جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


پیشخدمت Waitress


پیشخدمت Waitress
▪ نویسنده و کارگردان: آدرین شلی.
▪ موسیقی: اندرو هولاندر.
▪ مدیر فیلمبرداری: متیو ایروینگ.
▪ تدوین: آنت دیوی.
▪ طراح صحنه: رمزی ایوری.
▪ بازیگران: کری راسل[جنا]، ناتان فیلون[دکتر پوماتر]، چریل هینز[بکی]، آدرین شلی[داون]، لو تمپل[کال]، ادی جمیسون[اوگی]، جرمی سیستو[ارل]، اندی گریفیث[جو].
▪ ١٠٨ دقیقه.
▪ محصول ٢٠٠٧ آمریکا.
▪ برنده جایزه بهترین گروه بازیگری و نامزد جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن.ادرین شلی از مراسم Chlotrudis، نامزد جایزه انسانیت، نامزد جایزه بهترین فیلمنامه از مراسم روحیه مستقل، برنده جایزه تماشاگران و بهترین بازیگر مرد/ناتان فیلون از جشنواره نیوپورت بیچ، برنده جایزه بهترین فیلم داستانی از جشنواره ساراسوتا، برنده جایزه وایات از مراسم انجمن منتقدان ساوت وسترن.
▪ ژانر: کمدی، درام، عاشقانه.
جنا در یک کافه به کار پیشخدمتی و پختن شیرینی اشتغال دارد. او از زندگی با ارل راضی نیست و زمانی که می فهمد حامله شده، این نارضایتی بیشتر اوج می گیرد. او خواهان حفظ کودک است، اما قادر به ادامه زندگی با ارل نیست. چون رفتار ارل روز به روز خشن تر و عاری از ظرافت می شود.
جنا برای کنترل دوران بارداری خود به سراغ دکتر همیشگی اش می رود، اما در آنجا با مرد جوان و خوش سیمایی که خود را دکتر پوماتر می نامند، روبرو می شود. پذیرش یک دکتر مرد ابتدا اندکی سخت است، اما خیلی زود به وی عادت کرده و هر دو نفر شیفته هم می شوند. ولی مشکل دیگری نیز وجود دارد و آن متاهل بودن دکتر پوماتر است. این عشق ناممکن به زودی دامنه دار شده و با بزرگ تر شدن شکم جنا این دو نفر به هم نزدیک تر می شوند. چون پوماتر بر خلاف ارل رفتاری بسیار صمیمی و محبت آمیز با جنا دارد. سرانجام روز زایمان فرا می رسد. جنا کودکش را به دنیا می آورد و این واقعه به او قدرت می دهد تا ارل و دکتر پوماتر را ترک کرده و به سراغ زندگی و شغل محبوبش برود...
● چرا باید دید؟
تلخ است سخن گفتن از آخرین ساخته فیلمساز مستعدی که مدتی پیش به قتل رسید. آدرین شلی متولد ١٩٦٦ که در پی سرقت از آپارتمانش در اول نوامبر ٢٠٠٦ کشته شد. بازیگر، نویسنده و کارگردانی است که کامل ترین اثرش بعد از مرگ وی اکران شد. آدرین تباری روس و یهودی داشت. نام اصلی اش آدرین لوین و زاده کوئینز نیویورک بود. از ١٠ سالگی وارد دنیای نمایش شد و خیلی زود توانست جایی برای خود دست و پا کند.
بعدها در دانشگاه بوستون به تحصیل در رشته تهیه کنندگی پرداخت، اما آن را نیمه کاره رها کرد. با بازی در نقش های کوچک در فیلم های هال هارتلی[حقیقت باورنکردنی و اعتماد] شروع به بازیگری نمود. در فیلم ها و سریال های متعددی بازی کرد و از ١٩٩٤ با ساختن فیلم کوتاه اسطوره محلی کارگردانی و نویسندگی را نیز آغاز نمود. اولین فیلم بلندش را با نام Sudden Manhattan در ١٩٩٧ ساخت. یک کمدی که خود نقش اصلی آن را ایفا می کرد.
فیلم با موفقیت نسبی روبرو شد، اما من ترا آنجا خواهم برد در ١٩٩٩ اولین جوایز را نصیب او کرد. این فیلم نیز یک کمدی عاشقانه بود و با وجود توفیق در این رشته میان این فیلم و سومین و آخرین فیلمش فاصله زمانی ٨ ساله ای پدید آمد.
پیشخدمت فیلمی کاملاً زنانه است. به معنای خوب آن البته، که توسط یک زن ساخته شده و حول محور روابط ناموفق زناشویی می چرخد. جنا از زندگی خود با ارل خسته شده، رفتار ارل را تحمل می کند و اتفاق هایی بزرگ و کوچک سبب می شود تا شهامت لازم را برای ترک او به دست آورد. در واقع تولد کودک، زایش دوباره جنا نیز هست.
او با به دست آوردن حس و قدرت مادری به رویای خود نیز-راه انداختن کسب و کاری برای خود بر اساس توانایی کم نظیرش در پختن شیرینی-جامه عمل می پوشاند. البته در پایان به هر دو مرد زندگیش نه می گوید و در آخرین پلان های فیلم او را می بینید که دست در دست دختر کوچکش شاد و سرخوش در جاده ای دور می شوند[یعنی تایید ضمنی نوعی زندگی بدون مردها که این روزها در حال رواج یافتن است و خانم ها بچه دار شدن بدون زندگی در کنار پدر بچه را ترجیح می دهند!].
جدا از دیدگاه افراطی پایانی فیلم، تماشای دیدن این کمدی عاشقانه را درباره زندگی آدم های طبقه متوسط آمریکایی- که از رویاپردازی خاص آن نیز عاری نیست- در قالب بلوغ روحی یک زن را توصیه می کنم. یک مثل آب برای شکلات آمریکایی در ستایش لذت پختن شیرینی و آشپزخانه به عنوان مکانی رهایی بخش!
امیر عزتی
منبع : موج نو


همچنین مشاهده کنید