جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

جن زده


جن زده
تصرف جن در زندگی انسان!
پرسش من راجع به جن است. این که جن‏ ها تا چه حد حق تصرف در زندگی انسان ها را دارند. گه گاه در اطراف شنیده می ‏شود که مثلاً شخصی جن زده شده است و یا جن‏ ها به خانه کسی حمله کرده و اموالش را به سرقت برده‏ اند و مانند این‏ها و حتی روایاتی نیز در همین مضامین شنیده ‏ایم. آیا این چیزها واقعیت دارد؟ آیا با قدرتی که دارند می ‏توانند در زندگی ما خللی ایجاد کنند؟
در عالم هستی برخی از موجودات غیر محسوس‏ اند و به حواس طبیعی و عادی قابل درک نیستند. یکی از این موجودات جن است. جن که در اصل معنا و مفهوم "پوشیدگی" دارد، از چشم انسان پوشیده است. قرآن وجود این موجود را تصدیق کرده و سوره‏ ای به نام "جن" نیز در آن وجود دارد. در قرآن گاهی از این موجود به "جانّ" نیز یاد می ‏شود.۱
ماهیت و حقیقت این موجودات چندان برای ما روشن نیست؛ ولی از پاره‏ ای آیات و روایات می ‏توان به برخی از مشخصات این موجود دست یافت؛ از جمله:
۱) از آتش آفریده شده و خلقت آن پیش از خلقت انسان است.۲
۲) جن نیز مانند انسان مکلف و مسئول است.۳
۳) دسته ‏ای از آنها مؤمن و گروهی کافر، عده ‏ای از آنها نیک ‏کردار و و برخی از آنها زشت کردارند.۴
۴) بعضی از آنها مرد و مذکر و پاره‏ ای دیگر زن و مؤنث هستند و تولید نسل نیز می ‏کنند.۵
۵) آنها زندگی می ‏کنند و می ‏میرند.۶
۶) دارای شعور و اراده ‏اند و می ‏توانند با سرعت حرکت کنند. مانند قصه حضرت سلیمان و تخت بلقیس.۷
۷) مسخر انسان می ‏گردند. البته در این رابطه تنها در قرآن به قضیه حضرت سلیمان اشاره شده است که علاوه بر پرندگان، وحوش و انسان‏ ها، جن‏ ها نیز در اختیار و به فرمان حضرت سلیمان بودند.۸
۸) در روایات آمده است که جن‏ های مؤمن برای پیامبران و امامان، مسخر می ‏شوند و خدمت می ‏کنند و کسانی که به اذن الهی ولایتی دارند نیز می ‏توانند جنیان کافر را تحت فرمان خویش درآورند.۹
۹) از پاره ‏ای آیات قرآنی و روایات معلوم می ‏شود که جنیان به پیامبر خدا - صلی¬ الله ¬علیه ¬و آله- ایمان آورده ‏اند.۱۰
اما این که جن در کجای زمین قرار دارد به طور واضح و مشخص مطرح نشده است؛ هر چند در برخی از روایات به اماکنی که جنیان در آن¬جا حضور بیشتری دارند، اشاره شده است. آن¬چه مسلم است جن نیز مانند انسان موجودی است جسمانی؛ با این تفاوت که انسان از خاک وجن از آتش است. طبعاً همان طور که انسان دارای روح است جن نیز روح دارد و از آن¬جا که میان روح و بدن رابطه نزدیک وجود دارد، می ‏توان تصور کرد - چنان که برخی از انسان‏ ها با ریاضت و¬اجد شرایط سیر روحی در عوالم دیگر می ‏شوند - برای جن نیز در شرایط خاص روحی این امکان هست که روح آنها با عالم بالا تماس حاصل کند. اما به هر روی مکان اصلی آنها همین زمین است و حتی تماس با عالم بالا نیز طبق برخی آیات قرآن پس از تولد حضرت رسول - صلی ¬الله ¬علیه ¬و آله- برای آنها ممنوع شده است.۱۱
البته برخی از روایات به اماکن خاصی اشاره کرده ‏اند که جن در آن‏جا حضور بیشتری دارد و گویا مانند موطن اصلی آنها تلقی می ‏شود؛ مانند بیابان‏ ها، مناطق خلوت، مکان‏ های نجس، حمام، دست¬شویی، محل دفن مردگان و... در این باب اگر با زبان عربی آشنایی داشته باشید کتاب‏ های زیر خواندنی است:
▪ الجن فی الکتاب والسنه، اعداد ولی زاربن شاه زالدین، دارالبشائر الاسلامیه، بیروت، چاپ اول ۱۹۹۶م، ص۸۸-۹۴ و بقیه کتاب در مورد مختصات و ماهیت جن.
▪ الجن فی القرآن و السنه، عبدالامیر علی مهنا، مؤسسه ¬الاعلمی للمطبوعات، بیروت، چاپ اول، ۱۹۹۲م، ص۳۱-۳۳ و بقیه مباحث هم خواندنی است.
▪ الجن بین الاشارات القرآنیه و علم الفیزیا، عبدالرحمن محمد الرفاعی، مکتبه مربوسی الصغیر، چاپ اول ۱۹۹۷م.
▪ جن و شیطان، علیرضا رجالی تهرانی، نشر نبوغ، (منبع فارسی).
اما درباره این که طائفه جن از چه نوع پیامبر و شریعتی پیروی می ‏کنند و وضعیت و شرایط این موجودات پیش از آدم ابوالبشر و پس از او، و هم چنین پیش از بعثت - صلی ¬الله ¬علیه ¬و آله- و بعد از آن چگونه است، بایستی به چند نکته اساسی توجه کنیم:
۱) جنس جن به لحاظ این که با انسان از نظر خلقت تفاوت دارد و از حواس انسانی پوشیده است، به طور دقیق و جزئی نمی ‏توان به احوال آنان از تمام ابعاد پی ‏برد. تنها در محدوده معلوماتی که قرآن و احادیث در اختیار انسان می ‏گذارد، می ‏توان اطلاعاتی کسب کرد.
۲) طبق صریح آیات قرآن، جن هم مثل انسان مکلف است. اما چگونه تکلیفی، جزئیات آن معلوم نیست. آیه ۵۶ سوره ذاریات: "و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون؛ من جن و انس را نیافریدم مگر برای این که مرا (به یکتایی) پرستش کنند"، بر اشتراک بشر و جن در تکلیف دلالت می ‏کند. همچنین آیه ۱۷۹ سوره اعراف اشاره دارد بر این که کفار و گناهکاران جن هم چون انسان‏ ها اهل جهنم ‏اند و در عذاب خواهند بود. نظیر این آیه، آیه ۱۱۹ هود و آیه ۱۳ سجده است.
۳) از صریح آیه ۱۳۰ سوره انعام، دو مطلب را می ‏توان استفاده کرد: یکی این که طائفه جن بسان تمام انسان‏ ها از پیامبران الهی نمی ‏توانند بی‏ بهره باشند. یعنی جن نیز در مسیر مراحل تکاملی و کسب سعادت دنیا و آخرت محتاج پیامبر است؛ دیگر این که پیامبر جن از جنس خود آنهاست. خداوند درهمین آیه می ‏فرماید: "یا معشر الجن و الانس الم یاتکم رسل منکم؛ [در روز قیامت گفته می ‏شود] ای گروه جن و انس! آیا پیامبرانی از بین شما برای شما نیامدند"؟ ظاهر عبارت "رسل منکم" نشان می ‏دهد که پیامبران جن از طائفه خود آنانند و خداوند با ارسال پیامبران، حجت را بر آنها تمام می ‏کند.
۴) قرآن در دو مورد به طائفه جن و چگونگی عقاید و شریعت آنان اشاره کرده است؛ یکی آیات ۲۹تا۳۱ سوره احقاف و دیگری تمام آیات سوره جن. آن¬¬چه در آیات سوره احقاف آمده، نشان می ‏دهد جن پیش از بعثت پیامبر- صلی¬ الله ¬علیه و آله- از دین موسی - علیه ¬السلام- پیروی می ‏کرده است. آیه می ‏فرماید: "انا سمعنا کتاباً انزل من بعد موسی مصدقاً لما بین یدیه یهدی الی الحق؛ ما کتابی را شنیدیم که بعد از موسی نازل شده، و به سوی حق هدایت می ‏کند".
این کلام به تعبیر علامه طباطبایی، دلالت دارد بر این که جنیان نامبرده به دین موسی و کتاب آن جناب مؤمن بوده ‏اند.۱۲
جن‏ ها می ‏توانند با بعضی از انسان‏ ها ارتباط برقرار کنند. چنان که بعضی از آنها با انسان ارتباط برقرار می ‏کردند. در مورد انبیاء و ائمه - علیه ¬السلام- در روایت آمده است که چنین ارتباطی داشتند و گاهی نیز ارتباط جن مشرک و کافر با بعضی از انسان¬ ها موجب افزایش گمراهی و طغیان آنها می ‏شدند "و انه کان رجال من الانس یعوذون برجال من الجن فزا¬دوهم رهقا؛ و این که مردانی از بشر به مردانی از جن پناه می ‏بردند و آنها سبب افزایش گمراهی و طغیان می ‏شدند".۱۳
بنابراین، جن با انسان ارتباط برقرار می ‏کند و این موضوع به صراحت در قرآن و روایات و حکایات نیز وارد شده است.
● برای آگاهی بیشتر ر.ک:
۱) جن و شیطان، علیرضا رجالی تهرانی، ص۱۶۳-۱۵۳.
۲) دانستنی‏ هایی درباره جن، ابوعلی خداکرمی، ص۱۸۹-۴۱.
لازم به ذکر است، ارتباط با جن واقعیت دارد، اما تلاش برای این منظور باخطرهای بسیاری رو به ¬رو است و نظام زندگی برخی را گرفتار اختلال می ‏کند، لذا طی این مسیر را توصیه نمی ‏کنیم.
براساس استفاده از آیه ۱۲۸ سوره انعام که می ‏فرماید: "یا معشر الجن قد استکثرتم من الانس: ای گروه جن، غلبه کرده‏ اید بر آدمیان"، می ‏توان گفت تعدادی از جنیان می ‏توانند انسان‏ هایی را تابع خویش سازند.۱۴
در واقع می ‏توان گفت این گروه از جن، شیطان¬ هایی هستند که با ایجاد وسواس در برخی از انسان‏ ها، بر آنها مسلط گشته، موجب بروز و ظهور عقاید یا کردار خاصی در ایشان می ‏شوند.۱۵
اما از آن جا که نوع تسلط ایشان بر اشخاص متفاوت بوده، راه علاج و درمان نیز گوناگون است، از این رو نمی ‏توان نسخه ‏ای کلی در این باب ارائه کرد. به دلیل آن که خداوند متعال جهان را براساس نظام علّی استوار ساخته است، همیشه آثار و حوادث و افعالی که در جهان هستی صورت می ‏گیرد به دلیل و یا بهتر بگوییم متکی بر علتی است، اما این علل گاهی طبیعی و عادی ‏اند و گاه غیرطبیعی.
براین اساس، برخی با آشنایی با برخی از علل فرامادی که می ‏تواند در رویداد های مادی و دنیوی اثر گذار باشد، دست به کارهایی زده و روند حوادث عادی را از مجرای اصلی خویش خارج می ‏سازند .از این رو، می ‏توان گفت، سحر و جادو با انواع و اقسام گوناگونش به دلیل ارتباط با علل و اسباب غیرطبیعی، عادی و مادی، می ‏توانند حوادثی غیرمترقبه پدید آورند. البته این گونه اعمال از نظر شرع مردود بوده، از آنها نهی شده است. کسی که به آموزه‏ های دینی ایمان داشته باشد، از آن جا که خلل رساندن به روند طبیعی امور ممنوع و مطرود است، هیچ گاه حاضر نمی ‏شود با سلسله اعمال و افعالی، به کار دیگران خلل وارد سازد، آن¬چه اهمیت دارد ایمان قلبی و باور درونی است نه ظاهری فریبنده. بله - چنان که گفته شد - بایک سلسله سلوک عملی می ‏توان به مکنونات گذشته و آینده افراد پی برد، چنان که می ‏توان با یک سری افعال، آینده دیگران را تغییر داد، اما باید دید شارع مقدس این کار را روا می ‏داند یا خیر؟ البته مراجعه به برخی از اولیای الهی برای از میان بردن تصرفات غیرعادی و فرامادی که دیگران برای انسان پدید می ‏آورند، امری معقول، موجه و مجاز است.
زهرا تاجی گازار
۱. الرحمن (۵۵) آیه ۳۹؛ حجر(۱۵) آیه ۲۷.
۲. الرحمن (۵۵) آیه ۳۹؛ حجر(۱۵) آیه ۲۷.
۳. ذاریات (۵۱) آیه ۵۶.
۴. جن (۷۲) آیه ۱۱ و ۱۴.
۵. جن (۷۲) آیه ۶.
۶. احقاف (۴۶) آیه ۱۸.
۷. نمل (۲۷) آیه ۳۸ و۳۹.
۸. نمل (۲۷) آیه ۱۷- ۳۹ .
۹. معارف قرآن، مصباح یزدی، ص۳۱۲ و۳۱۳.
۱۰. جن (۷۲) آیه ۱؛ احقاف (۴۶) آیه ۳۲-۲۹.
۱۱. معارف قرآن، ۳۱۱-۳۰۹.
۱۲. ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۵۰.
۱۳. جن (۷۲) آیه ۶.
۱۴. المیزان، ج۷، ص۳۵۲.
۱۵. همان، ۳۵۳.
منبع : انجمن درمانگران ایران


همچنین مشاهده کنید