چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

عبور از سازمان؛ زندگی‌ مجاهد شهید، مجید شریف واقفی


عبور از سازمان؛ زندگی‌ مجاهد شهید، مجید شریف واقفی
ایران در دهه پنجاه شمسی با مشکلات عدیده‌ای روبرو بود (از جمله فشار ایالات متحده آمریکا برای ایجاد تغییرات اجتماعی در کشورهای وابسته به غرب به منظور جلوگیری از بروز جنبش‌های کمونیستی). از این رو شاه (محمدرضا پهلوی) به ناچار سیاست توسعه اجتماعی خود را تحت عنوان «اصلاحات ارضی وانقلاب سفید (شاه و ملت) به اجراء در آورد. از بعد سیاسی نیروهای مخالف حکومت نیز وارد عرصه فعالیت شدند. در نتیجه این نوسازی قشر جدید یعنی کارگران صنعتی ایجاد شد که روستائیان بسیاری را به حواشی شهرها کشانید و موقعیت اجتماعی گروه‌های سنتی نیز متزلزل شد. گروه‌های سنتی در صدد تحکیم موقعیت خود بر آمدند و پیامد آن گروه‌ها و اقشار نوظهور با افکار جدید وارد عرصه سیاسی شدند. پس از بروز قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، نیروهای مخالف حکومت سرکوب، زندانی ، تبعید و ... شدند. نیروهای مخالف رژیم برای تغییر وضع وجود وارد مبارزه مسلحانه شدند. از اوسط دهه چهل شهرهای بزرگ بخصوص و در رأس آن دانشگاه‌ها عرصه دو جریان فکری و ایدئولوژیک یعنی اسلام و مارکسیست شدند. در نتیجه در دهه پنجاه جنبش‌های چریکی در ایران از جمله چریکهای فدایی خلق، مجاهدان ( اسلامی و مارکسیست)، گروه‌های کوچک اسلامی ( مانند ابوذر) ، حزب توده شروع به فعالیت نمودند.
از جمله سازمان چریکی در ایران سازمان مجاهدین خلق می‌باشد. این سازمان در سال ۱۳۴۴ بوسیله برخی از اعضای جناح مذهبی جبهه ملی و نهضت آزادی پی‌ریزی شد. علی‌اصغر بدیع‌زادگان ، محمد حنیف‌نژاد ، سعید محسن ، محمد (محمود) عسگری‌زاده ، عبدالرسول مشکین‌فام ، احمد رضائی ... بنیان‌گذاران اصلی این سازمان بودند، با گسترش تدریجی این هسته به شهرهای اصفهان ، تبریز ، شیراز ... فعالیت مجاهدین بازتاب وسیعتری بخود گرفت. اعضای این سازمان از روشنفکران و دانشجویان جوان بودند اما غالبا از خانواده‌های شیعی اما با پایگاه‌های متفاوتی بودند. اعضای سازمان مجاهدین غالبا از میان دانشجویان دانشکده فنی ، کشاورزی ، پلی‌تکنیک تهران و صنعتی آریامهر . عضوگیری می‌شدند. هدف آنها خاتمه وابستگی به غرب و ایجاد نظام بی‌طبقه توحیدی بود.
مجید شریف‌واقفی (۱۳۵۴-۱۳۲۷) از جمله دانشجویان دانشگاه صنعتی آریامهر بود که به سازمان مجاهدین پیوست. وی که در شهر اصفهان نشو و نما یافته بود از ابتدا با جریانات مبارزاتی در شهر اصفهان روبرو بود. اصفهان در دهه‌های ۱۳۵۰-۱۳۳۰ از شهرهای مبارزتای ـ سیاسی و مذهبی بود که علیرغم اختلاف دو جناج مذهبی (یکی به رهبری حاج آقا رحیم ارباب و دیگر به رهبری شمس اردکانی ، ابطحی و شمس‌آبادی) بسیاری از روشنفکران و روحانیان در رأس رهبری کانون‌های مبارزاتی قرار گرفتند. گذشته از کانون‌ها و مجامع مبارزاتی ، انجمن‌های مختلف مانند انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان ، انجمن اسلامی پزشکان ،‌مساجد ، مدارس ،‌نشریات و جراید و ... از مراکز مبارزاتی شهر اصفهان بودند. این کانون‌های مبارزاتی به تدریج با سایر انجمن‌های اسلامی کشور مثل تهران و مشهد مرتبط شدند. از جمله مدارس مبارزاتی اصفهان دبیرستان هاتف و صارمیه و صائب بودند. که اعضای آن از طریق انجمن‌ اسلامی دانش‌آموزان با فعالیت‌های مبارزاتی ـ سیاسی آشنا می‌شدند.
مجید شریف‌واقفی در طول دوران تحصیلی خود در اصفهان بسر برد او که عضو انجمن اسلامی دانش‌آموزان دبیرستان صارمیه بود و در جریان قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲ جزو کفن‌پوشان پشتیبان امام خمینی (ره) قرار گرفت. بعد از اتمام تحصیلات دبیرستان وی در سال ۱۳۴۵ ه.ش در رشته مهندسی برق دانشکده صنعتی (آریامهر) شریف پذیرفته شد. وی در این دوران فعالیت‌های مبارزاتی خود را در سطح فزاینده‌تری گسترش داد. و سپس در سال ۱۳۴۷ به عضویت سازمان مجاهدین خلق در آمد. وی در این زمان به این نتیجه رسیده بود که در جهت مبارزه با رژیم پهلوی می‌بایستی به مبارزه مسلحانه دست بزند.
وی پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه مدتی از خدمت نظام خود را به عنوان در شرکت برق منطقه‌ فارابی تهران مشغول گذراند. به تدریج مجید شریف واقفی تا سال ۱۳۵۰ دررأس شاخه کارگری سازمان مجاهدین قرار گرفت. همزمان با برگزار یجشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در شیراز ، مجاهدین تصمیم به ایجاد چندین برنامه انفجاری گرفتند، امرالله دلفانی از اعضای حزب توده که در سازمان مجاهدین نفوذ کرده بود و در نهان با ساواک همکاری داشت برنامه با کمک اسلحه‌هایی که ساواک در اختیار او گذاشته بود برنامه یک انفجار را ترتیب می‌دهد و در ضمن ساواک را در جریان این برنامه قرار می‌دهد. در نتیجه با دستگیری ۱۲ تن از اعضای اصلی سازمان و اعلام آنها ،‌ بسیاری از مجاهدین دستگیر شدند و برخی از خانه‌های تیمی لو رفت. رهبران بعدی سازمان مجاهدین در این ضربه کاری بنام «تازیانه تکامل » یاد می‌کردند. درست در همین زمان نیز نام مجید به همراه بخری دیگر لو رفته بود مأمورین ساواک برای دستگیری وی اداره برق منطقه فارابی مراجعه کردند در آن زمان رییس شرکت به مأموریتی رفته بود و مجید را به جای خود قرار داده بود . از این رو مأمورین ساواک بدون اطلاع از این موضوع وارد اتاق رییس اداره شدند تا بوسیله او «مجید» را شناسایی کنند در نتیجه از خود مجید سراغ او را می‌گیرند وی که متوجه موضوع شده بود در کمال آرامش به بهانه صدا کردن مجید از اتاق خارج شده و با موتور سیکلتی خود را به دانشاگه صنعتی رسانده و دوستان مجاهد خود را از این قضیه مطلع می‌نماید. بدین ترتیب مجید زندگی مخفی خود را آغاز می‌کند.
مدتی بعد که مجید در رأس یکی از شاخه‌های اصلی سازمان (شاخه کارگری و سپس مذهبی) قرار می‌گیرد مسئولیت‌هایی را نیز در راه مبارزات خود عهده‌دار شد و از جمله وی مسئولیت امور امنیتی سازمان مجاهدین، و مسئولیت گروه الکترونیکی که طی آن فرستنده‌های ساواک را کنترل می‌کرد، و نیز مسئولیت ارتباط با اعضای مجاهد خارج از ایران را عهده‌دار شد. او توانسته بود گیرنده‌هایی بسازد که از طریق آن موج بی‌سیم‌های ساواک را ردیابی کند. بدین ترتیب مجاهدین قادر بودند افراد و یا اکیپ‌ها و خانه‌های تیمی لو رفته را قبل از هر گرونه اقدامی از سوی ساواک مطلع نمایند. از این رو کار دستگیری مجاهدین برای ساواک بسیار دشوار بود.
در این زمان تقی شهرام از اعضای سازمان که مدتی در زندان ساری بسر می‌برد به صحنه سیاسی وارد شد او در زندان پس از مطالعات در زمینه مرام مارکسیستی به این مرام گرایش پیدا کرده بود. او به سرعت مدارج ترقی خود را طی نمود و در رأس شاخه سیاسی سازمان قرار گرفت. و توانست بهرام آرام رهبر شاخه نظامی سازمان و بسیاری از مجاهدین را با خود همسو سازد . او سرانجام این موضوع را مطرح نمودک ه «ایدئولوژی مذهبی پاسخگوی نیازهای انسان در راه مبارزه نیست» بدین ترتیب از تغییر ایدئولوژی سازمان صحبت به میان آمد او اعتقاد داشت که ضربه سال ۵۰ ناشیاز ایدئولوژی و مذهب بوده است. او معتقد بود که پذیرفتن این ایدئولوژی الزامی است و مخالفان این نظریه‌دارای خصلت‌های بورژوازی هستند. پس بایستی با فشار بر روی آنها این خصلت بورژوازی را اصلاح نمود.
با این وجود در سال ۱۳۵۱ شریف واقفی در آستانه سفر نیکسون در چند طرح انفجاری شرکت داشت مرگ ژنرال پردیس آمریکایی، طرح ترور شاه ، ترور دو مستشار آمریکایی، رییس پلیس تهران ، بمب"ذاری در آرامگاه رضا شاه ،‌دفاتر ... ، شل ، بریتیش پترولیوم ، هواپیمایی بی.او.دی در انگلیس و زدن ۶ بانک از اقدامات وی و سایر مجاهدان بود.
در کنار زندگی مخفی با یکی از زنان مارکسیست شده سازمان بنام لیلا زمردیان ازدواج نمود. شریف واقفی که به سرعت متوجه شد گرایشات مارکسیستی در میان بیشتر اعضای سازمان پذیرفته شده است به فکر جدائی بخش مذهبی سازمان افتاد او با همکاری اعضای مذهبی از جمله مرتضی صمدیه لباف شروع به جذب افراد مذهبی نمود. شهرام و آرام به تدریج مسئولیت‌های شریف واقفی را از او سلب کردند، همچنین او را خلع سلاح کرده و در نهایت در سال ۱۳۵۳ شاخه کارگری سازمان به رهبری شریف واقفی را منحل نمودند. شهرام به دنبال اصلاح خصلت‌های خرده بورژوازی مجید را وادار نمود که در یک کارخانه به کارگری مشغول شود.
اصرار شریف واقفی در عقاید خود و انتشار جزوه سبز «که محصول جریان انحرافی «اپورتونیستی» سازمان بود منتشر گردید و به سرعت جایگزین جزوات مذهبی در میان اعضای سازمان شد. مجید ابتدا به نقد و بررسی «جزوه سبز» پرداخت. مجاهدان دومنی جوزه انحرافی خود تحت عنوان «پرچم مبارزه ـ ایدئولوژی را برافراشته‌ایم» منتشر نمودند. اعتراض شریف واقفی به این موضوع و عدم توجه مارکسیست‌ها باعث شد تا وی به همراه مرتضی صمدیه لباف نه تنها به جمع اعضای مذهبی سازمان پرداخته بلکه سعی کرد بخشی از امکانات مالی تسلیحاتی سازمان را به نفع جناح مذهبی پنهان نماید.
سرانجام بدین موضوع ختم شد که وی از سوی سازمان «خائن شماره ۱ و مرتضی صمدیه لباف خائن شماره ۲ قلمداد شوند» آنها به زعم رهبران مارکسیستی سازمان پس از چهار ماه توطئه علیه سازمان به اعدام محکوم شدند. سرانجام طرح ترور شریف واقفی و صمدیه لباف به اجرا در آمد. طرح اجرای ترور شریف واقفی بر عهده وحید افراخته گذارده شد، آخرین قرار با شریف واقفی توسط همسر مارکسیست او «لیلا زمردیان» گذارده شد ترور او به وسیله حسین سیاه کلاه و وحید افراخته صورت گرفت. بعد از انتقال جسد وی به بیابان‌های اطراف مسگرآباد ، محسن خاموشی به سوزاندن جسد پرداخت، شریف واقفی در روز ۱۶ اردیبهشت ۱۳۵۴ به شهادت رسید. مرتضی صمدیه لباف نیز همان روز ترور شد وی در این جریان با گلوله زخمی شد اما به چنگ پلیس و ساواک افتاد و سرانجام در همان سال اعدام گردید. کشف ترور شریف واقفی از سوی ساواک به دستگیری ۴۰۰ نفر از مجاهدان از جمله وحید افراخته و محسن خاموشی منجر شد ساواک از اختلاف مجاهدان مارکسیست و اسلامی به نفع خود استفاده کرد چرا که به ایجاد تفرقه بیشتر در میان مجاهدان دست زد.
ساواک همچنین سعی نمود ضمن معرفی اعضای سازمان مجاهدین به عنوان قاتلان مجید ، از خانواده شریف واقفی ضمن یک مصاحبه تلویزیونی برای تشکر از رژیم شاه استفاده کند و این خانواده را در خدمت خود گرفته و نیز بتواند سایر اعضای مجاهد را دستگیر کند. سرانجام خانواده شریف واقفی حاضر به انجام این مصاحبه تلفنی نشدند. به هر صورت این موضوع شهادت مجید برای خانواه ‌اش قطعی نمود. اما خانواده وی به انحاء‌ مختلف تا پیروزی انقلاب اسلامی از سوی ساواک مورد اذیت و آزار قرار می‌گرفتند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سازمان مجاهدین بار دیگر اعلام موجودیت کردند و سعی در جذب خانواده شریف واقفی نمودند. آنها با صدور بیانیه‌ای در سال ۱۳۵۷ عملکرد گذشته سازمان و جریان اپورتونیستی را محکوم نموده و مرز خود را با مارکسیست‌ها مشخص نمودند. در سال ۱۳۵۸ اعضای سازمان درصدد برگزاری مراسم بزرگداشت شریف واقفی برآمده و ا زخواهر و برادر وی خواستند که در مراسم سالگرد وی یادداشتی که آنها ترتیب داده‌اند قرائت شود. که این موضوع با مخالفت خانواده وی روبرو شد و آنها به قرائت مقاله‌ای که خود تهیه کرده بودند در دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه تهران اقدام نمودند.
در سال ۱۳۵۸ تقی شهرام دستگیر شده وی علاوه بر ترور شریف واقفی و صدور فرمان ترور صمدیه لباف ، محمد یقینی ، علی میرزا جعفر علاف، فرهاد صبا ، جواد سعیدی ، فاطمه فرتوک زاده و ... به ایجاد تغییر ایدئولوژی در سازمان متهم بود. شهرام در دادگاه انقلاب محاکمه شد. با ارسال شکایت خانواده شریف واقفی علیه شهرام به دادگاه انقلاب تهران ، اعضای جدید سازمان تلاش کردند که با واسطه قرار دادن افراد مختلف مثل مادر رضائی‌ها [احمد ، رضا ، صدیقه (از اعضای سازمان که به قتل رسیده بودند)] برای شهرام رضایت بگیرند. عدم رضایت خانواده شریف واقفی و ..... منجر به اعدام شهرام در روز ۲ مرداد ۱۳۵۹ گردید.
پژوهشگر: شهرزاد ساسان‌پور
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی


همچنین مشاهده کنید