پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

چه بر سر افغانستان می‌آید؟


چه بر سر افغانستان می‌آید؟
تقریبا پس از گذشت ۷ سال از سرنگونی طالبان، آینده افغانستان هنوز در ابهام است، به رغم حضور ده ها هزار نیروی خارجی و ارسال میلیاردها دلا‌ر کمک ، افغانستان همچنان با فقر و شورش دست و پنجه نرم می کند. کابل همچون پایتخت یک کشور اشغال شده به نظر می رسد.
دیپلمات های خارجی و سازمان ملل از قدم زدن به تنهایی در خیابان ها منع شده اند زیرا خطر آدم ربایی وجود دارد. در نتیجه آنها از پشت پنجره‌های تیره رنگ خودروهای چهارچرخ خود به گشتزنی در افغانستان می پردازند. در بسیاری از جاده های بزرگ ایستگاه های ضد تروریستی احداث شده است. پس از وقوع بمب گذاری های انتحاری اخیر در پایتخت ، این امر ضرورت پیدا کرده است. مشکلا‌ت افغانستان به ویژه در زمینه شورش های مداوم و خطرناک در مقایسه با شورش های عراق منحصر به فرد است.
افغانستان در حقیقت یکی از چهارکشوری در آسیا بوده است که طی سال های اخیر شاهد مداخلا‌ت خارجی در درگیری‌های خود است. ۳ کشور دیگر، کامبوج، تیمور و نپال می‌باشند که شباهت های آشکاری با افغانستان داشتند.شاید بارزترین این شباهت، برگزاری انتخابات به رغم مشکلا‌ت بزرگ باشد. رای دهندگان همواره شاهدان را با شور و اشتیاق خود و در عین حال عدم ترس از تهدید خشونت ها شگفت زده کرده اند. در سال ۱۹۹۳ چنین موردی را در انتخابات پارلمانی در کامبوج ، برگزاری رفراندوم در تیمور شرقی در سال ۱۹۹۹ و انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی در سال ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ در این کشور و در عین حال برگزاری انتخابات پارلمانی در سال ۲۰۰۱ در نپال شاهد بودیم.
حزب ناکام در انتخابات کامبوج با توسل به تهدید فرآیند صلح، به شکست خود واکنش داد و سرانجام با زور خود را وارد دولت کرد .
رفراندوم در تیمور شرقی با غارت، خشونت و شورش هایی همراه بود که از سوی اندونزی منشا می گرفت. انتخابات در این کشور ، یک دولت بی ثبات را به دنبال داشت و منجر به از سرگیری خشونت ها در سال ۲۰۰۶ شد.
در پی انتخابات نپال هم برخلا‌ف انتظارها، مائوئیست ها به عنوان بزرگترین حزب ظهور کردند. در افغانستان، پارلمان بسیاری از جنگ‌سالاران را در خود جای داده است که خود عامل خشونت‌ها و غارت‌ها در این کشور هستند.
همان طور که یکی از شاهدان با تجربه می‌گوید: اشتباه اصلی در آغاز کار رخ داد و آن عدم اجازه به دولت و حامیان خارجی آن در زمینه داشتن حق انحصاری استفاده از روش های خشونت در کشور بود. نکته دیگری که در چهار کشور مذکور به طور مشترک دیده می شود ، این است که در این کشورهای در حال باز سازی، جهان خارج همواره اهمیت عدالت را نادیده گرفته است .
به عبارت دیگر به خاطر برقراری صلح و آشتی در این کشورها به مسائل بحث‌برانگیز دیگر توجهی نشده است. در سال گذشته در کامبوج پس از آنکه اکثر رهبران شورشی خمرهای سرخ از دنیا رفتند ، محاکمه بازماندگان آنها آغاز شد .
در تیمور ، به دلیل هراس از به خطر افتادن روابط با اندونزی اجازه انجام تحقیقات در مورد خشونت‌های گذشته در این کشور که گمان می رفت اندونزی عامل آن بوده است ،داده نشد وخشونت ها به فراموشی سپرده شد . در نپال، هم مائوئیست ها و هم ارتش سلطنتی سابق این کشور از دلا‌یل محکمی برای عدم اجازه به انجام تحقیقات در مورد رفتار گذشته خود برخوردارند . همچنین در افغانستان ،هیچ جوابگویی برای جنایات گذشته وجود نداشته است . دولت افغانستان برحمایت کسانی که متهم به جنایات جنگی هستند ،متکی است .
این مساله از یک دولت ضعیف ناشی می‌شود که فاقد افراد صادق ، کار آمد و با سواد است .این مشکل در کشورهای کامبوج وتیمور شرقی نیز وجود دارد ؛کشورهایی که جنگ و خشونت سیستم‌های آموزشی را نابود کرده و باعث تبعید میلیون ها تن شده است .
اگر این افراد سرانجام پس از بازگشت صلح به کشور‌شان بازگردند، مشوق‌های کمی از جمله مشوق های مالی برای افراد با استعداد و با سواد وجود دارد که بخواهند برای دولت خدمت کنند. بنابراین بسیاری فعالیت برای سازمان ملل ویا دولت های خارجی را جذاب تر می‌بینند. اما با این کار، خلاء‌ خطرناک و بزرگی در کشورشان به وجود میآید.
منبع : اکونومیست
منبع : روزنامه آفتاب یزد


همچنین مشاهده کنید