جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


آمارها متفاوت است


آمارها متفاوت است
«هیچ کشوری با معیارهای ما فیلم نمی سازد.» این جمله را چندین سال پیش یکی از مسوولان تامین برنامه های خارجی سیما عنوان کرده و در ادامه توضیح داده بود که باید به سمت گسترش تولیدات داخلی منطبق با فرهنگ و ارزش های داخلی رفت تا هر روز از میزان وابستگی به محصولات فرهنگی بیگانه و عمدتاً غربی کاسته شود. پدیده تولید انبوه فیلم های تلویزیونی از همین منظر قابل بررسی است. اکنون و پس از گذشت سه سال از اقدام جدی مسوولان سیما برای جایگزین کردن بخشی از تولیدات خود به جای فیلم های سینمایی خارجی می توان این حرکت را به نقد نشست و ضمن آسیب شناسی این روند نقاط قوت و ضعف آن را رصد کرد.
به نظر نگارنده این حرکت در شروع فاقد مطالعه دقیق و جدی بوده و تقریباً هیچ گونه کار کارشناسی ویژه یی روی آن صورت نگرفته است. به همین دلیل هم هست که اکنون شاهد تنزل روزافزون کیفیت فیلم ها در کنار افزایش روزافزون کمیت آنها هستیم. نخستین دلیل برای اثبات این مدعا عدم شناخت مسوولان و برنامه ریزان سیما از میزان توانایی ادبیات دراماتیک کشور است. سقف تولیدات یک ساله سینما در این سال ها همواره کمتر از یکصد عنوان فیلم بوده است. البته نیک می دانیم که تولیدات یک ساله سینمایی می تواند به عنوان ویترین ادبیات دراماتیک تلقی شود. از این مجموعه با توانایی مذکور چگونه می توان انتظار تولید چند صد عنوان فیلمنامه خوب را داشت بدون اینکه از قبل برای تربیت افراد جدید و جوان برنامه ریزی کرد؟
این دلیل را می توان به دیگر بخش ها هم تعمیم داد و در نهایت رسید به بضاعت اندک موجود در سینما و تلویزیون ایران. این نقیصه در ابتدا چندان به چشم نمی آمد چون تعداد تولیدات محدود تر بود اما به محض اینکه عزم مسوولان بر افزایش کمی تولیدات جزم شد، مشکلات یکی بعد از دیگری خود را نشان دادند. مگر در کشور ما چند کارگردان با تعاریف و شاخصه های استاندارد وجود دارد و اینکه یک کارگردان در سال چند کار استاندارد می تواند تولید کند و اساساً چند درصد از کارگردان های خوب حاضرند به عرصه تولید فیلم های تلویزیونی وارد شوند؟ نتیجه این می شود که امروزه شاهد آن هستیم؛ سیل تولیدات بدون کیفیت و جذابیت و عاری از هرگونه خلاقیت و نوآوری.
دلایل بی شماری را می توان برای وضع موجود برشمرد و طبعاً دیگران به اندازه کافی به آن پرداخته اند اما به نظر نگارنده مهم ترین دلیل وضعیت تولیدات به اصطلاح نوددقیقه یی نوع نگاه مدیریتی به این ساختار نمایشی است.
اساساً تمامی تله فیلم ها (و دیگر آثار نمایشی تولیدشده در سیما) از یک منبع و مرکز منشعب می شوند و همه فیلمنامه ها در یک مجموعه به تصویب نهایی می رسند. در این میان مدیران شبکه ها و گروه های فیلم و سریال به عنوان کارگزاران مجموعه عظیم تلویزیون وظیفه تولید آثاری را در طول یک سال بر دوش می کشند. اما وقتی از نزدیک با یک تولید نمایشی (فرقی نمی کند سریال باشد یا تله فیلم) درگیر می شوید متوجه رقابت شدید و البته نامحسوس میان مدیران شبکه ها و گروه ها خواهید شد؛ رقابتی که با توجه به صورت مساله که همه مدیران را کارگزار یک مجموعه می داند، غیرمعقول می نماید. بر اثر همین رقابت است که هر نویسنده یا تهیه کننده یی که فیلمنامه اش در یکی از شبکه ها مردود می شود، ناامید نشده و آن را به شبکه های دیگر هم ارائه می دهد چون می داند که همه شبکه ها به شدت به دنبال فیلمنامه هستند و ای بسا طرح آنها به مذاق مدیران یکی از شبکه ها خوش بیاید.
کیفیت در این میان در درجه چندم اهمیت قرار دارد. چون مدیران محترم سیما به تله فیلم ها به عنوان آثاری نگاه می کنند که قرار است یک بار پخش شود و چه کسی می بیند؟ این نگاه متاسفانه به تمامی دست اندرکاران تولید شامل تهیه کنندگان، نویسندگان، کارگردان ها و... سرایت کرده است. نزد مدیران محترم سیما تهیه کننده موفق کسی نیست که یک اثر با استانداردهای بالا تولید کند بلکه تهیه کننده یی است که بتواند بازیگران چهره بیشتری را در تله فیلم خود به کار بگیرد. حاصل این نگاه بازار کاذبی است که در دستمزدهای بازیگران به وجود آمده و فریاد همه را درآورده است. حداقل تا این لحظه کمتر مدیری هست که این جسارت را داشته باشد که در بخش عمده یی از تولیدات خود به فکر به کارگیری نیروهای جوان تر، بازیگران غیرشناخته شده تر و تربیت نسل جدیدی از بازیگران، کارگردانان و نویسندگان باشد.
باید کمی منصف بود. وقتی شما به عنوان تهیه کننده مجبورید یک سوم تا نصف بودجه خود را صرف عوامل جلوی دوربین خود بکنید دیگر چه لزومی دارد به توانایی و تخصص افراد پشت دوربین خود بپردازید؟ به همین دلیل سراغ ارزان ترین افراد خواهید رفت و نتیجه همانی است که هر هفته از شبکه های مختلف شاهدش هستیم. وقتی قرار نیست یک تله فیلم بازگشت مالی داشته باشد دلیل استفاده از چهره های شاخص تر در آنها چیست؟ آیا قرار است فقط از طریق بازیگران چهره به جذب مخاطب رسید؟ (و البته پس از مدتی این چهره ها هم تکراری شده و دیگر جذابیتی برای بینندگان نخواهند داشت.)
به جای اعتماد به نیروهای جوان تر و تحصیلکرده در رشته های مرتبط سراغ تعدادی اسم رفتن حاصلی به بار نداشته جز اینکه اکنون باید شاهد فراری شدن روزافزون مخاطبان از تله فیلم ها بود.
اگر این طرح به شکلی کارشناسی شده و برنامه ریزی شده اجرا می شد، توانایی جذب تعداد زیادی از نیروهای جوان و جویای کار را درون خود داشت و همچنین به با تجربه شدن نیروهای تحصیلکرده کمک فراوانی می کرد اما متاسفانه تاکنون این اتفاق نیفتاده است. نگاهی به تیتراژ این فیلم ها گواهی است بر این مدعا. ۵۰ تا ۱۰۰ نفر هستند که در تمامی بخش های تولید یک فیلم به طور مداوم اسم شان تکرار می شود و دریغ از یک نیروی تخصصی مناسب که از دل این پروژه ها بیرون آمده باشد. متاسفانه تله فیلم ها به جای اینکه تامین کننده نیرو برای تمامی بخش های درگیر در یک اثر سینمایی و تلویزیونی باشد همواره به شکلی نامناسب انرژی های موجود در افراد درگیر را جذب خود می کند بدون اینکه خروجی قابل توجهی داشته باشد. به غیر از بازیگران، کمتر عواملی را می توان دید که از این وضعیت رضایت داشته باشند اما چاره چیست که به هرحال چرخ زندگی باید بچرخد و فعلاً هم این امر از طریق تله فیلم ها ممکن شده است.
آمارها متفاوت است اما گفته می شود قرار است سالانه بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ فیلم تلویزیونی تولید شود. اگر این میزان را ۳۰۰ عنوان در نظر بگیریم و بودجه هزینه شده برای هر فیلم را به طور میانگین ۱۰۰ میلیون تومان، در یک سال مبلغ ۳۰ میلیارد تومان بودجه صرف تولیدات نوددقیقه یی تلویزیون خواهد شد. باید از مسوولان محترم این سوال را کرد که آیا یک پروژه ۳۰ میلیاردی ارزش یک برنامه جامع کارشناسی شده به مبلغ یک سی ام آن را ندارد یا نداشته است. اضافه کردن شوراهای متعدد و اضافه کردن نهادهای نظارتی از یک منظر می تواند مفید باشد اما درمان درد نیست.
همچنان معتقدم بضاعت سینما و تلویزیون ایران تولید این حجم از آثار نیست و نباید از آن انتظاری بیش از حد توانش داشت.
مهدی پورعلیرضا
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید