پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


هدف، وسیله را توجیه نمی‌کند


هدف، وسیله را توجیه نمی‌کند
نمی‌دانم این حرف از کجا آغاز شد که منتقدان با فیلم‌های پرفروش و آثاری که مردم را به سالن سینما می‌کشانند، مشکل دارند. این مطلب خلاف واقع وقتی تلخ‌تر جلوه می‌کند که در مقطع کنونی، سینمای ایران از مشکلات اقتصادی به‌شدت رنج می‌برد.
این در حالی است که هنر عامه‌پسند جایگاه مهمی در سینمای جهان دارد، چراکه بقای صنعت سینما وابسته به ارتباط با تماشاگران است، مثلا در ژانر کمدی، اولین مثالی که به ذهن می‌آید، آثار چاپلین است که هم با استقبال عموم تماشاگران همراه بود و هم با اقبال خواص و سینماشناسان اما فکر می‌کنم این سوءتفاهم بیشتر به کیفیت فیلم‌ها برمی‌گردد تا فروش زیادشان؛ چنان‌که فیلم‌های پرفروش هم بودند که هم در گیشه موفق بودند و هم از جانب منتقدان ستایش شده‌اند.
شاید پرسیده شود چرا فیلم‌های عامه‌پسند با حساسیت بیشتری نقد می‌شوند؟ در پاسخ باید گفت: درست است که مساله استقبال تماشاگر در سینما امری حیاتی است، ولی این دلیل نمی‌شود که فیلمساز از همان ابتدا قید فیلم خوب ساختن را بزند و بخواهد به هر قیمتی، آمار فروش فیلم را بالا ببرد، چراکه هدف پرفروش‌شدن، وسیله فیلم‌ساختن سهل‌انگارانه را توجیه نمی‌کند.
سعید اسدی با ساخت فیلم‌هایی چون «مهمان» و «تلافی» بدل به فیلمسازی از سینمای عامه‌پسند ما شده است، این در حالی است که او در فیلم‌هایی چون «عشق گمشده» و «آواز قو» تجربیات قابل‌توجهی داشت و باوجود ضعف‌هایی که این دو فیلم داشتند، این آثار در سطح بالاتری از «مهمان» و «تلافی» قرار می‌گیرند.
«تلافی» همان فرمول ترکیب یک داستان عاشقانه را با موقعیت‌های طنز به‌کار می‌گیرد که در سینمای عامه‌پسند ما از فرمول‌های تضمین‌کننده فروش فیلم‌هاست ولی متاسفانه سعید اسدی، ویژگی متفاوتی به این فرمول همیشگی نمی‌بخشد.
«تلافی» داستان رایج عشق و ازدواج دختر پولدار و پسر فقیر و لوطی‌مسلک را روایت می‌کند، البته این ایده داستانی، قدمتی طولانی دارد که ریشه‌اش به فیلمفارسی‌ها می‌رسد.
در این نوع فیلم‌ها، برخورد و سپس دلبستگی بین دختر پولدار و پسر فقیر، تصادفی و معمولا در موقعیتی شکل می‌گیرد که دختر در خطر است و پسر به نجات او می‌آید، مثل فیلم «تلافی» که زن (نیوشا ضیغمی) مورد حمله کارگر قرار می‌گیرد و مرد (حمید گودرزی) لوطی‌منشانه به دفاع از او برمی‌خیزد. بدین ترتیب به‌گونه‌ای رویاگونه، فاصله طبقاتی آنها در یک چشم به‌هم‌زدن، فراموش می‌شود، در حالی که شکل‌گیری این عشق، پیروی کاملی از فرمول همیشگی سینمای عامه‌پسند به‌نظر می‌آید.
چنین مواردی از مولفه‌های سینمای عامه‌پسند و رویاپرداز ماست که سال‌ها در حال تکرار هستند. محمد تهامی‌نژاد به خوبی به این نکته در کتاب «سینمای رویاپرداز» اشاره می‌کند و می‌نویسد: «سینمای رویاپرداز و رویاپرور بیشتر حقیقت را می‌پوشاند، رنگ می‌زند، دگرگونه جلوه می‌دهد و خواب‌وار نقش خیال بر واقعیت می‌زند هر چند ماده خام آن واقعیت جهان خارج باشد.»
در طول فیلم به این نتیجه می‌رسیم که سعید اسدی حتی کوشش هم نمی‌کند که ساختار روایی تازه‌ای به داستان خود بدهد و راه‌های جدیدی را امتحان کند. مثلا صحنه‌ای را به یاد بیاوریم که دزد برای گرفتن پول بیشتر به شرکت مرد می‌آید و به هنگام خروج از ساختمان با اینکه از کنار زن می‌گذرد به گونه‌ای اغراق‌آمیز و کمیک زن او را نمی‌بیند در حالی که اسدی می‌توانست همین‌جا گره داستان را باز کند و دختر، دزد را ببیند بعد سعی کند شیوه جدیدی در داستان‌گویی و روایت را در سینمای عامه‌پسند بیازماید.
یکی دیگر از ویژگی‌های فیلم‌های عامه‌پسند ما این است که ناگهان در داستان و سخت‌ترین شرایط مسائل به نفع قهرمان فیلم تغییر می‌کند. این ویژگی از همان ویژگی‌هایی است که در مقوله رویاپردازی در سینمای عامه‌پسند می‌گنجد مثلا می‌توانیم به پایان فیلم اشاره کنیم که سرطان پیش‌رونده دختر ناگهان خوب می‌شود تا داستان به خوبی و خوشی پایان یابد.
سعیداسدی گاه در «تلافی» عناصری را به کار می‌گیرد که این عناصر تحمیلی به نظر می‌رسند. مثل برخورد ناگهانی مرد با دختر لال و اینکه از دختر می‌خواهد که با زبان اشاره جمله «دوستت دارم» را بگوید که بسیار بی‌مقدمه و اغراق‌آمیز جلوه می‌کند. این صحنه تنها به این دلیل به فیلم تحمیل شده که در پایان فیلم از پشت شیشه بخش مراقبت‌های ویژه پسر با زبان اشاره همین جمله را به دختر بگوید که صحنه‌ای بسیار سانتی‌مانتال و اغراق‌آمیز است.
اینکه چرا سعید اسدی از فیلم‌هایی چون «عشق گمشده» و «آواز قو» به فیلم‌هایی مثل «مهمان» و «تلافی» رسیده، جای تامل بسیار دارد. وقتی بسیاری از تهیه‌کنندگان داستان‌های مستعمل و امتحان پس داده را برای ساخت فیلم انتخاب می‌کنند تا برگشت سرمایه‌شان تضمین شود، بسیاری از کارگردان‌ها که تنها کار و ممر درآمدشان ساختن فیلم است، ناگزیر می‌شوند که علی‌رغم میلشان فیلم‌هایی را بسازند که با توانایی‌های آنها فاصله دارند.
به این ترتیب کارگردانی که زمانی فیلم‌هایی می‌ساخت که در آن نکات قابل دفاعی وجود داشت، بدل به یکی از فیلمسازان معمولی سینمای عامه‌پسند می‌شود.
حسین آریانی
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید