چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

استقلال و این همه مهاجم بی‌استعداد


استقلال و این همه مهاجم بی‌استعداد
سردرگمی، بازی باری به هر جهت و دل بستن به اتفاقات مسابقه برای رسیدن به گل، شاخصه‌های ملموس استقلال در بازی رفت فینال جام ‌حذفی بود. آنچه در طول ۳۴ هفته لیگ هفتم هم کاملا به چشم می‌آمد و تصویر تاریک و آشفته‌ای را از تیم پرستاره اما ناموزون استقلال پیش‌ روی جامعه فوتبال قرار می‌داد۲-۴-۴، ۱-۳-۲-۴، ۳-۳-۴، ۳-۴-۳ و ۲-۵-۳ سیستم‌هایی هستند که ناصر حجازی، فیروز کریمی و امیر قلعه‌نویی در طول فصل امتحان کردند و چون هر کدام از این روش‌ها بازیکنانی با ویژگی‌های خاص خود را می‌طلبد استقلال هرگز نتوانست به هماهنگی تاکتیکی برسد. به ندرت پیش آمد آنها در دو بازی متوالی با یک سیستم و یک ترتیب ثابت وارد زمین شوند و هرگز ندیدیم استقلال در سه بازی متوالی تغییر آرایش و تغییر نفرات نداشته باشد. نیمکت‌نشینی‌‌های یکی در میان تقریبا تمام بازیکنان را از فرم ایده‌آل خارج کرده و ترکیب ستاره‌های ناآماده و سردرگمی تاکتیکی تصویر رقت‌انگیز و البته قابل انتظاری از فینالیست جام‌ حذفی به نمایش در‌می‌آورد.
۱) مسیرها تا حمله استقلال به شدت محدود است و عدم تنوع در ایجاد موقعیت گل، دفع خطر را برای مدافعان حریف به آسان‌ترین کار ممکن تبدیل می‌کند. وقتی سه هافبک میانی استقلال – منتظری، روانخواه و مجیدی – هیچ‌کدام هافبک تخصصی نیستند و در بازی‌های پرفشار توانایی تغذیه مهاجمان را ندارند طبیعتا تیم به ندرت صاحب موقعیت گل می‌شود. روانخواه در ضد حملات مهره قابل اعتنایی است و اگر فضای خالی پیش‌ رویش باشد نهایت استفاده را از سرعت بالایش می‌برد، اما کمبود هافبک میانی تخصصی باعث شده در استقلال در متراکم‌ترین منطقه زمین، جایی که هیچ فضایی برای حرکت پا به توپ وجود ندارد به بازی گرفته شود، هرز بدود و توپ‌های زیادی را لو بدهد. پژمان منتظری ذاتا یک مدافع است و نمی‌تواند توپ‌‌پخش‌کن قابلی باشد، فرهاد مجیدی را هم بیشتر به عنوان یک مهاجم خودخواه و عاشق تکروی می‌شناسیم اما او حالا در استقلال می‌خواهد جای جباری را بگیرد و برای سایر مهاجمان موقعیت بسازد! پس استقلالی‌ها چاره‌ای ندارند جز آنکه به اتفاقات و حوادث بازی دل ببندند.
۲) فیروز کریمی را خیلی‌ها به عنوان یک تاکتیکسین قابل احترام می‌شناختند. اما او هم در طول نزدیک به ۲۰ هفته‌ای که روی نیمکت استقلال نشست نتوانست تاکتیک یا روش موثری را در این تیم جا بیندازد. امیر قلعه‌نویی در روزی که خوب می‌دانست نباید از سه هافبک میانی غیرتخصصی‌اش انتظار بالایی داشته باشد میثم منیعی و محمد نوازی را به عنوان پیستون‌های چپ و راست به زمین فرستاد و علیزاده و بیاتی‌نیا را در نوک خط‌ حمله به کار گرفت تا شاید با روش سانتر و استفاده از ضربات سر نسخه حریف را بپیچد. در طول نود دقیقه اما نوازی و منیعی کاملا در جناحین تنها بودند و هیچ حرکت ترکیبی دو یا سه نفره‌ای که پیستون‌ها را به حرکت وادارد و آنها را پشت سر مدافعان کند پگاه صاحب موقعیت سانتر کند، اتفاق نیفتاد. نوازی و منیعی اغلب از میانه زمین (جایی که اولین مدافع حریف را پیش‌ روی خود می‌دیدند) اقدام به سانتر می‌کردند و هرگز هیچ ضربه سر خطرناک و قابل بحثی به سمت دروازه حریف شلیک نشد. طعنه‌آمیز است که استقلال در فینال جام ‌حذفی حتی ابزار تاکتیکی ارسال از کناره‌ها را در اختیار ندارد.
۳) هرچند پگاه در طول نود دقیقه فوتبال باکیفیت و منسجم‌تری را از استقلال ارائه داد اما در همین بازی هم استقلال چند موقعیت آشکار گلزنی به‌دست آورد و سهل‌انگارانه آنها را از دست داد. به واقع از علی علیزاده تنها زمانی باید انتظار گلزنی داشت که مثل بازی با فولاد دروازه خالی را پیش روی خود ببیند. در یک صحنه مجیدی، بیاتی‌نیا و علیزاده روی ضد حمله فقط یک مدافع پگاه را پیش‌رو داشتند اما پاس بیرون پای علیزاده به قدری مبتدیانه و بی‌دقت ارسال شد که بیاتی‌نیا هر چه دوید نتوانست توپ را پیش از عبور از خط طولی زمین به چنگ بیاورد. ضربه میثم منیعی به تیر دروازه پگاه اصابت کرد و در برگشت دروازه خالی پیش‌ روی مجیدی قرار گرفت اما قابل انتظار بود که توپ به پای او نچسبد و موقعیت از دست برود. جمع کردن این همه مهاجم بی‌استعداد در فصل نقل و انتقالات هنری بود که تنها از عهده علی فتح‌الله‌زاده برمی‌آمد. استقلال با تمام ایرادهایش اگر فقط یک مهاجم گلزن داشت، می‌توانست حداقل با تساوی به تهران بازگردد، بی‌جهت نیست که امیر قلعه‌نویی خودش دست به کار شد، با صابر میرقربانی تماس گرفت و او را از در باشگاه سپاهان بازگرداند. میرقربانی از همه این فرصت‌ها گل می‌سازد و این سناریویی است که قلعه‌نویی برای فصل آینده روی آن حساب می‌کند؛ یک عنایتی جدید!
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید