چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


نفوذ سبک های ژاپنی در آثار هنری اروپا


نفوذ سبک های ژاپنی در آثار هنری اروپا
نفوذ هنر ژاپنی یا ژاپن گرایی درهنر غربی موضوعی است که پیشینه ای تاریخی دارد و در عین حال جنبه های عمیقی از تفکر و نگرش در هنر و زندگی و سبک های هنری را در بر می گیرد.
اما این عبارت یعنی ژاپنیسم یا ژاپن گرایی نخستین بار به عنوان یک اصطلاح در زبان فرانسه مطرح شد که در انگلیسی نیز منتقل شد و عبارتی است که نشانگر نفوذ فرهنگ و هنرهای ژاپنی در هنر غرب است. این کلمه ابتدا توسط ژول کلاریتی در کتابش با عنوان هنر فرانسوی که در سال ۱۸۷۲ به چاپ رسیده بود مطرح شد و از آن هنگام تاکنون اساساً به آثاری اطلاق می شود که مستقیماً متأثر از اصول هنر ژاپنی هستند به ویژه در آثار هنرمندان فرانسوی به عنوان آثار هنری ژاپنیسک شناخته می شوند.
در دهه ۱۸۶۰ شیوه های چاپ برجسته ژاپنی یوکیو- ای منبع الهام بخش برای بسیاری از نقاشان امپرسیونیسم اروپایی به ویژه در فرانسه شد که نهایتاً به خلق و شکل گیری سبک های شاخص و مشهوری چون هنر نوین و کوبیسم انجامید.
هنرمندان اروپایی در این زمینه عمدتاً از برخی ویژگی ها نظیر فقدان سایه و چشم اندازهای وسیع و گسترده با رنگ های قدرتمند در آثار ژاپنی متأثر شده و خود را از قیود خاصی نظیر قراردادن یک موضوع در مرکز اثر با محورهای اریب در پس زمینه رها کردند.
اما ریشه و اساس ورود این سبک هنری به اروپا به دوره هایی حد فاصل ۱۸۴۸ تا ۱۸۵۴ و زمانی باز می گردد که اولین کشتی های حامل تاجران خارجی به سواحل ژاپن لنگر انداختند.
در دوره تجدید حیات میجی در ۱۸۶۸ که ژاپن به دورانی طولانی از نوعی انزوای ملی پایان داد، درهای این کشور به روی کالاهای خارجی غرب گشوده شد و این شامل ورود سبک ها و تکنیک های نوین نقاشی و عکاسی نیز شد. متقابلاً بسیاری از آثار نقاشی و سرامیک های یوکیو - ای و نیز بسیاری از منسوجات و آثار برنزی ژاپن همراه با دیگر آثار هنری به اروپا و آمریکا راه یافت و بزودی از شهرت و محبوبیت فوق العاده ای برخوردار شد.
ازاین هنگام به بعد ژاپنیسم و گردآوری مجموعه آثار هنر ژاپنی به گونه دیوانه واری بویژه در زمینه هنر نقاشی و آثار یوکیو - ای در اروپا رواج یافت که طی آن اولین نمونه های این آثار در پاریس به نمایش درآمد.
در حدود ۱۸۵۶ هنرمند فرانسوی فلیکس براکوموند در کارگاه چاپ خود اقدام به تهیه نسخه های کپی از کتاب هوکوسایی مانگا کرد. این کتاب در اصل مجموعه طرح هایی از انواع موضوعات نظیر گیاهان و مناظر و اشیا بود که توسط هنرمند ژاپنی هوکوسایی طراحی و ارائه شده بود و این نقاشی ها عمدتاً بر روی محموله انواع ظروف چینی مورد استفاده قرار می گرفت.
این گرایش دیوانه وار به مجموعه های ژاپنی همچنان ادامه داشت تا دهه ۱۸۶۰ که یک فروشگاه عرضه کالاهای چینی انواعی از کالاهای ژاپنی از جمله آثار چاپی و نقاشی را در خیابان مشهور و پر زرق و برق ریولی پاریس به نمایش گذاشت.
در ابتدا به رغم تماس های اولیه با برخی شاهکارهای کلاسیک ژاپن نظیر یوکیو-ای بیشتر آثار چاپی که به غرب رسید از هنرمندان دهه ۱۸۶۰ و ۷۰ یعنی هنرمندان معاصر ژاپنی بود و مدت زمان زیادی لازم بود تا غربیان توانستند به آثار استادان بزرگ و اصیل نسل های کهن ژاپنی دست یافته و آنها را نیز درک و تجربه کنند.
از میان آثار متعدد این دوران، یکی از آثار ونگوگ با نام «شکفتن درخت آلو» در سال ۱۸۸۷ به خوبی نشان می دهد که این نقاش مشهور تا چه حد از آثار و هنر نقاشی ژاپنی تأثیر پذیرفته است.
در دهه ۱۸۷۰ تا ۱۸۸۰ میلادی مجموعه داران ژاپنی، نویسندگان و منتقدان آثار هنری همچنان به سفرهای متعدد دریایی به ژاپن ادامه دادند که سرانجام به انتشار مقالاتی درباره زیبایی شناسی ژاپنی و سپس افزایش نقش آن در اروپا بویژه در فرانسه انجامید.
از دیگر سو تعدادی از هنرمندان ژاپنی نیز متعاقباً در پاریس سکنا گزیدند که تاداماسا هایاشی از آن جمله است که در همان ایام آثار هنری بی شماری از هنر ژاپنی خلق کرد. در حالی که هنرمندان ژاپنی نفوذ بیشتری در اروپا می یافتند تقریباً در همان زمان غرب گرایی در ژاپن در حال اجرا بود.
از جمله هنرمندان غربی که به شدت متأثر از هنر ژاپنی شدند می توان به جیمز مک نیل ویستلر نقاش انگلیسی الاصل امریکا، کلود مونه، ونگوگ، پیسارو، پل گوگن و گوستاو کلیمت نقاش اتریشی اشاره کرد و جالب آن که برخی هنرمندان اروپایی نظیر جرج فردینان بیگوت به دلیل دلبستگی شدید به هنر ژاپنی به این کشور سفر کرده و در آنجا ماندگار شدند.
در این میان ویستلر نقش بسیار مهمی در معرفی هنر ژاپنی به انگلستان داشت زیرا طی اقامتش در پاریس که مرکز تمام آثار و کالاهای ژاپنی بود مجموعه های عالی و جالبی تهیه و گردآورده بود.
برخی از آثار ون گوگ نیز به وضوح نمایانگر سبک هنری یوکیو- ای و موتیف های آن است. به عنوان مثال پرتره صاحب یک فروشگاه آثار هنری اثر این هنرمند شش صحنه متفاوت از یوکیو- ای را در پس زمینه این اثر نشان می دهد.
در عالم موسیقی نیز پوچینی به عقیده بسیاری در خلق اثر خود با نام مادام باترفلای کاملاً متأثر از ژاپنیسم بوده است.
اما شاخصه های هنر ژاپنی در این هنرمندان بسیار زیاد و متنوع بود. حتی در عالم تئاتر و نمایش هم فقدان نوعی تقارن و بی نظمی خاص در هنر ژاپنی برای هنرمندان اروپایی جذابیت بسیار داشت. تأکید هنر ژاپنی بر چیدمان بدون مرکز و بدون پرسپکتیو و نور، بدون سایه و نیز استفاده از رنگ های چالاک و زنده بر سطح اثر برای آنان جالب توجه بود.
در حالی که این عناصر تقابل مستقیمی با هنر آن روز اروپا و ریشه های تاریخی آن داشت و در واقع آن دسته از هنرمندان قرن نوزدهم را به خود جلب می کرد که معتقد بودند از نظر روانی اصول و قراردادهای آکادمیک هنر غربی را باید رها کرد.
سبک یوکیو- ای باخطوط منحنی و طرح ها و سطوح صاف همچنین الهام بخش سبک هنر نوین در اروپا شد که در اوایل قرن بیستم میلادی شهرت فراگیر یافت و برخی الگوهای هنری آن نظیر خطوط منحنی کلیشه های گرافیکی رایج شد که بعدها در آثار بسیاری از هنرمندان در سرتاسر جهان یافت می شد. این اشکال و توده های صاف از رنگ منادی و آغازگر هنرآبستره در دوران مدرن شد.
ژاپنیسم یا ژاپن گرایی همچنین نه تنها در نقاشی و موسیقی بلکه در بیشتر هنرهای رایج غربی رواج دارد. امروزه اقتباس از عناصر برجسته در این سبک و نفوذ سبک های رایج برگرفته از هنر ژاپنی، در بیشتر هنرهای کاربردی از لوازم و اثاثیه منزل گرفته تا منسوجات و جواهرسازی تا طراحی گرافیک دیده می شود.
از جمله بارزترین نمونه از این تأثیر و نفوذ را می توان در اشعار غربی (و نیز ایرانی ) به سبک هایکو دید و این سبکی است که در سایر آثار هنری در غرب و نیز کشورهای غیرغربی متأثر از غرب نفوذ کرده است.
ویژگی متمایز هنر ژاپنی دوگانگی منحصر به فرد آن است. هنر ژاپنی، به خاطر سادگی، و نوعی سکوت تأمل برانگیز و نیز به سبب نقش برجسته های متنوع اش شهرت بسیار دارد و همین سادگی به گونه چشمگیری بر نقاشی غرب در قرن نوزدهم تأثیر مستقیم و در قرن بیستم تأثیر غیرمستقیم داشته است. این عناصر در معماری قرن بیستم غرب نیز به شدت تأثیر گذار بوده است.
در واقع سبک مینی مالیسم درهنر نیز که یکی از شاخص ترین سبک های مدرن رایج در جهان معاصر است، خود نمونه ای از تأثیرپذیری هنرمندان و نویسندگان غربی از همین نگرش ساده گرایی (و نه ساده انگاری) و ایجاز در هنر ژاپنی است.
میترا اسدنیا
منبع : روزنامه ایران