جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


ازدواج های اقتصادی


ازدواج های اقتصادی
این روزها محاسبات اقتصادی بیش از عشق و علاقه در شکل گیری یک ازدواج تاثیر دارد. شهلا اعزازی، جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی از افزایش ازدواج هایی در ایران می گوید که «اقتصاد» را مهم ترین اولویت خود قرار داده اند. این جامعه شناس که عمده تحقیقات علمی اش را درباره خانواده و خشونت علیه زنان انجام داده، مهم ترین چالش خانواده به ویژه خانواده های تهرانی را تقابل های میان سنت و مدرنیته می داند.
▪ مهم ترین چالش خانواده ایرانی را چه می دانید؟
ـ ایران خیلی بزرگ است. در نتیجه مناطق مختلفی دارد. مثلا آنچه برای تهران چالش محسوب می شود، برای استان سیستان و بلوچستان صدق نمی کند.
حتی خود شهر تهران با جمعیت ۱۰ میلیونی اش به اندازه تعداد زیادی از کشورهای اروپایی است. بنابراین بررسی این موضوع فقط درباره تهران هم درخور توجه است. پس من در این جا درباره خانواده در تهران حرف می زنم. مشکلی که در تهران در بسیاری خانواده ها وجود دارد، تضاد و تعارض سنت و واقعیت های مدرن است.
از یک طرف ما با ایدئولوژی سنتی ای مواجه ایم که از طرف دولتمردان (که همگی هم مرد هستند)، رسانه ها، مدارس و... تبلیغ می شود و در مقابلش با یک سری تصورات و واقعیت های مدرن مواجه ایم. در تهران به عنوان شهر مدرن که ویژگی های مدرنی چون شهرنشینی، اوقات فراغت و... می بینیم و نیز تفکراتی درباره خانواده، روابط زن و شوهر، وظیفه زن و مرد در خانواده وجود دارد اما مردم ما چون آگاهی شان را شایعه وار از فضای عمومی و اطراف شان می گیرند، بنابراین نمی دانند روابط مطلوب در خانواده به چه صورت باید باشد؟
از یک طرف زنان شاغلند، در تصمیم گیری های خانواده نیز مشارکت دارند اما از آن طرف ایدئولوژی ای که الگوی زن خانه نشین و تقدس مادری را تشویق می کند، در تقابل با مورد قبلی است. با این توصیف برخورد این دو، زن را با چالشی بزرگ مواجه می کند. این که آن ها در خانواده به معنای واقعی دیگر نه سنتی اند و نه مدرن.
چالش دیگری که امروزه خانواده های ما با آن روبه رو هستند، شکل گیری نهاد خانواده بر اساس ارضای نیاز جنسی است. زن و مرد بیش تر به خاطر ارضای غریزه جنسی ازدواج می کنند.
آن ها بدون شناخت کافی خانواده تشکیل می دهند در حالی که آموزش هایی نظیر آموزش های مددکاری ندیده اند و قانون هم هیچ کمکی نمی کند. به طور خلاصه برخورد مجموعه ای از عوامل سنتی و مدرن این چالش ها را موجب شده است.
▪ به تازگی باقر ساروخانی، جامعه شناس و استاد دانشگاه تهران هشدار داد که خانواده ایرانی روبه تضعیف است. آیا شما با این عقیده موافقید؟
ـ نمی دانم. دیدگاه ها با یکدیگر تفاوت دارد . یک دیدگاه از تغییر و تحول خانواده سخن می گوید و دیدگاه دیگر از تضعیف. ما در ایران درباره خانواده هسته ای فکر می کنیم. دولتمردان از خانواده هسته ای حرف می زنند اما گاه یکی از عوامل تضعیف خانواده هسته ای، یعنی چند همسری را تبلیغ می کنند.آن دسته که می گویند خانواده روبه تضعیف است شاید منظورشان همان الگوی خانواده ای بوده که خودشان در آن رشد پیدا کرده اند. اما تاریخ نشان داده که خانواده دایما تغییر شکل می دهد. از ۱۵۰ سال پیش خانواده در غرب در حال دگرگونی است و با تاخیر زمانی این دگرگونی در ایران هم درحال وقوع است. اما تضعیف نمی شود.
▪ به نظر شما تغییر و تحولات خانواده از هسته ای به سمت چه الگوهایی است؟
ـ نمی دانیم. در این جا باید به نظریه پردازی ها تکیه کرد. مثلا تافلر در نظریه اش تغییرات در نهاد خانواده را با تغییرات تکنولوژیک مرتبط کرد. درحال حاضر تغییرات نهاد خانواده خود را آشکار می کند مثلا فرزند مفهومی وابسته به خانواده است که الان به دلایل مختلف این مفهوم درحال تغییر است. چرا که برخی خانواده ها به عمد نمی خواهند بچه داشته باشند. شاید تعداد این دسته کم باشد اما اتفاقی است که افتاده و نمی توان پیش بینی کرد که چه نوع خانواده ای گسترش پیدا می کند.
▪ شما تغییر و تحول در اشکال خانواده را اجتناب ناپذیر می دانید. پس تلاش مسوولان برای حفظ شکل خانواده موجود بیهوده است؟
ـ خانواده یکی از نهادهایی است که به دستورات از بالا گوش نمی دهد هرچند تشویق ازدواج و تسهیلاتی که برای گسترش ازدواج در اختیار جوانان قرار می دهد تاثیرگذار است اما در مجموع تغییر در خانواده همچنان ادامه دارد.
کمااین که زمان تغییر خانواده از شکل گسترده به خانواده هسته ای مقاومت هایی وجود داشت و حتی دستورهای اخلاقی زیادی صادر شد که این نوع خانواده نباید تغییر کند.
▪ شما چه اشکالی از خانواده را در ایران تیپ بندی می کنید؟
ـ در مجموع هنوز الگوی غالب خانواده در ایران خانواده هسته ای است. هرچند درهر سرشماری تعداد این الگو درحال کاهش است. انواع دیگر خانواده شامل مادر تنها (یا همان زن سرپرست خانوار)، پدر تنها، افراد مجرد و... است که افزایش طلاق و ازدواج مجدد هم در آن تاثیر دارد.
▪ برخی جامعه شناسان در ایران معتقدند خانواده ایرانی باید از نو تعریف شود. به نظر شما کدام الگوی خانواده مطلوب و ایده آل است؟
ـ الگوی مطلوب خانواده خودبه خود به وجود نمی آید و باید بسیاری از نهادها کمک کنند. الگوی مطلوب خانواده از نظر جامعه شناسی وجود دارد. این الگوی مطلوب الگوی «خانواده مشارکتی» است یعنی زن و شوهر در همه امور با یکدیگر مشارکت دارند و عمده وقت شان را با یکدیگر می گذرانند. خانواده ای که در آن محبت، عشق و علاقه وجود دارد. پیش شرط های این خانواده شکل گیری ازدواج بر اساس علاقه و دلبستگی، وفاداری به هم در طول زندگی و خیانت نکردن و... است.
▪ این الگوی ایده آل است اما واقعیت موجود درباره خانواده ایرانی چه می گوید؟
ـ تحقیقات بسیاری در این زمینه انجام شده است. «اقتصاد» مهم ترین گزینه خانواده های ما برای همسرگزینی شده است. محاسبات اقتصادی بیش از علاقه و محبت اولویت دارد. هر چند با توجه به مشکلات اقتصادی موجود این دیدگاه قابل تبیین است.
تشدید مراسم سنتی ازدواج از مهریه تا جشن عروسی وجود دارد. نتیجه یکی از تحقیقاتم هم نشان می دهد که هزینه های مراسم عروسی در هر قشری بالاتر از توان آن قشر بوده است.
این اتفاقات در حالی می افتد که زوج ها نمی دانند که در این ازدواج قرار بر حرکت نسلی است و باید تبدیل به زن و شوهری بشوند که وظایفی دارند. در واقع آموزش ندیده اند. برای مردم ایران هم که تربیت یکسان است به همین دلیل عملی هم که به نام تربیت در خانواده ها انجام می شود، همراه با خشونت است.
▪ در صحبت هایتان به دوگانگی دیدگاه و عمل دولتمردان درباره خانواده اشاره کردید. این دوگانگی چه مشکلاتی را در عمل ایجاد می کند؟
ـ وظیفه دولت ها حمایت از خانواده هاست. این حمایت ها انواع مختلف دارد از جمله تهیه امکانات برای زوج های جوان و ایجاد تسهیلات برای سالمندان.در جامعه ما از یک طرف دولت بر بقای خانواده تاکید می کند و از طرف دیگر عوامل برهم زننده ای مثل صیغه را تشویق می کند. دولتمردان می گویند صیغه برای جوانان است اما در عمل می بینیم که اگر مردی به سفر رفت و همسرش در کنارش نبود، او را برای انجام صیغه مجاز می کنند.
اما مهم تر این است که دولت با وجود تاکیدش برای تشکیل خانواده، پس از ازدواج اصلا دیگر کاری به کار خانواده ها ندارد و تنظیم امور خانواده را بر دوش خود خانواده ها می اندازد.
مثلا برای تامین هزینه زندگی زنی بعد از طلاق هیچ گونه برنامه ریزی و امکاناتی وجود ندارد و به همین دلیل است که آن ها به اجرای مهریه هایشان روی می آورند. یعنی در این جا عمل به یک پدیده سنتی برای آن ها ضروری می شود.
دولت همه مسوولیت ها را بر دوش خانواده ها انداخته و خانواده ها هم این مشکلات را با روش کدخدامنشی حل می کنند در حالی که مسایلی همچون نگهداری و حمایت از سالمند وظیفه دولت است. یا به عنوان مثال درباره خشونت از یک طرف می گویند خشونت نباشد اما از طرف دیگر قانون ما را از خشونت رها نمی کند.
برای رهایی از خشونت آن قدر قوانین دست و پاگیر هست که خانواده ها ترجیح می دهند روند قانونی را طی نکنند. به طور کلی خانواده امروزی در جامعه شهری مدرن به حال خود رها شده است.
فریده غائب
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید