پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


مردی برای تمام فصول


مردی برای تمام فصول
سیدنی پولاک یکی از اهرم های مهم هالیوود به عنوان کارگردان، تهیه کننده و گاه بازیگر که فیلم های پرستاره اش همچون «آنگونه که بودیم»، «توتسی» و «از دل آفریقا» جزو موفق ترین آثار سینمایی دهه ۷۰ و ۸۰ بودند چندی پیش در سن ۷۳سالگی درگذشت. سخنگوی او لسلی دارت علت مرگ او را سرطان اعلام کرد که وی از چندی پیش با آن دست و پنجه نرم می کرد. فعالیت فیلمسازی پولاک معرف عصری بود که ستارگان بزرگ (رابرت ردفورد، باربارا استرایسند، وارن بتی) و فیلمسازانی که می دانستند چطور آنها را برای نقش آفرینی ها بهتر به چالش بگیرند (بری لوینسون، مایک نیکولز...) هر دو دست در دست هم سیستم هالیوود و فیلمسازی آن را از نو تعریف کردند و جانی دوباره به آن بخشیدند.
آنها این بار زمام صنعتی را به دست گرفتند که اگرچه فیلم های موفق تجاری تولید می کرد اما در عین حال به هنر نیز وفادار بود و همین به رقابت تنگ تر میان استودیوها دامن می زد. البته هالیوود نیز به نوبه خود از پولاک تقدیر کرد و پاسخ زحمات او را داد. فیلم های این کارگردان نامزد چندین جایزه اسکار شدند و او در مقام کارگردان برای فیلم «از دل آفریقا» (۱۹۸۵) اسکار بهترین کارگردانی را گرفت و در همین شاخه برای فیلم های «آنها اسب ها را با تیر می زنند، مگر نه » (۱۹۶۹) و «توتسی» (۱۹۸۲) نامزد شد.
مایکل کلایتون، فیلمی که پولاک در مقام تهیه کننده و همچنین یکی از بازیگران در آن حضور داشت اوایل امسال نامزد اسکار بهترین فیلم سال شد. او در این فیلم در نقش وکیل پردل و جرأتی ظاهر شده است که از یکی از زیردستانش با بازی جورج کلونی انتظارات بالایی دارد. او در دیالوگی از زبان شخصیتش «مارتی باچ» می گوید: «به این میگن خبر این پرونده از همان روز اول بودار بود!» پولاک همچنین اخیراً در فیلم جدید دیگری به نام «Made of Honor» به ایفای نقش پرداخت و در آن در نقش پدر شخصیت «پاتریک دمپسی» ظاهر شد که البته فیلمی گیشه ای و به هیچ وجه هنری نبود.پولاک در اواخر فعالیت حرفه ای اش به یک تهیه کننده پرکار فیلم های مستقل تبدیل شد و با همکاری شریکش آنتونی مینگلا کمپانی فیلمسازی «Mirage Enterprises» را اداره می کرد که برخی تولیدات سینمایی آن فیلم «کوهستان سرد» به کارگردانی خود مینگلا و مستند «طراحی های فرانک گری» بودند که در سال ۲۰۰۶ پخش شد و در حقیقت آخرین اثر کارگردانی شده به دست پولاک بود.به جز مستند «فرانک گری» پولاک هیچ فیلم دیگری نساخت که خالی از حضور ستاره های مشهور باشد. در اولین فیلم بلندش با نام «نخ باریک» که توسط کمپانی فیلمسازی پارامونت در سال ۱۹۶۵ عرضه شد سیدنی پوایته و آن بانکروفت با یکدیگر همبازی بودند و در ۱۹ فیلم بعدی اش ـ که همگی آنها به جز کمدی توتسی در ژانر درام یا رومانس بودند ـ با هنرپیشگان بزرگی همچون برت لنکستر، ناتالی وود، جین فوندا، رابرت میچوم، آل پاچینو، داستین هافمن، مریل استریپ، تام کروز، هریسون فورد و نیکول کیدمن همکاری کرد. در میان همه این بازیگران شاید بیش از همه با رابرت ردفورد فیلم ساخت به طوری که این کارگردان بازیگر بزرگ با اظهار تأسف از مرگ پولاک در یادداشتی برای او نوشت: «رابطه شخصی و حرفه ای من و پولاک به راحتی ۴۰ سال را دربرمی گرفت، جملات از ابراز اندوه من از مرگ این فیلمساز توانا قاصرند.»
سیدنی ایروین پولاک اول ژوئیه ۱۹۳۴ در ایالت ایندیانا چشم به جهان گشود. آنگونه که خود پولاک در کتاب «کارگردانان سینمای جهان» گفته است پدرش دیوید یک داروساز و مادرش «ربکا میلر» نسل اول روس های امریکایی بودند که در دانشگاه پوردو با یکدیگر آشنا شدند. پولاک در دبیرستان «ساوت بند» شیفته نمایش شد و به جای رفتن به کالج به نیویورک رفت و در یکی از مدارس تئاتر آنجا ثبت نام کرد. او در آنجا دو سال زیر نظر سانفورد میزنر که مسئول دپارتمان بازیگری بود آموزش دید و پنج سال بعد در همان جا به سمت دستیار میزنر باقی ماند و در کنار تدریس بازیگری به بازی در تئاتر و تلویزیون پرداخت. با موهای مجعد و قد بلندی که شش فوت و دو اینچ بود، پولاک خیلی زود توانست نقشی در تله تئاتر «زنگ ها برای چه کسی به صدا درمی آیند» که اقتباسی از رمان معروف همینگوی به همین نام از کارگردان بزرگ «جان فرانکنهایمر» بود به دست آورد. البته او تا قبل از این حضور تلویزیونی در برادوی در دو نمایش «سنگی برای دنی فیشر» و «تاریکی به اندازه کافی روشن است» ظاهر شده بود. پس از سپری کردن چندین تجربه بازیگری پولاک از مشورت برت لنکستر ـ که با او به هنگام کار با فرانکنهایمر آشنا شده بود ـ بهره مند شد و به کارگردانی روی آورد. لنکستر پل اتصال و آشنایی او با یکی از غول های دنیای سینما و سرگرمی «لو وازرمن» بود که به سفارش او مجموعه تلویزیونی «shotgun slade» را ساخت.پس از این آغاز متزلزل «پولاک» با کارگردانی چندین اپیزود از مجموعه های تلویزیونی «بن کیسی»، «شهر عریان»، «فراری» و ... گام های بلند خود را به سوی موفقیت های آتی برداشت و در سال ۱۹۶۶ یک جایزه «امی» (اسکار دنیای تلویزیون) برای کارگردانی یکی از اپیزودهای «باب هوپ تئاتر کریسلر را عرضه می کند» دریافت کرد.
از همان زمانی که او اولین فیلم بلندش با نام «نخ باریک» درباره تلاش یک دانش آموز مددکار اجتماعی برای منصرف کردن یک زن از خودکشی را ساخت، پولاک رابطه پرفراز و نشیب خود را با منتقدان آغاز کرد. منتقدی به نام ای. اچ. ویلر در نشریه نیویورک تایمز در نقدی این فیلم را اسفناک خواند. با آن حال پولاک از همان آغاز فعالیت حرفه ای اش از سوی بسیاری متعلق به نسلی خوانده شد که کار را با تلویزیون یاد گرفته بودند و نه با ساخت فیلم های درجه دو.
پولاک که هیچ وقت با هالیوود احساس راحتی نکرده بود تلاش می کرد خلاقیت خود را معطوف تئاتر کند. با این حال فیلمسازی او نیز از آن تأثیر پذیرفت. در سال ۱۹۷۰ فیلم «آنها اسب ها را با تیر می زنند، مگر نه » با داستان چند لایه خود درباره مرگ و عشق در دوره رکود اقتصادی امریکا که اقتباسی از رمان هوریس مک کوی بود نامزد ۹ جایزه اسکار از جمله اسکار بهترین کارگردانی شد. دو سال بعد پولاک فیلمی به نام «Jeremiah Johnson» درباره سرگذشت یک مرد کوه نشین را کارگردانی کرد که یکی از نخستین تجربه های کاری اش با ردفورد بود. دو فیلم بعدی او به نام های «آنگونه که بودیم» و «سه روز کوندور» که با فاصله کوتاهی نسبت به هم ساخته شدند مورد استقبال مردم قرار گرفتند اگرچه منتقدان را چندان راضی نکردند. با این حال راجر ابرت در نقد خود بر فیلم دوم درباره یک کارمند سازمان سیا که درگیر یک ماجرای مرموز می شود نوشت: «هیجان آور و درگیرکننده».
پولاک در سال ۱۹۸۱ با فیلم «غیبت مالیس» درباره خبرنگاری که از سوی مقامات فدرال اطلاعات غلط و کذبی درباره یک تاجر دریافت می کند به قلمرو مناظره عمومی پا گذاشت اما در حقیقت یک سال بعد با فیلم «توتسی» بود که هالیوود این کارگردان را به عنوان یکی از مهره های توانای خود شناخت. این فیلم با بازی داستین هافمن اگرچه در جریان ساخت به مشکلات بسیاری از جمله عدم همفکری پولاک و هافمن بر سر فضای کلی فیلم برخورد کرد اما یک تجربه موفق بود. «توتسی» به بیش از ۱۷۷ میلیون دلار فروش در گیشه های امریکا دست یافت و در ۱۰ شاخه از جمله بهترین فیلم نامزد اسکار شد. پولاک در اوج موفقیت دامنه همکاری خود را با کمپانی های بزرگ فیلمسازی وسعت بخشید و با فیلم «از دل آفریقا» بر تارک فعالیت فیلمسازی خود ایستاد. این فیلم که برپایه خاطرات «Isak Dinesen» ساخته شده بود دو هنرپیشه توانا یعنی مریل استریپ و رابرت ردفورد را در نقش دو معشوق پیش روی هم قرار داد و در نهایت اسکار بهترین فیلم و کارگردانی را دریافت کرد.با این حال پولاک همچنان نسبت به توانایی های فیلمسازی خود اعتماد به نفس نداشت و این موضوع را حتی در مصاحبه های مختلف منعکس کرد. فیلمی که بیش از همه به این شک و دودلی دامن زد «هاوانا» در سال ۱۹۹۰ بود که آخرین تجربه همکاری او با رابرت ردفورد به شمار می رفت و به نظر می آمد نه او و نه ردفورد را راضی کرده باشد. در همان سال او فیلم «شرکت» با بازی تام کروز را بر روی پرده برد که پرفروش شد اما فیلم های بعدی اش همچون سابرینا (۱۹۹۵) و «Random Hearts» (۱۹۹۹) هر دو با بازی هریسون فورد و «مترجم» با بازی نیکول کیدمن و شان پن در سال ۲۰۰۵ نتوانست انتظارات تماشاگران از یک فیلم «پولاکی» با حضور ستارگان معروف را برآورده کند.
پولاک در سال های اخیر به مشاغل مختلفی روی آورده بود که اگرچه همه به نوعی در ارتباط با سینما بودند اما در حقیقت بهانه ای برای حفظ جایگاه رفیع او در عرصه فیلمسازی به شمار می آمدند. او چندین بار مدیرعامل «Actors Studio wast» بود، رئیس هیأت مدیره سینما تک امریکا شد و از مدافعان حقوق هنرمندان بود. او همچنین در مصاحبه های اخیر خود از غیب شدن هالیوودی که در جوانی اش می شناخت یاد می کرد و گفته بود: «از فیلمسازان متوسط خبری نیست. ساختن فیلم های موفق تجاری که واقعاً هم خوب باشند هنوز هم ممکن است، کاستاگاوراس زمانی گفته بود که این گونه اتفاقات هنوز هم می توانند بیفتند.»
مترجم: شیلا ساسانی نیا
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید