جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

هند قدرت در حال ظهور


هند قدرت در حال ظهور
سخنرانی مدیر کل دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه که در همایش " روابط ایران و هند " به مناسبت تدوین برنامه‌های رشته مطالعات هند با حضور استادان مطالعات هند و هندشناسان در تالار حنانه دانشکده مطالعات جهان برگزار شد.
اصطلاحی در مباحث مربوط به روابط بین‌الملل و سیستم بین‌الملل مطرح می‌شود که هند یک قدرت در حال ظهور است. سئوالی که مطرح می‌شود این است که چرا این اصطلاح به هند نسبت داده می‌شود و این قدرت در حال ظهور چیست؟
ادبیات سیاسی که در کشورمان وجود دارد در قالب نظریه‌های سیاسی جریان دارد که سعی می‌کند جهان را از درون نظریه‌های روابط بین‌الملل نگاه کند. در حالی که ادبیات سیاسی که در دنیا در حال شکل گرفتن است تا حدودی این نظریه‌ها را کنار می‌گذارد و نگاه خود را در روابط بین‌الملل و سیستم بین‌الملل معطوف به معیارهای کمی و سلسله مراتب قدرت می‌کند در واقع این رویکردی است که در حال مطرح شدن است. بحثی که در اینجا مطرح می‌شود درباره سیستم بین‌المللی پس از جنگ سرد است که از چه شرایطی برخوردار می‌شود. بحث‌های مختلفی درباره نظام تک قطبی، چندقطبی و غیره مطرح است. به هر حال سیستم موجود در درون خودش به چالش کشیده است.
شاید مباحث مختلفی درباره جایگاه چین و هند در سال ۲۰۵۰ را شنیده باشید. در سال ۲۰۵۰ چه اتفاقی خواهد افتاد؟ چه ذهنیتی درباره این سال وجود دارد؟ چرا کارشناسان می‌گویند که چین در سال ۲۰۵۰ قدرت اقتصادی اول جهان می‌شود؟ چرا هند نیز سال ۲۰۵۰ را معیار پیشرفت خود قرار داده است؟
دانستن دلیل انتخاب این سال به عنوان یک معیار، بحث جدی است که در اینجا به آن اشاره خواهم کرد.
اگر ۴ مولفه جمعیت، انرژی، سرمایه و امنیت را به عنوان مولفه‌های اصلی تعیین کننده نظام بین‌الملل در حال تغییر در نظر بگیریم. معادله بین جمعیت، سرمایه، انرژی و امنیت در سال ۲۰۰۵ تعیین کننده جایگاه کشورها در نظام بین‌المللی خواهد بود. گفته می‌شود که جمعیت جهان در سال ۲۰۵۰ ویژگی مشخصی پیدا خواهد کرد. مهمترین ویژگی این است که جمعیت جهان به لحاظ کمی ثابت خواهد شد ولی به لحاظ کیفی در درون آن تحول اتفاق می‌افتد. یعنی اینکه جمعیت کشورها با درجه رشد نسبی که دارند تا سال ۲۰۵۰ این مقدار رشد در جهان متوقف می‌شود و جمعیت جهان به ۹ میلیارد نفر خواهد رسید. این جمعیت به نسبت شرایط فعلی از لحاظ مشارکت کننده، تولید و مصرف کننده متفاوت خواهد بود. جمعیت کشورهای پیشرفته پیر می‌شود و در مقابل کشورهایی که به لحاظ ثروت در وضعیت در حال توسعه قرار دارند جمعیت جوانی خواهند داشت. در چنین شرایطی کشورهای پیشرفته در سال ۲۰۵۰ نیازمند جمعیت کشورهای در حال توسعه خواهند بود.
هند در سال ۲۰۵۰ دارای جمعیتی خواهد بود که به طور جدی در اقتصاد جهان مشارکت کننده خواهد بود. در آن دوران جمعیت جوان و متخصص هند نیازمند کار است و جهان در آن سال نیازمند جمعیت هند خواهد بود.
این عامل جمعیت باعث می‌شود که جهان، هند را به عنوان یک قدرت در حال ظهور تلقی کند.
در بحث سرمایه گفته می‌شود که جهان در یک گردش معکوس سرمایه قرار خواهد گرفت برای اینکه کشورهای پیشرفته تولید جدیدی داشته باشند سرمایه به سمت کشورهای در حال توسعه حرکت خواهد کرد. در واقع برای اینکه سرمایه بخواهد ارزش افزوده داشته باشد باید در جایی هزینه شود که امکان کار برای آنان موجود باشد. این در حالی است که هند در سال ۲۰۵۰ از جمله کشورهایی خواهد بود که با حجم بالایی سرمایه‌پذیر است و نیز قادر خواهد بود که در سایر کشورهای جهان سرمایه‌گذاری کند. اکنون هند سالانه حدود ۲۰ میلیارد دلار سرمایه مستقیم خارجی را جذب می‌کند و به همان مقدار در بخش‌های ویژه در خارج از هند سرمایه‌گذاری کند.
از جمله این بخش‌های ویژه می‌توان به صنایع تولید فولاد جهان اشاره کرد. در واقع هند به سمت خرید صنایع فولاد جهان حرکت می‌ کند. اگر هند با همین رویه سالانه فقط ۲۰ میلیارد دلار در فولاد جهان سرمایه‌گذاری در سال ۲۰۵۰ این کشور دارای چه سرمایه‌ای خواهد بود؟
سئوال دیگری که مطرح می‌شود این است که آیا آینده در اختیار کشورهای صاحب انرژی و یا کشورهای مصرف کننده قرار خواهد گرفت؟
نظریه‌ای که اکنون وجود دارد این است که کشورهایی که انرژی بیشتری مصرف می کنند ولی انرژی به سرمایه اجتماعی تبدیل می‌شود این کشورها در مسیر رو به رشد قرار دارند. در حقیقت مصرف انرژی یکی از الگوهای پیشرفت و توسعه تلقی می‌شود به شرط اینکه مصرف انرژی برای رفاه و سرمایه اجتماعی مصرف شود.
در ذهنیت ما مصرف انرژی به معنی این است که گرما به دست آوریم ولی در هند شرایط برعکس است. اگر در جهان مصرف یک کیلو کالری برای رفاه اجتماعی به معنی یک درجه رفاه در مسیر تولید گرما باشد ولی در هند برای رفاه نیازمند سرما است. نکته جالب این است که برای تولید ۱درجه کالری سرما، به سه برابر انرژی گرمایی احتیاج است. به همین دلیل اگر هند بخواهد در مسیر توسعه و رفاه اجتماعی سرمایه‌گذاری کند به مراتب بیشتر از سایر کشورها به انرژی احتیاج خواهد داشت. با چنین شرایطی هند به سمت یک مصرف کننده بزرگ انرژی حرکت می‌کند و به همین دلیل مسیر انرژی از سمت غرب به سمت شرق حرکت خواهد کرد. این فرایند باعث خواهد شد تا توسعه و رشد در غرب کاهش پیدا کند و روند توسعه و رشد به سوی شرق منتقل شود. البته در مور چین نیز همین شرایط را می‌توان به شکل دیگری مورد بررسی قرار داد.
از ۴ مولفه سرمایه، جمعیت، انرژی یک مولفه امنیت باقی می‌ماند. اگر سرمایه رفاه اجتماعی و انرژی بخواهد مسیر خودش را طی کند با چالش به نام امنیت مواجه می‌شود. در واقع در این سیستم، امنیت باید توسط چه کسی تامین شود؟ برای اینکه حرکت سرمایه به سوی هند جریان داشته باشد چه کسی باید امنیت انرژی را تامین کند؟
اکنون اتفاقی در جهان در حال تحقق است که ادبیات آن در دانشگاه‌ها و رسانه‌ها بحث نمی‌شود. در واقع پرهزینه‌ترین بخش این روند مقوله امنیت است. آیا در چنین شرایطی هر کشور به صورت مستقل امنیت را تعریف می‌کند؟ تا چه اندازه هر کشور قادر است تا همه هزینه‌های تامین امنیت را پرداخت کند؟ آیا نظام بین‌الملل و سیستم بین‌الملل توان حفظ امنیت را دارد؟ آیا امنیت منطقه‌ای، امنیت لازم را برای کشورهای جهان تامین می‌کند؟
این بحث جدیدی است که در سیستم جهانی در حال اتفاق افتادن است و خیلی از کشورها به نوعی این موضوع را پذیرفته‌اند. در واقع آنها می‌‌گویند که اگر با آمریکا برای تامین امنیت کلی آنها به توافق دست پیدا کنند با چالش جدی دیگری مواجه نخواهند بود.
هندی‌ها از جمله کشورهایی هستند که تامین امنیت انرژی و سیستم بین‌المللی توسط آمریکا مخالفتی ندارند و حتی ظاهراً به این جمع‌بندی رسیده‌اند که در این زمینه با آمریکا مشارکت داشته باشند.
در واقع هند سیاست نهروئیسم را کنار گذاشته است و از سال ۱۹۹۱ آن را به سیاست مشارکت در سیستم بین‌المللی تبدیل کرده‌اند.
برای هند جنبش عدم تعهد مربوط به جهان دوقطبی می‌شد که می‌خواست از فضایی خارج از سلطه دو ابرقدرت فضایی را برای رشد و توسعه فراهم کند ولی اکنون مساله اصلی آنها این است که برای اینکه به اهداف خودشان در سال ۲۰۵۰ دست پیدا کنند امنیت را نمی‌توانند از طریق هزینه کردن منابع ملی به دست آورند. در واقع آنها معتقدند که از طریق امنیت منطقه‌ای و دسته جمعی نیز امنیت مورد نظر آنها تامین نخواهد شد و تنها این امنیت از طریق مشارکت در یک ائتلاف جهانی محقق می‌شود.
اگر تحولاتی که از سال ۱۹۹۱در سیستم هند و عرصه جهانی اتفاق افتاد را بررسی کنیم متوجه می‌شویم که هندی‌ها برای یک فرایند پس از جهان دو قطبی برنامه‌ریزی کرده‌اند و آینده کشورشان را در همین مسیر نگاه می‌کنند.
البته هندی‌ها در مباحث مربوط به آمریکا، یکی از منتقدان اصلی سیاست‌های این کشور محسوب می‌شوند به عنوان نمونه وقتی که آقای احمدی‌نژاد می‌خواست به هند سفری داشته باشد سخنگوی وزارت امور خارجه اعلام کرد که امیدواریم که مقامات هندی،‌ ایران را به تعلیق فعالیت هسته‌ای دعوت کنند. ولی وزارت امور خارجه هند به صراحت اعلام کرد که لازم نیست آمریکا ما را راهنمایی کند. ما منافع خودمان را بهتر تشخیص می‌دهیم و مسائل مربوط به فعالیت هسته‌ای ایران در صلاحیت سازمان انرژی هسته‌ای است. البته این موضع وزارت امور خارجه هند با برخوردهایی که در آژانس داشته‌اند بسیار متفاوت است و حتی سیاست‌های متعارضی از آنها مشاهده می‌شود ولی سیاست‌های هند را می‌توان در یک ظرف کلان مورد تحلیل قرار داد.
هندی‌ها در خیلی از موارد از جمله درباره همسایه‌های این کشور با مواضع آمریکا مخالف هستند و سیاست آمریکا را در زمینه قدرت سیاسی برتر در نظم جهانی به نقد می‌کشند و معتقد هستند که باید در تصمیم‌های سیاسی جهانی مشارکت داشته باشند ولی هندی‌ها در یک بحث کلان در مورد امنیت جهانی به این جمع‌بندی رسیده‌اند که امنیت جهانی صرفا از یک نوع مشارکت در فرایند قدرت برتر امکان‌پذیر است بنابراین با چنین شرایطی هندی‌ها وارد چالش با قدرت برتر جهانی نمی‌‌شوند و از طریق مشارکت با قدرت برتر جهانی به دنبال تجزیه و تحلیل جایگاه خودشان هستند ولی نقدهایی به سیاست آمریکا دارند. به عنوان نمونه در موضوعات منطقه‌ای بحث‌های جدی با آمریکا دارند هر چند که سیاست آنها یک سیاست فرصت‌طلبانه نیست بلکه یک سیاست طراحی شده با توجه به برنامه سی ساله‌ای است که دنبال می‌کنند تا همانند چینی‌ها کشورشان به یک رشد دو رقمی دست پیدا کند.
هندی‌ها می‌گویند از سال ۱۸۵۰ تا ۱۹۹۵ یعنی در طول یکصد سال، رشد اقتصادی یک درصدی داشته‌اند و از سال ۱۹۵۰تا سال ۱۹۸۰ با وجود حاکمیت نهروئیسم دارای رشد اقتصادی سه درصد بودند. از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ به رشد اقتصادی ۵ درصد رسیدند و پس از آن دوران، هند توانست به یک جهش رشد اقتصادی ۹ درصدی دست پیدا کند و اکنون مقامات هندی اعلام می‌کنند که قادر به رسیدن رشد اقتصادی ۲ رقمی هستند. به این ترتیب هند در آسیا، همپای چین به یک رشد اقتصادی ویژه‌ایی دست پیدا می‌کند. نکته جالب این است که هر دو کشور با پرهیز از تنازع با قدرت جهانی،فضای مورد نظر خودشان را طراحی می‌کنند و آمریکا نیز این سیاست را حمایت می‌کند.
آمریکایی‌ها می‌گویند که اگر فضای اقتصادی مناسب را در اختیار هند و چین قرار ندهیم آنها برای اینکه رشد خودشان را تضمین کنند به سمت فعالیت نظامی روی خواهند آورد و آمریکا نیز نمی‌خواهد اجازه دهد که این کشورها تبدیل به قدرت نظامی شوند. بخصوص اینکه آسیا قدرت برتر جهان در قرن ۲۱ خواهد بود و حرکت قدرت از سوی اروپا به سمت آسیا اتفاق افتاده است. آسیا جهان جدیدی است که در مسیر رشد اقتصادی و جمعیت قرار دارد و به دنبال بازیابی هویت خویش است. بنابراین در این چارچوب قدرت اصلی آسیا کشورهای چین و هند خواهند بود که شرکای جدید هژمونی جهان محسوب می‌شوند.
اکنون هر سال حدود ۵ هزار مهندس هندی در خلیج‌فارس کار می‌‌کنند و حدود ۳۴ میلیارد دلار درآمد ارزی این کشور از مسیر صادرات نیروهای خدمات در خارج از کشور است. تصویری که هندی‌ها مطرح می‌کنند این است که تفاوت آن ها با چینی‌ها در کارگر و نیروهای خدماتی حرفه‌مند است ولی رشد اقتصادی چین از طریق کارگران کشاورزی است که وارد بخش صنعت می‌شوند و پس از ورود دچار یک نوع خلاء هستند. بنابراین چینی‌ها مجبور می‌شوند تا اقتصاد شهری صنعتی را جدا از اقتصاد روستایی در نظر بگیرند. بنابراین رشد اقتصادی صنعت چین در جایی متوقف خواهد شد. هندی‌ها برعکس در بخش کشاورزی به یک وضعیت خودکفایی رسیده‌اند و لشکر حرفه‌مندی را وارد دنیا می‌کنند. در یک نظم جدید جهانی برای دنیا هم مهم نیست که مهندس هندی در اروپا کار کند. برای جهان فقط این مهم است که معیارهایی موجود نادیده گرفته نشود. به نحوی که اکنون سیستم اپراتور شهری لندن در هند پاسخ داده می‌شود یعنی وقتی در لندن کسی ۱۱۸ را می‌گیرد در هند شماره تلفن‌ها اعلام می‌شود.
هند با نوعی سرمایه‌گذاری برروی منابع انسانی برای نظام جهانی آینده لشکری از کارمندان و مهندسان را آماده می‌کند که می‌توانند نقش‌هایی را در آینده جهان برعهده گیرند وقتی گفته می‌شود هند روز به روز قدرتمند‌تر می‌شود این موضوع مربوط به دوری و یا نزدیکی با آمریکا نیست بلکه مربوط به سرمایه‌گذاری‌هایی است که در حال انجام دادن است. این تفسیری است که نشان می‌دهد که چرا از هند به عنوان قدرت در حال ظهور یاد می‌شود.
دکتر سید رسول موسوی، مدیر کل دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه
گزارشگر: محمد رضا نظری
منبع : ایراس


همچنین مشاهده کنید