جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


قطعات خودرو و کارآفرینی


قطعات خودرو و کارآفرینی
سازمانهای پویا دور دستها را می نگرند. در ‌"افق بلند مدت" (Vision) یک سازمان پیشرفته کیفیت یک اصل اساسی است. اینگونه سازمانها به خوبی آگاهند که کیفیت مفهومی پویا و پیچیده است. آنها بر اساس یک نگاه بلند مدت و استراتژیک خود رابرای دگرگونی های پر شتاب پیش رو آماده می سازند. زیرا کیفیت در هیچ نقطه ای ماندگار نیست و با پیشرفت تکنولوژیک، آهنگ دگرگونی آن شتابان تر می شود. صنعت خودرو در جهان وایران اهمیت چشمگیری از نظر میزان تولید، در آمد زایی و اشتغال دارد. هم اکنون این صنعت در عرصة جهانی با مازاد عرضه رو به رو است و خودروهای افزون بر تقاضا هنگامی که در محدودة ملی مجالی برای فروش نیافتند، راهی بازارهای خارجی می شوند. بدین گونه بازار جهانی خودرو بازاری پرکشش و پر رقابت است. در این بازار کیفیت اهمیت اساسی دارد. عوامل بسیاری در ارتقاء کیفیت تأثیر دارند که از جمله می توان به وجود رقابتی اشاره کرد به همین به علت برخی از تحلیل گران وجود بازار انحصاری خود را در کشور مان را مانع عمده ای در راه افزایش کیفیت خودروهای ساخت و امن به شمار می آورند.
گروه دیگری افزایش کمی تولید را برابر با از دست دادن کیفیت دانسته و چنین نتیجه گیری می کنند که رشد کمی به بهای از دست رفتن کیفیت حاصل شده است. این تحلیل گران اعتقاد دارند که با ورود خودروهای خارجی بازار خودرو در ایران رقابتی شده و در نهایت کیفیت خودروهای ساخت داخل بالا می رود. این در حالی است که معمای کیفیت بسیار پیچیده تر از آن است که این گروه می پندارند. در نگاه نخست ورود خودروهای خارجی یک جریان تجاری است که سود آوری آن نصیب بخش تجاری می شود. از نظر پیامدهای صنعتی نیز ما در اواخر دهة ۶۰ و در اوایل دهة ۷۰ تجربة ورود دهها هزار دستگاه خودرو خارجی را داریم که هیچ تأثیر مثبتی از نظر افزایش کیفیت خودروهای ساخت داخل به دنبال نداشت. این در جائی است که افزایش کیفیت خودروهای ساخت داخل در گرو عوامل زیر است:
▪ افزایش سرمایه گذاری جهت بالا بردن میزان تولید
▪ خرید دانش فنی و تجهیز تقویت مراکز تحقیق و توسعه صنعت خودرو
▪ ایجاد نظام انگیزش نیروی انسانی در صنعت خودرو
واردات خودرو آهنگ تولید خودرو را کند خواهد کرد. این امر به کاهش سرمایة گذاریها منجر خواهد شد، از سوی دیگر برای به کار گیری تکنولوژی های نوین در صنعت خودرو، ما نیاز به تولید با تیراژ بالا داریم. زیرا اصولاً در تولید محدود به کار گیری تکنولوژی های پیشرفته امکان پذیر نیست. باید خاطر نشان ساخت که در اینجا مقیاس تولید مصنوعی حیاتی است. نباید هیچ شکی داشت که شوک حاصل از واردات خودرو میزان تولید داخلی خودرو را کاهش خواهد داد، واردات خودرو همچنین برنامه شرکتهای خودرو ساز را در زمینة به کار کیری شیوه های نوین مدیریت و ایجاد نظام انگیزش در زمینه منابع انسانی ناتوان خواهد کرد. هیچ نگاه خردمندانه ای با جریان آزاد کالا و خدمات د رگستره جهان مخالف نیست. اما در مقطع کنونی اگر واردات را چاره و درمان کیفیت محصولات خودرو سازی داخلی بدانیم، عدم عاقبت اندیشی و یک سوی نگری است. در حال حاضر صنعت خودروی ایران خود را برای ورود به بازار جهانی آماده می کند و این مفهوم دوری جستن از تحولات جهان نیست. اما مختصات برنامة واردات خودرو تدارک دیده شده با ویژگیهای بر نامه آماده سازی صنعت خودرو ایران به عنوان یک سازمان (flexible organization ) ضمن نگاه به شرایط ملی، بازارهای جهانی را در حال و آینده در نظر دارد.
● مقدمه
کارآفرین فردی اقتصادی است همچنان که مراقبت می کند تولیداتش فروش خوبی داشته و پول ساز باشد به جامعه و رفاه آن نیز می اندیشد. او با مشتریان خود ارتباط برقرار و عامل افزایش فروش کالاها و خدمات خود می باشند. از دیدگاه اقتصادی سود عوامل مهم برای ماندن کارآفرینان است که کار خود را تازه شروع کرده اند. تأمین معاش خانواده به آن نیازمند هستند اگر کارآفرین به اندازه نیاز خود و خانواده اش پول در نیاورد پیشرفت در کار او خیلی مشکل خواهد بود. در حقیقت کارآفرینان برای تأمین زندگی و خوراک خود سود مالی نمی خواهند. کارآفرینی ارزشی، بیش از این چیزها دارد.
کارآفرینان ایرانی می گویند:
«و همواره دوست داشتم که به عنوان تولید کننده در جامعه مطرح باشم»
شاید در این کار سود هم نقش داشته باشد، اما مهمتر از آن محصولی بود که به جامعه ارائه
می کردم. چون بیش از آن معلم بودم . شاگرد تربیت می کردم حالا هم به محصولاتم دید معلمی دارم هر دو را محصول تفکر و نگاه تربیتی خودم می دانم و به وسیله آن شناخته تولید چه فکری و چه کاری باشد زیباست .درست به مانند آفرینندگی خداوند که از آفرینش بنده هایش لذت می برد.سود در بحث کارآفرینی (ارزش آفرینی) هم پاداش و هم ایجاد کننده انگیزه می باشد.ارضای روانی و درونی حاصل از کار ونتیجه ای که از آن به جامعه می رسد اهمیت دارد،است که هر فردی به ازاء کاری که می کند به سود و پول هم می رسد،پول وسیله زیست است و اندیشه و تفکر سازندگی است.
علاوه بر موارد یاد شده پژوهشگران از عوامل دیگری نیز یاد می کنند که برخی از آنها است:
۱) توانایی سازگاری با دیگران
۲) مسئولیت پذیری
۳) توانایی یادگیری از گذشته
۴) صداقت
● اولین های خودرو
▪ اولین طرح خودرو
آرزوی سفر با وسیله ای که بدون استفاده از چهار پایان حرکت کند از ابتدا وجود داشته، اما نخستین طرح عملی این آرزو توسط نیوتن ارائه شده است طبق طرح او (که البته هرگز به مرحله عمل در نیامد ) ماشین محرک وسیله نقلیه باید بر اساس اصل ‌‌‍» موتور عکس العملی » کار می کرد. بر اساس این اصل، آب در دیگ بخاری به جوش می آید و تبخیر می شود. بخار با فشار از عقب وسیله نقلیه خارج می شود و آن را به جلو می راند. مانند بادکنکی که پر از باد شده و وقتی باد از دهانه آن خارج می شود رو به جلو حرکت می کند.
▪ اولین خودرو پادار!
در آغاز قرن نوزدهم مخترعان و سازندگان خودرو ها از این نظریه که چرخها و اندازه کافی به زمین نمی چسبند ودر نتیجه بدون حرکت دادن خودرو در جا می زنند، پشتیبانی می کردنند! و برای رفع این اشکال پایه های زیر خودروها تعبیه کردند! این ابزار مثل پای انسان متناوباً تقیر مکان می داد و خودرو را آهسته پیش می برد، در این وسایل چرخها فقط به عنوان تکیه گاه به کار می رفتند. اما به زودی معلوم شد که چرخها به تنهای برای به حرکت در آوردن خودرو کافی هستند!
▪ نخستین خودرو های با موتور انفجاری
مخترع این نوع خودروها آقای «اتین لنوآر» در تقاضانامه ای که در سال ۱۶۸۰ میلادی برای اداره ثبت اختراعات نوشته، در مورد در خواستش چنین توضیح می دهد: طرز عمل اختراع من مبتنی بر اصل انفجار مخلوط گاز روشنایی و هواست که به وسیله جرقه الکتریکی مشتعل می شود. حرارت و انبساط قابل ملاحظه ای مخلوط گاز نیروی محرکی را به وجود می آورد. موتوری که او ساخته بود می توانست در مدت یک ساعت و نیم و با سرعت ۱۸ کیلومتر خودرو را حرکت دهد.
▪ اولین خودرو بنزینی
ظاهراً اولین خودرو بنزینی توسط کارل بنز آلمانی اختراع شده، اما واقعیت آن است که طرح اولیه آن مربوط به « دلامار دوبوتوی » فرانسوی است که در سال ۱۸۸۳ آن را ارایه کرد. اما چون در اجرای آن ناموفق بود از کارل بنز عقب ماند. آقای بنز در سال ۱۸۸۶ میلادی موفق به شاختن کالسکه ای سه چرخه شد که نیروی محرک آن را موتور بنزینی تامین می کرد. سرعت این کالسکه ۱۵ کیلومتر در ساعت بود.
اولین خودرو اتاق دار
خودرو های بدون در و پنجره واقعاً خودروهای راحتی نبودند. سرنشینان این خودرو باید لباسهای مخصوص از قبیل: پالتوی ضخیم، شال گردن، کاسکت، عینک های بزرگ و دستکش استفاده می کردند. که با این قیافه شبیه کاشفان قطب می شدند. به هر حال در سال ۱۸۹۹ لویی رنو، اولین خودروهای اتاق دار را ساخت، تا مشکل مسافران خودرو را حل کند.
▪ اولین خودرو بی صدا
هنری رویس از سال ۱۹۰۴ ساخت خودرو را شروع کردند، آنها اصرار داشتند که بهترین خودروها را بسازند. بدین ترتیب خودرو شش سیلندری با ۴۸ اسب بخار قدرت و حجم موتور ۷ هزار سانتی متر مکعب (مه تقریباً دو برابر حجم موتور خودروهای امروزی بود) را ساختند. در سال ۱۹۰۶ اولین مدل آن عرضه شد که قیمت آن بدون بدنه ۹۵۰ پوند بود و بر اساس سلیقه مشتری بدنه خاصی برای آن طراحی می شد. کسانی که سوار این حودرو می شدند می گفتند: چه شگفت انگیز! انسان احساس می کند که اصلاً موتوری وجود ندارد.
▪ اولین خودرو ایران
صنعت خودرو سازی ایران ۴۰ سال سابقه و تجربه دارد و گفته می شود که صنعت خودرو در ایران همراه با فعالیت خودرو سازی کره جنوبی شروع شده است. در حال حاضر بازار ایران جزو بازارهای نادر دنیا است. که در آن تقاضا بیش از عرضه خودرو است. بسیاری از کشورهای توسعه نیافته تقاضای بالقوه برای خرید خودرو دارند اما درآمد سرانه و توان خرید آنها در حدی نیست که تقاضای مؤثری برای خودرو حدود ۵۰۰ هزار دستگاه در سال است اما عرضه موجود در بازار خودرو برای پاسخ گویی به این تقاضای مؤثر کافی نیست. صنایع خودرو سازی و قطعه سازی ایران در چند سال گذشته توانسته اند قدم های بلندی را بر دارند و تولید را به سطح قابل قبولی برسانند و برای آنکه متکی به تولید داخل باشند، می خواهند که کیفیت مورد انتظار را داشته باشند. اما اگر واردات خودرو در شرایط کنونی آزاد شود این صنعت نو پا از هم پاشیده می شود و نتایج فعالیت چند سال گذشته را با تهدید روبرو می کند.
امروزه خودرو به عنوان یکی از شاهکارهای خلقت بشرش مطرح می شود و زیبایی ها را در بحث «آیرو دینامیک» و خصوصیات فنی دیگر دنبال می کند تا پاسخ گویی نیازها و جستجوی ابعاد «زیبایی شناختی» بشر باشد و همه این انتظارات و حس زیبایی شناختی در ساخت خودرو مورد توجه قرار می گیرد. در نتیجه کیفیت های مختلفی از طرف مشتری و مصرف کننده تقاضا می شود و سلایق مختلفی در بازار وجود دارد. یکی از اشکالاتی که در خودرو سازی ما وجود دارد این است که در جهان امروز می خواهیم همه نگاه ها و انتظارات را به یک سو ببریم تا نشان دهیم که حد نهایت کیفیت مورد انتظار در آنجاست و غیر از کیفیت و استاندارد ارائه شده، شاخص بهتری قابل عرضه نیست و به همین دلیل با واردات خودرو مخالفت می کنیم. در حالی که در دنیای امروز باید به سلیقه های مختلف و کیفیت های مختلف توجه شود. واردات خودرو به میزان ۱۰ درصد تولید داخلی، تولید را به خطر نمی اندازد چون تقاضای مؤثر بازار حدود۵۰۰ هزار دستگاه است در حالی که عرضه خودرو خیلی کمتر از ۵۰۰ هزار دستگاه است. بنابراین واردات کنترل شده خودرو، تولید داخلی را به خطر نخواهد انداخت. واردات خودرو خارجی می تواند جوابگوی نظرات وسلایق مختلفی باشد که متقاضی تولید داخلی نیستند و توانایی لازم برای پرداخت هزینه سطح کیفیتی که می خواهند را دارند.
● تاریخ علم کارآفرینی
کارآفرینی، کار آفرینی نیست –کارآفرین ارزش آفرینی است یعنی کسیکه ارزش می آفریند.
از روز گاران کهن موجودات در پی یافتن و بدست آوردن قلمرو زندگی بزرگتر بودند و این ویژگی در میان بیشتر موجودات به ویژه گیاهان، جانوران و انسان وجود داشته است. گیاه در پی افزودن ریشه خود در خاک و افزودن برگها است.تا بیشتر و بهتر نور و غذا بگیرد و رشد کند. جانوران در پی افزودن قلمرو خود در جنگل و یا در میان دیگر حیوانات هستند و هر یک به شیوه ای کوشش می کنند. در میان انسانها نیز از دیر زمان به فکر افزودن قلمرو زندگی خود بوده اند چون پیشرفت و بهبود را در گرو آن می دانستند.
● معنای کار آفرینی
سخن گفتن درباره کارآفرینی از مواردی است که پی در پی شاهد آن هستیم و عموما هم معناهای متفاوتی از آن وجود دارد، اما ببینیم کار آفرینی از نگاه " سازمان بین الاملی کار " چیست ؟
در پاسخ باید گفت یکی از مفاهیم پایه ای کار آفرینی آن است که چیز با ارزشی به دیگران عرضه نمایید. هر چه مردم احساس نیاز بیشتری به کالا یا خدمات شما داشته باشند، پاداش شما بیشتر خواهد بود. اگر کارتان کمک به دیگران ، یا بالا بردن زندگش آنان است، در خدمت نیازهای جامعه هستید. معنای کارآفرینی همین است.
ذهنیت روشن و یا تا حدودی روشن از زندگی دارد. او فرد بالغی است که به خود آ موخته با هر تجربه ای برخوری سالم داشته باشد.
● ذهنیت کار آفرینی
کار آفرین ذهنیت روشن و یا تا حدودی روشن از زندگی دارد. او فرد بالغی است که به خود آموخته با هر تجربهای برخورد سالم داشته باشد.
کار آفرین کسی است که می داند چگونه از کار احساس رضایت کند او به دستاوردهای خود میبالد، پس شما هم نسبت به کار خود ذهنیت مثبتی نشان دهید، چون این به موفقیت شما کمک می کند. کار آفرین کسی است که« تصویر بزرگ ‌» را می بیند و از بالا به مساله نگاه می کند. خوش خلقی کمک می کند تا سلامت فکر حفظ شود، جدی بودن بیش از اندازه زیان آور است و می تواند به کارتان لطمه بزند،ابزار خوش طبعی موجب گسترش خوش بینی و ایجاد محیط آرام و بی تنش می گردد و بر دیگران تاثیر می گذارد، به شکل خلاصه بر خورد ذهنی درست با کار، بسیار مهم است. کار آفرین موفق از کارش لذت می برد و کاملا متوجه کاری است که می کند، ذهنیت مثبت باعث می شود شغل او به کاری بر انگزاننده، جالب و ثمر بخش تبدیل شود .
● زمانبندی مطالعات کارآفرینی
روند تحول زندگی را به شکلهای دیگری نیز می توان بیان کرد. اما آنچه که در تمامی تحلیل ها باید مورد توجه قرار گیرد عامل عامل تغییر می باشد. در واقع همان نیرویی که پیشرفت مادی و غیر مادی را سبب شده و به انجام رسانده است.
امروز بر همگان آشکار شده است که این عامل تغییر (ارزش آفرینان) از ابتدا تا کنون وجود داشته و به احتمال زیاد در آینده نیز تغییراتی توسط کارآفرینان صورت خواهد پذیرفت، به طور کلی کارآفرینی بعنوان عامل تغییر می تواند به خلق کسب و کار جدید و یا توسعه کسب و کار قدیمی به کوشش فرد یا گروههای کوچک گفته شود.
دو موج وسیع کارآفرینی را به جلو رانده است:
▪ موج اول:
انفجار عمومی مطالعه و تحقیق در جهارچوب انتشار کتابهایی دربارة زندگی کارآفرینان و تاریخچه شرکتهای آنها و چگونگی ایجاد کسب وکار شخصی و شیوه های آن می باشند.
▪ موج دوم:
که به تدریج ایجاد گردیده است ارائه رشته های آموزشی کارآفرینی (در مقاطع تحصیلی گوناگون) است. این دوره ها از اواخر دهة ۱۹۶۰ در چند دانشکده آغاز شده و تاکنون در بیش از پانصد دانشکده زمانی اینکار با قدرت کم و قلمرو کوچکی از جهان صورت می گرفت که به شکل کشور کشایی توسط قومها وقبیله های کوچک و بزرگ ظاهر می شد. هر چه دامنه قدرت افزایش می یافت افراد به فکر کردن بخشهای بزرگتری از جهان می افتد که جنگهای خانمان سوز اول ودوم ویا لشگر کشیهای چنگیز و اسکندر و ... از آن جمله بود و اکنون هرچه به سمت آینده پیش رویم شاهد حرکت از کشور کشایی بسوی بازار گشایی داخلی و بازارگشایی جهانی هستیم.امروز فرماندهان کهن دیروز که با زور و شمشیر و یا توپ و زیر دریایی به کشور گشایی و جهان گشایی می پرداختند.جای خود را به افرادی داده اند که برخی به آنها لقب (بازاردان-مدیران-کارآفرینان)را
داده اند.
● اهمیت رفتار و نگرش
اکثر مردم شرایط را حاکم بر زندگی خود می دانند، حال آن که کار آفرین از رفتار و نگرش خود بهره می گیرد تا شرایط را مهار کند. ذهنیت مثبت کمک می کند تا فکر خود را بر فعالیت ها و رویدادهای مورد نظر و بر نتایجی متمرکز سازید که امیدوارید به آنها دست یابید.
حتی در تجربیات منفی چیزهای مثبتی هست. باید نسبت به هر رویدادی ذهنیت مثبت داشته باشید و از هر تجربه ای نفع آن را جستجو کنید.
▪ اندیشه و فکر خود را تنها بر پرداختن به فعالیت های مثبت متمرکز کنید.
▪ اهداف مثبتی را در کار خود بر گزینید.
▪ با کسانی که کار آفرینانه می اندیشند و عمل می کنند رفت و آمد کنید، چون این احتمال وجود دارد که برخی از اندیشه ها، طرز فکرها و دفتار این افراد را کسب نمایید.
▪ توجه داشته باشید که مهار ذهنتان در دست شماست و از بار آوری آن بهره می گیرید.
▪ اگر فکری نتیجه دلخواه به بار نمی آورد از اندیشیدن درباره آن و با در صورت لزوم رها کردن نهراسید.
▪ محیط کار شما بر عملکرد شما تاثیر دارد، اگر محیط کاری یا زندگی شما مناسب نسبت به محیط دیگری بروید که مثبت تر باشد و به دستیابی به اهداف مورد نظرتان بیانجامد، اما همواره به خاطر داشته باشید که مهم ترین محیط فکری و فضای درون جمجمه شماست.
▪ با کار کردن، تنش های ذهنی را از خود دور سازید، افکار خود را برمساله خاصی متمرکز سازید، همین که به تصمیم رسیدید برای حل مساله دست به کار شوید.
▪ و در آخر اینکه برای روبهرو شدن تنش ها توجه به نکات زیر ضروری است:
۱) میانه روی در خوردن و نوشیدن
۲) ورزش و استراحت کافی
۳) خودداری از استعمال دخانیات
۴) جدا کردن امور « مهم » از امور « فوری » و از « سایر » امور در گام نخست رسیدگی به مسایل « مهم » با دست زدن به عمل به جای نگرانی و پیش بینی برنامه های برای وضعیت های احتمالی به منظور مقابله با « بدترین » « بهترین » و «محتمل ترین » ..... حالت های ممکن و در پایان این که:
در کاهش تنش ها به یاد داشته باشید که کار خود را باید با حوصله بر نامه ریزی کنید و بکوشید تا بر اساس برنامه پیش بروید.
● کار آفرین بازاردان
دیدگاهی که « بازاریابی » را برابر « فروش » می داند، نه تنها نزد گروه بزرگی از مردم عادی، که نزد بسیاری از دست اندرکاران بازرگانی هم درست پنداشته شده است. اما در حقیقت این چنین نیست.
هر چند فروش برخی از « بازاردانی » یا مدیریت در بازار است؛ ولی بازار یابی یا آنچه که ما بدان بازاردانی می گوییم، مفهومی بس گسترده تر دارد.
یک « ارزش آفرین بازاردان » وظیفه دارد نیازهای بر آورده نشده را شناسایی کرده و برای آنها پاسخ مناسبی بیابد.
هنگامی که این کار درست انجام شود، مردم محصول تازه را خواهند پسندید و ستایش از آن محصول با شتاب دهان به دهان می شود و فروش هم به آسانی پیش می رود. اما تا افراد در جستجوی شناخت درست نیازهای مصرف کنندگان خود نباشند و تولید مناسبی صورت نگیرد، فروشی هم در کنار نخواهد بود. پس می توان این گونه گفت که بازاریابی را نمی توان برابر با فروش پنداشت. زیرا این فعالیت (بازاردانی-marketing ) خیلی بیشتر از آنکه سازمان محصولی تولید کرده باشد، آغاز می شود.در حقیقت «بازاردانی» مشق شب و تمرینی است که کارآفرینان (ارزش آفرینان) به یاری آن نیاز مردم را ارزیابی می کنند و علاقه مندی آنان می سنجند، فرصت ها را شناسایی می کنند و فروش، پس از تولید محصول مورد نیاز بازار، پا به میدان می گذارند.بازاردانی در جریان چرخه زندگی محصول (product life cycle ) به کار خود ادامه می دهد،می کوشد تا مشتریان تازه ای بیابد کار آیی و اثر بخشی محصول را افزایش می دهد، از نتیجه گیری روند فروش چیزهای تازه ای بیاموزد، و سرانجام موجب تکرار خرید محصول شود. بسیاری از کارآفرینان و دست اندرکاران بازاردانی از رفتار برخی مدیران مالی سازمان گله مند هستند زیرا بازاردانی را نه سرمایه گذاری که نوعی هزینه می پندارند و بیش تر در چستجوی نتیجه گیری های کوتاه مدت هستند (۲۰۰۰ وPhilip Kotler ) در حالی که بهتر است رویکرد و تمرکز بر برنامه های دراز مدت معنی دار باشد. اشتباه دومی که معمولا در بسیاری از سازمان ها وجود دارد این است که واحد بازاردانی را بیش تر یک واحد اداری می دانند. یک دیدگاه کوتاه بینانه دیگر این است که بسیاری(بازاردانی-Marketing ) را تنها یک واحد معمولی در هرم سازمانی می دانند که می تواند نقش مهمی درماندن یا ازدست رفتن شرکتها داشته باشد. یکی از کارآفرینان برتر جهان گفته مشهوری دارد. او می گوید:بازاردانی آنچنان در کارآفرینی اهمیت دارد که نمی توان اداره آن را تنها به واحد بازاردانی وا گذاشت. او در ادامه می گوید: یعنی آنقدر این واحد پر اهمیت است که مدیر عامل خود باید هدایت آن را بر عهده گیرد. به زبان ساده تر، یعنی همه واحدها در یک شرکت می باید نسبت به مشتری و مصرف کننده خوب عمل کنند. چون نتیجه رفتار آنها بر درآمد نهایی شرکت اثر می گذارد. بسیاری از کارآفرینان (ارزش آفرینان) می پندارند که در دنیای رقابتی امروز، تمایز کردن خود از دیگران خیلی دشوار است (بی تردید چنین است) ولی چنانچه هوشمندانه رفتار کنیم، راهی تازه برای خدمت بهتر و عرضه سودمندی های تازه به مشتریان پیدا می شود. نباید فراموش کرد که جوهره ارزش آفرینی در اقتصاد امروز توانایی بهره گیری هوشمندانه از خلاقیت و نوآوری درونی مان است،اندیشمندانه بیندیشیم.
● ویژگیهای افراد خلاق و نوآور
افراد از نظر خلاقیت متفاوت هستند، افراد خلاق شاید از انعطاف پذیری بیشتری برخوردار هستند و ممکن است هنگام بروز مسئله راه حلها ی گوناگون پیشنهاد کنند، آنها ساعتهای طولانی کار می کنند و می کوشند تا به کارهای سخت دست بزنند و درمدد حل مسائل گوناگون ساده یا دشوار برمی آید. افراد خلاق بیش از آنکه پاداشهای حاصل از موفقیت عمل کنند به نفس پیشرفت وپیروزی می اندیشند و همیشه تلش می کنند کارهای خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهند. افراد خلاق و نوآوردر پی فرصتهایی هستند که بیشتر افراد و مدیران معمولاً نمی توانند آنها را ببینند.این افراد تمایل دارند مستقل باشند، آنها ممکن است دستورات را نادیده گرفته و از دستورات سرپیچی کند.آنها ممکن است بینش خاصی را دنبال کنند و ممکن است پارا از شرح شغل رسمی خود فراتر گذارند.آنها با شور و اشتیاق اما به طور واقع بینانه اهدافی را دنبال کردند و قادرند نتایج حاصل از نو آورینشان را تشخیص دهند.آنها می توانند گامهای لازم برای تبدیل ایده یا اندیشه به واقعیت را تدوین و اجرا نمایند.آنها اهل عمل بوده و منتظر صدور مجوز شروع نمی مانند.به طور کلی می توان گفت که افراد خلاق و نوآور دارای ویژگی های زیر هستند.
الف) بخش زیادی از وقت و انرژی خود را صرف توجه دقیق به اطراف خود می کنند.
ب) از کنجکاوی فوق العاده برخوردار بوده و در جستجوی موضوعات تازه و ناشناخته و عجیب هستند به همین دلیل آنها پرشسهای بیشتر و پیچیده تری را در مقایسه با افرادی که از توانایی خلاقیت کمتری برخوردار هستند مطرح می کنند.
ج) آنها نه برای پاداش بلکه بدلیل دست یافتن به بینش و هدف خود بر انگیخته می شود.
د) آنها انعطاف پذیر بوده و توانایی تعقیب و دستیابی به راه حل مشکل را از راههای گوناگون دارا می باشد.مدیریت افراد خلاق در سازمانها دشوار است. آنها اگرچه به دستور گرفتن از دیگران اعتقاد ندارند ولی نیاز مبرم به پذیرفتن، واقع شدن دارند زیرا این احساس برای آنها آرامش خاطر ایجاد می کند. افراد خلاق و نو آور ممکن است گروههای مختلفی را تشکیل داده که باید توسط رهبر و مدیری خلاق نیز دارا شود.
● برخی ویژگیهای کارآفرینان (ارزش آفرینان)
۱) خلاقیت و نوآوری
۲) تجربه گذشته کارآفرینان
۳) نیاز به پیروزی یا توفیق طلبی
۴) مرکز کنترل
۵) تمایل به خاطره پذیری
۶) تحمل ابهام
۷) پشتکار
۸) شرایط کودکی کارآفرینان فردی
ادیسون می گوید: چاره هر کار ۹۹% تلاش و کوشش و عرق ریختن است وتنها ۱% الهام و شانس می باشد.
و انیشتن می گوید: هر پیروزی نیازمند ۹۰% تلاش و کوشش و تنها۱۰% الهام و شانس می باشد.
● الگوی کارآفرینان
۱) تحقیقات درباره بازار
۲) بخش بندی بازار
۳) تعیین بازار هدف
۴) جایگاه یابی
۵) طراحی آمیزه بازاردانی مناسب
۶) اجرا
تهیه کننده :مریم معصوم پور
منبع : بانک مقالات فارسی


همچنین مشاهده کنید