سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

حرکات پلکانی آمریکا برای اشغال دائمی عراق


حرکات پلکانی آمریکا برای اشغال دائمی عراق
توافقنامه امنیتی، سیاسی و اقتصادی عراق - آمریکا با وجود آنکه از اهمیت و حساسیت ویژه ای برخوردار است و می تواند تاثیرات بسیار مهمی بر تحولات منطقه خاورمیانه برجای گذارد اما بنا به دلایلی، کمتر مورد توجه رسانه ها قرار گرفته است. مقامات سیاسی، نظامی و امنیتی آمریکا از آغاز سال ۲۰۰۷ میلادی از «تغییر پلکانی اوضاع امنیتی و سیاسی عراق» سخن گفته اند. رایس، چنی و بوش بیش از همه سعی کرده اند هم پیمانان بین المللی و منطقه ای آمریکا را به «شرایط آینده» امیدوار کنند.
در این میان آمریکایی ها با سفرهای پیاپی به حوزه خلیج فارس و بعضی دیگر از کشورهای پیرامون عراق - نظیر اردن و مصر- نکاتی از «تحول در شرایط و ساختار سیاسی، امنیتی عراق» را بیان کرده اند و از این طریق این کشورها را به همکاری با طرح جدید آمریکا فرا خوانده اند و البته کشورهای عربی منطقه به گفته های مقامات واشنگتن با بی اعتمادی نگریسته اند تا جایی که «زلمای خلیل زاد»، سفیر سابق آمریکا در عراق و سفیر کنونی این کشور در سازمان ملل، رژیم های عربی را به این دلیل که با «وانهادن عراق» زمینه ساز گسترش نفوذ همه جانبه ایران در یک کشور عربی- عراق- شده اند، سرزنش کرد و آنان را به بازگشایی سریع سفارتخانه های خود در بغداد و اعزام هیات های دیپلماتیک خود به این کشور تشویق کرد.
آمریکایی ها کلید طرح جدید خود را در نطق سالانه بوش در کنگره آمریکا در روزهای آغازین سال ۲۰۰۷ زدند. بوش در این نطق نمایندگان جدید کنگره -که عمدتاً از حزب رقیب او انتخاب شده بودند- را از آینده ای خبر داد که در آن آمریکا یی ها می توانند میوه صدها میلیارد دلار هزینه و هزاران قربانی خود در عراق را از درخت ساختار سیاسی، امنیتی و اقتصادی جدید عراق بچینند. مقامات نظامی آمریکا در عراق بلافاصله پس از نطق بوش دست به کار شدند و با یک رشته عملیات نظامی تهاجمی تلاش کردند تا سخنان رئیس جمهور آمریکا توسط مخاطبان آمریکایی، عربی و عراقی جدی تلقی شود. پس از آن طرح زلمای خلیل زاد روی میز سیاسی عراق در وزارت خارجه آمریکا و نیز در دستور کار سفیر جدید آمریکا در عراق - رایان کروکر و فرمانده نظامیان دیوید پترائوس - قرار گرفت.
بر مبنای این طرح، آمریکایی ها راه اندازی میلیشیای عراقی مرکب از سنی های ناراضی در سه استان سنی نشین الانبار، صلاح الدین و نینوا را آغاز کرده و وعده دادند در یک دوره ۹ ماهه حدود ۲۰۰ هزار نفر نیروی شبه نظامی را سازمان می دهند. آنان در این ماجرا اهداف متعددی را دنبال می کردند که شامل:
۱) انتقال درگیری از نوع عراقی - آمریکایی به نوع عراقی - عراقی به قصد پایان دادن به روند تهاجم مستقیم عراقی های معترض به اشغالگران آمریکایی
۲) از میان برداشتن جنبش های ضد آمریکایی اعم از جنبش های سنی سه استان یاد شده و جنبش های شیعی عراق
۳) استفاده از اهرم فشار علیه دولت مرکزی عراق و ساختارهای قانونی این کشور به قصد تسلیم آنان در برابر مطامع آمریکا
۴) بازسازی ارتش فرو پاشیده بعث و مقدمه سازی برای انهدام ساختارهای امنیتی- نظامی برآمده از ساختار جدید عراق
۵) باز گرداندن هویت ناسیونالیسم سنی به قصد بازسازی موقعیت آمریکا و هم پیمانان منطقه ای این رژیم در عراق
۶) ایجاد مانع امنیتی بر سر راه شکل گیری سیستم جدید امنیت منطقه ای که در آن ایران، عراق و سوریه به عنوان پایه های اصلی مطرح باشند.
در این میان آمریکا یی ها روی واژه های «مبارزه با تروریسم» و «مقابله با دخالت های نامشروع و غیرقانونی همسایگان عراق» - منظور ایران و سوریه - تبلیغ زیادی کردند و از طریق سناریوسازی های پی در پی - شامل حمله به مقر دیپلماتیک ایران در شهر کردی سلیمانیه و نمایش ساختگی کشف سلاح های ایرانی- تلاش کردند روی اهداف اصلی طرح خود سرپوش بگذارند.
میلیشیای عراقی- که به شوراهای بیداری موسوم شده است- با صرف میلیون ها دلار و تجمیع همکاری های آمریکایی، اردنی و سعودی شکل گرفت و به دلیل همکاری دو کشور عربی در مهار کردن نیروهای معارض تحت امر خود- شامل جمعیت العلمای اسلام آقای حارث الضاری و القاعده- توانستند به عنوان «راه حل امنیتی» در عراق جلوه گر شوند. روند حرکت این میلیشیا و پشتیبانی قاطع آمریکا یی ها، سعودی ها و اردنی ها سبب پدید آمدن امنیت نسبی در استان های سنی نشین شد و این خود نقش تعیین کننده سه کشور یاد شده در ناآرامی های خونین این سه استان طی مارس ۲۰۰۳ تا اکتبر ۲۰۰۷ را برملا کرد.
حرکت نظامی- امنیتی شوراهای بیداری عراق به نوعی خفتگی سیاسی در بخش دولتی و شیعی عراق منجر شد به گونه ای که ائتلاف شیعه عراق و دولت ائتلافی نوری المالکی که در آرزوی استقرار امنیت و آرامش در عراق بودند و از پمپاژ ناامنی از طریق سه استان یاد شده و دو کشور مورد اشاره رنج می بردند، از حرکت شوراهای بیداری استقبال کردند غافل از آنکه سناریوی مشترک آمریکای - عربی دارای پرده های متعددی است و نمی توان از طریق تماشای پرده اول به انتهای ماجرا پی برد.
اما حرکت آمریکایی- عربی برای راه اندازی میلیشیای سنی به طور کامل موفقیت آمیز نبود. از جمله اینکه به جای استخدام ۲۰۰ هزار نیروی شیعه نظامی عراقی، تنها ۸۰ هزار نفر وارد این مجموعه شدند و نیز دولت نوری المالکی از پذیرش آنان در ارتش عراق- به دلیل این که ورود آنان ترکیب ارتش را به طور کلی تغییر می داد و از کنترل دولت خارج می کرد- سر باز زد و در نهایت فقط حدود ۲۰ درصد آنان وارد ساختار رسمی نظامی عراق شدند. فشار آمریکا به دولت عراق برای استخدام همه نیروهای شوراهای بیداری- صهوه ها- تا حدی دولت عراق و ائتلاف یکپارچه شیعیان را به طرح آمریکا بدگمان کرد و از این رو آمریکایی ها از اصرار اولیه عدول کردند و به طریق دیگری درصدد برآمدند ادامه طرح جدید خود را عملیاتی کنند.
آمریکا یی ها به بهانه کنترل ناپذیری نیروهای شبه نظامی جیش المهدی وابسته به جریان پرقدرت صدر در عراق و نیز با ارائه تفسیرهای خاص از آن دسته از شخصیت های شیعه عراق- شامل پنج تن از نمایندگان آیت الله سیستانی، بعضی از نیروهای مرتبط با ائتلاف شیعه و بعضی از عناصر سازمان بدر- که ترور شده بودند سعی کردند بدبینی زیادی علیه نیروهای صدر تولید کنند این در حالی بود که مقتدی صدر با خارج کردن۳۲ نماینده عضو گروه خود از مجلس ملی عراق زمینه هایی را برای مقبول افتادن این اتهام فراهم کرده بودند. این همه در حالی بود که گروه صدر به هیچ وجه از این ترورها بهره ای نداشت و اساساً از ورود به عرصه درگیری های داخلی پرهیز داشت.
آمریکایی ها با دامن زدن به جو بدبینی میان طیف های ائتلاف قدرتمند شیعه عراق به خصوص با استفاده از حساسیت نیروهای اداره کننده مجلس اعلای شیعه عراق نسبت به خاندان صدر و نیروهای آن تلاش کردند تا این ائتلاف را به مرز درگیری با گروه صدر نزدیک کنند. هدف آنان این بود که به تدریج مقاومت استقلال طلبانه و ضد اشغالگری را در درون نیروهای شیعی عراق سرکوب کنند و از طریق آن بر حاکمیت شیعی- اسلامی در عراق که از دو عنصر انقلابی و اسلامی الهام می گرفت، فایق آیند. در نهایت در نظر داشتند یک دولت سکولار وابسته به خود را جایگزین دولت اسلامگرای نوری المالکی- یا هر دولتی که از درون ائتلاف یکپارچه به وجود آید- کنند سپس دامنه این تغییر را به درون سایر بخش های حاکمیت جدید عراق شامل مجلس، دستگاه قضایی، دستگاه دیپلماسی و دستگاه امنیتی نظامی- گسترش دهند و در یک فرآیند یک تا دو ساله به طرح «تغییر پلکانی اوضاع امنیتی و سیاسی عراق» نایل شوند.
بخش دوم طرح آمریکا با مصوبه دولت مالکی برای خلع سلاح ارتش المهدی کلید خورد. نوری المالکی بلافاصله پس از این مصوبه به همراه وزرای دفاع
-که یکی از اصلی ترین مخالفان حاکمیت اسلامی بر عراق است- و وزیر امنیت داخلی خود وارد بصره شد و به صراحت اعلام کرد فقط زمانی بصره را ترک می کند که نیروهای ارتش المهدی خلع سلاح یا دستگیر شده باشند. جنگ روز پنجم فروردین ماه گذشته با حمله نیروهای نظامی دولتی به نیروهای مقتدی صدر آغاز شد ولی به زودی به بن بست رسید چرا که نیروهای مقتدی صدر با قدرت از مواضع خود در ۹ محله از ۱۲ محله بصره دفاع کردند و در نهایت نوری المالکی را واداشتند به جای جنگ به «راه حل سیاسی» بیندیشد. این گونه بود که میز مذاکره با حضور نمایندگانی از دولت و مسوولان جیش المهدی آماده شد و طرفین با به دست آوردن حداقلی از خواسته ها و عدول از خواسته های حداکثری، میدان درگیری را ترک کردند.
سعدالله زارعی
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید