چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


نفت، بودن یا نبودن


نفت، بودن یا نبودن
نفت ثروتی خداداد که بسیاری از کشورهای جهان به خصوص خاورمیانه را غنی‌تر از سایرین کرده است، امروز به مزیتی بدل شده که قدرت می‌آفریند و ثروتی کلان را به صاحبان خود اهدا می‌کند. گذشت بیش از یک قرن تجربه دستیابی به طلای سیاه آنقدر شیرین بوده که بسیاری از کشورهای محروم از این ثروت برای شریک شدن در منافع صاحبان نفت و یا حتی تصاحب آن اقدامات بسیاری را طرح‌ریزی کرده‌اند، تا آنجا که امروز نفت به جای آنکه به سر منشاء تحولات اقتصادی سترگ بدل شود عملا عنصری سیاسی، اقتصادی است که سر‌منشاء تحولات بسیاری در جهان امروز محسوب می‌شود.
نفت و آثار آن بر اقتصاد و سیاست جهان چنان تحولات پیچیده‌ای را بر اقتصاد و سیاست جهان عارض کرده است که بسیاری از تحلیلگران امروز بر این عقیده‌اند که شاید اگر نفت نبود لااقل اقتصاد جهان و به خصوص کشورهای نفتی صورتی دیگر داشت و چه بسا نسبت به آنچه امروز در سایه اقتصاد نفتی رخ می‌دهد برتری‌هایی می‌یافت. گذشت صد سال از نفتی‌شدن اقتصاد ایران آنقدر پیچیده هست که نتوان به سادگی در مورد خوب یا بد بودن آن سخن به میان آورد. این امر خود ریشه در پیچیدگی‌های صنعت نفت دارد. تحولاتی که پس از آمدن صنعت نفت به ایران رخ داده نشان از آن دارد که در یافتن پاسخ این سوال که آیا نفت برای اقتصاد کشور مزیت محسوب می‌شود یا خیر، پیچیدگی‌هایی را به‌وجود آورده است. بررسی تاریخی، صنعت نفت را صنعتی وارداتی معرفی می‌کند. نفت را در حین استخراج جهان می‌شناخت اما خاستگاه صنعتی شدن آن به آمریکا باز می‌گردد، به همین دلیل شرکت‌های بزرگ نفتی و حتی اولین بحران‌های نفتی همگی در آمریکا شکل گرفت. بررسی تحولات صنعت نفت در طول تاریخ حکایت از آن دارد که تحولات این صنعت بسیاری از پیچیدگی‌ها را همراه خود آورده است. این پیچیدگی‌ها نه‌تنها در کشوری که خاستگاه نفت بوده که برای بسیاری از کشور‌های دیگر نیز تحولات و در عین حال بحران‌هایی را به دنبال داشته است. خاورمیانه و ایران نیز از این قاعده مستثنا نبوده و با آمدن این صنعت به خاورمیانه و به ایران نیز تحولات بسیاری به‌وجود آمد.
در حقیقت صنعتی شدن نفت در ایران ورود صنعت و ارز خارجی به کشور بود که پیامد‌هایی سیاسی را با خود به دنبال داشت. تحولات سیاسی و تاریخی خود نشانگر آن است که صنعت نفت به عنوان صنعتی اقتصادی با سیاست عجین بوده و بسیاری از تحولات تاریخی به‌وجودآمده توسط صنعت نفت رویکردی کاملا سیاسی دارد. ایجاد اوپک در سال ۱۹۶۰ تجربه‌ای تاریخی، سیاسی است. با توجه به تجربه ملی شدن نفت در ایران بسیاری از کشورها سعی بر آن کرده‌اند که نفت را بیش از آنکه به صنعتی ملی بدل کنند آن را بومی‌سازی کرده و البته سیاست‌های واحدی را در راستای تشکیل اوپک در پیش گیرند. اما گذر زمان عملا حتی در راستای سیاست‌های اوپک بر سیاسی بودن نفت بیش از اقتصادی بودن آن مهر تایید می‌زند. تاریخ جنگ‌هایی که در منطقه خاورمیانه رخ داده است خود مبین آن است که نفت به بهانه‌ای جدی برای دست‌یازی کشورهای قدرتمند به کشورهایی که بستر نفت هستند بدل شده است. تحلیلگران بسیاری در سراسر جهان با این باور ریشه جنگ ایران و عراق، عراق و کویت و حتی حمله آمریکا به عراق را در موضوع پیچیده نفت جست‌وجو می‌کنند، تا آنجا که این تحلیلگران معتقدند که اگر نفتی در عراق وجود نداشت امروز سرنوشت عراق و مردم آن به‌گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد.
بنابراین نباید صنعت نفت را ساده پنداشت و می‌توان تصور کرد که اگر صنعت نفت در خاورمیانه پا نگرفته بود، امروز بسیاری از مشکلات متوجه این نقطه از جغرافیای کره‌زمین نبود.
در عین حال اگر چنین ثروتی در خاورمیانه کشف نمی‌شد بسیاری از پیشرفت‌های اقتصادی که امروز در کشورهای نفت‌خیز وجود دارد، قابل دستیابی نبود؛ البته این موضوع محل اختلاف‌نظر بسیاری از تحلیلگران اقتصادی است. ترکیه نمونه بارزی از کشورهایی است که نابه نفتی در اختیار نداشته و با برنامه‌ریزی صحیح توانسته است فارغ از اتکا به اقتصاد نفتی بر مدار رشد و توسعه اقتصادی حرکت کند. بدین‌ترتیب در عین حال که باید پذیرفت وجود منابع غنی نفت در منطقه توجه قدرت‌های بزرگ را جلب کرده و زمینه‌ساز اعمال سیاست‌های مختلفی در خاورمیانه شده است اما تکیه بر این رویکرد به تنهایی امکان‌پذیر نیست و موضوع بودن یا نبودن نفت به عنوان عامل توسعه و پیشرفت اقتصادی را نباید یک بعدی مورد بررسی قرار داد.
اما از این واقعیت نیز نباید چشم پوشید که کشور‌هایی که بدون تکیه بر درآمد حاصل از اخذ مالیات و با اتکا بر درآمدهای حاصل از فروش نفت کشور اداره می‌شوند، دولت‌ها از شرایطی ویژه و برتر برخوردار هستند. البته نمونه‌هایی چون عربستان را نیز به عنوان یک کشور قدر قدرت نفتی نمی‌توان از نظر دور داشت. وجود ثروت هنگفت نفت در عربستان خود به عاملی بدل شده است که دولت خود را از اینکه از مردم مشروعیت طلب کند بی‌نیاز می‌داند. این نمونه نیز خود مثالی از پیچیدگی‌هایی است که وجود نفت در کشورها را بر روابط سیاسی و اقتصادی حاکم می‌کند. به طور کلی در یک نظام ایده‌آل می‌توان چنین پنداشت کشوری که در عین دستیابی به منابع غنی نفتی با داشتن نهادهای نظارتی قوی چون مجلس و حتی رسانه‌ای که نقش نظارتی را بر عهده دارند از این ثروت به عنوان موتور محرک رشد اقتصادی استفاده کنند.
ونزوئلا در بین کشورهای عضو اوپک از یک دموکراسی قابل قبولی برخوردار بوده است. بررسی شرایط این کشور پیش از روی کارآمدن آقای چاوز نشان می‌دهد که نفت به دلیل استقلال شرکت نفت به جزیره‌ای کاملا مستقل از اقتصاد درآمده بود. این سیستم ضمن تاکید بر منافع شرکت نفت تنها این شرکت را ملزم به پرداخت مالیات به دولت می‌کرد. نکته جالب توجه اینکه ونزوئلا به رغم برخورداری از منابع غنی نفت و نیز اصول دموکراسی‌خواهی درجه بالای فقر عمومی را تجربه کرده است و این امر نشان از صرف بی‌رویه درآمدهای نفتی در این کشور داشت. بررسی این رویکرد خود مبین آن است که ونزوئلا نیز به عنوان یک کشور غنی نفتی نمونه‌ای از پیچیدگی‌های دستیابی به منابع نفتی را به رخ می‌کشد. بنابراین به نظر می‌رسد بیش از آنکه بودن یا نبودن نفت مورد توجه قرار گیرد باید به چگونگی صرف درآمدهای نفتی و نحوه خرج کردن آن پرداخت.
در کشور ما بسیار تلاش شده است تا اشتباهاتی که در این راستا در گذشته صورت گرفته است جبران شود. ایران در دهه ۵۰ افزایش چهار برابری قیمت نفت را تجربه کرد و در عین حال پیش‌بینی شد که قیمت نفت بناست تا پایان قرن بیستم به ۱۰۰ دلار آن زمان برسد. این اتفاق بسیاری از معادلات را تغییر داد. توهم ثروتمند شدن و پشت سر گذاشتن قدرت‌های اقتصادی‌ای چون ژاپن اشتباهی بود که خود به عدم‌برنامه‌ریزی صحیح برای درآمدهای نفتی کشور باز می‌گردد. چه بسا اقتصاددانان بسیاری در همان دهه ۵۰ نسبت به پیامدهای سوء این تصمیم‌گیری‌ها هشدار داده بودند. عدم توجه به بهره‌برداری از درآمد نفت تا آنجا که سیستمی متعادل را مانند بسیاری از کشورهای نفتی به دنبال نداشته باشد خود موجب خواهد شد که منافع حاصل از بهره‌برداری از منابع نفتی تنها تورم وارداتی و داخلی نصیب مردم کند و در نهایت رونق تولید را نیز در بر نخواهد داشت. هر چند امروز بار دیگر رشد قیمت نفت سر منشاء بسیاری از تحولات سیاسی و اقتصادی در جهان شده است اما اینکه چگونه این افزایش درآمد مدیریت خواهد شد، سوالی است که پاسخ آن مشخص خواهد کرد که بودن یا نبودن نفت کدام‌یک مفید فایده است.
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید