چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


همچون یک عاشقانه آرام ...


همچون یک عاشقانه آرام ...
نادر ابراهیمی پس از تحمل بیش از هشت سال بیماری، روز پنج شنبه، ۱۶ خردادماه، از دنیا رفت.
این نویسنده و فیلمساز پیشکسوت به دلیل عوارض ناشی از تومور مغزی که از اسفند سال ۷۸، او را رنج می داد و توان نوشتن را از او گرفته بود، حدود ساعت ۱۵ روز پنج شنبه در سن ۷۲سالگی در منزلش درگذشت.
پیکر این هنرمند، به گفته خانواده اش، ساعت ۹ صبح روز دوشنبه، ۲۰ خردادماه، از خانه هنرمندان ایران تشییع می شود و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) آرام می گیرد.
نادر ابراهیمی متولد ۱۴ فروردین ماه سال ۱۳۱۵ در تهران بود. علاوه بر نگارش کتابهای داستانی زیادی برای بزرگسالان و کودکان و نوجوانان، چندین کتاب پژوهشی، نمایشنامه و فیلمنامه، چندین فیلم مستند و سینمایی و همچنین دو مجموعه تلویزیونی را نوشته و کارگردانی کرده، و آهنگها و ترانه هایی برای آنها ساخته است.او فعالیت حرفه ای خود را در زمینه ادبیات کودکان، با تأسیس مؤسسه همگام با کودکان و نوجوانان با همکاری همسرش در آن مؤسسه متمرکز کرد.
ابراهیمی در زمینه ادبیات کودکان، جایزه نخست براتیسلاوا، جایزه نخست تعلیم و تربیت یونسکو، جایزه کتاب برگزیده سال ایران و چندین جایزه دیگر را هم دریافت کرده است. او همچنین عنوان نویسنده برگزیده ادبیات داستانی ۲۰ سال بعد از انقلاب را به خاطر داستان بلند و هفت جلدی «آتش بدون دود» به دست آورده است.از آثار این نویسنده به «یک عاشقانه آرام»، «بار دیگر شهری که دوست می داشتم»، «چهل نامه کوتاه به همسرم»، «آتش بدون دود»، «خانه ای برای شب»، «افسانه باران»، «در سرزمین کوچک من» (منتخب آثار)، «مکانهای عمومی»، «غزل داستانهای سال بد»، «ابن مشاغل» و «ابوالمشاغل» (زندگینامه)، «مردی در تبعید ابدی» (بر اساس زندگی ملاصدرا» و «دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد» (داستان بلند سه جلدی، بر اساس زندگی امام خمینی (ره) » می توان اشاره کرد.انتشار پنج جلد «بر جاده های آبی سرخ» (بر اساس زندگی میرمهنای دغابی) نیز سال گذشته به سرانجام رسید.
● شناخت نامه نادر ابراهیمی به قلم همسرش
فرزانه منصوری در شناخت نامه این نویسنده که سال ۸۱ نوشته، آورده است: «نادر ابراهیمی در ]چهاردهم [فروردین ماه سال ۱۳۱۵ در تهران به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی را در این شهر گذراند و پس از گرفتن دیپلم ادبی از دبیرستان دارالفنون، به دانشکده حقوق وارد شد. اما این دانشکده را پس از دو سال رها کرد و سپس در رشته زبان و ادبیات انگلیسی به درجه لیسانس رسید.
او از۱۳ سالگی به یک سازمان سیاسی پیوست که بارها دستگیری، بازجویی و زندان رفتن را برایش در پی داشت.
ارایه فهرست کاملی از شغلهای ابراهیمی، کار دشواری است. او خود در دو کتاب «ابن مشغله» و «ابوالمشاغل» ضمن شرح وقایع زندگی، به فعالیتهای گوناگون خود نیز پرداخته است. از جمله شغلهای او بوده است: کمک کارگری تعمیرگاه سیار در ترکمن صحرا، کارگری چاپخانه، حسابداری و تحویلداری
● بیانیه انجمن نویسندگان کودک و نوجوان برای درگذشت نادر ابراهیمی
انجمن نویسندگان کودک و نوجوان برای درگذشت نادر ابراهیمی بیانیه ای منتشر کرد.در این بیانیه آمده است: نادر ابراهیمی - نویسنده نامی و از پیشکسوتان ادبیات کودک ایران - چشم از جهان فروبست و به دیار باقی شتافت. وی نقشی بارز در ادبیات نوین کودکان ایران،چه در قلمرو ادبیات خلاقه و چه در قلمرو آثار نظری، داشت. انجمن نویسندگان کودک و نوجوان این ضایعه را در درجه اول به خانواده وی، بویژه به همسر و همکار دلسوزش سرکار خانم فرزانه منصوری و سپس به کلیه اهالی فرهنگ و ادب و همه همکاران ادبیات کودکان و نوجوانان تسلیت می گوید. برای آن عزیز از دست رفته اجر فراوان و برای بازماندگان صبر بی کران آرزو می کنیم.
● علی کاشفی: نادر ابراهیمی به نحو غیرقابل باوری تحت تأثیر امام (ره) بود
نادر ابراهیمی تا حدی تحت تأثیر امام خمینی بود که کتابی را با عنوان «سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد» شامل تصورات و تجربیات شخصی خودش از دیدار با امام نوشت.
علی کاشفی خوانساری - نویسنده کودک و نوجوان - در گفتگو با مهر، با اشاره به آشنایی اش با نادر ابراهیمی از طریق برنامه تلویزیونی «سفرهای دور و دراز هامی و کامی در وطن» گفت: آن زمان من کودکی خردسال بودم و عمده آشنایی ام با او از طریق خواندن کتابهایش حاصل می شد. پس از آن در سال ۷۳ به کارگاه دفتر ادبیات ایثار بنیاد جانبازان - کارگاهی که مؤسس آن مجتبی رحماندوست بود -رفتم.
این کارگاه جلسات منظمی داشت که برای جانبازان و معرفی آنان در حوزه ادبیات در نظر گرفته شده بود که در این جلسات نویسندگانی نظیر نادر ابراهیمی، جواد جزینی، ناصر ایرانی، قاسمعلی فراست و محمود جوانبخت حضور داشتند.
وی در ادامه افزود: اما آشنایی اصلی من با نادر ابراهیمی به سال ۷۴ در حوزه هنری برمی گردد که در واحد ادبیات و در کارهای تحقیقی نظیر «عناصر داستان» و «صوفیانه ها و عارفانه ها» - یک جلد آن بیشتر منتشر نشد - همکاری داشتیم.
کاشفی خوانساری درباره دیگر همکاریهای خود با ابراهیمی توضیح داد: برنامه ریزیهایی در زمینه تولید کتابهای صوتی انجام شده بود که قرار بود در شرکت »صدا» - که به پیشنهاد حجة الاسلام زم تشکیل شد - منتشر شود. البته تنها دو اثر به نام «بهداشت و سلامتی» و «تاریخ ایران» منتشر شد و خیلی زود به فعالیت خود پایان داد.وی درباره ویژگیها و خصیصه های ابراهیمی گفت: وی بسیار جدی و پرشور بود، به شکل بسیار صادقانه ای به بچه ها و کودکان عشق می ورزید و به نحو غیرقابل باوری تحت تأثیر امام(ره) بود. ابراهیمی به نسل نویسندگان انقلاب هم بسیار خوشبین بود.
● جمال میرصادقی: نویسنده ای به پرنویسی نادر ابراهیمی نداریم
جمال میرصادقی گفت: نادر ابراهیمی نویسنده پرنویسی بود؛ پرنویس به معنای واقعی کلمه.این داستان نویس پیشکسوت در پی درگذشت نادر ابراهیمی متذکر شد: از جنبه پرنویسی، گمان نمی کنم نویسنده دیگری در ایران با ابراهیمی برابری کند. غیر از داستانهایی که دارد، در زمینه داستان کوتاه، کتاب نقد و تحلیل کودک، تصویر پردازی کتاب کودک، ابزار داستان نویسی، شرح حال خود و ترجمه نمایشنامه هم آثاری را منتشر کرده است. او نویسنده ای تجربه گراست و در زمینه های مختلف ادبیات داستانی نیز طبع خود را آزموده است.وی همچنین عنوان کرد: ابراهیمی، هم در زمینه معنا و ساختار و محتوا و شکل داستان و هم در زمینه آفریدن انواع داستان تجربه دارد؛ اما به جز چند مورد استثنایی، به پختگی و کمال نسبی نمی رسد؛ زیرا اغلب از سیر منطقی معنایی و شکل ساختاری بی نقص و ایرادی برخوردار نیست. او داستان نویسی واقع گرا بوده و طرحهایش، جز موارد استثنایی، کمتر بی عیب و ایراد است.
میرصادقی معتقد است: ابراهیمی از بعضی از آثارش به نام داستان و بعضی به نام قصه نامه یاد می کند؛ بدون این که وجوه تمایز این دو گونه کار را بداند. او افزود: در مجموعه داستان های «خانه ای برای شب»، «آرش در قلمرو تردید»، «مصابا و رؤیای گاجرات» و «افسانه باران» بیشتر داستانهای تمثیلی و نمادین گرد آمده است که با بهره گیری از داستانهای ایرانی به خوبی روایت می شود.
میرصادقی تصریح کرد: سه خصوصیت خرق عادت، پیرنگ ضعیف و کلی گرایی در بعضی از داستانهای ابراهیمی وجود دارد. او همچنین درباره نثر داستانهای نادر ابراهیمی گفت: نثر ابراهیمی، نثری حساب شده و تقریباً بی عیب و ایراد و به مقتضای گفتار و نوشتار است. همچنین گاهی از جملات قصار بهره می گیرد و نثرش از نثر محمد حجازی - نویسنده دهه ۲۰ - بی بهره نیست.
● عبدالعلی دستغیب: نادر ابراهیمی در دهه ۴۰ فرم تازه ای در نوشتن پدید آورد
عبدالعلی دستغیب گفت: نادر ابراهیمی نویسنده ای بود که در دهه ۴۰ احساس کرد باید فرم و محتوای قدیمی داستان را عوض کند.این نویسنده و منتقد ادبی در پی درگذشت نادر ابراهیمی گفت: ابراهیمی از نویسندگانی بود که در دهه ۴۰ شروع به کار کرد؛ یعنی دوره ای که نویسندگانی مانند صادق هدایت، بزرگ علوی، صادق چوبک و کمی بعدتر جلال آل احمد و سیمین دانشور کارهای خوبی در زمینه داستان نویسی ارائه داده بودند.او در ادامه افزود: در دهه ۴۰، هم در شعر و هم در قصه کوششهایی به عمل آمد که فرم و محتوای داستان نویسی را عوض کنند. کم کم نویسندگان ما با آثار ژان پل سارتر، آلبر کامو، ویلیام فاکنر و ارنست همینگوی آشنا شده بودند و احساس می کردند فرم داستانهای محمدعلی جمالزاده، صادق هدایت و بزرگ علوی کمی قدیمی به نظر می رسد. یکی از نویسندگانی که این احساس را کرده بود و فرم تازه ای در نوشتن پدید آورد، ابراهیمی بود که به شکل داستانهای آمریکایی، داستان می نوشت.
دستغیب یادآور شد: در دهه ۴۰، چند نفر کوششهایی در تغییر فرم و محتوای داستانی به عمل آوردند، که از میان آنها، غلامحسین ساعدی، بهرام صادقی، جمال میرصادقی، احمد محمود، محمود دولت آبادی و نادر ابراهیمی شاخص ترند. ابراهیمی داستانهای کوتاهی نوشت و چاپ کرد، که حتی یکی از آنها که ماجرای حمله گرگی به یک ده است،مورد توجه نویسندگان قدیمی تر از جمله جلال آل احمد قرار گرفت.
او همچنین یادآور شد: در دهه ۴۰، ابراهیمی چند مجموعه داستان از جمله «مصابا و رؤیای گاجرات» و «انسان، جنایت و احتمال» نوشت، که در این داستانها از وقایع روزانه آن سالها الهام گرفته است. چند داستانی که ابراهیمی در دهه ۴۰ نوشت، تا حدودی تازگی داشت. بعد از آن، مدتی شروع به همکاری با تلویزیون کرد.
مدتی به ترکمن صحرا رفت و گزارشهایی تهیه کرد. رمان «آتش بدون دود» هم بعد به فیلم تبدیل شد. در این دوره شروع به کارهای سفارشی کرد و کارهای متفاوتی انجام داد، مانند: فیلمنامه نویسی، فیلم سازی، تحقیق در ادبیات معاصر و قدیم و همچنین مطالبی برای کودکان، مانند: سریال «سفرهای دور و دراز هامی و کامی» که درواقع قصد این برنامه بر آن بود که ببینند کودکان زمانی که زیر نظارت پدر و مادرشان نیستند، چگونه زندگی و عمل می کنند.
این منتقد تصریح کرد: به هرحال، نادر ابراهیمی در تمام زمینه ها وارد شد و سفارش قبول می کرد و کار نویسندگی او با کتاب «آتش بدون دود» تمام شد. او نویسنده ای بود که می بایست توجه خود را به قصه های کوتاه متمرکز می کرد؛ ولی متأسفانه به کارهای سفارشی و روزنامه نگاری پرداخت و دیگر نتوانست از نظر فرم و محتوا کار تازه ای انجام دهد؛ در حالی که بهرام صادقی در داستان کوتاه، فرم تازه ای به وجود آورد.
دستغیب تصریح کرد: دوره اول داستان نویسی ابراهیمی با رمان «آتش بدون دود» تمام می شود. اما دوره دوم نویسندگی او که در دهه ۶۰ شروع شد، تا زمانی که در بستر بیماری افتاد و قادر به نوشتن نبود، شاخصه ای ندارد. کارهایش تبلیغاتی، سفارشی و بدون ابداع هستند. درواقع، نادر ابراهیمی قصه نویس جوان در دوره دوم به یک نویسنده ژورنالیستی تبدیل شد.
● سیمین دانشور: نادر ابراهیمی ادبیات را به کودکان شناساند
سیمین دانشور گفت: کار بزرگ نادر ابراهیمی، معرفی و شناساندن ادبیات به کودکان بود.این داستان نویس پیشکسوت در پی درگذشت نادر ابراهیمی در گفتگو با ایسنا، متذکر شد: نادر ابراهیمی در معرفی ادبیات به کودکان این سرزمین کمک بسیاری کرد. کار بزرگ او، معرفی و شناساندن ادبیات به کودکان به وسیله قصه هایی که نوشته بود، است و این شناخت ادبیات برای کودکان بسیار ارزنده و قابل توجه است.
دانشور با اشاره به ارزش آثاری که نادر ابراهیمی در ادبیات بزرگسال خلق کرده است، ادامه داد: علاوه بر آثار او در زمینه ادبیات کودک، کارهایش در ادبیات بزرگسال نیز بسیار ارزنده است که بسیاری از آنها را دوست دارم.
● کمال تبریزی: «نادر ابراهیمی» کاشف راز پروانه ها بود
کمال تبریزی در پی درگذشت نادر ابراهیمی نویسنده و فیلمساز پیشکسوت، نوشتاری را در اختیار ایسنا گذاشت:
هوالباقی؛ آخرین باری که دیدمش همین چند سال پیش در خانه هنرمندان بود! خیره نگاهم می کرد! برایش لبخند زدم و دست تکان دادم؛ همسرش با مهربانی کنار گوشش زمزمه کرد: کمال تبریزی! برق چشمانش را احساس کردم و مطمئن شدم که هر دو داریم به یک لحظه در گذشته ای نسبتاً دور، فکر می کنیم! لحظه ای که برای ابد در ذهن من باقی مانده بود و او نیز این را می دانست! زیرا مملو از نام پروانه ها بود! لحظه ای که من و ابراهیم شاگردش بودیم و او این بار خواسته بود که با ما در سفرِگاه و بیگاهی که به مناطق جنگزده داشتیم؛ همسفر شود تا بعدها کتاب با سرودخوانان جنگ در جبهه نام و ننگ را بنویسد و یاد پروانه ها را زنده کند! پروانه ها کشف او در این سفر بودند! لحظه ای که راننده اتومبیل لندکروز با سرعت تمام در جاده های داغ جنوب جنگزده پیش می رفت؛خطاب به او عتاب کرد که: کجا می روی؟! با این سرعت! آرام باش! مقصد ما راه ماست! من و ابراهیم که همیشه تشنه جملات قصار معلم بودیم؛ و می دانستیم که آنها را لابلای حرفهایش می گنجاند تا نقاط عطف را به ما آموخته باشد؛ از تعبیر زیبایش لذت بردیم و راننده نیز تحت تأثیر نفوذ کلامش! بلافاصله و به میزان قابل توجهی سرعت اتومبیل را کاهش داد؛ به نحوی که اکنون آرام و باطمأنینه در حاشیه جاده پیش می رفتیم و درحالی که هرازگاهی صدای شلیک انواع گلوله ها شنیده می شد؛ معلم گفت: پروانه ها!..... و همه پروانه ها را دیدیم که چگونه تلاش می کنند تا از عرض جاده عبور کنند و خود را سالم به آن سوی جاده برسانند و به راهشان ادامه دهند! راننده سرعتش را کمتر کرد! و مراقب شد که پروانه ها بتوانند عبور کنند! معلم گفت: مقصد پروانه ها هم راهشان است! مهم این است که همیشه در راه باشی و در حرکت! توقف، لحظه مرگ پروانه هاست! گرچه، دیر یا زود، مرگ، حتمی است! اما برای پروانه ها مهم این است که همواره در راه و در حرکت باشند!
بعد از آن لحظه بود که در تمام طول سفر، دائم و به هر بهانه ای می گفتیم: پروانه ها! و مقصد ما راه ماست!... و آن روز، نگاه خیره اش در خانه هنرمندان، دوباره مرا به یاد پروانه ها انداخت !و بار دیگر با نگاهش، یادآوری کرد که، مقصد ما راه ماست!... لحظه ای که خبر رفتنش را شنیدم؛ با خودم گفتم: پروانه ای دیگر که مقصدش، راهش بود؛ متوقف شد! اما به قول خودش، مرگ، دیر یا زود، حتمی است! مهم این است که همواره در راه و در حرکت باشی! نادر ابراهیمی، کاشف راز پروانه ها بود...... روحش شاد.»
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید