پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

تامل در مواضع آیت الله یوسف صانعی در باب تبرج


تامل در مواضع آیت الله یوسف صانعی در باب تبرج
از جمله مسائلی که در حوزه مربوط به امور زنان، مورد توجه و تاکید دین اسلام قرار دارد، مسئله “پوشش و حجاب بانوان” است. اسلام به عنوان دینی جامع و کامل، احکام و ارزشهایی را متناسب با بینش خود، بر رفتار و آداب فردی و اجتماعی زنان، از جمله حجاب و پوشش آنها، حاکم کرده است. یکی از شرایطی که دین اسلام برای حضور زنان در اجتماع تعیین نموده، پرهیز از “تزیین و تبرج” است. چندی پیش حضرت آیت الله صانعی در مصاحبه با روزنامه اعتماد ملی، به بیان دیدگاه خویش درباره پوشش زنان و نوع حجاب آنها، پرداخته است.(۱) در بخشی از سخنان معظم له چنین آمده است: “در مورد پوشش زن، اسلام تنها به بیان برخی قواعد و اصول اکتفا کرده است، مانند آنکه زن باید
▪ اولا: پوششی داشته باشد که او را از نگاه آلوده حفظ نماید و به تعبیر شهید مطهری باعث مصونیت او شود.
▪ ثانیا: اجتماع نیز از فساد و تباهی مصون بماند که به نظر اینجانب، برای مرد نیز همین پوشش و به همین دلیل، لازم است.
▪ ثالثا: شخصیت و کرامت و حرمت زن حفظ شود که اگر دیده باشید افراد متشخص با هر فرهنگ و مذهبی و لو آنکه از لحاظ دینی، خود را آزاد می‌دانند، اما به‌دلیل آنکه برای خود شخصیت قائلند، با هر پوششی در اجتماع ظاهر نمی‌شوند، اما در خصوص نوع و شکل پوشش، افراد آزادند که هر چه می‌خواهند بپوشند و اسلام هیچ دخالتی در این بحث نکرده و به عرف جامعه و تشخیص مردم واگذار کرده است”. ایشان همچنین در مورد “معنای تبرج” و اینکه “آیا به پا کردن چکمه در زمستان برای زنان، در حکم تبرج است یا خیر؟” چنین فرمودند: “(به پا کردن چکمه) چه مانعی دارد؟ در زمستان چکمه می‌پوشند دیگر. در تابستان هم کلاه‌هایی سرشان می‌گذارند، برای اینکه در آفتاب اذیت نشوند. چه اشکال دارد؟ تبرج اصلا این حرف‌ها نیست. تبرج آرایشی است که ممکن است زنی بکند و نعوذ بالله بخواهد روسپی‌گری کند”. اینک چند نکته:
۱) واژه‌شناسی “تبرج”
پیش از داوری در خصوص صحت یا عدم صحت “معنای تبرج” از دیدگاه آیت الله صانعی، لازم است معنای لغوی این واژه مورد بررسی قرار گیرد.
ابن منظور در لسان العرب می‌نویسد: “التبرج: اظهار الزینه و ما یستدعی به شهوه الرجل؛ تبرج یعنی: آشکار نمودن زینت و هر چیزی که شهوت مرد را برانگیزد”.(۲)
خلیل بن احمد فراهیدی می‌گوید: “هنگامی که زن زیبایی گردن و صورت خویش را آشکار سازد، گفته می‌شود: تبرجت”.(۳)
ابن درید نیز، می‌گوید: “زمانی که زن، زیبایی‌های خویش را آشکار سازد، گفته می‌شود: تبرجت المراه”.(۴)
جوهری در صحاح اللغه، آورده است: “التبرج: اظهار المراه زینتها و محاسنها للرجال”(۵)، یعنی تبرج عبارت است از: آشکار نمودن زینت و زیبا‌یی‌ها از سوی زن، برای مردان. نظیر این معنا در تاج‌العروس نیز آمده است. زبیدی در تاج‌ العروس می‌گوید: “تبرجت المراه تبرجا: اظهرت زینتها و محاسنها للرجال”.(۶)
ابن فارس می‌نویسد: “تبرج از ریشه برج است که به معنای آشکار کردن زیبایی‌های زن توسط اوست”.(۷)
با توجه به معنای لغوی واژه “تبرج”، آنچه که در سخنان آیت الله صانعی در مورد معنای تبرج آمده است، صحیح و توجیه‌پذیر به نظر نمی‌رسد، چراکه ایشان تبرج را با “روسپی‌گری” مرتبط دانسته‌ و فرموده‌اند: “تبرج آرایشی است که ممکن است زنی بکند و نعوذبالله بخواهد روسپی‌گری کند”، و حال آنکه در هیچ منبع لغوی (همانگونه که اشاره شد)، معنای واژه تبرج همراه با “روسپی‌گری” ذکر نشده است.
۲) نهی از “تبرج” و خودآرایی در اجتماع
یکی از ویژگی‌های مهم زنان، میل به تبرج و خودنمایی است که به صورت غریزی و طبیعی در آنان وجود دارد. غریزه خودنمایی و خودآرایی مانند سایر غرایز آدمی، نیازمند قانونمندی و کنترل است؛ یعنی باید از افراط و تفریط در آن پرهیز شود، چراکه عدم کنترل این غریزه، چه از جانب افراط و چه از جانب تفریط، هم برای زن زیانبخش است و سلامتی او را به خطر می‌اندازد و هم در ایجاد زمینه‌های ناهنجاری در جامعه، تاثیر گذار خواهد بود. از این رو دین اسلام، در کنار توصیه زنان به خودآرایی (در محیط خانه و برای همسر)، به منظور پاک ماندن محیط اجتماعی و حفظ امنیت و کرامت انسانی زنان، به حجاب و پوشاندن زینت‌ها و زیبایی‌ها و عدم تبرج و جلوه‌گری در مقابل نامحرمان نیز، دستور داده است.
دستور الهی در مورد پرهیز از خودآرایی و خودنمایی بانوان در برابر مردان نامحرم، با تعابیر مختلفی در قرآن کریم آمده است، که بدان اشاره می‌نماییم.
خداوند در سوره مبارکه احزاب (آیات ۳۲ و ۳۳) می‌فرماید: “یا نساء النبی لستن کاحد من النساء ان اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض و قلن قولا معروفا * و قرن فی بیوتکن و لا تبرجن تبرج الجاهلیه الاولی”.
در مورد این آیه شریفه، توجه به چند نکته لازم است:
۱) در آغاز آیه، خداوند با خطاب به زنان پیامبر (ص) بیان می‌کند که زنان پیامبر اگر تقوا پیشه کنند، مقامشان از دیگر زنان بالاتر است و به دلیل همسری پیامبر، رعایت تقوا برای آنها مهم‌تر، ضروری‌تر و اثرگذارتر است. سپس به یکی از مصادیق تقوا اشاره نموده و به زنان پیامبر فرمان داده که از خضوع و نرمی در سخن گفتن با نامحرم خودداری کنند؛ چراکه چنین حالتی در گفتار، طمع بیماردلان را برمی‌انگیزد و زمینه گناه را فراهم می‌کند. علامه طباطبایی ذیل آیه “فلا تخضعن بالقول...” می‌نویسد: “خضوع در کلام به معنای آن است که در برابر مردان، آهنگ سخن گفتن را نازک و لطیف کنند، تا دل او را دچار ریبه و خیال‌های شیطانی نموده، شهوتش را برانگیزانند، و در نتیجه آن مردی که در دل بیمار است به طمع بیفتد”.(۸)
۲) خداوند با مخاطب قرار دادن زنان پیامبر می‌فرماید: “و قرن فی بیوتکن... در خانه‌هایتان قرار و آرام گیرید (و بی‌حاجت و ضرورت از منزل بیرون نروید) و مانند دوره جاهلیت پیشین، تبرج و خودآرایی مکنید”. منظور از “قرن فی بیوتکن...”، نهی از زینت و آراستگی و عدم جواز خروج زنان از خانه و حضور در اجتماع، “به طور مطلق” نیست، بلکه حضور در محافل اجتماعی همراه با جلوه‌گری و تبرج و نمایش دادن جاذبه‌های زنانه در میان مردم که عامل تضعیف و سقوط ارزش‌های الهی و انسانی است، ممنوع شده است. به تعبیر استاد مرتضی مطهری: “تاریخ اسلام به صراحت گواه است که پیامبر زنان خود را به سفر می‌بردند و آنان را از بیرون رفتن از خانه، منع نمی‌فرمودند. منظور از این دستور “قرن فی بیوتکن...” آن است که زن به منظور خودنمایی از خانه بیرون نشود و مخصوصا در مورد زنان پیامبر این وظیفه سنگین‌تر و موکدتر است”.(۹)
۳) هر چند در این آیه شریفه، زنان پیامبر مورد خطاب الهی قرار دارند، لکن دستور و حکم این آیه عمومیت دارد و شامل تمام زنان مسلمان می‌شود؛ چنانکه علامه طباطبایی می‌فرماید: “این امور بین همسران پیامبر و سایر زنان مشترک است و جمله “لستن کاحد من النساء؛ شما مثل سایر زنان نیستید”، تاکیدی است برای همسران پیامبر”.(۱۰)در تفسیر اطیب البیان نیز آمده است: “ این آیه شریفه خطاب به زنان پیامبر است، ولی تکلیف تمام زنهاست”(۱۱)
۴) با توجه به آیه مورد بحث، خودداری زنان از تبرج و جلوه‌گری در مواجهه با مردان نامحرم و نیز پرهیز از سخن گفتن به شیوه تحریک‌آمیز و با ناز و عشوه، از شاخصه‌های مهم حجاب اسلامی است. بنا به فرمایش استاد مطهری: “پوشش و حجاب زن در اسلام، این است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه‌گری و خودنمایی نپردازد”.(۱۲) بنابراین مقصود از حجاب اسلامی، آن نوع پوششی است که علاوه بر رعایت حدود شرعی پوشش در آن (تمام بدن به استثناء صورت و دو دست از مچ به پایین) با خودنمایی و جلب نظر نامحرمان همراه نباشد. مطابق این بیان، حجاب امری نیست که صرفا به موضوع پوشش مرتبط باشد، بلکه امری رفتاری نیز هست. با روشن شدن مفهوم حجاب از دیدگاه اسلام، می‌توان گفت، بدحجاب یا بی‌حجاب کسی نیست که حد واجب حجاب شرعی را رعایت نمی‌کند، بلکه ممکن است کسی این حدود را کاملا رعایت کند، ولی در عین حال وضع ظاهرش، نوع رفتارش با مردان، نوع سخن گفتنش، نوع راه‌ رفتنش، حتی نوع نگاهش به افراد و اطرافش، و در یک کلام، نوع رفتار ارتباطی او در اجتماع، به گونه‌ای باشد که توجه نامحرمان را به خود جلب نماید.(۱۳)
با توجه به مطالب فوق، دو اشکال در سخنان آیت الله صانعی به چشم می‌خورد:
▪ اولا: آیت الله صانعی به طور مطلق قائل به آزادی افراد در انتخاب نوع و شکل پوشش خود هستند، چنانکه می‌فرمایند: “در خصوص نوع و شکل پوشش، افراد آزادند که هر چه می‌خواهند بپوشند و اسلام هیچ دخالتی در این بحث نکرده”؛ و حال آنکه به مقتضای مفاد آیه مورد بحث، آزادی افراد در انتخاب نوع و شکل پوشش، مشروط به عدم تبرج و خودنمایی است. بنابر این هر پوششی که موجب خودنمایی و جلب توجه نامحرمان شود، از مصادیق تبرج بوده و انتخاب آن از سوی افراد، مستلزم ارتکاب منهی‌عنه است. بدیهی است پوشیدن لباس‌های تنگ و چسبان و یا نازک و بدن‌نما که موجب جلب انظار دیگران و خودنمایی می‌شود، به حکم این آیه شریفه، ممنوع است.
▪ ثانیا: معنایی که معظم‌له در مورد واژه “تبرج” بیان نموده‌اند (خودآرایی به قصد روسپی‌گری) با خطاب موجود در آیه مورد بحث، ناسازگار است. چرا که از یکسو، قواعد عرفی و عقلایی محاوره مقتضی این است که متکلم، مخاطب را از کاری نهی کند که یا مشغول به انجام آن است و یا نشانه‌های علاقه‌مندی به انجام آن کار را در او می‌بیند، و گرنه نهی متکلم موجه نخواهد بود. از طرف دیگر (همانگونه که اشاره شد) آیه شریفه “لا تبرجن تبرج الجاهلیه الاولی” خطاب به همسران پیامبر است. با این وصف اگر معنای تبرج همان “خودآرایی به قصد روسپی‌گری” باشد، با توجه به منتفی بودن چنین قصدی در زنان پیامبر، نهی خداوند موجه نخواهد بود.(۱۴)
دین اسلام به عنوان دینی جامع و کامل، احکام و ارزش‌هایی حقیقی را بر رفتار و آداب فردی و اجتماعی زنان، از جمله حجاب و پوشش آنها، حاکم کرده است. یکی از شرایطی که دین اسلام برای حضور زنان در اجتماع تعیین نموده، پرهیز از “تزیین و تبرج” است. درفرازهای قبلی نوشتار، به یکی از آیات قرآن کریم در خصوص پرهیز از خودآرایی و خودنمایی زنان در مواجهه با نامحرمان، اشاره کردیم. در اینجا نیز به بررسی یکی دیگر از آیات قرآن کریم در این‌باره می‌پردازیم.
خداوند در سوره مبارکه نور (آیه ۳۱) می‌فرماید: “و قل للمومنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن ... و لا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن؛ به زنان با ایمان بگو چشم‌های خود را از نگاه به اجنبی فرو پوشند و دامان خویش را (از آلودگی) پاک نگه دارند و زینت و جمال خود را جز آنچه که بطور طبیعی نمایان است، از نامحرمان بپوشانند و روسری خویش را بر روی سینه‌ها افکنند (تا گردن و سینه‌ها با آن پوشانیده شود) و هنگام راه رفتن، پاهای خود را بر زمین نکوبند تا زینت‌های پنهانی‌شان معلوم شود”.
در مورد آیه شریفه فوق، توجه به چند نکته ضروری است:
۱) پیرامون معنا و مراد از “زینت” در آیه ۳۱ سوره نور، فقهاء و مفسران، آراء مختلفی ارائه نموده‌اند. مطابق نظر علامه طباطبایی، مراد از زینت، “مواضع زینت” است(۱۵) که در این صورت لازمه پوشاندن زینت، پوشاندن بدن و لازمه آشکار کردن آن، آشکار نمودن بدن است. ابن منظور در لسان‌العرب می‌گوید: “الزینه: اسم جامع لما تزین به”؛ یعنی کلمه “زینت”، اسم جامعی است برای هر آنچه که با آن زیبایی حاصل شود (چه زیبایی طبیعی و چه آلات و وسایل زیباسازی(.)۱۶) مطابق این معنا، هنگامی که در آیه شریفه مورد بحث، عبارت “زینتهن: زینت زنان” ذکر شده، هم زیبایی‌های طبیعی آنها را شامل می‌شود؛ مثل: چهره، مو و اندام‌ها؛ و هم انواع زیورهای مصنوعی آنان را مثل گردنبند، دست‌بند و مانند آن.
۲) بنا بر قول مشهور میان مفسران، با جمله استثنائیه “الا ما ظهر منها”، تنها وجه (صورت) و کفین (دو دست از مچ به پایین)، از لزوم پوشش استثناء شده و در غیر از این مورد، پوشش تمام بدن برای زنان، لازم و ضروری است.
۳) تعبیر “لا یبدین زینتهن” به معنای آشکار نکردن زینت‌ها و زیبایی‌هاست، که تعبیر دیگر قرآنی آن، عدم تبرج است. نهی موجود در این آیه، ظهور در حرمت دارد؛ بدین معنا که آشکار کردن زینت‌ها از سوی زنان به استثنای وجه و کفین، حرام است.
۴) در فراز انتهایی آیه می‌فرماید: “و لا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن؛ و مبادا پای خویش را به زمین بکوبند تا آنچه از زینتشان که پنهان است ظاهر شود”. زنان عرب معمولا خلخال به پا می‌کردند و گاه برای آنکه بفهمانند که زینتی قیمتی به پا دارند، پای خود را محکم به زمین می‌کوبیدند. در این بخش از آیه، خداوند زنان را از این عمل، نهی می‌کند. ذکر علت تحریم این شیوه راه رفتن در فراز آخر آیه یعنی “لیعلم ما یخفین من زینتهن”، نشان دهنده آن است که ملاک حرمت و ممنوع شدن، راه‌ رفتن و به طور کلی، رفتاری است که موجب تبرج و جلب نگاه نامحرمان شود و زمینه مزاحمت و یا فساد را فراهم آورد. از این قسمت آیه، یک قاعده کلی در مورد حجاب و پوشش بانوان استنباط می‌شود و آن اینکه، پوشش و شیوه رفتار بانوان در سطح جامعه باید به گونه‌ای باشد که باعث تحریک شهوات جنسی نگردد. بنا بر این، می‌توان امروزه هر آنچه عرضه و خودنمایی زن در مقابل نامحرمان تلقی شده، تهییج و تحریک مردان را به دنبال داشته باشد، مانند استعمال عطرهای تند، آرایش چهره، پوشیدن لباسهای تنگ، کوتاه، نازک و بدن‌نما با رنگ‌های تند و جذاب در محیط جامعه، ممنوع دانست.
با توجه به مطالب یاد شده، نادرستی این نظر که “اسلام هیچ دخالتی در خصوص نوع و شکل پوشش نکرده است”، روشن می‌شود؛ چراکه به حکم آیه “لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها” و با توجه به معنای کلمه زینت، نوع و شکل پوشش زنان باید به گونه‌ای باشد که عنوان ابداء زینت (در غیر مورد مجاز) بر آن صدق نکند. بنا بر این معلوم می‌شود که دین اسلام، در خصوص نوع و شکل پوشش بانوان نیز به تشریع پرداخته است، نه آنکه هیچ دخالتی نکرده باشد. موید این سخن، روایتی است از امیرمومنان علی (ع:) “شما را به پوشش لباس ضخیم توصیه می‌کنم، چرا که هر کس لباسش نازک باشد، دینش نازک است”.(۱۷) روشن است که در این روایت سخن از نوع و شکل پوشش است.
آیت الله صانعی با بیان اینکه “اسلام تنها به برخی قواعد و اصول اکتفا کرده است مانند آنکه زن باید اولا پوششی داشته باشد که او را از نگاه آلوده حفظ نماید ... ثانیا اجتماع نیز از فساد و تباهی مصون بماند ... ثالثا شخصیت و کرامت و حرمت زن حفظ شود”، دچار مشکله تخصیص اکثر در بیان عام بعدی خود شده‌اند، آنجا که می‌فرمایند: “اما در خصوص نوع و شکل پوشش افراد آزادند که هر چه می‌خواهند بپوشند”. زیرا این اصل که پوشش زن باید موجب فساد جامعه نشود، مستلزم آن خواهد بود که پوشش، موجب جلب توجه و انگیختن شهوت مردان نشود و همین اصل عام، آن‌قدر نوع لباس، شکل و رنگ آن و اموری از این دست را تحت تاثیر قرار می‌دهد که دیگر نمی‌توان به اطلاق گفت زنان در خصوص نوع و شکل پوشش آزادند، زیرا بیشتر مصادیق از تحت این اطلاق خارج هستند.
بلی با توجه به معنای واژه “زینت” که گذشت می‌توان گفت پوشیدن چکمه‌های خاص، بر خلاف عقیده آیت الله صانعی که آن را از مصادیق تبرج نمی‌دانند، چون باعث نمایان شدن حجم پای زنان و غالبا جلب توجه نامحرمان می‌شود، از مصادیق تبرج و منهی عنه است. پوشیدن چکمه‌های به اصطلاح ساق بلند که روی شلوار پوشیده می‌شوند و غالبا به عنوان تزیین و خودآرایی و نه به منظور محافظت از سرما و برف، مورد استفاده قرار می‌گیرند، علاوه بر آنکه موجب نمایاندن حجم پای زنان می‌شود، معمولا با نقش و نگار‌های برجسته و جالب توجه با رنگ‌های تند و جذاب و زیورآلاتی (همچون نگین، زنجیرهای تزیینی و ...) همراه است و از این جهت قطعا مشمول نهی آیه شریفه قرار دارد.
علی خانی
پی‌نوشتها:
۶ -۱۳۸۷/۲/۱، متن مصاحبه تا اواسط اردیبهشت ماه، در پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حضرت آیت‌الله صانعی نیز قابل دسترسی بود.
-۲ ابن منظور، محمدبن مکرم، لسان‌العرب، موسسه اعلمی، بیروت، ۱۴۲۶ه-.ج، ۱، ص ۲۵۶
-۳ فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، تحقیق دکتر مهدی المخزومی، اسوه، تهران، ۱۴۱۴ه-.ج، ۱، ص ۱۴۶
-۴ ابن درید، محمد، جمهره اللغه، طبع حیدرآباد، ج۱، ص ۲۰۸
-۵ الجوهری، اسماعیل، صحاح اللغه، دارالعلم، بیروت، ج۱، ص ۲۹۹
-۶ زبیدی، تاج العروس، ج۲، ص ۷
-۷ ابن‌فارس، احمد، المقاییس، تهران، ج۱، ص ۲۳۴
-۸ ترجمه تفسیرالمیزان، دفتر انتشارات اسلامی، ج۱۶، ص ۴۶۱
-۹ مجموعه آثار، انتشارات صدرا، تهران، ۱۳۸۵، ص ۴۹۸
-۱۰ همان
-۱۱ طیب، سیدعبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیرالقرآن، تهران، انتشارات اسلام، ۱۳۷۸، (چاپ دوم)، ج۱۰، ص ۴۹۹
-۱۲ مسئله حجاب، انتشارات صدرا، تهران، ۱۳۸۵، ص ۴۳۱
-۱۳ صفار دستگردی، مهدی، بدحجابی در نگرشی جامعه‌شناختی، فصلنامه کتاب زنان، شماره ۲۲
-۱۴ ابوالقاسم علیدوست، نقدی بر مصاحبه اخیر آیت‌الله صانعی، خیرگزاری فارس
-۱۵ ترجمه تفسیرالمیزان، دفتر انتشارات اسلامی، ج۱۵، ص ۱۵۶
-۱۶ ابن‌منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، موسسه اعلمی، بیروت، ۱۴۲۶ه-.۱۴۳۷
-۱۷ حر عاملی، وسائل الشیعه، قم، انتشارات موسسه آل بیت، ۱۴۰۹ ق، ج ۴، ص ۳۸۹
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید