سه شنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۲ / 19 March, 2024
مجله ویستا


تهران، شهر بدون شهروند


تهران، شهر بدون شهروند
شهر تهران به عنوان بزرگترین شهر ایران که میتوان آن را از نظر وسعت و جمعیت به شهر لندن تشبیه نمود ،اما تفاتهای چشمگیری از لحاظ مسائل اجتماعی وفرهنگی بین شهر تهران وشهرهای بزرگ جهان وجود دارد که میتوان ریشه این تفاوتها را در میزان توجه به مقوله فرهنگ یافت.
در تعریف شهر موضوع جالب این است که شهرها نسبت به تاریخ زندگی بشر عمر کوتاهی دارند.اولین شهرهای جهان در حدود ۵۵۰۰ سال پیش پدید آمدهاند .این دوره زمانی شامل تمام تارخ نوشته شده بشر میشود،چون ثبت وقایع با پیدایش شهر توام بوده است.اما در عین حال نسبت به عمر بشر در کره زمین که چیزی در حدود نیم میلیون سال ویا تاریخ پیدایش هموساپینس که حدود ۴۰۰۰۰ سال است ، دوره ای نسبتا کوتاه میباشد.(جامعه شناسی شهری/فریده ممتاز/۱۳۸۱: ۹)
اما در مورد پیدایش شهر تهران نسبت به شهرهای بزرگ جهان نیز فاصله زیادی وجود دارد که این امر خود نشانه این تفاتها میباشد.
شهر تهران را میتوان در گروه شهرهای متحدالمرکز قرار داد ، چرا که شباهت زیادی با این نظریه دارد .در شهرهای متحد المرکز هسته اصلی و مرکز شهر به فعالیتهای تجاری و اقتصادی اختصاص یافته و مردم هر روزه به سوی این مناطق سرازیر میشوند .منطقه دوم که پیرامون هسته مرکز قرار دارد محل زندگی طبقات مرفه بوده است که به مرور زمان طبقات مرفه این مکان را ترک کرده اند و به حاشیه شهر رفته اند و فی الحال به محاجرین اختصاص یافته است و تراکم جمعیتی بالایی دارد و در این منطقه انحرافات اجتماعی نیز دیده میشود.دایره سوم محل سکونت کارگرانی که یا در هسته مرکزی شهر کار میکنند ویا در کارخانجات و یا در همین منطقه شاغل هستند .
دایره چهارم منطقه سکونت طبقه متوسط جامعه ،کارمندان ، افراد متخصص و غیره میباشد.در این منطقه تراکم جمعیت پایین و درجه تحصیلات افراد بالاتر است و میتوانند بسیاری از نیازهایشان را در همین منطقه فراهم کنند .
دایره پنجم حومه شهر به حساب میاید و شهرکهایی نیز در این منطقه وجود دارند و محل سکونت افراد مرفه جامعه میباشد ،امکانات فرهنگی و رفاهی بیشتری وجود دارد و تراکم جمعیت بسیار کم است.
با نگاهی گذرا به نظریه شهرهای دایره المرکز که در پی تحقیقات بر روی ۲۰ شهر آمریکا بدست آمده است میتوان نتیجه گرفت که شهر تهران نیز از نظر ساختار فیزیکی ،اجتماعی وفرهنگی بسیار به این نظریه شباهت دارد و لذا تفاوتهای بیان شده در این نظریه خود حاکی است از حاکم بودن خرده فرهنگهایی مسلط در هر کدام از مناطق شهری که هر منطقه به خودی خود برنامه ریزیهای فرهنگی خاصی را طلب میکند.
شهر تهران در چند دهه اخیر رشد خیره کننده ای از نظر وسعت و جمعیت داشته است .اما آیا شاخصهای فرهنگی آن نیز به همان اندازه رشد داشته است.
گی روشه یکی از نظریه پردازان توسعه در مدلهایی که از تغییرات اجتماعی خود بیان میکند بر این نکته تاکید دارد که برای تغییر وتوسعه سالم وپویا در وحله اول میبایست ذهن مردم آگاه شده باشد که آیا توسعه و تغییر چه منفعتی برایشان خواهد داشت و لذا درک کنند که توسعه یافتگی متقارن خواهد بود با مفاهیمی همچون رفاه اجتماعی ،امید به زندگی ،بهداشت ،تامین اجتماعی و... که به عبارتی میتوان این نظر گیروشه را نوعی فرهنگ سازی دانست چرا که مقوله فرهنگ خود به تنهایی در بر گیرنده تمامی پدیده های مادی و معنوی مردم است و به عبارتی فرهنگ کلیتی برای زندگی افراد جامعه است.
در شهرها نیز برای رشد و توسعه موازی و همه جانبه ، شهروندان باید بطور کامل از حقوق شهروندی خود آگاه باشند تا بتوانند به راحتی و در کمال ارامش با پایبندی به این حقوق ،در زیر سایه قانون زندگی کنند .
اما در شهر تهران و شهرهای بزرگ ایران به خاطر مسائل چندی از جمله هماهنگ نبودن ارگانهای زیربط و نگاه ساده انگارانه و کمرنگ مسئولین به مقوله مهم آموزش و فرهنگ سازی در بهبود وضعیت شهروند مداری این کمی با مشکل مواجه شده است.
رعایت نکردن حقوق شهروندان به صورت کم و بیش هر روزه و به گونه های متفاوتی مشاهده میشود اما اگر در پی ریشه های اصلی اینگونه مسائل باشیم به چیزی جز نداشتن آگاهی شهروندان نسبت به حقوق خود و دیگران و همینطور نداشتن شناخت نسبت به قوانین اولیه زندگی شهرنشینی و ضعف در اجرای قوانین توسط سازمانهای مربوطه نخواهیم رسید .
همانگونه که ادوارد تایلر یکی از جامع ترین تعاریف فرهنگ را اینگونه بیان میکند{فرهنگ یا تمدن در معنای مردمشناسانه و وسیع این واژه ،مجموعه پیچیده ای است شامل ،شناخت ،باورها،هنر،اخلاقیات ،قانون،رسوم،و هر گونه عاداتی که انسان به عنوان عضوی از جامعه کسب کرده است} (تاریخ اندیشه های انسان شناسی/فکوهی/۱۳۸۲: ۱۳)
از مهمترین راههای بهبود وضعیت شهرنشینی در کنار راهکارهای دیگر توجه لازم وکافی و همچنین نگاهی منطقه ای به مقوله فرهنگ و فرهنگ سازی شهری میباشد..چرا که با توجه به تفاوتهای فرهنگی موجود در هر یک از مناطق کشور عزیزمان ایران نیاز به برنامه ریزیهای کارشناسی تر و تخصیص بودجه های بیشتر در زمینه فرهنگ سازی و آموزش در جهت بهبود زندگی سالم شهری و فرهنگ متعالی شهروند مداری خواهیم داشت .
مهدی میراخورلی (کارشناس ارشد مردم شناسی)
منبع : هفته نامه فصل نو


همچنین مشاهده کنید