سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

اوباما و مشکلات پیش رو


اوباما و مشکلات پیش رو
باراک اوباما سرانجام نامزد دموکرات ها برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری شد و احتمالاً نخستین رئیس جمهور سیاه پوست ایالات متحده خواهد بود.
تنها شش ماه پیش بود که در امریکا اکثراً تصورش را هم نمی کردند که در طول عمرشان یک سیاستمدار سیاه پوست را این قدر نزدیک به احراز پست ریاست جمهوری ببینند. جای شگفتی نیست که اکثریت قاطعی از سیاه پوستان امریکایی از مبارزات انتخاباتی او پشتیبانی کردند؛ شگفت این است که بسیاری از سفید پوستان هم از باراک اوباما پشتیبانی به عمل آوردند؛ ولی این که حمایت سفید پوستان به همین شدت ادامه یابد مورد تردیداست.
سناتور رودهام کلینتون همواره سعی در خراب کردن چهره او داشت و اکنون که اوباما نامزد دموکرات ها شده سناتور مک کین و سایرین هم در این امر کوتاهی نخواهند کرد. اکنون با وجود این که حمایت از اوباما شکننده، نیازموده و دارای تناقض های زیادی است، برای افراد مترقی و آشنا با عمق نژاد پرستی رایج در امریکا ، بسیار خوش آیند و دلگرم کننده است که ده ها میلیون سفید پوست به سیاه پوستی که نامش باراک حسین اوباماست، در رأی گیری های مقدماتی و در جلسات سران حزب دموکرات، رأی داده اند. اوباما نه یک فرد انقلابی است و نه تهدیدی برای سیستم سرمایه داری؛ با وجود این، علامتی چشمگیر تر از موفقیت انتخاباتی او نمی توانست خواست مردم برای تغییر جو ارتجاعی، جنگ افروزی، نژاد پرستی و بیگانه ستیزی حاکم بر امریکا را نشان دهد؛ جوی که بویژه پس از رویداد ۱۱ سپتامبر به آنها تحمیل شده است و به نظر می رسد که تا ابد ادامه خواهد یافت. اوباما مورد علاقه آن گروه از مردم است که می خواهند به جنگ عراق پایان بخشیده شود و این اعتقاد وجود دارد که اوباما بیشتر احتمال دارد این مهم را انجام دهد تا رودهام کلینتون، که همین چند هفته پیش قول داد «ایران را نابود کند» و به نظر می رسد که به شدت به سیاست جنگ بی پایان بوش، نزدیک است. تا آنجایی که منافع امپریالیستی امریکا مطرح است، تفاوتی اساسی بین رودهام کلینتون و باراک اوباما یا مک کین وجود ندارد. بسیاری از مشاوران اوباما در سیاست خارجی، مشاوران ریاست جمهوری پیشین بیل کلینتون اند، ولی به رغم این واقعیت، تصور مردم این بود که رودهام کلینتون ممکن است تغییراتی را در مورد جنگ به وجود آورد، ولی اوباما تغییرات بیشتری خواهد داد؛ با این همه در حقیقت کلینتون، اوباما و مک کین همه به ادامه اشغال عراق پس از انتخاب شدن متعهد شده اند. آنها همچنین قول داده اند که جنگ افغانستان و پاکستان را شدت بخشند و «اگر لازم باشد» به ایران حمله کنند، از اسرائیل حمایت کنند و تحریم علیه کوبا را ادامه دهند.
گفته می شود که بعضی از افراد طبقه حاکم، تنها برای پیشبرد جنگ جناحی علیه کلینتون ها در داخل حزب دموکرات، پشتیبان اوباما هستند و بعضی از آنهایی هم که مخالف کلینتون اند، خیلی ساده، به دلیل زن ستیزی شان بوده است. البته نیرو هایی هم در طبقه حاکم امریکا از اوباما حمایت می کنند به این جهت که او را برای مواجهه با بحران های پیش روی امریکا مناسب تر از کلینتون و مک کین می دانند. آنها از این امر آگاهی دارند که نیازی جدی به توقف سریع وخامت وضع این کشور به عنوان یک اقتصاد و قدرت نظانی برتر،وجود دارد.
مناظره درباره سیاست خارجی بین نامزدان حزب دموکرات تنها محدود به این بود که آیا دولت امریکا باید با دشمنانش مذاکره کند یانه و در ضمن حمایت اوباما از گفت و گو به جای - یا اضافه بر- سیاست جنگ. اساساً این مناظره ها حالتی تصنعی دارد. دیپلماسی گفت و گو، سلاح دیگری است که هر دولت سلطه گری برای حفظ منافع خود، به کار می گیرد: امروز گفت و گو و فردا بمباران. ولی از دیدگاه استراتژی کلی، در هر حال این امر البته قابل مناظره است.
برای اوباما و حامیان او در هیأت حاکمه، سیاست نومحافظه کاران و اتکای آنها به ارتش ممکن است مستعمره سازی دوباره خاورمیانه و تسلط بر جهان را در بر داشته باشد ولی این امر به احتمال زیاد به فاجعه ای کامل و از دست رفتن قدرت امریکا و آشفته شدن شدید اوضاع خواهد انجامید. اوباما و حامیان او می خواهند راهبرد دیگری را از پیش ببرند. اوباما بیشتر منعکس کننده نظم به وجود آمده از سرمایه داری فراملیتی حاصل از جهانی شدن امپریالیسم است. برای مانع شدن از این افول و تضعیف موضع امریکا ، اوباما باید محوریت اتکای صرف به قدرت نظامی را تغییر بدهد و چهره ای دوستانه تر به امریکا ببخشد و قدرت آن را در رقابت اقتصادی با چین، هند، اروپا، امریکای لاتین و غیره افزایش دهد. ولی مسئله این است که مشکل سیستم سرمایه داری آن قدر بزرگ است که ایده های جدید اوباما و دیگران نمی توانند آن ها را برطرف کنند. فروپاشی اخیر سیستم بانکی که در مارس گذشته با مداخله وسیع فدرال رزرو امریکا (صندوق ذخایر فدرال) نجات داده شد، پایان بحران اعتباری سرمایه داری نیست بلکه آغاز یک بحران سیستماتیک جدید در جهان سرمایه داری است که احتمال دارد شدید تر از رکود اقتصادی بزرگ دهه ۱۹۳۰ باشد. تنها موضوع سرعتی است که بحران آشکار شود و رویداد هایی که بر روند آن تأثیر می گذارند. امپریالیسم امریکا دست کم به دلیل دو جنگ که نتوانسته است در آنها برنده شود و یا آنها را رها کند در شرف گرفتار شدن در باتلاقی عظیم است.
بسیاری نگران آنند که نژاد پرستی، بر نامزدی اوباما تأثیر بگذارد و عده ای هم از این می ترسند که گلوله های نژاد پرستی بتواند جان اوباما را بگیرد. این نگرانی ها می تواند خیلی جدی باشد. ولی مشکلی دردناک تر ممکن است این باشد که چون اوباما در بند سیستم وحشتناکی است که خواهان خدمت به آن است، در دفاع از خود ناتوان بماند. حمله هایی که از هم اکنون شروع شده، بسیار وحشتناک است و اکنون که اوباما نامزدی حزب دموکرات را کسب کرده، تا چهارم نوامبر یعنی تاریخ انتخابات، وقت خواهند داشت که او را خائن، تروریست، تهدیدی برای فرهنگ غرب، تمدن، مسیحیت و ارزش های «امریکایی» و بد تر از این ها، بخوانند. و اگر اوباما بخواهد در انتخابات پیروز شود، مجبور خواهد بود این حرف ها را تحمل کند و لبخند بزند زیرا در واقع این توده مردم نیستند که می خواهند او به کاخ سفید برود بلکه طبقه حاکم است که می خواهد او رئیس جمهور شود و مبارزات انتخاباتی، آزمونی است برای او در مقابل آنها.
یکی از دلایلی که رودهام کلینتون توانست موضع خود را به عنوان یک فرد مورد توجه کارگران (نه کارگران سیاه پوست یا کارگران مهاجر، بلکه کارگران سفید پوست متولد امریکا) مشخص کند به این دلیل است که به اوباما هشدار داده شود که اگر می خواهد نخستین رئیس جمهور سیاه پوست باشد بهتر است به عنوان یک رهبر حقوق بشری یا مبارز برای حقوق کارگران ظاهر نشود.
سوء تفاهم وسیعی ایجاد شده است در مورد این که کشیش جرمیا رایت، پدر روحانی پیشین اوباما، مبارزات انتخاباتی او را مختل کرد. این امر واقعیت ندارد؛ همه این ها با دقت و تدبیر برنامه ریزی شده بود برای آزمایش وفاداری اوباما. دلیلی منطقی وجود دارد که چرا باید طبقه حاکم وفاداری اوباما برایش زیر سؤال باشد. حاکمان امریکا آگاه اند از خشم و ترس های عمیقی که سیاه پوستان نسبت به آنها دارند و به نظر می رسد هدف از طراحی موضوع کشیش رایت این بود که اوباما را مجبور کنند نه تنها رابطه اش را با این کشیش بی اعتبار بخواند بلکه مهم تر از آن، قول بدهد اگر انتخاب شد، هرگز در مورد وجود نژادپرستی و خشمی که علیه آن وجود دارد حرفی نزند. نژاد پرستی در جامعه امریکا بشدت مطرح است ولی اوباما باید وانمود کند که این موضوع مربوط به گذشته است.
اگر اوباما به ریاست جمهوری برسد، نخستین اقتضای کاری او (و هر رئیس جمهور دیگری که انتخاب شود) کاهش برنامه های اجتماعی است از جمله تأمین خدمات درمانی سالخوردگان، خدمات درمانی نیازمندان، آموزش و پرورش و بیمه های اجتماعی. علاوه بر آن، این کاهش ها درست وقتی به اجرا در می آید که کارگران و افراد کم درآمد در معرض بحران اقتصادی عمیقی قرار دارند. مشکل می توان از این فکر خودداری کرد که طبقه حاکم نخستین رئیس جمهور سیاه پوست را به کاخ سفید می فرستد تا تمام مسئولیت رنج ها و بدبختی های بحران هایی را که خواهد آمد متوجه او کند.
جسی جکسون سیاه پوست دیگری که در دو مبارزه انتخاباتی حزب دموکرات در دهه ۱۹۸۰ شرکت کرد هم مانند باراک اوباما با مشکلات فراوانی رو به رو بود ولی تفاوت عمده این است که جکسون متکی به طبقات پائین جامعه بود ولی در مورد اوباما، دست کم اکنون، اینگونه نیست و در واقع وقتی افراد و سازمان های مترقی می توانند اگر لازم باشد از او حمایت کنند که موضعی مستقل از حزب دموکرات داشته باشد.
منبع: ورکرز ‎/ ترجمه: پوراندخت مجلسی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید