جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


نقش امید در زندگی


نقش امید در زندگی
یکی از ساز وکارهای حیات و زندگی, امیدواری است. از نظر جهان بینی توحیدی, امید تحفه الهی است که چرخ زندگی را به گردش وامی دارد و موتور تلاش و انگیزه را پر شتاب می کند. اگر روزی امید از انسان گرفته شود, دوران خمودگی و ایستایی او فرا می رسد.
امیدوار بودن, هنری است که باید همگان به خصوص نسل پویای جوان آن را فرا گیرند. از این رو در این شماره به بررسی حقیقت امیدواری و راه های نیل به آن می پردازیم.
● حقیقت امیدواری
امیدواری, حالتی نفسانی است که در آن, انسان به اموری که انتظارش را دارد دل بستگی پیدا کرده است. امید, در انتظار چیزی بودن است در حالی که بیشتر وسایل و اسباب آن فراهم شده است. معمولاً امید و آرزو, در فرهنگ فارسی, در کنار یکدیگر به کار می روند, اما در زبان عربی به صورت جداگانه با عنوان های (رجا) و (اَمَل) استعمال می شوند. با یک تحلیل می توان گفت: در هر امیدواری, آرزو هست, ولی هر آرزویی, امیدواری نیست.۱
شاید بتوان امید در زندگی را به سکان کشتی تشبیه کرد, همان طوری که کشتی بدون سکان دار در دریای خروشان و پر تلاطم, سرگردان خواهد بود, انسان ناامید نیز در این دنیای پر هیاهو حیران خواهد ماند. بعضی افراد به دلیل شکست های گذشته, امیدشان را از دست داده اند به طوری که زندگی منهای امید را قابل تحمل ندانسته و در نهایت, بدترین گزینه یعنی مرگ را مشکل گشای خود یافته اند. آن عده هم که زنده اند, در واقع مرده متحرکی بیش نیستند.
● امیدواری, نه خیال پردازی
انسان به اندازه ای می تواند برای خود امیدسازی کند که به مرز خیال پردازی نرسد. از آن جا که جوان سرشار از انرژی است, توان رسیدن به آرمان ها و اهداف بلند را در خود می بیند و افق بالاتری را برای خویش ترسیم می کند و در اندیشه فرداهای بهتر است. برای او همواره خطر افتادن در دام اوهام وجود دارد. امیدسازی همیشه با در نظر گرفتن واقعیات, امکانات و توان و طاقت فردی صورت می گیرد, در حالی که خیال پردازی فاقد این ویژگی هاست; پس باید در امیدهایمان تجدیدنظر کنیم.
باید مرز بین امیدواری و خوش خیالی را به خوبی دانست تا یکی در جای دیگری قرار نگیرد. امیدواری, مقوله ای است که با فعالیت و تلاش همراه است و به بیان بهتر می توان گفت: امیدواری از سه جزء شناختی, عاطفی و حرکتی تشکیل می شود. باغبانی در ذهن خود, ثمرات و نتایج کارش را که باغستان سرسبز و آباد است, تصور می کند و آن را مطلوب می بیند; از این رو در او نوعی دلدادگی پدید می آید و آرزوی داشتن چنین باغی را می کند. سپس به منظور تحقق آن به فعالیت می پردازد. دانش آموزی که بدون تلاش و مجاهدت در انتظار کسب مدارج علمی و پذیرش در دانشگاه به سر بَرَد, در حقیقت به خیال پردازی افراطی روی آورده و از امید واقعی فاصله گرفته است. این مسئله در جهات معنوی نیز صادق است. رسول اکرم(ص) می فرماید: نادان کسی است که از هوای نفسانی خود پیروی کند و در عین حال از خداوند انتظار بهشت را داشته باشد.۲
هرچند در ناامیدی بسی امید است, ولی با این بهانه نمی توان دست از کار و تلاش کشید و به امیدِ یاریِ دیگران چشم دوخت. میوه شیرین و گوارای درخت امید آن گاه به بار می نشیند که با تلاش و فعالیت آبیاری شده باشد.
امام علی(ع) می فرماید: (لاتکن ممّن یرجوا الاخرة بغیر عمل; از کسانی مباش که بدون عمل, به آخرت امیدوار است.)۳
بنابراین اگر انسان انتظار و امید چیزی را دارد, باید خود را برای استقبال از آن آماده کند. کسی که ادعا می کند انتظار چیزی دارد و اثری در عمل او نمایان نیست, در واقع به ادعای دروغینی دست زده است. مولوی در قالب داستانی کوتاه دل بستن بیهوده به امور واهی و دور از حقیقت را چنین ترسیم کرده که مضمونش این گونه است: شخص غریبی با شتاب به دنبال خانه ای می گشت, دوستش که خانه خرابی داشت, وی را با خود برد و به او گفت: اگر این خانه سقف می داشت, تو را در کنار خود جای می دادم. اگر در این خانه اتاق دیگری می بود, همسرت نیز آسوده در این جا اقامت می کرد. اگر اتاق دیگری بود, میهمانت را نیز در آن جای می دادی و آن شخص در پاسخ گفت:
گفت آری پهلویِ یاران خوش است
لیک ای جان در (اگر) نتوان نشست
اهمیت امید و آرزو در اسلام
در اسلام, امید و آرزو جایگاه رفیعی دارد تا جایی که در روایات معصومین از امید به عنوان رحمت الهی یاد شده است. پیامبر(ص) می فرماید: (الأمل رحمة لأمتی ولولا الأمل مارضعت والدة ولدها ولاغرس غارس شجرها; امید و آرزو, رحمت برای امت من است و اگر امید و آرزو نبود, هیچ مادری فرزندش را شیر نمی داد و هیچ باغبانی نهالی نمی کاشت.)۴
مادر, سمبل عاطفه و مهربانی است, اما آنچه یک مادر را به مهربانی وامی دارد و باران عطوفت وی را سرازیر می کند, امید است. اگر روزی امید را از وی بگیرند حتی حاضر نخواهد شد نوزاد دلبندش را شیر دهد. در حدیثی از حضرت مسیح(ع) می خوانیم: در جایی نشسته بود و پیرمردی را مشاهده کرد که با کمک بیل و کلنگ به شکافتن زمین مشغول است, حضرت مسیح(ع) به پیشگاه خدا عرضه داشت: خدایا! امید و آرزو را از او بگیر. ناگهان پیرمرد بیل را به کناری انداخت و روی زمین دراز کشید و خوابید. کمی بعد حضرت مسیح(ع) عرضه داشت: بارالها! امید و آرزو را به او برگردان. ناگهان مشاهده کرد پیرمرد برخاست و دوباره مشغول فعالیت و کار شد. حضرت مسیح(ع) از او سؤال کرد که من دو حال مختلف از تو دیدم, یک بار بیل را به کنار افکندی و روی زمین خوابیدی, اما در مرحله دوم برخاستی و مشغول به کار شدی؟ پیرمرد در جواب گفت: در مرتبه اول فکر کردم پیر و ناتوان شده ام, چرا این همه به خود زحمت دهم و تلاش کنم؟ بیل را به کنار انداختم و بر زمین خوابیدم. ولی چیزی نگذشت که این فکر به خاطرم خطور کرد از کجا معلوم که سال های زیادی زنده نمانم؟ انسان تا زنده است باید برای خود و خانواده اش تلاش کند, از این رو برخاستم و بیل را گرفتم و مشغول کار شدم.۵
مولوی می گوید:
گر نبودی میـل و امیـد ثمـر
کی نشاندی باغبان بیخ شجر۶
اقسام امید و آرزو
به طور کلی می توان امید و آرزو را به امید و آرزوی کاذب و صادق تقسیم کرد. استاد مطهری می گوید: (معمولاً افرادی که از لحاظ روح و روان, سالم و با نشاط اند و انحرافی پیدا نکرده اند, کمتر به تخیل و به هم بافتن آرزوهای دور و دراز و نامعقول می پردازند. همیشه عملی فکر می کنند و عملی آرزو می کنند; یعنی آرزوهای آنها در جهت همان مداری است که در زندگی دارند, روی بال و پر خیال نمی نشینند و آرزوی امور ناشدنی را نمی کنند; ولی افراد ضعیف که مبتلا به بیماری روانی هستند و نشاط عمل ندارند و در وجودشان همت و اراده ای موجود نیست, بیشتر بر مرکب سریع السیر خیال سوار می شوند و با خیالات خود را سرگرم می کنند.)۷
پس باید دایره امیدها و آرزوهایمان را محدود سازیم و بدانیم هرچیزی شایسته امید داشتن نیست. بازیابی و تشخیص امیدهای واهی و کاذب از امیدهای واقعی و صادق, و امیدهای پست و بی ارزش از امیدهای ارزش مند و متعالی و تجدیدنظر در امیدها, امری ضروری و اجتناب ناپذیر است.
آفات امید و آرزو
امید و آرزو آسیب ها و آفاتی دارد که مهم ترین آن, عدم آگاهی و اطلاع از واقعیات, غفلت از وظیفه اصلی, بلندپروازی, فاصله گرفتن از مبانی دینی و عوامل اجتماعی فرهنگی حاکم بر جامعه است.
در این جا به مهم ترین موارد آرزوهای آفت زده اشاره می کنیم:
۱) آرزوی واهی
امیدواریم در حالی که امیدهای خیالی داریم. گاهی امیدها, کاذب و واهی و غیر واقعی است و بیشتر به توهم شباهت دارد که شاعر می گوید:
امیـد نیسـت کـه عمر گذشتـه باز آیـد در این امید به سر شد, دریغ عمر عزیز
امام علی(ع) آرزوهای کاذب را به سراب و آب نمایی تشبیه کرده که تشنه کامان را به دنبال خود می کشاند, ولی هر لحظه آنها را تشنه تر می کند.۸ بر این اساس, در آموزه های دینی, از آرزوهای دراز, به دلیل آثار و پیامدهای شوم آن, به آرزوهای غیر منطقی تعبیر و نکوهش شده است. امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: از آرزوهای دراز بپرهیزید که زیبایی نعمت های الهی را از نظر شما می برد و آنها را نزد شما کوچک می کند و به کمی شکر فرا می خواند.۹
۲) آرزوی تعدیل نشده
ییکی از آفات امید و آرزو, خروج از مدار اعتدال است. اگر امید و آرزو از حد اعتدال خارج شود و رنگ افراطی به خود بگیرد, مفاسد جبران ناپذیری به دنبال خواهد داشت. امام علی(ع) می فرماید: از تکیه کردن بر آرزوها بپرهیزید که همانا سرمایه احمقان و مانع خیر آخرت و دنیا است.۱۰
اگر در بعضی آیات و روایات, آرزو مذمت شده, همین آرزوهای دور و دراز است که پشتوانه عقلانی ندارد. امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: (شرف الغنی ترک المُنی; برترین بی نیازی, ترک آرزوهاست).۱۱ در روایتی دیگر آثار زیان بار آرزوهای واهی را این گونه ترسیم فرموده اند: آرزوهای دراز, عقل انسان را می برد, وعده آخرت را دروغ می شمرد, انسان را به غفلت وامی دارد و سرانجام آن, حسرت و ندامت است.۱۲
آرزو بد نیست طغیانش بد است
هست دریا خوب و طوفانش بد است
گرچه هر میلی همایون مرکبی است
خارج از اندازه جولانش بد است
● نگاه امیدوارانه, آری
▪ موکول کردن انجام امور به آینده, نه
هرگز نباید به بهانه امیدوارانه زیستن, انجام امور را به آینده موکول و اکنون را رها کنیم; یعنی نباید (حال ممکن) را فدای آینده نیامده کرد. نگاه امیدوارانه با تلاش و فعالیت توأم است, در حالی که کارها را به آینده واگذار کردن, رخوت و سستی به دنبال دارد. بعضی کلمه (وقتی که) را زیاد به کار می برند; وقتی که پول دار شدم, وقتی که به دانشگاه راه یابم, وقتی که ازدواج کنم, اما برای شرایط فعلی خود هیچ برنامه مشخصی ندارند.
(اگر توجه به گذشته و آینده به خاطر فرار از دشواری های زمان حال باشد, به نظر روان شناسان, بیماری یا مقدمه بیماری روانی است; چنانکه می گویند: اگر قرار باشد که به زمان حاضر توجه نشود و از فرصت هایی که برای شخص فراهم می شود استفاده نگردد و دائماً به خود و دیگران بگوید: راست است که من در درس خود خوب نیستم ولی صبر کن وقتی وارد زندگی شدم ببین چه خواهم کرد! این نوع تفکر می رساند که شخص می خواهد از زندگی حقیقی و زمان خودش فرار کند. روان شناس به خوبی می داند که این مطالب با حقیقت وفق نمی دهد و جز استدلال غیر منطقی چیز دیگری نیست. این نوع تفکر راجع به آینده, مضر می باشد و به احتمال قریب به یقین, شخص صاحب این طرز تفکر, مانند زمان حاضر با عدم موفقیت مواجه می شود.)۱۳
مولوی می گوید:
هین مگو فردا, که فرداها گذشت تـا بـه کلـی نگـذرد ایـام کشـت۱۴
پیامبر(ص) خطاب به ابوذر می فرماید: ای ابوذر! از آن بپرهیز که خیالات و آرزوها سبب شود که کار امروز به فردا بیفکنی, زیرا تو متعلق به امروز و مال امروز هستی نه روزهای نیامده. در آن جا که کار مفید و لازم و خداپسندی می خواهی انجام دهی, تأخیر را روا مدار. ای ابوذر! به عمرت بیش از مالت بخل بورز.۱۵
● آرزوی برتر
اگر امید و آرزو از محدوده تنگ دنیای مادی خارج گردد و به آرمانی باقی و ثابت و همیشگی نظر افکنده شود, به آرزوی برتر نزدیک شده ایم. امام علی(ع) می فرماید: (من یکن الله أمله یدرک غایة الامل والرجاء; هرکس خداوند آرزو و آرمانش باشد, نهایت آرزو و امید را دریافته است.)۱۶
قرآن مجید آرزویی را که متوجه ارزش های والای انسانی باشد و رنگ الهی به خود گیرد, برترین آرزوها و امیدها دانسته است; آن جا که می فرماید: (المال والبنون زینة الحیوة الدنیا والباقیات الصالحات خیر عند ربک ثواباً وخیر أملاً; مال و فرزندان, زینت حیات دنیا هستند و ارزش های پایدار و شایسته نزد پروردگارت ثوابش بهتر و امیدبخش تر است.)۱۷ این امید متعالی گرچه به خود جامه عمل نپوشد, ارزش مند است و از روایات استفاده می شود که خداوند به مقدار این آرزوها و امیدها, به افراد با ایمان, اجر و پاداش می دهد. امام صادق(ع) می فرماید: گاهی بنده مؤمن تهی دست می گوید: خدایا! به من روزی عطا کن تا فلان کار خیر و نیک را به جا آورم. اگر خداوند در او صدق نیت بداند, تمام اجر و پاداشی را که در صورت رسیدن به این آرزو و انجام آن کارهای خیر استحقاق پیدا می کرد, برای او نوشته می شود.۱۸
راه های امیدواری
امیدواری مانند صفات پسندیده دیگر, اکتسابی است; یعنی باید با تلاش و تمرین آن را به دست آورد. راه هایی که جوانه امید را در دل آدمی می کارد عبارت اند از:
۱) تفکر مثبت
قدرت اندیشه و تفکر, بر هیچ کس پوشیده نیست. اندیشه نه تنها بر جسم انسان, بلکه بر آینده او نیز تأثیر می گذارد. تفکر مثبت, تولید انرژی, توانایی و دل گرمی می کند و در عوض, تفکر منفی موجب اضطراب و تشویش افراد می شود. اگر بخواهیم امیدوار زندگی کنیم باید همواره نیمه پر لیوان را بنگریم نه نیمه خالی آن را و به آنچه می توانیم کسب کنیم بیندیشیم. برای این منظور راه کارهایی وجود دارد:
۱ ـ ۱) همراهی با زیبایی های زندگی: زندگی بستری از تیغ و خار و یا باغی از گل سرخ است, اما این که ما زندگی را از چه زاویه ای ببینیم مهم است. (آیا هرگز متوجه شده اید وقتی به شما شاخه گل سرخی هدیه می کنند که ساقه اش خارهایی به خود چسبیده دارد, اگر خارها را از آن جدا کنند, زودتر پژمرده می شود؟ آیا هیچ گاه به فردی که شاخه گلی به شما اهدا کرده می گویید که چرا گلی را با خار به شما می دهد؟ شما از کنار خارها می گذرید و از اهداکننده گل تشکر می کنید. به راستی آنچه در زندگی به هریک از ما داده شده کمتر از گل سرخی است که دوستی به ما اهدا می کند و ما به خار آن توجهی نداریم؟ پس از کنار خارهای زندگی, بزرگوارانه بگذریم و نگاه امیدوار خود را متوجه گل ها کنیم.)۱۹
۲ـ۱) اندیشه در داشته ها: بزرگ نمایی سختی ها و نظر افکندن در کاستی ها و کمبودها که یک روی سکه زندگی است, باعث شده است که از روی دیگر سکه که خوشی ها و زیبایی ها و داشته هاست, غفلت شود. این نگرش منفی, افرادی را در کام یأس و افسردگی فرو برده است. امام هادی(ع) ابوهاشم جعفری را که در تنگنای شدیدی قرار داشت, با ذکر نعمت های الهی امیدوار ساخت و پیش از آن که او چیزی بگوید, حضرت فرمود: کدام یک از نعمت های خدا را می خواهی شکرگزاری کنی؟ وی که شگفت زده شده بود, خود را جمع کرد و ندانست چه بگوید. امام(ع) یکی پس از دیگری نعمت های وی را بازگو کرد و فرمود: خداوند به تو ایمان داده و با این نعمت, بدنت را بر آتش حرام کرده و به تو تندرستی عطا فرموده و با این وسیله تو را بر انجام فرامین الهی یاری رسانده و به تو قناعت ارزانی داشته, پس تو را از بذل و بخشش بیهوده حفظ کرده است.۲۰ حضرت با بیان نعمت ها, او را به آنچه در حال حاضر داشت آشنا کرد و به او فهماند آنچه دارد بیش از آن است که ندارد, زیرا همواره در کنار هر نقمتی, نعمتی است. امام حسن عسکری(ع) می فرماید: هیچ بلایی نیست مگر آن که خداوند در نهادش خیری نهفته که آن را فرا می گیرد.۲۱
۲) محکم کردن پایه های اعتقادی و اخلاقی
ییأس و امید تا حد زیادی مربوط به جهان بینی و نگرش انسان به نظام آفرینش است. کسی که به ماورای طبیعت اعتقاد دارد و نظام خلقت را محدود به دنیا نمی پندارد, در تاریک ترین لحظات زندگی نیز احساس تنهایی نمی کند, زیرا همیشه خدا را در کنار خود می یابد. انسان مؤمن با داشتن این تکیه گاه مطمئن, با خود می گوید: هرگز به خود رها نشده ام و زحماتم بی نتیجه نخواهد ماند.
اما با تفکر و جهان بینی مادی و نگاه بدبینانه به طبیعت, اصل و ریشه امید به شدت آسیب می بیند. استاد مطهری می گوید: (اثر فلاسفه مادی که همیشه نظر بدبینانه به طبیعت داشته و دارند, با توجه به این که به اصل آفرینش معتقد نیستند و انسان را معلول تصادفات می دانند, چنین می گویند که این موجود اصولاً شرّ جزء ذاتش است و از اولی که پا روی زمین گذارده شرارت کرده است و هم اکنون نیز موجودی شرور است, در آینده نیز چنین خواهد بود. امیدی به این موجود از نظر سعادت نیست. اینان هرگونه طرح اصلاحی را برای جامعه بشریت رد می کنند و هیچ گونه امیدی نسبت به اصلاح او ندارند… وقتی از آنان سؤال شود که پس به چه امیدی باید زنده بود؟ می گویند: اصلاً نباید زنده بود. اگر بشری به کمال نهایی و مرحله عالی خود برسد, بایستی خودکشی کند و این است اوج ترقی یک انسان که به این مرحله برسد و درک کند که چیزی جز شرارت نیست.)۲۲
استاد مطهری(ره) ایمان را منبع امید و رجا می داند و می گوید: (آدم با ایمان هیچ وقت خودش را تک و بی مددکار و بی غمخوار نمی بیند, همیشه در نماز می گوید: خدایا! تو را می پرستیم و از تو مدد می خواهیم… دین و ایمان در عین این که در نواحی زیادی به امید و رجا قوت و وسعت می دهد, از طرفی هم جلو یک سلسله آرزوها را می گیرد و نمی گذارد آنها رشد کنند. آدمی در ناحیه آرزو, هیچ گونه محدودیتی ندارد. گاهی آرزوی امر محال می کند; مثلاً حادثه ای در گذشته واقع شده و با یک کیفیت مخصوص واقع شده و آدمی آرزو می کند که ای کاش واقع نشده بود و یا آن که آرزو می کند که ای کاش آن حادثه به فلان کیفیت واقع شده بود. آرزو می کند که ایام جوانی برگردد; آرزو می کند که برادر و فامیل فلان شخص باشد; هیچ کدام از این ها واقع شدنی نیست. چیزی که در گذشته واقع شده ممکن نیست نابود شود و چیزی دیگر جای آن را بگیرد. در عین حال جلو آرزو را نمی شود گرفت… آرزوهای بی نظم و قاعده همان ها است که در زبان دین, آمال شیطانی نامیده شده, همان ها است که آدمی را می فریبد و وقت و عمر او را تباه می سازد.)۲۳
یکی از آثار ایمان به خدا, شرح صدر, بلندی افق فکر, دریا دلی و ژرف اندیشی است. مردان حق و پیروان راستین مکتب انبیا, در سایه ارتباط با خدا, پر ظرفیت و پر مایه اند. برخلاف انسان های تربیت نایافته ای که قلبشان به نور معرفت الهی و ایمان به پروردگار و روز قیامت روشن نشده و در محدوده عالم ماده گرفتارند. قرآن مجید حال این افراد ضعیف و کوتاه فکر و کم ظرفیت را چنین ترسیم کرده است: (لایَسأم الانسان من دعاء الخیر وَ إن مَسَّه الشر فیؤُس قَنوط; انسان هرگز از تقاضای نیکی خسته نمی شود و هرگاه شر و بدی به او رسد, مأیوس و ناامید می گردد.)۲۴به هنگام روی آوردن نعمت ها, حریص, مغرور و فراموش کار شدن و به هنگام پشت کردن نعمت ها, مأیوس و بی طاقت شدن, از ویژگی های کسانی است که فلسفه تلخی ها و شیرین های زندگی را نمی دانند و ظاهر امور را مبنای قضاوت خود قرار می دهند. قرآن مجید تنها گروه موحد و خداشناس و نمازگزار را که خود را به منبع عظیم قدرت لایزال الهی پیوند داده اند, وزین و با ظرفیت معرفی می کند. آنها نه هنگام راحتی, سرمست و مغرورند و نه هنگام سختی, ناامید و زمین گیر.۲۵
قطـره چـون متصـل بـه دریـا شـد تو دگر قطره اش مخوان, دریاست
مؤمن در سایه توکل, در گرفتاری ها به خدا توجه کرده, امور خود را به او واگذار می کند, چون تمام کارها را به دست قدرت او می داند. او به این آیه شریفه باور دارد که اگر خداوند زیانی به تو برساند, هیچ کس جز او نمی تواند آن را برطرف سازد و اگر خیری به تو برساند, هیچ کس مانع فضل او نخواهد شد.۲۶
در این صورت است که کامیابی را در امید به خدا و ناامیدی از غیر او می داند.
شخصی به نام حسین بن عُلوان می گوید: در مجلسی با اصحاب بودیم, در حالی که هزینه سفرم تمام شده بود. یکی از دوستانم از من پرسید: برای این گرفتاری به چه کسی امیدواری؟ گفتم: به فلانی. گفت: به خدا سوگند! حاجتت برآورده نمی شود و به آرزوی خود نخواهی رسید. گفتم: از کجا می دانی؟ گفت: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: در یکی از کتاب ها خوانده ام که خدای متعال فرموده است: به عزت و عظمت و جلالم قسم که آرزوی هرکس را که به غیر من امید بندد ناامید خواهم کرد و لباس ذلت بر او خواهم پوشاند و او را از پیش خود می رانم. آیا در گرفتاری ها غیر من را می طلبد, در صورتی که رفع گرفتاری به دست من است؟ آیا به غیر من امید دارد و در خانه غیر مرا می کوبد با آن که کلیدهای همه درهای بسته نزد من است؟ کیست که در گرفتاری های خود به من امید بسته و من امید او را قطع کرده باشم؟۲۷
ادیان الهی, پیروان خود را به نیروهای غیبی و پشت صحنه آفرینش توجه داده اند و برای مقابله با یأس و ناامیدی, همواره بر این نکته تأکید کرده اند که اسباب و عوامل ظاهریِ شناخته شده همه کاره امور نیستند, بلکه اسباب اصلی و قوی تری نیز در کار است که چه بسا از آنها غفلت می شود. امام علی(ع) می فرماید: (کن لما لاترجوا أرجی منک لما ترجوا; به آنچه امیدوار نیستی بیش از آنچه به او دل بسته ای, امید داشته باش).۲۸ در ادامه روایت فوق, حضرت به نمونه هایی اشاره می کند; مانند داستان حضرت موسی(ع) که در آن شب تاریک و سرد به منظور تهیه آتش برای خانواده خویش حرکت کرد, اما در آن شب, خدا با او سخن گفت و سر از پیامبری درآورد. در حقیقت او به دنبال (نار) رفت اما به (نور) رسید. بلقیس, ملکه سبا, در حالی که کافر بود به سوی سلیمان حرکت کرد, اما از مؤمنان گردید. ساحران فرعون به منظور مقابله با حضرت موسی(ع) از خانه خارج شدند, اما از یاران حضرت به شمار آمدند.۲۹
کسی که بر خدا توکل کند, از تمامی ظرفیت ها و انرژی های موجود خود بهره می گیرد و به عنصری شکست ناپذیر مبدل می گردد. امام باقر(ع) می فرماید: کسی که بر خدا توکل نماید, مغلوب نمی شود و کسی که به خدا پناهنده شود, شکست نمی خورد.۳۰
۳) توبه
یکی از راه های امیدواری, توبه و بازگشت به خداست. چه بسا افرادی با مرور پرونده سیاه سابق خود, احساس شرمساری می کنند; به خصوص زمانی که گناهان سنگینی مرتکب شده باشند. در این صورت زنجیر اعمال گذشته که بر دست و پای آنها بسته شده و شکنجه های وجدان و افکار یأس آور که چون کابوسی وحشتناک بر روحشان سایه افکنده, مشکلات روحی زیادی را برای این
دسته پدید می آورد.
اسلام فراسوی گناه کاران, روزنه ای از امید گشوده و برای جدا شدن از گذشته و آغاز زندگی جدید و حتی تولدی دیگر, (توبه) را پیشنهاد کرده است. این روش به همه نوید می دهد که راه به روی همه باز است. قرآن مجید می فرماید: (قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لاتقنطوا من رحمة الله ان اللّه یغفر الذنوب جمیعاً; ای پیامبر! به بندگان گناه کار که بر خود ستم کرده اند, بگو از رحمت خداوند ناامید نشوند که خدا همه گناهان را می آمرزد.)۳۱ آیه فوق گسترده ترین آیه قرآنی است که شمول آن, هرگونه گناه را دربر می گیرد و به همین دلیل از امیدبخش ترین آیات محسوب می شود.
باز آی, باز آی هر آنچه هستی باز آی
گر کافر و گبر و بت پرستی باز آی
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی باز آی
از نظر اسلام, برای توبه, واسطه ای لازم نیست. هر گناه کاری بدون اقرار به گناه خود نزد کشیش یا بندگان دیگر خدا, در هر شرایطی و در هر زمانی, با اظهار ندامت و پشیمانی و عزم بر ترک گناه, از خداوند طلب مغفرت می کند. در این صورت با بهره مندی از عفو الهی چنان پاک می شود که گویی هرگز گناهی مرتکب نشده است. امام صادق(ع) می فرماید: (التائب من الذنب کمن لاذنب له; توبه کننده واقعی مانند کسی است که اصلاً گناهی نکرده است).۳۲ بنابراین باید گفت با وجود توبه و استغفار, ناامیدی معنا ندارد. امام علی(ع) می فرماید: تعجب می کنم از کسی که ناامید می شود و حال آن که با او استغفار است.۳۳
آری, از مکتبی که یأس و ناامیدی را در ردیف گناهان بزرگ به حساب می آورد۳۴ و بالاتر از آن در کتاب آسمانی اش در حد کفر قرار می دهد,۳۵ باید انتظار امیدواری همیشگی و دوری جستن از ناامیدی داشت. مولوی می گوید:
انبیا گفتند نومیدی بد است
فضل و رحمت های باری بی حد است
از چنین محسن نشاید ناامید
دست در فتراک این رحمت زنید
بیمار ناامید
امام سجاد(ع) با به کارگیری روش توبه, بیمار ناامیدی را درمان کرد. او محمد بن شهاب زهری بود. امام(ع) در حال طواف, افرادی که اطراف ایشان را گرفته بودند مشاهده کرد. حضرت علت آن را جویا شد. گفتند: محمد بن شهاب زهری لب فرو بسته و هیچ سخن نمی گوید, گویا عقلش را از دست داده است. خاندانش او را به مکه آورده اند شاید با دیدن مردم حرفی بزند و بهبود یابد. وقتی طواف حضرت به پایان رسید, به طرف جمعیت رفت و به او نزدیک شد. محمد بن شهاب, امام(ع) را شناخت, حضرت از او پرسید؟ تو را چه می شود؟ عرض کرد: فرماندار شهری بودم و خون بی گناهی را ریخته ام. این گناه ما را به این روز انداخته است. حضرت از گفتار او احساس کرد که مشکل این شخص, یأس و ناامیدی از رحمت الهی است. از این رو با شدیدترین عبارت, ناامیدی او را هدف قرار داد و فرمود: من از گناه ناامیدی تو از رحمت الهی بیشتر از ریختن خون بی گناهی می ترسم. این سخن او را منقلب نمود و به او شوک وارد کرد. حضرت برای او چاره جویی کرد و فرمود: دیه قتل را به وارثان مقتول بده. گفت: این کار را کرده ام, ولی آنها از پذیرفتن آن امتناع ورزیده اند. حضرت فرمود: دیه را در کیسه های سربسته ای قرار ده, موقع نماز که از منزل خارج می شوند از بالای دیوار کیسه ها را به داخل منزل بینداز.۳۶ این تعلیم بزرگ, نظر دانشمندان را به خود جلب کرده تا جایی که جهان غرب آن را با اهمیت تلقی نموده است.۳۷
۴) اندیشه در خاطرات خوش گذشته
بعضی افراد زندگی خود را با مقیاس حال و وضعیت فعلی ارزیابی می کنند و نتیجه می گیرند که همیشه در شرایط سخت بوده و خواهند بود, در حالی که واقعیت زندگی چیز دیگری است. توجه به گذشته شیرین و مرور خاطرات مسرت بخش آن, در حال پر اندوه شما روزنه ای می گشاید و امیدوارتان می سازد. امام صادق(ع) با گوشزد کردن این نکته, یکی از مبتلایان به یأس و نومیدی را نجات داد. ابراهیم بن مسعود می گوید: وضعیت یکی از تجار مدینه تغییر کرد, او خدمت امام صادق(ع) رسید و لب به شکایت گشود. حضرت به وی فرمود: بی تابی مکن که اگر روزی دچار تنگ دستی شده ای, روزهای بسیاری را در خوشی گذرانده ای. ناامید مباش که ناامیدی کفر است. خداوند به زودی تو را غنی خواهد ساخت.۳۸
۵) اندیشه در آینده ای روشن
بعضی به گمان این که مشکلی که هم اکنون گریبان گیر آنها شده تا ابد همراهشان خواهد بود, زانوی غم در بغل می گیرند و به کلی مأیوس می شوند. کسی که حالت انتظار نداشته باشد, آینده را تاریک و همه راه ها را بسته می بیند, اما با داشتن تصویری روشن از آینده و بهره مندی از روحیه انتظار, می توان چراغ امید را پر فروغ ساخت. قرآن مجید سختی ها را پایان پذیر می داند, از این رو آسایش و راحتی را مقرون سختی ها قرار داده است: (فانّ مع العسر یسراً, إنّ مع العسر یسراً; قطعاً با هر سختی آسانی است. همانا با هر سختی آسانی است.)۳۹
جابر بن عبدالله انصاری می گوید: روزی همراه بیش از سیصد نفر از سربازان اسلام, از جانب رسول خدا(ص) به مأموریتی اعزام شدیم, اما از آن جا که توشه راهمان اندک بود, برخی گفتند از این مأموریت منصرف شویم. این تصمیم را به آن حضرت اطلاع دادند. رسول خدا(ص) پس از این که فرمود: اگر آذوقه بیشتری داشتم حتماً به شما می دادم, آیه فوق را قرائت کرد.۴۰
بعـد نومیـدی بسـی امیـدهـاسـت از پس ظلمت بسی خورشیدهاست۴۱
نه تنها سختی ها مایه امید است, افزایش آن نیز مایه امید بیشتر است. وقتی حلقه های بلا و گرفتاری, تنگ تر شود, نشانه های فرج آشکار می گردد و این بدان علت است که هرکس در شرایط سخت و بحرانی, دچار یأس و نومیدی نگردد. امیرالمؤمنین(ع) توصیه می فرماید که در پیچیده ترین مراحل هم نباید از مشکلات فرار کرد و روح امیدواری را از دست داد. از این رو می فرماید: (عند تناهی الشدائد یکون توقع الفرج; وقتی شدت سختی ها به نهایت رسند, همان لحظه موقع انتظار و امید گشایش است.۴۲
بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر بار دگـر روزگـار چون شکر آید
ییکی از سخت ترین دوران برای رسول اکرم(ص) جنگ احزاب بود که همه گروه ها در صف واحد قرار گرفتند تا با تمام قوا و تجهیزات کامل, لشکر اسلام را منهدم کنند. در این حال, پیامبر(ص) امیدش را از دست نداد و حتی پیروزی مسلمانان را بر امپراتوری های فارس و روم نوید دادند.۴۳برخی از منافقین می گفتند: او ما را مسخره کرده است. ما جرأت نداریم که چند قدمی از سپاه فاصله بگیریم, آن گاه او وعده فتح ایران و روم را می دهد.۴۴
مادری خدمت امام صادق(ع) رسید و از این که فرزندش از سفر برنگشته اظهار نگرانی کرد, حضرت وی را به صبر دعوت کرد. مادر آرام شد و رفت. چندی بعد دوباره بازگشت و بار دیگر حضرت او را به صبر فرا خواند. بار سوم, به شدت اظهار ناراحتی کرد و گفت: طاقتم دیگر تمام شده است. حضرت به وی فرمود: به منزل برو که فرزندت آمده است. او پس از این که فرزندش را دید, خدمت حضرت بازگشت و پرسید: از کجا دانستید فرزندم برگشته است؟ حضرت فرمود: وقتی گفتی صبرم تمام شده است, فهمیدم فرزندت آمده است, زیرا وقتی صبر انسان تمام شود, فرج فرامی رسد.۴۵
۶) شناخت صحیح دنیا
یکی از راه های دست یابی به امید در زندگی, شناخت صحیح از واقعیات دنیاست. اگر تصورت و انتظارات ما از دنیا مطابق با واقع باشد, ناامیدی به خود راه نخواهیم داد. یکی از ویژگی های دنیا, تحول, دگرگونی و پستی و بلندی و فراز و نشیب های آن است. پیشوایان دین با ذکر این حقیقت, در پی اصلاح نگرش مردم از دنیا بودند تا در پیش آمدهای ناگوار زندگی خود را نبازند و همواره مهیای مقابله با مشکلات احتمالی باشند. امام علی(ع) می فرماید: (الدهر یومان یوم لک ویوم علیک فاذا کان لک فلاتبطر واذا کان علیک فاصبر; دنیا دو روز است, روزی به نفع تو و روزی به زیان توست. اگر دنیا روی خوش به شما نشان داد, سرمست و مغرور نشوید و اگر به سختی دنیا دچار شدید, صبر و تحمل پیشه کنید.)۴۶
روزی کسی با حالی پریشان خدمت امام صادق(ع) رسید و از سختی زندگی خود شکایت کرد, حضرت, زندان کوفه را به یاد وی آورد و فرمود: زندان کوفه چگونه است؟ آن مرد گفت: جایی تنگ و بدبو است که افراد در آن جا در بدترین شرایط به سر می برند. حضرت فرمود: تو نیز در زندان دنیا به سر می بری, با وجود این می خواهی در آسایش و خوشی باشی. مگر نمی دانی که دنیا زندان مؤمن است.۴۷ حضرت با ترسیم چهره دنیا برای وی, بار غم و اندوهش را کاستند و به او نیرویی تازه بخشیدند.
۷) شناخت بهتر از سختی ها
چه بسا تحلیل نادرست از سختی ها, افرادی را به یأس و ناامیدی می کشاند. طبیعی است وقتی مشکلات و سختی ها را مانع تکامل بدانیم, از آن استقبال نمی کنیم و از مواجهه با آن ها وحشت و اضطراب و دل زدگی به ما دست می دهد. اما واقعیت این است که سختی ها آن قدر هم که فکر می کنیم ناخوشایند نیستند. قرآن مجید می فرماید: چه بسا چیزی را نمی پسندید, در حالی که نفع شما در آن است و چه بسا چیزی را دوست می دارید, در حالی که زیانتان در آن است.۴۸ پس همیشه منافع, در راحتی و آسایش نیست.
از روایات معصومین& استفاده می شود که وجود شداید و سختی ها برای مؤمن امری اجتناب ناپذیر است تا جایی که امام صادق(ع) فرموده اند: اگر مؤمن روی قله کوهی قرار گیرد, خداوند فردی را که مزاحم او باشد همدمش خواهد کرد تا به او اجر و پاداش رساند,۴۹ زیرا گرفتاری برای مؤمن, مایه تکامل و پیشرفت است. پیامبر(ص) چه زیبا فرموده اند: خداوند بنده مؤمن خود را با سختی تغذیه می کند; همان گونه که مادر فرزندش را باشیر تغذیه می کند.۵۱
۸) صبر و شکیبایی
یکی از عوامل مهم در حفظ روحیه امیدواری, کاهش درد و رنج سختی است. به فرموده امام صادق(ع) هیچ چیز به اندازهُ صبوری, رنج گرفتاری ها را کاهش نمی دهد.۵۱ امام صادق(ع) داستان غم انگیز حضرت یوسف(ع) را یادآور می شود که با صبر و شکیبایی توانست در شرایط سخت زندان روحیه امیدواری خود را حفظ کند. سپس می فرماید: نتیجه صبر, پیروزی است: (فاصبروا تظفروا); پس شما نیز شکیبا باشید تا موفق شوید.۵۲ پیامبر(ص) نیز بر این اصل تکیه دارد که: (بالصبر یتوقع الفرج; به وسیله صبر, امید گشایش است.)۵۳
صبر و ظفر هر دو دوستان قدیم اند بــر اثــر صبـر, نـوبـت ظفـر آیـد
انسان ذاتاً عجول است. به محض این که چیزی را دید, می خواهد و همین که به چیزی امید بست, به انتظار می نشیند. آنچه مهم است تحمل تپش های پر اضطراب انتظار و از یاد نبردن طلوع خورشید است. امام علی(ع) می فرماید: (من صبر نال المُنی; هرکس شکیبایی ورزید, به آرزویش می رسد.)۵۴
۹) فعالیت
با دست روی دست گذاشتن و زانوی غم در بغل گرفتن, مشکلی رفع نمی شود; بلکه یأس و نومیدی را به ارمغان می آورد. پس باید دست به کار شد و در پرتو کار و فعالیت, روحیه مضاعف را به دست آورد. تلاش و کوشش, عامل نشاط و پویایی و سکون و بی تحرکی, مولّد رکود و خمودی است. کسی که مشکل مالی دارد باید خودش برای کسب روزی اقدام کند. پیامبر(ص) می فرماید: اگر مشکل مالی دارید, حرکت کنید و برای کسب روزی و جلب فضل الهی از تلاش باز نایستید و غمگین نشوید.۵۵
(ابوطیاره, بازرگان کوفه, بر اثر پیش آمدهای ناگواری, اموال خود را از دست داد. مشکلات مالی روحیه او را ضعیف ساخت و به فردی مأیوس تبدیل کرد. او خدمت امام صادق(ع) رسید و از آن حضرت چاره جویی کرد. امام(ع) از وی سؤال کرد: آیا در بازار دکان داری؟ عرض کرد: آری, ولی جنسی ندارم تا برای فروش عرضه کنم. حضرت فرمود: موقعی که به کوفه برگشتی دکان خود را تمیز کن و درب مغازه خود بنشین. قبل از شروع فعالیت, دو رکعت نماز بخوان و پس از آن بگو: خدایا من به نیروی شکست خورده خود متکی نیستم. تنها تکیه گاه من قدرت شکست ناپذیر توست, تو نیرویی به من ده, از تو تمنای روزی و گشایش زندگی دارم. ابوطیاره به دستور امام(ع) عمل کرد و با اطمینان خاطر مغازه خود را باز کرد و در آن جا نشست. ساعتی نگذشت که پارچه فروشی نزد وی آمد و درخواست کرد نصف دکان را کرایه کند. ابوطیاره موافقت کرد و نصف مغازه را به وی واگذار کرد. پارچه فروش متاع خود را در نصف دکان قرار داد و به دادوستد پرداخت. ابوطیاره از او خواست مقداری از پارچه ها را در اختیار ایشان قرار دهد تا به فروش برساند و حق العمل خود را بردارد و بقیه سود را به ایشان بپردازد. پارچه فروش پذیرفت. ابوطیاره پارچه های او را در نصف دیگر مغازه که در اختیار خودش بود, در معرض فروش قرار داد. اتفاقاً آن روز هوا به شدت سرد شد و مشتریان زیادی برای خرید پارچه به مغازه آمدند و تا غروب تمام اجناس فروخته شد. ابوطیاره می گوید: به این کار ادامه دادم تا کارم به قدری خوب شد که مرکب و غلام و کنیز خریدم و خانه ساختم.۵۶
آنچه روحیه از دست رفته و یأس آور ابوطیاره را بهبود بخشید, توکل به خدا و اقدام عملی وی بود.
آخرین امید
بهره مندی از نگرش مثبت و امیدوارانه به آینده دور و نزدیک, لازمه سلامت روان و مانع ابتلا به بیماری فراگیر است. مطلوب اندیشی در شرایطی که ابرهای تیره و تار بدبینی, افق تاریک و مبهمی را ترسیم می کند یک ضرورت است. اندیشه مهدویت, آینده درخشان و سعادت مندانه انسان ها را نوید داده است. مؤمنان واقعی با اعتقاد به مهدویت و انتظار صبح سپید, در افق های دور نشانه های ساحل نجات می بینند و از فراگیری ظلم و ستم در جهان پر آشوب مأیوس نمی شوند. آنها به مقتضای (وعده وصل چون شود نزدیک/ آتش عشق تیزتر گردد), وصول به هدف را در برابر خویش می بینند. مهدی(ع) برای طوفان زدگان کشتی شکسته و غریقان گرداب های فتنه در دوران بربریت مدرن, ساحل امن امید است و این امید, بزرگ ترین هدیه ای است که جامعه بشری دریافت داشته است.
گوستاولوبون می گوید: (بزرگ ترین خدمتگزاران عالم همان اشخاصی هستند که توانسته اند بشر را امیدوار نگاه دارند.)۵۷
رمز و راز نجات انسان معاصر از بن بست ها و گرداب ها و نوید پایان سبز زمان و سرفصل رویش و تولد نهایی انسان, اعتقاد به مهدویت است. این همان چیزی است که در دعای افتتاح می خوانیم: (اللهم انا نرغب الیک فی دولة کریمة تعزّ بها الاسلام واهله وتذل بها النفاق واهله; خدایا! از تو دولت کریمه ای می خواهیم که به وسیله آن اسلام و مسلمانان را عزت بخشی و نفاق و منافقان را سرکوب سازی.)
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
نینا
http://newmind.mihanblog.com
محمد سبحانی نیا
پاورقیها:
۱ـ محجةالبیضاء, ج۷, ص۲۴۹.
۲ ـ محجةالبیضاء, همان, ص۲۵۰.
۳ ـ نهج البلاغه فیض الاسلام, حکمت۱۴۲.
۴ ـ بحارالانوار, ج۷۴, ص۱۷۲.
۵ـ همان, ج۱۴, ص۳۲۹.
۶ـ مثنوی معنوی, دفتر چهارم, بیت۵۲۲۹.
۷ـ حکمت ها و اندرزها, ص۱۸۱.
۸ ـ غررالحکم و دررالکلم, ج۵, ص۴۳۸.
۹ـ همان, ج۳, ص۳۱۹.
۱۰ـ نهج البلاغه فیض الاسلام, نامه۳۱.
۱۱ ـ همان, قصار۳۴.
۱۲ـ میزان الحکمه, ج۱, ص۱۰۳ .
۱۳ـ موسوی لاری, رسالت اخلاق در تکامل انسان, ص۱۸۶.
۱۴ـ مثنوی معنوی, دفتر دوم, بیت۱۲۶۹.
۱۵ـ مرتضی مطهری, حکمت ها و اندرزها, ص۵۶.
۱۶ـ غررالحکم و دررالکلم, همان, ص۳۷۵.
۱۷ـ کهف(۱۸) آیه۴۶.
۱۸ـ بحارالانوار, ج۸, ص۲۶۱.
۱۹ـ مجله حدیث زندگی, ش۵, ص۱۰.
۲۰ـ بحارالانوار, ج۵۰, ص۱۲۹.
۲۱ـ همان, ج۷۸, ص۳۷۴.
۲۲ـ آشنایی با قرآن, ج۱و۲, ص۱۷۳ـ۱۷۴.
۲۳ـ حکمت ها و اندرزها, ص۱۷۷ـ ۱۷۸.
۲۴ـ فصلت(۴۱) آیه۴۹.
۲۵ـ معارج(۷۰) آیه۲۰ـ۲۲.
۲۶ـ یونس(۱۰) آیه۱۰۷.
۲۷ـ بحارالانوار, ج۷۱, ص۱۳۰.
۲۸ـ همان, ج۱۳, ص۹۲.
۲۹ـ همان.
۳۰ـ همان, ج۷۱, ص۱۵۱.
۳۱ـ زمر(۳۹) آیه۵۳.
۳۲ـ سفینةالبحار, ج۲, ص۳۲۲.
۳۳ـ نهج البلاغه, قصار۸۴.
۳۴ـ اصول کافی, ج۲, ص۲۷۷.
۳۵ـ یوسف(۱۲) آیه۸۷.
۳۷ـ همان, ص۴۱۸.
۳۸ـ بحارالانوار, ج۷۸, ص۲۰۳.
۳۹ـ انشراح(۹۴) آیه ۵و۶.
۴۰ـ درّ المنثور, ج۶, ص۳۶۴.
۴۶ـ نهج البلاغه فیض الاسلام, قصار۳۹۰.
۴۱ـ مثنوی معنوی, دفتر سوم, بیت۲۹۲۵.
۴۲ـ غررالحکم و دررالکلم, ج۴, ص۳۱۹.
۴۳ـ سبل الهدی والرشاد, ج۶, ص۳۷۳.
۴۴ـ تفسیر عیاشی, ج۱, ص۲۰۱.
۴۵ـ ارشاد القلوب, ج۱, ص۱۵۰.
۴۷ـ الکافی, ج۲, ص۲۵۰.
۴۸ـ بقره(۲) آیه۲۱۶.
۴۹ـ بحارالانوار, ج۶۷, ص۲۲۲.
۵۰ ـ همان, ج۸۱, ص۱۹۵.
۵۱ ـ همان, ج۷۵, ص۲۴۶.
۵۲ ـ همان, ج۶۸, ص۹۶.
۵۳ ـ همان.
۵۴ ـ غررالحکم و دررالکلم, ج۵, ص۱۵۰.
۵۵ ـ مستدرک الوسائل, ج۱۳, ص۷.
۵۶ ـ محمدتقی فلسفی, همان, ص۵۲۴.
۵۷ ـ سید ثامر هاشم العمیدی, در انتظار ققنوس, ترجمه مهدی علیزاده, ص۲۷۳.


همچنین مشاهده کنید