه چیست؟!...
حزب اللهیان مبعوث شده اند تا خوش ترین لحظه عمرشان را نثار راه محبوب کنند.همان ها که وقتی نام عباس(ع)را می شنوند خونشان به گرمای تاریخ به جوش می آید و حرارت انتقام وجودشان را فرا میگیرد.
در این پهنه تاریخ که برای ما گذر از باطل است به سوی حق،تابستان و غیر تابستانش زیاد فرقی نمی کند...
راستی شما بودید گفتید تابستان داغ؟!!

امیرحسین یزدان پناه