شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

مراحل خلقت جهان


مراحل خلقت جهان
● اول:
«ان ربکم الله الذی خلق السموات و الارض فی سنة ایام» [۱]
«در حقیقت پروردگار شما آن خدایی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید.»
● دوم:
«الله الذی خلق السموات و الارض و ما بینما فی سنة ایام»[۲]
«خدا کسی است که آسمانها و زمین و‌آنچه بین آنهاست را در شش روز آفرید.»
تذکر: به نظر می‌رسد که مقصود از «سموات و ارض» مجموعه جهان هستی باشد یعنی تعبیر «آسمانها و زمین و آنچه آنهاست» کنایه از مجموعه هستی است.
● سوم:
«قل أئنکم لتکفرون بالذی خلق الارض فی یومین و تجعلون له اندادا ذلک رب العالمین و جعل فیها رواسی من فوقها و بارک‌فیها و قدر فیها اقواتها فی اربعة ایام سوآءً للسائلین ثم استوی الی السماء و هی دخان فقال لها و للارض ائتیا طوعا اوکرها قالتا اتینا طائعین فقضاهن سبع سموات فی یومین و اوحی فی کل سماء امرها و زینا السماء الدنیا بمصابیح و حفظا ذلک تقدیر العزیز العلیم»[۳]
«بگو: آیا شمایید که واقعا به آن کسی که زمین را در دو هنگام آفرید، کفر می‌ورزید و برای او همتایانی قرار می‌دهید؟ این است پروردگار جهانیان. و در [زمین] از فراز آن [لنگرآسا] کوهها نهاد و در آن خیر فراوان پدید آورد و مواد خوراکی آن را در چهار روز اندازه‌گیری کرد[که] برای خواهندگان، درست [و متناسب با نیازهایشان] است. سپس آهنگ [ آفرینش] آسمان کرد، و آن بخاری بود. پس به آن و به زمین فرمود: «خواه یا ناخواه بیایید.» آن دو گفتند: «فرمان‌پذیر آمدیم.» پس آنها را [به صورت] هفت آسمان، در دو هنگام مقرر داشت و در هر آسمان کار[مربوط به] آن را وحی فرمود،‌و آسمان[این] دنیا را به چراغها آذین کردیم و [آن را نیک] نگاه داشتیم؛ این است اندازه‌گیری آن نیرومند دانا.»
«ءأنتم أشد خلقا ام السماء بناها رفع سمکها فسواها و اغطش لیلها و اخرج ضحاها و الارض بعد زلک دحاها اخرج منها ماءها و مرعاها و الجبال ارساهامتاعالکم و لانعامکم»[۴]
«آیا زنده شدن شما [بعد از مرگ] مهمتر است یا آفرینش آسمان؟ خداوند آن را بنا کرد و برافراشت و منظم ساخت، شب آن را تاریک و روز آن را آشکار ساخت، و زمین را بعد از آن گسترد، آبهای درونی آن و گیاهان و چراگاههای آن را خارج نمود، و کوهها را بعد از آن پا برجا ساخت، تا وسیله زندگی برای شما و چهارپایانتان فراهم گردد.»
▪ تذکر: در آیات دسته اول یک مضمون تکرار شده است. و آن اینکه خداوند«آسمانها و زمین را در شش روز (یوم) خلق کرده است».
در آیات دسته دوم کلمه«بینهما» اضافه شد یعنی خداوند آسمانها و زمین و آنچه بین آنهاست را در شش روز (یوم) خلق کرد.
در آیات دسته سوم(فصلت/۹ـ۱۲) مجموعا سخن از هشت روز(یوم) گفته شده است.
در اینجا چند پرسش مطرح می‌شود که باید در ضمن مباحث آینده روشن شود:
۱) منظور از «سموات و ارض» چیست؟
۲) منظور از «یوم» چیست؟ آیا قبل از خلقت خورشید و زمین و پدید‌امدن شب و روز می‌توان سخنی از آفرینش جهان در شش «روز» (فاصله طلوع تا غروب خورشید) گفت؟
۳) اگر مراد از یوم روز معمولی است، تعارض این مطلب با یافته‌های علمی ۰چگونه حل می‌شود؟ که می‌گویند جهان در طی میلیاردها سال بوجود آمده است.
۴) اگر مقصود از «یوم» شش دوره است این دور‌ه‌ها از نظر علمی کدام است؟
۵) تعارض آیات سوره فصلت که سخن از هشت یوم می‌گوید با آیات دسته اول و دوم که خلقت سموات و ارض را در شش یوم می‌داند چگونه حل می‌شود؟
۶) با توجه به اینکه قدرت خدا نامحدود و مطلق است پس چرا جهان را در یک لحظه نیافرید و در شش روز یا شش دوره خلق کرد؟
● مباحث لغوی و اصطلاحی:
الف) یوم در لغت و قرآن:
اصل این لغت به معنای زمان محدود مطلق است چه کم یا زیاد، مادی یا ماوراء مادی، روز یا اعم از روز و شب. و این واژه «یوم» در قرآن در لغت حداقل در چند معنا استعمال شده است:
۱) از طلوع خورشید تا غروب آن: مثل:
«فمن لم یجد فصیام ثلاثة ایام فی الحج»[۵]
«و هر کس که [قربانی حج] نیافت [باید] در هنگام حج سه روز روزه [بدارد].»
۲) مقداری (دوره‌ای) از زمان: مثل
«فذکر هم بایام الله»[۶]
«و روزهای خدا را به آنان یادآوری کن»
«تلک الایام نداولها بین الناس»[۷]
«ما این روزها [ی شکست و پیروزی] را میان مردم به نوبت می‌گردانیم.»
در حدیثی از امیرالمومنین علی (ع) آمده است:
«الدهر یومان یوم لک و یوم علیک.»[۸]
«روزگار دو روز (دوره۹ است یک دوره به نفع تو و یک دوره بر علیه توست.»
و در روایتی زیر آیه ۵۴ سوره اعراف از معصوم (ع) نقل شد که فرمودند:
«فی سنة ایام یعنی فی سنة اوقات.»[۹]
«در شش روز یعنی در شش وقت.»
▪ تذکر: با توجه به سیاق آیات خلقت آسمانها و زمین در شش یوم، مقصود از «یوم» همان دوره یا مرحله است. و از اینجا پاسخ پرسش سوم(تعارض بین یافته‌های علمی در باب خلقت جهان در میلیاردها سال با آیات مربوط به خلقت آنها در شش روز) روشن می‌شود. چرا که اگر مقصود آیات شش دوره یا مرحله خلقت باشد و مقصود شش روز معمولی (از طلوع تا غروب نباشد دیگر تعارضی پیدا نمی‌شود. و یافته‌های علمی با آیات خلقت جهان در شش دوره قابل جمع است.
۳) زمان خارج از مفهوم مادی مثل: الیوم الاخر، یوم القیامة و...[۱۰]
ب) سماوات و ارض در لغت و قرآن:
در لغت به بالای هر چیزی «سماء» گویند و پایین هر چیزی را «ارض» گویند.[۱۱]اما آسمان و زمین در قران به معانی متعددی بکار رفته و یا به مصادیق گوناگون اطلاق شده است (که توضیح همه آنها از موضوع این قسمت نوشتار خارج است)[۱۲]و فقط به چند معنا و مصداق اشاره می‌کنیم.
۱) آسمان به معنی جهت بالا و زمین بمعنی پایین (ابراهیم /۴).
۲) آسمان به معنی جو اطراف زمین (ق/۹).
۳) آسمان به معنی کرات آسمانی و زمین به معنی کره زمین (فصلت /۱۱).
۴) آسمان به معنی مقام قرب و حضور الهی و زمین به معنی مراتب نازل وجود. (سجده/۵) که شامل آسمان معنوی می‌شود.
پس همیشه آسمان و زمین در قرآن به معنای مادی نیست. تا بخواهیم آن را در مورد خلقت جهان مادی و مراحل تشکیل و تکون آن حمل کنیم. هر چند که ظاهر آیات ۹ـ۱۲ سوره فصلت همین آسمان و زمین مادی است. اما برخی مفسران در مورد آیات ۴ـ۵ سوره سجده احتمال آسمان معنوی را تقویت می‌کنند.[۱۳]
▪ تذکر: بیان تعداد آسمانها(سموات سبع) و رمز عدد هفت یک بحث مستقل می‌طلبد و لذا در اینجا متعرض نمی‌شویم.[۱۴]
● تاریخچه:
پیدایش جهان هستی و مراحلی که گذرانده است یکی از پرسش‌های دیرین بشریت بوده و هست. هر گاه انسان به آسمان پرستاره، کوهها، دریاها و... خیره می‌شود با خود می‌اندیشد که چه کسی و چگونه اینها را بوجود آورد و چه دوران‌ها و مراحلی را گذرانده است.
در این رابطه ادیان الهی، فلاسفه و متخصصان کیهان‌شناس و زمین شناس اظهارنظرهائی کرده‌اند که در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:
الف) پیدایش جهان در نظر فلاسفه یونان:
۱) «تالس» (۶۴۰قبل از میلاد) که او را نخستین فیلسوف یونانی دانسته‌اند معتقد بود که: جهان هستی از آب بوجود آمده و همه تغییرات جهان در اثر عناصری است که در آب تأثیر می‌گذارد تخته‌سنگ‌ها، آبهای یخ بسته‌ای است که سالها از انجماد آنها گذشته است.
خاک‌ریزه‌ها در اثر تغییرات هوا پیدا شده است و هوا آبی است که به صورت بخار در آمده است و آتش از برخورد اجسام منجمد شده که از آب بوجود آمده است پیدا شده است.
ابرها که از بخار آب تشکیل شده با بخارهای جدید برخورد می‌کند و در نتیجه آتشی از آنها بوجود می‌آید که برق می‌نامیم و این آتش به طرف فوقانی جهان متصاعد می‌شود و سوراخ‌هایی ایجاد می‌کند که این سوراخ‌ها نورانی هستند و ستارگان نامیده می‌شوند.[۱۵]
۲) اناکسیمندر شاگرد تالس می‌گفت: اصل هستی، مبهم یا بی‌انتها است و مقصود او هوا و خلأ نامحدود بود. در آن همه چیز ظاهر می‌شود و ناپدید می‌گردد و این عمل در أثر حرکت دائمی است. او جهان را به صورت سه لوله (دیوار جامد تو خالی) تو در تو تصور می‌کرد که لوله اولی سوراخی دارد که ما آنرا به صورت آفتاب مشاهده می‌کنیم.
۳) «لوسیت» و «دموکریت» مکتب اتمی را پایه‌گذاری کردند و گفتند: خلأ جهان، آکنده از ذرات مخفی است است که به چشم در نمی‌آید و این ذرات ازلی است و جوهر آن تغییر ناپذیر است. آسمان و زمین از آنها پدید آمده است.
۴) «اناگزارگور» معتقد بود که عناصر جهان چهار چیز است: آتش، آب، هوا، خاک. که همگی ازلی هستند.
۵) «هراکلیت» می‌گفت: اصل ستارگانی که ما می‌بینیم بخارهایی است که متراکم و سنگ شده است.
ب) پیدایش جهان از نظر کتاب مقدس(تورات):
در سفر پیدایش مراحل خلقت را اینگونه می‌بینیم:
▪ روز اول: خدا آسمانها و زمین را آفرید. و شب و روز را آفرید. (نور را ایجاد کرد).
▪ روز دوم: خدا گفت فلکی باشد در میان آبها و آبها را از هم جدا کند. خدا فلک را آسمان نامید.
▪ روز سوم: خدا گفت آبهای زیر آسمان در یک جا جمع شود و خشکی ظاهر گردد و خشکی را زمین نامید. و خدا گفت زمین نباتات برویاند.(علف و درخت و میوه و...)
▪ روز چهارم: خدا دو نیر(شیئی نورانی) بزرگ ساخت نیر اعظم را برای سلطنت روز و نیر اصغر را برای سلطنت شب و ستارگان. و خدا آنها را در فلک آسمان گذاشت.
▪ روز پنجم: خدا گفت آبها به انبوه جانوران پر شود(نهنگ‌ها و خزندگان و...) و پرندگان بالای زمین بر روی فلک آسمان پرواز کنند.
▪ روز ششم: پس خدا حیوانات زمین بهایم و حشرات زمین را به اجناس آنها بساخت. پس خدا آدم را به صورت خود آفرید.[۱۶]
▪ روز هفتم: خدا از همه کار خود که ساخته بود فارغ شد و آرامی گرفت. پس خدا روز هفتم را مبارک خواند.[۱۷]
«مستر هاکس» در قاموس کتاب مقدس در مورد مقصود از واژه «روز» در مراحل خلقت می‌نویسد:
«اما باید دانست که قصد از لفظ روز نه همین بیست و چهار ساعت معتاد می‌باشد. بلکه قصد از مدت مدید و طویلی است.»
و سپس در مورد تعارض مطالب سفر پیدایش با یافته‌‌های علوم تجربی می‌نویسد:
«اگر کسی به دیده اعتراض بنگرد و در باب اول سفر پیدایش نظر کرده بگوید اینها به هیچ وجه با قواعد علم هیئت و معرفة الارض و علم نبات و حیوان مطابقت نمی‌نماید.
جواب گوئیم اولاً مطلب و قصد از این مطالب علمی نیست.
ثانیا نیک واضح است که با علوم رئیسه بخوبی مطابقت می‌نماید و ما را فرصت گنجایش آن مطالب در اینجا نمی‌باشد.»[۱۸]
اما دکتر موریس بوکای فرانسوی در این مورد می‌نویسد:
«حکایت کتاب مقدس بدون هیچ ابهامی آفرینش را در شش روز که یک روز استراحت (روز سبقت) در پی دارد. (با تشبیه به روزهای هفته) نقل می‌کند:
بنابر استباط از کتاب مقدس، کلمه «روز» فاصله زمانی واقع بین دو طلوع متوالی یا دو غروب متوالی خورشید برای ساکن زمینی است روزی که بدین ترتیب تعریف شود، تابع دوران زمین به دور خودش می‌باشد، بدیهی است که بنابر منطق محض نمی‌توان از روزهایی که اینچنین تعریف شده سخن گفت و حال آنکه سازمانی که باعث پدید آمدن آن گرددـ یعنی وجود زمین و گردش دور خورشید ـ طبق حکایت مقدس در نخستین مراحل آفرینش هنوز مستقر نشده است.»[۱۹]
● مراحل خلقت از منظر قرآن کریم و علم:
در مورد مراحل شش گانه با توجه به یافته‌های علمی و برداشت‌هایی که از قرآن می‌شود احتمالات متعددی می‌تواند مطرح شود.
۱) علامه طباطبائی (ره) در المیزان زیر آیه ۹ سوره فصلت می‌نویسند:
«مقصود از «یوم» در «خلق الارض فی یومین» برهه‌ای از زمان است نه روز خاص معهود یعنی مقدار حرکت کره زمین به دور خودش که این (احتمال دوم) ظاهر الفساد است و اطلاق کلمه «یوم» بر قطعه‌ای از زمان که حوادث زیادی را در بردارد، زیاد است و استعمال شایعی است».
و سپس به آیه ۱۴۰ سوره آل عمران و ۱۰۲ سوره یونس استشهاد می‌جویند و می‌نویسند:
«پس دو روزی که خداوند زمین را در آن دو خلق کرد دو قطعه زمان است که زمین در آن دو مرحله کامل شد. و اینکه یک روز نفرمود دلیل این است که دو مرحله متغایر بوده مثل مرحله مذاب بودن و جامد یا مثل آن.»
و سپس شش روز بودن خلقت آسمانها و زمین را متذکر می‌شوند و بیان می‌کنند که چهار مرحله آن در سوره فصلت بیان شده است دو مرحله در مورد خلقت زمین و دو مرحله در مورد خلقت آسمان(از مرحله دخان بودن تا تسویه آسمانهای هفتگانه) و سپس توجیه خاصی برای «اربعة ایام» (فصلت/۱۰) می‌کنند که در مبحث بعدی ذکر می‌کنیم.[۲۰]
۲) استاد مصباح یزدی در مورد شش روز (ستة ایام، اعراف /۵۴) دو احتمال را مطرح می‌کنند:
الف) شش روز هفته (روزهای معمولی):
ایشان متذکر می‌شوند که در میان بنی‌اسرائیل و اهل کتاب بویژه یهود این مطلب شهرت داشت که خداوند آفرینش را از یکشنبه آغازید و در جمعه به پایان برد و شنبه را به استراحت پرداخت. و سپس متذکر می‌شوند: ظاهرا این احتمال خیلی بعید است زیرا «روزها» از نظر علم جغرافیا عبارتند از مدت حرکت زمین به دور خودش (حرکت وضعی) و در لغت گاه روز را در برابر شب به کار می‌بریم که در عربی«نهار» می‌گویند. و یوم: اعم است از روز تنها یا شبانه‌روز. قبل از پیدایش زمین و خورشید و آسمان تصور روز ممکن نمی‌بود. و شنبه و یکشنبه‌ای در میان نبود. اگر نص قاطعی نیز در این مورد می‌داشتیم در نهایت می‌توانستیم گفت که: روز در این مورد یعنی زمانی به اندازه بیست و چهار ساعت ولی چنین نصی نیز نداریم.
ب) شش دوره خلقت:
ایشان، با بررسی واژه «یوم» در قرآن می‌گوید که «یوم» در معانی غیر از «روز» هم به کار رفته است و آیات یوسف / ۵۴، نحل/۸ و حج /۴۷ و معارج /۴ و حدیثی از نهج‌البلاغه را شاهد می‌آورد. و سپس نتیجه می‌گیرد که: از بررسی این همه می‌توان گفت که احتمال اینکه منظور از شش روز، شش دوره خلقت باشد بعید نیست.
و سپس با ذکر آیات ۹ـ۱۲ فصلت می‌نویسند: می‌توان احتمال داد که منظور از دو روز، در آفرینش آسمان دو مرحله خلقت باشد: در یک مرحله به صورت گاز یا دود(دخان). و مرحله بعدی به صورت آسمان هفتگانه.
در زمین نیز به همین قرار: یک روز به گونه گاز یا مایع و روز دیگر مرحله‌ای که به صورت جامد درآمده است(که هنوز مرکز زمین مایع است).[۲۱]
۳( استاد مکارم شیرازی[۲۲]با توجه به آیات ۵۴ سوره اعراف و ۹-۱۲ سوره فصلت و یافته‌های علمی، دوران‌های احتمالی شش گانه خلقت را اینگونه مطرح کرده‌اند:
▪ اول: مرحله‌ای که جهان به صورت توده گازی شکل بود.
▪ دوم: دورانی که توده‌های عظیمی از آن جدا شد و بر محور توده مرکزی به گردش درآمد.
▪ سوم: مرحله‌ای که منظومه شمسی تشکیل یافت(از جمله خورشید و زمین).
▪ چهارم: روزی که زمین سرد و آماده حیات گردید.
▪ پنجم: مرحله بوجود آمدن گیاهان و درختان در زمین.
▪ ششم: مرحله پیدایش حیوانات و انسان در روی زمین.
ایشان در تفسیر آیات ۹-۱۲ سوره فصلت چند نکته را یادآوری می‌کنند:
الف) استعمال «یوم» و معادل آن در فارسی (واژه روز) و در لغات دیگر به معنی «دوران» بسیار رایج و متداول است.
ب) در مورد کلمه «ثم» «ثم استوی الی السماء»[۲۳]که ظاهرا خلقت آسمان‌ها را پس از خلقت زمین و متعلقات آن قرار داده است می‌نویسند:
تعبیر «ثم» (سپس) معمولاً برای تأخیر در زمان می‌آید ولی گاه به معنی تأخیر در بیان می‌باشد. اگر به معنی اول باشد مفهومش این است که آفرینش آسمانها بعد از خلقت زمین صورت گرفته است ولی اگر به معنی دوم باشد هیچ مانعی ندارد که آفرینش آسمانها قبلاً صورت گرفته و زمین بعد از آن، ولی به هنگام بیان کردن، نخست از زمین و ارزاق، که مورد توجه انسانهاست شروع کرده و سپس به شرح آفرینش آسمانها پرداخته است.
معنای دوم گذشته از این که با اکتشافات علمی هماهنگ‌تر است با آیات دیگر قرآن نیز موافقت دارد. و سپس به عنوان شاهد آیات ۲۷ـ۳۳ سوره نازعات «ءأنتم اشد خلقا ام السماء بناها رفع سمکها فسواها و اغطش لیلها و اخرج ضحاها و الارض بعد ذلک دحاها» را ذکر می‌کنند. که روشن می‌سازد مسایل مربوط به زمین بعد از آفرینش آسمان‌ها بوده است.
سپس مطالبی راجع به آسمان‌های هفتگانه و آسمان دنیا و «اربعة ایام» در آیه ۱۰ سوره فصلت بیان می‌کند که در جای مناسب مطالب ایشان را ذکر خواهیم کرد.[۲۴]
۴) آقای دکتر موریس بوکای در مورد مراحل شش گانه خلقت پس از توجه به این نکته که: در تورات سخن از شش روز متعارف است که خدا در روز هفتم (روز شنبه که آن را «سبت» می‌خوانند) به استراحت می‌پردازد. و این روز همین فاصله زمانی واقع بین دو طلوع یا دو غروب متوالی خورشید برای ساکن زمینی است. متذکر می‌شود که: در قرآن کریم کلمه یوم بکار رفته که بمعنای دوره می‌آید و سخن از روز هفتم استراحت نیست و این نکته از عجایب علمی قرآن است ایشان سپس آیات ۵۴ سوره اعراف و ۹ـ۱۲سوره فصلت را مطرح می‌کند و به بحث می‌پردازد.[۲۵]
سپس در مورد مراحل خلقت از نظر علوم جدید می‌نویسد:
«دانش نو می‌گوید که جهان از جرم گازی با دوران کند تشکیل شده و جزء اصلی آن هیدروژن و بقیه هلیوم بود سپس این سحابی به پاره‌های متعدد با ابعاد و اجرام قابل ملاحظه‌ای تقسیم شد... و همین جرم گازی بعدها کهکشانها را تشکیل داد... و در اثر فشارها و نیروی جاذبه و پرتوهای وارده باعث شروع واکنشهای (گرما ـ هسته‌ای) شد و از اتمهای ساده اتمهای سنگین بوجود آمد و هیدروژن به هلیوم و سپس کربن و اکسیژن تبدیل می‌گردد تا به فلزات و شبه فلزات منتهی می‌شود.» [۲۶]
نتیجه‌گیری می‌کند که: جریان کلی خلقت دو مرحله داشته است:
الف) تکاثف و تراکم توده‌ای گازی در حال چرخش.
ب) انفکاک آن به صورت پاره‌هائی با استقرار خورشید و سیارات منجمله زمین.[۲۷]
سپس یادآور می‌شود که طبق آیات ۹ـ۱۲ سوره فصلت نیز همین دو مرحله لازم بود تا اجسام آسمانی و زمین تکوین یابد. اما در مورد چهار دوره بعد که مربوط به زمین و گیاهان و حیوانات است یادآور می‌شود که زمین چند عصر و دوره زمین‌شناسی دارد که انسان در عهد چهارم پدید آمد.[۲۸]
۵) یکی از صاحب‌نظران معاصر خلقت جهان را در چند عنوان بررسی کرده و با آیات قرآن تطبیق می‌کند که ما به صورت خلاصه ذکر می‌کنیم:
الف) آفرینش کیهان:
ایشان با ذکر آیه ۷ سوره هود «و هو الذی خلق السموات و الارض فی سنة ایام» می‌نویسند:
«در آغاز ظلمت و تاریکی سراسر جهان را فرا گرفته بود و بجز خداوند یکتا هیچ کس و هیچ چیز نبود. «فقضاهن سبع سموات فی یومین»[۲۹]آنگاه خداوند متعال طی دو نوبت فرمان بنای آسمان‌های هفت‌گانه را صادر فرمود.»
سپس با اظهار بی‌اطلاعی از ماده اولیه جهان (و تأیید آن به وسیله آیه ۵۱ سوره کهف و سخنی از برخی دانشمندان) می‌نویسند: آنچه از نظر قرآن و دانشمندان محقق است این مصالح عبارت بودند از ذرات دود و گاز که در فضا سرگردان اما چنان پراکنده بودند که بندرت به یکدیگر برمی‌خورند. «ثم استوی الی السماء و هی دخان»[۳۰]
ایشان به عنوان شاهد سخن «سر جمیس جینز» دانشمند فلک شناس را می‌آورد که می‌گوید: ماده کون از گازهائی که در فضا انتشار دارد آغاز گشته و از تراکم این گازها سدیم (مه رقیق) پدید آمده است.[۳۱]
سپس نتیجه می‌گیرند که: خداوند طی دو دوره از این گازها آسمانهای هفتگانه را بنا نهاد (فصلت /۱۲) و بوسیله ستونهای نامرئی که امروز از آنها به نیروی جاذبه عمومی تعبیر می‌شود کرات آسمانی را استوار گرداند(لقمان/۱۰).
ب) آفرینش ستارگان:
ایشان با ذکر آیه ۷ صافات:
«انا زینا السماء الدنیا بزینة الکواکب»
«ما آسمان پایین را با ستارگان درخشان زینت بخشیدیم» می‌نویسند:
بدین ترتیب میلیون‌ها ذره گاز و دود به شکل ابرهای عظیم به دور هم گرد آمدند... توده‌های ابر ذرات را به سوی مرکز جذب می‌کرد و بالاخره توده انبوه ابر جمع می‌گشت و ذرات آن به یکدیگر نزدیک می‌شد. این ذرات که به یکدیگر اصطکاک پیدا می‌نمود، تولید گرما می‌کرد و گاهی در مرکز ابر گرما چنان شدت می‌یافت که توده را به تابش می‌افکند و فضای تاریک را روشن می‌ساخت سرانجام میلیون‌ها توده ابر به صورت ستاره درآمدند. آسمان پایین چراغانی گردید.(البته همه ستارگان هم در یک زمان پیدا نشدند.
ج) پیدایش خورشید:
در میان این دریای جوشان(دود و گاز) طرحی مارپیچی، از اثر چرخش مداری پیدا گردید. این شکل مارپیچ که آن را کهکشان راه شیری می‌نامند. ماده خورشید و منظومه شمسی و زمین‌ ما در یکی از بازوان آن قرار داشت. «و جعل الشمس سراجا» [۳۲] «و خداوند خورشید را چراغ جهان افروز قرار داد.» در این بازوی کهکشان راه شیری طوفانی پرآشوب پدید آمد و جریان تند گازها آنها را به چرخش درآورد و همچنانکه می‌چرخید به شکل فرفره‌ای پهن و عظیم درآمد و پاره‌های نورانی، برگرد آن روان گشت.
این فرفره بزرگ چرخید تا اینکه کم کم گازها به مرکز آن کشیده شد و در آنجا به صورت گوی عظیم و فروزانی تراکم یافت و سرانجام این گوی فروزان «خورشید» گردید.
د) پیدایش زمین و منظومه شمسی:
پاره‌های گاز و غباری که گرداگرد خورشید را هاله‌وار، فرا گرفته بود از هم پاشید و هر پاره از آن به صورت گردابی درآمد. هر گرداب مسیری جداگانه داشت و در آن مسیر به دور خورشید می‌گردید. در گردابهای نزدیک به خورشید گرما و در گردابهای دوردست سرما حکومت می‌کرد. از برخی ذرات گاز، بخار آب پدید آمد و مانند شبنم روی ذرات غبار می‌نشست و چون ذرات غبار به هم می‌رسیدند، رطوبت شبنم آنها را به یکدیگر می‌چسبانید. و گاهی نیز به شکل پاره‌های یخ‌زده آب و گل در می‌آمدند. نیروی جاذبه این پاره‌ها را به سوی یکدیگر جذب می‌کرد و بزرگ می‌شدند و گوی عظیم و چرخانی پدید می‌آورند. و سرانجام این گوی«زمین» گردید.
بعد سایر سیارات(عطارد ـ زهره ـ مریخ ـ مشتری ـ زحل ـ اورانوس و نپتون و...) نیز از گردابها پدید آمدند و هر سیاره در مسیر خود، برگرد خورشید می‌گردید.
هـ) سرنوشت زمین:
زمین شکل می‌بندد و به صورت گوی بزرگی از صخره‌های خشک و عریان جلوه‌گر است. (نه حیات ـ نه هوا ـ نه ابر) توده‌های بخار آب و دیگر گازها همراه با توده‌های گل، قرنها پیش در آن مدفون شده و اینکه آن گازها، در میان صخره‌های زمین محبوسند. از شکسته شدن اتم‌های مخصوص صخره‌های زمین گرما پدید می‌آید و در ژرفای زمین صخره‌های چنان گرم می‌شوند که گداخته می‌گردند و همراه با حباب‌های گاز به جوش در می‌آیند و از آتشفشانها فوران کرده به روی زمین روان می‌شوند.
گازها نیز از آتشفشانها بیرون می‌زنند و در پیرامون زمین گسترده می‌شوند و پوششی از هوا بر روی آن می‌کشند. بخار آب سرد می‌شود و ابرهای کلان پدید می‌آید و بارانهای نخستین فرو می‌بارد. میلیونها سال همچنان باران می‌بارد و در گودال‌های زمین فرو می‌رود... قرآن در این باره می‌فرماید:
«و انزلنا من السماء ماء قدر فاسکناه فی الارض» [۳۳]
«و بقدر آب از آسمان فرو فرستادیم که آن را در زمین مسکن دادیم.»
و) پیدایش حیات در روی زمین [۳۴] (این مطلب را در یک بحث مستقل بررسی می کنیم)
۶) دکتر پاک‌نژاد در یک جلد از کتاب اولین دانشگاه و آخرین پیامبر مبحث مفصلی تحت عنوان «اسلام و بیولوژی» دارد که چگونگی شروع خلقت و آغاز حیات را مورد بررسی علمی ـ قرآنی ـ روائی قرار می‌دهد و آن را به صورت یک فیلم خیالی جالب بیان می‌کند.[۳۵]
ایشان در ابتداء با ذکر آیه «و هوالذی خلق السموات و الارض فی ستة ایام و کان عرشه علی الماء» [۳۶] به توضیح سه واژه ایام، عرش و ماء می‌پردازد. و «ایام» را به «دوران» معنا می‌کند.[۳۷]
و سپس نتیجه می‌گیرد که: خدا قبل از هر چیز روح را، عقل را، قدرت را، نور را و ملائکه را آفرید سپس ظلمت را، همه در اخبار دیده می‌شود شاید بتوان گفت به نظر اسلام ابتداء یک مرحله متافیزیک (عقل، روح و...) سپس قدرت و انرژی و بعد آب و آنگاه دخان آفریده شد.
توده‌های دخان موجود بهم برخورده ایجاد گرما کردند بعدها خیلی سوزان شدند سپس در اثر طوفان‌های ایجاد شده شروع به چرخیدن نموده جز اثر فلکی یا کهکشان‌ها و کانسارها درست شد.[۳۸]
ایشان در جای دیگر می‌نویسد: دانشمندان زیست‌شناس که در بسیاری از مطالب نظریه‌های مخالف و مغایر هم داشتند، در بسیاری موارد و از جمله درباره نشان دادن مراحل تکاملی آفرینش اتفاق رأی داشتند: به ترتیب زیر:
توده‌ای از گاز کهکشان‌ها ـ منظومه شمسی ـ زمین، به ترتیب بوجود آمدند.
ابتدا زمین گداخته بود ـ سرد شد ـ جز جماد چیزی یافت نمی‌شد ـ آبی پیدا شد ـ ملکولهای اولیه ـ گیاه ـ جنبندگان ـ خزندگان و پستاندران به ترتیب در گردونه تکامل آفرینش قدم به عرصه وجود گذاشتند.
و سپس می‌نویسد: اکثر دانشمندان زیست‌شناس برای تعیین قدمت و زمان حیات هر کدام از این دسته طرحی داشته‌اند. بدین طریق که از ابتدای خلقت تا پیدایش انسان را یک سال یا یک هفته یا یک شبانه‌روز فرض کرده و برای هر کدام آن مدت مفروض را تقسیم زمانی کرده‌اند.
مثلاً دانشمندی تمام مدت خلقت را یک شبانه روز فرض کرده: پیدایش کهکشان‌ها را حدود ساعت هفت و خورشید را هنگام ظهر و زمین را یک و دوازده ثانیه و پیدایش حیات را شش بعد از ظهر، و چهار دقیقه و دوازده ثانیه به ساعت ۱۲ مانده را برای پیدایش پیش آهنگان انسانی اختصاص داده است.[۳۹]
۷) دکتر حمید النجدی در مورد آیات سوره فصلت / ۹ـ۱۱ می نویسد که: «قبلاً دانشمندان فکر می‌کردند که زمین و آسمانها از یک جنس تشکیل شده است اما مباحث جدید علمی روشن کرد که عناصر تشکیل دهنده زمین و کرات آسمانی متفاوت است. یعنی ستارگان از ۹۹% هیدروژن تشکیل شده است اما زمین از عناصر و فلزات (حدود صد عنصر) تشکیل شده است. و نتیجه گرفتند که هر چند که منشأ زمین و آسمانها یکی است اما اول زمین تشکیل شده و سپس ستارگان بوجود آمده‌اند یعنی ظرف تشکیل زمین با ظرف تشکیل ستارگان و سیارات متفاوت است و سپس متذکر می شود که اگر قرآن کریم در آیات فوق اول خلقت زمین و سپس خلقت آسمان را مطرح کرده است به همین لحاظ است.»[۴۰]
۸) صاحب نظران دیگری که به این بحث پرداخته‌اند عبارتند از:
حنفی احمد «ستة ایام» را به معنای شش نوبت از وقایع و حوادث می‌داند و توضیحات مفصلی در مورد ادوار خلقت جهان و تطبیق آن با آیات بیان می‌کند.[۴۱]
عبدالمنعم السید عشری نیز «ستة ایام» را به معنای شش دوره می‌داند و می‌گوید جنس ایام دراینجا غیر از روزهای معمولی ماست.[۴۲]
● جمع‌بندی و بررسی:
در مورد آنچه که مفسران و صاحب‌نظران محترم در مورد مراحل خلقت آسمانها و زمین بیان داشتند تذکر چند مطلب لازم است:
۱) آنچه که از آیات قرآن برمی‌آید خلقت آسمانها و زمین و آنچه بین آنهاست در شش مرحله (یوم) صورت گرفته است.
در دو مرحله آفرینش آسمانها (از دخان تا سبع سموات) انجام پذیرفته است.
در دو مرحله خلقت زمین صورت گرفته است.
در دو مرحله بعدی آنچه ما بین زمین و آسمان است(کوهها،‌ارزاق، معادن...)
قرآن در این مورد اشاراتی کلی کرده و وارد جزئیات و تعیین زمان دوره‌ها و نوع خاص تحولات آن نشده است.
۲) تعیین دوره‌ها و مراحل نسبت به چیزهای تدریجی امکان‌پذیر است.و تعیین مراحل و دوره‌ها امری اعتباری و نسبی است. و لذا گاهی در یک موضوع ثابت(مثل رشد علم بشر یا پیدایش و تطور هنر...) تقسیم‌بندی‌ها و مراحل متفاوتی ذکر می‌شود که هر کدام از زاویه خاصی به موضوع می‌نگرد.
گاهی همه این مراحل و تقسیم‌بندی‌ها صحیح و لازم است. و زوایای پنهان موضوع را روشن می‌کند.
در مورد مراحل خلقت نیز این مطلب صادق است. یعنی ممکن است دوران‌های خلقت آسمانها و زمین را از منظرها و حیثیت‌های مختلف، تقسیم‌بندی‌های متفاوتی کرد. و ریشه همه اختلافات در نظریه‌های علمی مراحل آفرینش جهان همین مطلب است. گاهی تقسیم‌بندی بر اساس گاز ـ مایع ـ جامد صورت می‌گیرد.
گاهی تقسیم بندی بر اساس کرات آسمانی ـ زمین ـ انسان صورت می‌گیرد.
گاهی تقسیم بندی بر اساس موجودات بی‌‌جان و جاندار صورت می‌گیرد.
پس اشکالی ندارد که علوم کیهان شناسی و زمین شناسی و زیست‌شناسی مراحل خلقت را به گونه‌ای متفاوت با قرآن یا کتاب مقدس تقسیم کرده باشد. و لازم نیست که این مراحل همیشه باهم‌انطباق داشته باشد. و تفاوت تقسیم‌بندی‌ها از لحاظ طول دوره‌ها یا نوع دوره‌ها مستلزم تعارض علم و دین نیست. چون هر کدام از این تقسیم‌بندی‌ها از دیدگاه خاصی صورت گرفته و ممکن است در جای خود صحیح و لازم باشد به عبارت دیگر زبان علم و دین در این موارد متفاوت است.
ـ تذکر: این نکته روشن است که مبنای تقسیم‌بندی مراحل خلقت در قرآن(آسمان ـ زمین ـ مابین‌آنها) است.
۳) همانطور که گذشت واژه «سموات و ارض» در قرآن در معانی مختلفی استعمال می‌شود. و لذا ممکن است که گفته شود همه آیات مربوط به مراحل خلقت آسمان و زمین ناظر به خلقت آسمان و زمین معهود و مادی که ما می‌بینیم نیست بلکه در برخی از آیات (مثل سجده/۴-۵) احتمال دارد که مقصود خلقت موجودات ماوراء طبیعی و معنوی از درجات بالا تا پایین باشد همانطور که برخی از مفسران اشاره کرده بودند.[۴۳]
۴) از مقایسه برخورد قرآن با مراحل خلقت با مطالب تورات فعلی و فلاسفه یونان و یافته‌های جدید علوم تجربی معلوم می‌گردد که مطالب قرآن سازگار با یافته‌های علوم است در حالی که برخی مطالب تورات و فلاسفه، این سازگاری را ندارد. (همان طور که بیان شد) و این مطلب عظمت و حقانیت قرآن کریم را نشان می‌دهد. بلکه اعجاب هر خواننده‌ای را برمی‌انگیزد.
اما این مطالب، اعجاز علمی قرآن را اثبات نمی‌کند. چرا که مراحل کلی خلقت در شش روز قبل از اسلام(در تورات) نیز مطرح بوده است و به صورت طبیعی مردم جزیرة‌العرب که با یهودیان زندگی می کردند فی الجمله از آن اطلاع داشتند. (هر چند که در قرآن روز هفتم یعنی روز استراحت مطرح نشده است.)
قرآن کریم نیز وارد جزئیات نشده است. پس تذکر این مطالب در قرآن (به صورت کلی و مجمل) نمی‌تواند اعجاز علمی آن را اثبات کند.
۵) از آنجا که مطالب قرآن در مورد خلقت آسمانها و زمین به صورت کلی و مجمل است تطبیق قطعی آن با نظریه علمی خاص در باب مراحل پیدایش جهان صحیح به نظر نمی‌رسد.
بلی اگر مثلاً بگوئیم محتمل است که مقصود از دخان همان مراحل گاز بودن جهان باشد و... اشکالی ندارد.
۶) مراحلی که استاد مکارم شیرازی فرمودند با آیاتی که مراحل خلقت را برمی‌شمارد منطبق نیست چرا که طبق نظر خود ایشان مرحله اول و دوم مربوط به خلقت آسمانها و مرحله سوم و چهارم مربوط به خلقت زمین است و مرحله پنجم و ششم که در آیه ۱۰ سوره فصلت بیان شده است«‌و جعل فیها رواسی من فوقها و بارک فیها و قدر فیها اقواتها فی اربعة ایام» مربوط به خلقت کوهها، معادن و ارزاق است و در این مراحل سخنی از خلقت انسان و حیوان در میان نیست. در حالی که ایشان مرحله ششم خلقت را مربوط به پیدایش حیوانات و انسان می‌دانند.[۴۴] و این مطلب با مرحله ششم تورات تناسب بیشتری دارد.
ـ تذکر: در مورد مراحلی که آقای دکتر بی‌آزار شیرازی بر شمردند باید متذکر شویم اولاً ظاهر کلام ایشان این است که آفرینش خورشید را یک مرحله مستقل قرار داده است در حالی که در قرآن کریم خلقت آسمانها (‌دخان ـ سبع سموات) دو مرحله قرار داده شده است و آفرینش خورشید نیز در دل این دو مرحله جای می‌گیرد.
و ثانیا لازم بود که ایشان ذکر می‌کردند که این تطبیق‌ها بین مطالب علمی و قرآن به صورت احتمالی است. چرا که ممکن است مبنای تقسیم‌بندی مراحل در قرآن و علم یکسان نباشد و یا در آینده تقسیم‌بندی‌های علمی تغییر کند.
۸) در مورد سخنان آقای دکتر پاک‌نژاد باید متذکر شویم که خلقت مرحله متافیزیک (روح، عقل، قدرت، نور، ملائکه) که ایشان از روایات استفاده کرده بود از موضوع بحث ما که مراحل خلقت آسمانها و زمین مادی است خارج است. و تحت آیات (ستة ایام) مورد بررسی قرار نمی‌گیرد. مگر آنکه آسمان را در این آیات اعم از آسمان معنوی و مادی فرض کنیم.
تعارض ظاهری آیات سوره فصلت با خلقت جهان در شش دوره:
در آیات دسته اول و دوم که در صدر بحث ذکر شد (هفت آیه اعراف / ۵۴ ـ یونس/۳ـ هود/۷ ـ حدید /۴ ـ سجده /۴ ـ فرقان /۵۹ ـ ق / ۳۸)‌مراحل خلقت جهان در شش دوره (یوم) گفته شده است.
اما در آیات سوره فصلت / ۹-۱۲ به نظر می‌رسد که هشت دوره بیان شده است.
«خلق الارض فی یومین ـ و قدر فیها اقواتها فی اربعة ایام ـ فقضاهن سبع سموات فی یومین»
«خلقت زمین در دو مرحله و خلقت کوهها و ارزاق در چهار مرحله و خلقت آسمانها در دو مرحله که جمعا هشت مرحله (دوران) می‌شود.»
ـ پاسخ: مفسران قرآن در این زمینه چند نظر ابراز کرده‌اند که هر کدام می‌تواند معانی آیات را باهم سازگار و جمع کند و تعارض ظاهری را برطرف کند.
۱) راه مشهور و معروف آن است که بگوییم آنجا که قرآن می‌فرماید: چهار دوران (اربعة ایام فصلت/۱۰) منظور تتمه چهار دوره است. بدین ترتیب که در دو دوره اول از این چهار دوره، زمین آفریده شد و در دو دوره بعد از همان چهار دوره سایر خصوصیات زمین بوجود آمد. و دو دوره هم که خلقت آسمانها بود مجموعا شش دوره(یوم) می‌شود که در آیات هفتگانه اول بدان اشاره شده بود. یعنی هفتگانه (ستة‌ایام) قرینه این تفسیر و تقدیر می‌شود.[۴۵]این تفسیر مورد قبول صاحبان تفسیر نمونه نیز هست.[۴۶]
۲) علامه طباطبائی در المیزان می‌نویسد: مقصود از «اربعة ایام» با توجه به قرائن همان فصول چهارگانه است که بر اساس میل شمالی و جنوبی زمین بوجود می‌آید. و تقدیر ارزاق در این چهار فصل است پس جمله (فی اربعه ایام) فقط قید جمله اخیر(قدر فیها اقواتها) است و حذف و تقدیری در آیه وجود ندارد.[۴۷]
ـ تذکر: بنابراین تفسیر آیه ۱۰ سوره فصلت مربوط به اصل خلقت زمین و آسمانها نیست و از دو‌ آیه قبل و بعد مستقل است.
آقای دکتر صادقی نیز معتقد است که در تعارض هشت روز با شش روز تقریبا عموم مفسران متحیر مانده‌اند و سخنانی بر خلاف ظاهر آیه دارند و سخن حق این است که «‌اربعة ایام» در این آیات مربوط به اصل آفرینش زمین نیست بلکه مربوط به تکمیل آن است و روی این اصل دو روز برای خلقت زمین‌ها و دو روز برای تشکیل هفت آسمان و دو روز دیگر در این آیات فصلت ذکر نشده است. مربوط به آفرینش ستارگان در نخستین آسمان و دیگر امور بوده است.[۴۸]
۳) ممکن است گفته شود که آیه ۱۰ سوره فصلت «و جعل فیها رواسی من فوقها و بارک فیها و قدر فیها اقواتها فی أربعة‌ایام سواء للسائلین» یک آیه مستقل است که مربوط به حالات و تغییرات خاص زمین در چهار مرحله است. (نه خلقت اصل زمین که در دو مرحله بوده است) که دراین چهار دوره زمین‌شاسی، پیدایش کوهها،‌معادن و ارزاق موجودات پدید آمد.[۴۹]
دکتر موریس بوکای با یک جمله (زمین چند عصر و دوره زمین‌شناسی دارد که انسان در عهد چهارم پدید آمد) اشاره‌ای مختصر به این احتمال کرده است.[۵۰]
● جمع بندی و بررسی:
هر کدام از سه راه حل ارائه شده را بپذیریم سازگاری و جمع بین آیات سوره فصلت و آیات دیگر در مورد مراحل خلقت برقرار می‌شود. اما لازم است که اشاره به نقد و بررسی این راه‌حل‌ها بنمائیم.
▪ راه اول: مستلزم تقدیر گرفتن کلمه‌ای محذوف(تتمه ـ کل ذلک) است و تقدیر خلاف ظاهر است. پس راه اول مستلزم قبول چیزی برخلاف ظاهر آیه است.
▪ راه دوم: (نظر علامه طباطبائی) توسط صاحبان تفسیر نمونه از چند جهت مورد اشکال واقع شده است:
الف) این تفسیر هماهنگی میان جمله‌های آیات مورد بحث (فصلت / ۹ـ۱۲) را تأمین نمی‌کند. چرا که در مودر خلقت آسمان و زمین یوم به معنای دوران آغاز پیدایش است ولی یوم در مورد خصوصیات زمین و مواد غذائی به معنی فصول سال می‌باشد.
ب) نتیجه این تفسیر آن است که در آیه فوق از شش روز آفرینش تنها از دو روز آفرینش زمین و‌آفرینش آسمان‌ها بحث شده اما از دو روز باقیمانده که مربوط به خلقت موجوداتی میان زمین و آسمان (ما بینهما)‌است سخنی به میان نیامده است.[۵۱]
البته اشکال اول قابل جواب است. چرا که در مباحث قبل بیان شد که «یوم» در قرآن کریم در معانی متعددی به کار رفته است و اشکالی ندارد که در اینجا نیز در دو آیه به دو معنای متفاوت به کار رود.
و اشکال دوم نیز قابل جواب است چرا که لازم نیست در هر آیه‌ای تمام مراحل خلقت بیان شود و لذا در آیات سوره‌های اعراف/۵۴ ـ یونس /۳ ـ هود /۷ ـ حدید/۴ سخن از خلقت شش دوره‌ای آسمانها و زمین شده است اما هیچ سخنی از خلقت موجودات بین آسمان و زمین (ما بینهما) نشده است.
راه‌حل سوم از دو جهت قابل اشکال است: اول آنکه در آیه ۱۰ سوره فصلت سخن از چهار مرحله نمی گوید بلکه سه مرحله «جعل فیها رواسی ـ بارک ـ قدر فیها اقواتها» آفرینش کوهها، معادن و تقدیر ارزاق را بیان می‌کند.
و ثانیا سخنی از خلقت انسان نمی‌گوید تا بگوئیم در عهد چهارم زمین‌شناسی انسان بوجود آمد.
▪ نتیجه: توجه به آیات ۲۷ـ۳۳ سوره نازعات برای مبحث ما راهگشاست در آنجا مراحل خلقت را این گونه برمی‌شمارد:
«ء النتم اشد خلقا ام السماء بناها رفع سمکها فسواها و اغطش لیلها و اخرج ضحاها و الارض بعد ذلک دحاها اخرج منها ماءها و مرعاها و الجبان الرساها».
یعنی دو مرحله مربوط به خلقت آسمانها(بنا کردن و برافراشتن ـ تسویه و تنظیم) و دو مرحله مربوط به زمین (پیدایش شب و روز که مربوط به حرکت زمین است ـ دحو الارض). [۵۲]
و دو مرحله مربوط به حوادث زمینی (منابع آب و گیاهان ـ آفرینش کوهها).
پس با توجه به آیات سوره نازعات و تطبیق آن با آیات سوره فصلت می‌توانیم نتیجه بگیریم که راه‌حل اول (یعنی تقدیر گرفتن: فی تتمه اربعة ایام ـ کل ذلک فی اربعة ایام) مناسب‌ترین راه حل است.[۵۳]چرا که قرآن کریم در آیه ۱۰ سوره فصلت نیز همان مطالب آیه ۲۷ سوره نازعات را می‌فرماید:
«و جعل فیها رواسی من فوقها و بارک فیها و قدر فیها اقواتها» [۵۴]
«اخرج منها ماء‌ها و مرعاها و الجبال ارساها»[۵۵]
ارزاق و اقوات از همان گیاهان است و آب یکی از موارد منابع است و قرآن نیز در این موارد نمونه ذکر می‌کند و در مقام شمارش تمام ارزاق و مابع نیست. و مسأله کوهها نیز در هر دو آیه آمده است.
پس معلوم شد که مقصود از چهار دوره (اربعة ایام) در فصلت /۱۰ همان دو مرحله خلقت زمین به اضافه دو مرحله خلقت ملحقات زمین(کوهها ـ ارزاق ـ منابع...) است.
چرا خدای قادر مطلق جهان را در یک لحظه نیافرید؟
برخی مفسران با طرح این پرسش اینگونه پاسخ داده‌اند:
خداوند قادر مطلق است و می‌توانست جهان را در یک لحظه یا شش دوره طولانی بیافریند. ولی چرا در شش دوره آفرید:
پاسخ این پرسش را در این مطلب می‌توان یافت که اگر خدا جهان را در یک لحظه می‌آفرید انسان کمتر می‌توانست علم و قدرت و نظم و برنامه‌ریزی حساب شده خلقت را احساس کند.
همین طی مراحل مختلف طولانی می‌تواند نظم فوق العاده و قدرت ناظم را به بشر بشناساند. مثل کودکی که در طی ۹ ماه و با طی مراحل مختلف بوجود می‌آید[۵۶].
منبع: سایت - باشگاه اندیشه - به نقل از http://avayezamin.blogfa.com
منابع و پی‌نوشت
[۱] اعراف / ۵۴ و نیز یونس / ۳و هود/۷ و حدید / ۴.
[۲] سجده /۴ و نیز فرقان/ ۵۹ و ق/۳۸.
[۳] فصلت / ۹ـ۱۲.
[۴] نازعات/۲۷ـ۳۳.
[۵] بقره / ۱۹۶.
[۶] ابراهیم /۵.
[۷] آل عمران/۱۴۰.
[۸] نهج البلاغه، حکمت ۳۹۰.
[۹] ر.ک: تفسیر برهان، زیر آیه ۵۴ سوره اعراف و تفسیر نمونه، ج ۶، ص ۲۰۰ به بعد.
[۱۰] ر.ک: مفردات راغب و نیز التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ماده یوم.
[۱۱] همان،‌ماده سماء و ارض.
[۱۲] برای اطلاعات بیشتر ر. ک: تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۱۶۵ به بعد و نیز بحث «هفت آسمان» در همین نوشتار.
[۱۳] برای اطلاعات بیشتر ر. ک: تفسیر المیزان، ج ۱۶، ص ۲۴۷.
[۱۴] ر.ک: مبحث «هفت آسمان» در همین نوشتار.
[۱۵] محمد غلاب، فلسفه یونان، ج ۱، ص ۸ و نیز عبدالغنی الخطیب، قرآن وعلم امروز، ص ۶۹ـ ۷۰، ترجمه دکتر اسدالله مبشری.
[۱۶] کتاب مقدس، سفر پیدایش، باب اول، شماره ۱ـ ۳۱ با تلخیص.
[۱۷] همان،‌باب دوم،‌شماره ۱ـ ۳ با تلخیص.
[۱۸] مستر هاکس، قاموس کتاب مقدس، انتشارات اساطیر، چاپ اول اساطیر، بیروت، ۱۳۷۷ ش.
[۱۹] دکتر موریس بوکای، مقایسه‌ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمه ذبیح‌الله دبیر، ص ۱۸۳ـ۱۸۴ با تلخیص.
[۲۰] المیزان، ج ۱۷، ص ۳۶۳ـ۳۶۴. ر.ک: تفسیر برهان، زیر آیه ۵۴ سوره اعراف و تفسیر نمونه، ج ۶، ص ۲۰۰ به بعد.
[۲۱] معارف قرآن، دو جلدی، ص ۲۴۱ـ۲۴۳.
[۲۲] ر.ک: آیة الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۶، ص ۲۰۲ و نیز ج ۲۰، ص ۲۲۲ به بعد و نیز پیام قرآن، ج ۲، ص ۱۶۶ـ۱۶۷.
[۲۳] فصلت /۱۱،‌ج ۲۰، ص ۲۲۲-۲۳۱.
[۲۴] ر.ک: نمونه، ج ۲۰، ص ۲۲۲ـ۲۳۱.
[۲۵] مقایسه‌ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص ۱۸۳ ـ ۱۸۷.
[۲۶] همان، ص ۱۹۶ با تلخیص
[۲۷] همان،‌ص ۱۹۸.
[۲۸] همان، ص ۲۰۰.
[۲۹] فصلت /۱۲.
[۳۰] فصلت/۱۱.
[۳۱] جمیس جینز، پیدایش و مرگ خورشید و نیز النجوم فی مسالکها.
[۳۲] نوح /۱۶.
[۳۳] مؤمنون/۱۸.
[۳۴] بی‌آزار شیرازی، گذشته و آینده جهان، ص ۱۹ـ۳۱ با تلخیص.
[۳۵] اولین دانشگاه و آخرین پیامبر،ج ۱،‌ص ۹۶.
[۳۶] هود/۷.
[۳۷] همان، ص ۱۰۴.
[۳۸] همان،‌ص ۱۱۴.
[۳۹] همان، ص ۱۴۸ با تلخیص.
[۴۰] ر.ک: دکتر حمید النجدی، الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم، ص ۹۱ـ ۹۴.
[۴۱] ر.ک: حنفی احمد، التفسیر العلمی للایات الکونیة فی القرآن، ص ۱۱۹ و ۱۲۸ و ۱۳۱.
[۴۲] ر.ک: عبدالمنعم السید عشری، تفسیر الایات الکونیة فی القرآن الکریم، ص ۲۷.
[۴۳] ر.ک: المیزان، ج ۱۶، ص ۲۴۷.
[۴۴] نمونه، ج ۶، ص ۲۰۲ و ج ۲۰، ص ۲۲۲ و پیام قرآن، ج ۲،‌ص ۱۶۶ـ۱۶۷.
[۴۵] بر طبق این تفسیر، آیه ۱۰ سوره فصلت تقدیر دارد یعنی اینگونه بوده است: (و قدر فیها اقواتها فی تئمة اربعة ایام) و یا به تعبیری که در تفسیر کشاف آمده است (کل ذلک فی اربعة ایام).
[۴۶] تفسیر نمونه، ج ۲۰،‌ص ۲۲۴.
[۴۷] تفسیر المیزان، ج ۱۷، ص ۳۶۴.
[۴۸] ر.ک: دکتر محمد صادقی، زمین و‌آسمان و ستارگان از نظر قرآن، ص ۹۴ـ۱۰۳.
[۴۹] از نظر فسیل شناسان و دیرین‌شناسان دوره‌های پیدایش جانداران به این صورت است:
دوران اول: انواع مرجان‌ها، ماهیان زرده‌دار، سوسماران، مار‌ها، لاک پشت‌ها، و خزندگان زمینی پدید آمده است.
گیاهان این دوره جلبک‌ها، سرخس‌ها، پنجه گرگ‌ها و دم اسب‌ها.
دوران دوم: پرندگان پیدا شدند که قدیمی‌ترین آنها «ارکئورنیت» است که شبیه بچه کبوتر بوده است. گیاهان این دوره گلدار بودند مانند: انجیر، بلوط و گردو...
دوران سوم: پستانداران که در اواخر دوره دوم پیدا شده بودند زیاد شدند. و تنوع پیدا کردند. مثل: اسب، گاو و شتر و....
گیاهان در این دوره تنوع و تکثر یافتند.
دوران چهارم: انسان پیدا می‌شود و وضع گیاهان به صورت کنونی در جهان جلوه‌گر می‌‌گردد.
(برای اطلاعات بیشتر ر. ک: بی‌ازار شیرازی، گذشته و‌آینده جهان، ص ۳۷ـ۴۲ که از زمین‌شناسی و تامل نقل می‌کند.)
البته دوران‌های زمین‌شناسی را به چهار دوره یخبندان نیز تقسیم کرده‌اند که عبارتنداز:
اول: گونز ۵۰۰ هزار سال پیش.
دوم: میندل ۲۷۵ تا ۲۰۰ هزار سال پیش.
سوم: رپس ۲۰۰ تا ۷۵ هزار سال پیش.
چهارم: وورم ۷۵ تا ۱۰ هزار سال پیش. انسان در دوره چهارم بوجود آمد.
(ر.ک: احمد رهبری، انسان پیش از تاریخ، ص ۱۳، دانشکده ادبیات ۱۳۵۴ ش، که از باستان‌شناسی عصر حجر نقل می‌کند.)
[۵۰] مقایسه‌ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص ۲۰۰.
[۵۱] برگرفته از تفسیر نمونه، ج ۲۰، ص ۲۲۵.
[۵۲] در مورد «دحو الارض» و معانی احتمالی آن (حرکت زمین، گسترش زمین و....) به مبحث زمین در همین نوشتار مراجعه کنید.
[۵۳] هر چند که تقدیر گرفتن خلاف ظاهر است اما با توجه به قرائن (آیات دیگر) ناچاریم این تقدیر را بپذیریم این روش در ادبیات فارسی هم مرسوم است چنانکه می‌گویید: از اینجا تا مکه ده کیلومتر است و تا مدینه پانزده کیلومتر است یعنی راه اینجا تا مکه (ده کیلومتر) به اضافه تتمه راه بین مکه و مدینه (پنج کیلومتر) مجموعا پانزده کیلومتر است. در اینجا نیز دو دوره خلقت زمین و دو دوره خلقت ملحقات زمین مجموعا چهار دوره است.
[۵۴] فصلت /۱۰.
[۵۵] نازعات / ۲۷
[۵۶] برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: تفسیر نمونه، ج ۶، ص ۲۰۳.
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید