سه شنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۲ / 19 March, 2024
مجله ویستا


دیدارهای خانوادگی را پررنگ تر کنیم


دیدارهای خانوادگی را پررنگ تر کنیم
- ... ستاره سهیل شدی! راه گم کردی!... پاک ترک ما و فامیل کردی.چه عجب صدات را شنیدیم...
- شرمنده ام مادر (باخنده) دچار کمبود شدید «تایم» شده ام! (می خندد) منظورم اینه که وقت کم دارم. منم دلم برای شما و بابا تنگ شده، اما کار و معاش و نداشتن وسیله نقلیه...
- با این حرفا که نمی شه مهر مادر و فرزندی را فراموش کرد! یعنی دراین ۳۰-۲۰ روز گذشته یک نوک پا نمی تونستی به ما سربزنی، حال مارو بپرسی؟!
- راستش الان چند روزیه حواسم به چک برگشتی مشتریه...
- زنگ نمی خوام بزنی بیا تا ببینمت!
- چشم! دعا کن فرصت فراهم بشه... الو الو... من تو مترو هستم، ممکنه آنتن نده...
«فرزاد» را هنگامی که با تلفن همراهش در واگن مترو صحبت می کرد شناختم. دوست سال های گذشته. بچه محل هم بودیم... از لای جمعیت واگن رفتم طرفش... با هم گفتیم: چه تصادفی! پس از سال ها... او گفت که با مادرش صحبت می کرد. مادرش به خاطر دیدارهای طولانی، سخت از او گلایه کرده است. خلاصه ای از مکالمه تلفنی اش را با خنده برایم تعریف کرد که بخشی از آن را در بالا خواندیم.
ـ رفیعی شاغل در یک بنگاه تولیدات فرهنگی است. او می گوید: «فاصله پیاده روی بین خانه ما با خانه پسر عمویم، شاید حدود ۱۰ دقیقه زمان می برد اما یک سال است که آن ها و ما دیدار خانوادگی نداشته ایم و هر بار قصد می کنیم سری به او و خانواده اش بزنیم و از نزدیک دیدار کنیم منصرف شده ام چرا که حساب می کنم رفتن و دیدار برای او هزینه به بار می آورد. غیراز هزینه معمول زندگی خود، هرازگاه دامادش به اتفاق اهل و عیال هم میهمان او می شوند. ما ملاحظه وسع او و تحمیل مخارج دیدار خودمان به لحاظ تهیه غذا و میوه از جانب او را درنظر می گیریم و ترجیح می دهیم به ندرت به دیدارش برویم.»
● گردهمایی های خانوادگی
تا همین چند دهه پیش که بسیاری از خانواده ها حتی یک دوچرخه هم برای راحتی در تردد خود نداشتند، وسایط نقلیه عمومی هم کم بود و استفاده از وسیله ارتباطی تلفن ثابت در بسیاری از منازل رایج نبود. روابط خانوادگی از یک انسجام عاطفی و موظف غیرقابل انکاری برخوردار بود. روزهای تعطیل ،شب های بین هفته و خلاصه درهر فرصت مناسب، دیدارهای بین اقوام تازه می شد. در آن حال بسیاری از خانواده ها به صورت دسته جمعی پای پیاده فاصله چندین خیابان و یا کوچه و محله را طی می کردند و به خانه نزدیکان و حتی همسایه های خوب و پرعاطفه سال های پیشین می رفتند. اگر عصرگاه بود با شربت خنک و یا بعضاً با مقداری کاهو و سکنجبین و یا احتمالا بیسکویت و شیرینی و چای پذیرایی می شدند و ساعتی از نزدیک از حال و احوال همدیگر باخبر می شدند. وی می گوید: «درآن دیدارهای صمیمانه چنانچه خانواده ای مشکلی داشت به نوعی همیاری می شد و یا اگر قصد انجام کاری مطرح می شد با صلاحدید و رهنمونی و پادرمیانی تا حد مقدور رفع و رجوع می شد. خلاصه دیدارهای رودرروی، علایق و دلبستگی ها را بیشتر می کرد... اما حالا اگر هرچند ماه و یا سالی یک بار روابط بین فامیلی و آشنایان صورت بگیرد، خیلی ها خود را ملزم می کنند که کلی هزینه کنند لذا چون به سادگی شاید نتوانند دیدار پرخرج میهمانی طرف مقابل را جبران کنند، از دعوت و یا آمادگی برای دیدار متقابل، صرف نظر می کنند. این شیوه و عادت به مرور، دیوار میان روابط را بزرگ و بزرگتر می کند.»
موضوع با اهمیت دیگر، در گذشته (چند دهه قبل) تلویزیون در خانه ها نبود و شاید در یک محله تنها چند خانواده دارای تلویزیون شده بودند اما الان تقریبا درهر خانواده ای حداقل یک تلویزیون وجود دارد. رفیعی یادآور می شود: «دراین وضع، حالا که رفت و آمد بین خانواده ها کم و بیش صورت می گیرد، تلویزیون نقل مجلس دیدارهای رودرروی است. همه چشم ها و گوش ها متوجه تلویزیون می شوند.
یک صبح تا غروب یا شب تا نیمه شب که خانواده ای مهمان خانواده دیگر شده است، شاید بیشترین موضوعی که مطرح می شود. بیان سرگذشت شخصیت های سریال تلویزیونی و آن که عاقبت فلان داستان چه خواهد شد و هیجانات ضدآرامش. برخی خانواده ها هیچ دربند آن نیستند که معنویت آن گردهمایی و دیدار، ملعبه جعبه جادویی شده و چه بسا صحبت های مفید و دلنشین در آن فضا، ناگفته می ماند و اصالت صله رحم، در سایه غفلت ها کمرنگ می شود.»
خسته از تنهایی ها
چتر سبز درختان کهنسال و خنکای نسیم روحپرور گستره وسیع پارک قدیمی معروف در یک منطقه جنوب شهر جریان سیال اما شتاب زده زندگی ماشینی را نرم و آرامش بخش می کند. اینجا و آنجای پارک مردمانی که قبای چند دهه کار و کسب شان را آویزه خاطره ها و تجربه های خود کرده اند هرچند نفر روی نیمکتی نشسته و گپ می زنند و تک و توک به تنهایی در تونل زمان حال و گذشته غوطه زده اند.
«درزی» کنار یک هم صحبت روی نیمکت نشسته است. او ۴۰ سال در کار صحافی چاپخانه مشغول کار بوده است.
نمایی از رفتار سابق که بیشتر مردم وسیله نقلیه شخصی نداشتند و اغلب خانواده ها پیاده به دیدار نزدیکان و آشنایان خود می رفتند، تصویر می کند: «در سال های گذشته خانواده هایی غذای خود را به خانه اقوام می بردند، دور هم می نشستند و در محیطی صمیمانه میل می کردند.»
خانواده او نیز جزو آن قبیل خانواده ها بوده که غذا می پختند و به منزل آشنایان رفتند و... و یا نزدیکان غذاشان را می آوردند به خانه خویشاوند خود. او می گوید: «الان هم رفت وآمدها و روابط خانوادگی را دوست داریم ولی حالا خرج پذیرایی تهیه ناهار یا شام و مقداری هم میوه، زیاد شده است. هرکس توان هزینه اش را ندارد. به همین خاطر اکثر مردم ملاحظه مخارج این گونه دیدار و میهمانی را می کنند. تا حدودی روابط کم شده است تا حدی که فرضاً اگر یکی از افراد فامیل در بیمارستان بستری شود، از حال و وضع او بی خبر می مانیم.
آن دیدارها و نشست و برخاست های دور هم و فامیلی تأثیرات زیاد در استحکام روابط و همدلی داشتند. بنابراین اساس حالا هم علاقه داریم رفت و آمدها بین خانواده ها همانند سابق باشد. چون نباشد، آدم احساس تنهایی می کند.»
● سایه سنگین خانواده ها
کمرنگی رسم روابط و آئین دید و بازدیدهای بین خانوادگی و اقوام دور و نزدیک به حدی رسیده است که بعضی از افراد جوانتر حتی برخی از فامیل خود را نمی شناسند. یعنی برو بچه های ۱۵-۱۰ ساله اقوام درجه دو و سه پدری و مادری برای نسل پیشین ناآشنا هستند. شما هم حتماً این اتفاق تأسفبار را به مناسبتی در میهمانی هایی فامیلی شاهد بوده اید که بزرگتر، کودک، نوه و نوجوان و یا عروس و دامادشان را به برخی از میهمانان (نزدیکان) معرفی می کند. درزی می گوید: «چنان و چنین غریبگی ها در اجتماع خانواده و یا اقوام و بین دوستان صمیمی و همسایگان دیوار به دیوار و به ویژه در مجتمع های مسکونی بی هیچ تردید نشان از ریزش پیوستگی های ارزشی به عنوان یکی از اصول ساز و بافت زندگی، است. این پدیده خودمحوری و غفلت از حسنات متعدد ارتباط پیوسته بین فامیلی و... شور، شوق و زیبایی های پروسه زندگانی را سایه می زند و فضایی از مه گرفتگی، غریبانگی و حس تنهایی بر فلسفه اجتماعی زیستن زندگی خیمه می زند.» این پیشامدها را می توان نیز چنین توصیف کرد که برخی از ما شیک بودن مبلمان، عنوان های اجتماعی، مدل ماشین، رواج بازار و تولید و کار و شتاب و... و... را مثلا ترجیح می دهیم به آن که حتی دقایقی هم به فکر سبز نگه داشتن روابط خانوادگی مان باشیم. در آن بحبوحه کار و دلیل! مشغلات و گرفتاری های روزمره، به واقع برای گوش فرادادن به ضمیر انسانی ناخودآگاه مان جایی مانده است؟...
● دیدارهای فانتزی
روایت روابط متعارف نیکو و دلپذیر خانوادگی و افراد از درک و نگاه یک کارمند آموزش و پرورش به نام «محمد احمدی» اگرچه طعم و رنگ گذشته ها دارد و روشنی و رونق را همی برمی تاباند لیکن رگه هایی از افسوس در متن آن ناپیدا نیست: «در زمان گذشته هم جمعیت کم بود و هم مردم بیش از اکنون حوصله داشتند. رفت و آمدهای بین خانواده ها و اقوام هم بیشتر صفا داشت. دوستی و الفت و رفاقت اصیل و ژرف بود. و چند نسل را می شناختند... یک قابلمه غذا در مطبخ خانه درست می کردند. همه دور یک سفره می نشستند و با چه صفایی غذا می خوردند. کم کم صدای بوق و دود ماشین ها و تغییر سلیقه ها و مزاج، سفره را جمع و جور می کند و بچه ها غذاهای آماده مثل سوسیس و کالباس و... را به غذای خانگی و تناول در جمع خانوادگی ترجیح می دهند. این اتفاقات نامأنوس با عادت و عرف میان خانواده و افراد اینک تا بدانجا وسعت و اثر گذاشته است که می شود گفت «سال به سال دریغ از پارسال.» اما در روابط مرسوم دیدارهای حضوری رسم بر این بوده و هست که رفت و آمدهای خویشاوندی و دوستانه یک سویه است. این آئین لیکن به دلایل متعدد از جمله وضعیت اقتصادی به نوبه خود موجب اختلال در روند دید و بازدیدهای متعارف و بعضاً یک سویه شدن آن می شود به این صورت که به فرض، خانواده ای یک یا دو بار به خانه نزدیکان دعوت شود و یا خود پیشقدم برای میهمانی شود، چنانچه ببیند وسعش اجازه نمی دهد آن خانواده میزبان را به میهمانی دعوت کند، دست کم، رابطه دیداری خود را شاید برای مدتها چندان تکرار نخواهد کرد.»
وی می گوید: «سازگاری ها در خانواده ها نیز کم شده است.»
حدیث «احمدی» کارمند آموزش و پرورش» که حالا قصد رفتن دارد، از چشمداشت توده مردم در کاهش روابط، به عنوان یک عامل یاد می کند: «یک دست کت و شلوار می خریدیم و چند سال از آن استفاده می کردیم. حالا در کمدهای هر خانواده ای انبوه پوشاک است. توقعات ما زیاد شده است. ربطی به دولت ندارد. با حدود سیصد هزار تومان حقوق ماهانه در یک خانواده چهار نفری می سازیم. یک سرپناه از گذشته در اختیارمان است. توقعم کم است. نیازمند به کسی نیستیم و مثل زندگی پدر و مادرمان زندگی می کنیم. مردم در جامعه اگر توقع شان کم شود، مشکلات در روابط هم کم می شود. توکل باید به خدا داشته باشیم.»
نمی توان حافظه تاریخی خود را از دید و بازدیدهای خانوادگی و حضور در جمع دوستان و آشنایان در پستوی غفلت ها و فراموشکاری ها پاک کرد. اما می توان با برنامه ریزی مناسب، فرصت تجدید دیدارها و خاطرات را فراهم آورد. واقعیت این است که برخی از افراد چنان مفتون زرق و برق های پررنگ حواشی زندگی شده اند که کمتر فرصت توجه به اصول یک زندگی متعارف را پدید می آورند. فقط کافی است با گذر از های و هوهای روزمره در محیط آرام به رفتار و گفتار روزانه خود بیندیشیم که چگونه خود محوری ها مانع از شکل گیری جمع صمیمانه خانواده ها، دوستان و آشنایان شده است؟
اگر در محیطی منصفانه و آرام مسائل اطراف خود را بنگریم به راحتی درمی یابیم که چگونه برخی کاستی ها و اهمال کاری ها از یکسو و شتاب فزاینده پدیده های ارتباطاتی، وضعیت «جمع گرایی» و روابط انسانی شایسته و صمیمی میان اقشار مختلف جامعه را متغیر کرده است.
روحیه و رفتار ایرانیان در تمامی جوامع بشری مثال زدنی است. ایرانیان از دیرباز تاکنون هرگز فرهنگ خود و انسجام پیوند و روابط بین یکدیگر و عطوفت انسانی را از اندیشه و ضمیر خود نزدوده اند اما حالا برخی کاستی ها و معضلات زمانی بهانه های قصور را فراهم کرده است.
● هر که به فکر خویش است
موی سر و محاسنش یکدست سفید است، وارد دکان یا کارگاه نه چندان وسیعش می شوم بوی خوش چوب و خاک اره حس مانوسی انسان با طبیعت را تداعی می کند. در کارگاه کسی جز استاد نجار (معماریان) نیست و او مشغول بریدن یک تکه چارچوب در است. دست از کار می کشد. درباره چگونگی روابط خانواده ها با یکدیگر و اقوام و آشنایان می پرسم. اندکی به کف کارگاهش که انبوهی از خرده چوب و خاک چوب اره شده است، زل می زند. بعد آرام و شمرده می گوید: «مردم درگذشته بیشتر از حالا به یکدیگر سر می زدند و دیدار می کردند. در آن زمان ها مردم رفاقتی بهتر از حالا داشتند. امروزه محبت ها در خانواده ها کم شده است.» کمی سکوت می کند و طوری به نقطه ای نامعلوم نگاه می کند که پنداری دلش نمی آید حرف دل و دیدن های خود را ادامه دهد:
«برای پاسخ به سوالتان درباره روابط حال حاضر مردم با یکدیگر باید گفت جمعیت قابل توجهی از مردم از نظر اقتصادی و معیشتی با مشکلات دست و پنجه نرم می کنند. این مشکلات از علت های کمرنگ شدن رفت و آمدها و دید و بازدیدهاست. البته زرق و برق های حاشیه زندگی هم مانع می تراشد.»
وی ادامه می دهد:«حقوق کارگر و کارمند متناسب با تورم، افزایش نیافته است. اگر خدای ناکرده کسی مریض شود، مشکلات اقتصادی او بیشتر می شود.» گویی رفتار و گفتارهای مردم امروزی را به خاطر آورده است: «امروز هرکس به فکر مشکلات و کار خود است. برخی آن قدر گرفتار حال و کار خود هستند که حتی فرصت گفت وگوی چهره به چهره در خیابان را هم ندارند؛ سلامی و پس آن خداحافظی.هر خانواده به طور متوسط ۴ نفر هستند و جوان آن ها حتی اگر شاغل باشد، توان مالی اجاره خانه برای شروع زندگی مستقل را ندارد. پدر و مادر خانواده هم که وسعشان نمی رسد کمک مالی کنند. الان وضعیت طوری است که اگر از برخی افراد تقاضای پول دستی یا قرض موقت کنی طرف به سود پولش فکر می کند.
الان خیلی از مردم صبح که از خانه بیرون می آیند فکرشان آن است که چگونه خرج و مخارج روزانه زندگیشان را سر کنند. زمانه برای قشرهای پایین مناسب نیست.» نگاهش را از چهره ام می گیرد به دور دست خیره می شود: «غبطه به حال افرادی که وسعشان خوب است و در رفاه زندگی می کنند، نمی خورم. غبطه از آن می خورم که چرا چنان افراد مرفه به یک جوان درمانده و نیازمند در جهت سامان دادن به زندگیش کمک و رسیدگی نمی کنند.»
● رسوم قدیمی، طراوت بخش زندگانی
آیا تاکنون به این نکته اندیشیده ایم که چرا پاره ای از فرهنگ ها و رسوم قدیمی و سنتی که به نفس زندگی طراوت می بخشند، دستخوش تغییر می شوند؟ شاید بتوان نوشت چون ناخواسته و بعضاً با غفلت برخی از ما در سایه پدیده های زندگی مدرنیته قرار می گیرند. در حالی که سنت نیکو و قابل احترام روابط متعارف و مستمر خانوادگی، دوستانه و گروهی مغایرتی با پیشرفت های فناوری نوین ندارند اما غفلت های تدریجی ما زمینه کمرنگ شدن آن ها را ایجاد می کند.
بسیاری از جامعه شناسان در مبحث «عاملیت های اثرگذار در روابط فرهنگی» افراد و شرایط اقتصادی و فرهنگی آنان را مورد توجه قرار می دهند. اما با مروری بر خاطرات گذشته خود می توان این سؤال را مطرح کرد که مگر در گذشته با چنین فراز و فرودهای اقتصادی، فرهنگی و... مواجه نبوده ایم؟ بلکه براساس شواهد تاریخی هرگز تسلیم حوادث گوناگون نشده و روحیه و عاطفه بسیار زیاد ایرانیان به مثالی جهانی تبدیل شده است.
البته در عصر حاضر و به عنوان یک واقعیت، مهمترین فاکتورهای پایداری انسجام روابط خانوادگی - مردمی جدی گرفتن مؤلفه های آن است. با درک نیازهای روز جامعه و بن مایه های طراوت بخش زندگی از سوی متولیان امور بدون تردید رسوم قدیمی، روحیه بخش و نشاط افزا نیز در محیط خانواده و اجتماع پررنگ تر از حال خواهد شد.
بدون تردید با تقویت مادی و معنوی روحیه ایرانی زیستن به گونه ای که روابط و موقعیت رونق زندگی ما به ابزار تکنولوژی مدرن تبدیل نشوند، احساس خوش کامیابی را در متن جامعه تزریق می کند.
شاید شما نیز در جمع خانوادگی، فامیلی و دوستان خود حدیث تکراری مشکلات کاری، کمبود وقت و مشکلات معیشتی را شنیده و می شنوید اما باید برای استحکام روابط اجتماعی به عنوان یک میراث کهن ملی - دینی تلاش کنیم.
● فراتر از مقابله به مثل
اتوبوس مملو از جمعیت است. تلفن همراهش با زنگی خاص به صدا درمی آید. به نظر نمی آید بیشتر از ۲۰ سال داشته باشد. سلام و علیکی متعارف می کند و بلافاصله به تندی می گوید: «کجایی؟ چی؟ چرا من تماس نگرفتم؟ چون دیدم تو تماس نداری. می دونی من هم گرفتارم.» مدتی سکوت می کند و می شنود و باز پاسخ می دهد: «حالا که نه تو و نه من فرصت دیدار نداریم. تو زنگ بزن منتظر زنگ من نباش. نه نگو.» برخی از افراد روابط اجتماعی- فرهنگی خود را به گونه ای محدود کرده و می کنند که از آن جز عبارت «فراتر از مقابله به مثل» نمی توان گفت. آیا این رفتار یا گفتار که «چون تو نمی توانی بیایی ما هم نمی آئیم» در قاموس کهن رفتار ایرانیان جایی دارد؟
باید در رفتار و گفتارمان تجدید نظر کنیم. فاصله ها با نخواستن و نیامدن ایجاد می شود باید فاصله ها را حذف کرد.
● ضعف فرهنگی، تکنولوژی و مسامحه در تقابل
در گفت وگو با «رضا نباتی» کارشناس ارشد تعلیم و تربیت اسلامی درباره علل کاهش رفت و آمدها و دیدارهای خانوادگی، اقوام و دوستان صمیمی و دیرآشنا و نیز اثرگذاری تکنولوژی و به اصطلاح مدرنیته در روابط انسانی و اجتماعی سؤال می کنم. وی معتقد است: «یک موضوع بسیار مهم در روابط بین خانواده ها و جامعه، بحث تأکید بر تعامل و تقابل فرد با سنت و مدرنیته است. متأسفانه به خاطر وجود مشکلات و ضعف فرهنگی در جامعه باعث شده ما در این تقابل و مسامحه دچار اشکال شویم و از طرف دیگر سرعت زیاد تغییر و تحولات در زمینه تکنولوژی مزید بر علت شده است.»
وی با اشاره به این که رسانه های عمومی و جمعی شامل تلویزیون، اینترنت، مجلات و خبرگزاری ها نقش بسیار مهم و کلیدی در انتقال فرهنگ در جامعه دارند می گوید: «متأسفانه به ویژه از طریق اینترنت و تصاویر ماهواره ای، مشکلات افزوده تر شده و سبب ترویج فرهنگ غلط در جامعه می شود.» وی بر این باور است که برخی افراد روزانه به مدت ۶ ساعت تلویزیون تماشا می کنند. بعضی از خانواده ها بیش از یک دستگاه تلویزیون دارند، هر عضو خانواده نیز یک شبکه را نگاه می کند. در چنین شرایطی رفتار اعضای خانواده به گونه ای محدود شده که آنان با یکدیگر ارتباطی بسیار اندک دارند.
● خانواده هسته ای؛ نگاه غرب به مردم
بازخوانی یک تئوری مطرح غربی درباره وضعیت تغییر یافته و چینش هر یک از اعضای خانواده ها در پازل جامعه خالی از لطف نیست. براساس این تئوری خانواده به «خانواده هسته ای» نامگذاری شده است. در این حالت وظایف هر عضو خانواده در دو دوره پیش از انقلاب صنعتی و بعد از آن تعریف می شود. در دوره پیش از انقلاب صنعتی خانواده و اعضای آن مسئولیت های متعدد و متنوعی داشته اند که ما در دوره پس از انقلاب صنعتی در غرب جایگاه های هر یک از افراد خانواده به ترتیب بچه ها در مدرسه، سالمندان در بیمارستان یا مراکز نگهداری و والدین در محیط کار تعریف شده است. نتیجه این تعریف حذف کارکردهای سابق خانواده و سوق دادن آن به جدازیستی می شود.
● عدم درک باورها و شکاف بین نسل ها
رضا نباتی به محور علت و معلول های کاهش روابط اجتماعی اشاره می کند و می گوید: «روابط خانوادگی در جامعه به لحاظ دستاوردهای دنیای صنعتی، از حالت سنتی درآمده است. این به خاطر کمرنگ شدن تعصبات- علاقه- خانوادگی است. همین عامل ها نیز سبب شده کودکان در چرخه آسیب های اجتماعی قرار بگیرند و همچنین دلیل ایجاد تزلزل در انسجام کانون زندگی مشترک- برخی خانواده ها- شوند چون که روابط خانوادگی مورد دلخواه نیستند.»
باور این کارشناس، حاکی از آن است که آسیب های مختلف والدین زاده و پرداخته بیگانگی ها، ناآشنایی و فرهنگ های گوناگون که در روند زندگیشان پیش می آیند، هستند. به گفته وی وجود اختلاط فرهنگ های مختلف در جامعه شهری صنعتی نیز موجب آن خواهد شد که سنت های موجود کم کم دچار استحاله شوند و از بین بروند. همچنین سبب می شوند افراد مثل قدیم- دهه های پیشین- نسبت به خانواده تعصب نداشته و بین فرزند و پدر و مادر فاصله و شکاف بین نسلی ایجاد شود. «نباتی» یک مشکل دیگر امروز جامعه را عدم درک باورها و عقایدکه باعث ضعف فرهنگی می شود از سوی برخی افراد می داند.
● ایجاد بانک آسیب های اجتماعی
سویه دیگر نگاه «نباتی» معطوف به جوان بودن جامعه و مشکلات بیکاری، وسع کم و نداشتن امکانات نسبی معیشتی به عنوان فقر اقشاری از مردم که به دفعات نیز از زبان مسئولان مربوطه و کارشناسان اقتصادی و علوم اجتماعی مطرح شده است از یک سو و از طرف دیگر نبود آموزش بنیادین خانواده و خلأ برنامه ریزی های منسجم است.
بنابراین فاکتورها، انجام آن ها رهنمون های موثر و لزوم ایجاد بانک اطلاعات آسیب های اجتماعی با توجه به حمایت و ارتقاء سطح ادراک افراد و... جامعه را نیاز ناگزیر می داند. وی همچنین تاثر و دامنه ریزش های ناشی از عدم انسجام پایدار مراودات مودت آمیز بین افراد جامعه را به مسئله عدم سازش های کانون برخی زندگی های مشترک ربط می دهد و با اشاره به این که یک سوم جمعیت کشورمان بین ۲۵-۱۵ سن دارند، ۳۲.۶ درصد زیر ۱۵ سال و ۴.۵ درصد از جمعیت کشور بالای ۶۰ سال هستند، می افزاید: «بررسی های انجام شده نشان می دهند در هر خانواده ایرانی یک تا دو جوان بیکار و در هر سه خانواده یک نفر بین ۲۹-۲۰ سال سن وجود دارد. از سوی دیگر بیش از یک سوم زیر خط فقر شدید هستند و متاسفانه سالانه ۱۸ درصد اضافه می شود. این شرایط باعث نقش انگیزشی در کاهش روابط خانوادگی خواهد شد.» و در ادامه این علت و معلول ها، به عنوان یک نکته مهم به منظور ساماندهی اساسی به مشکلات مذکور به ویژه چالش های اجتماعی، پیشنهاد چاره را در آن می بیند که یک مقام اجرایی ارشد مسئولیت کنترل آسیب های اجتماعی را عهده دار شود چرا که به باور او ناهماهنگی بین مجریان و نبود تعاریف مشخص از آسیب های اجتماعی باعث شده است برنامه ریزی ها به صورت تشریفاتی و سلیقه ای باشند.
● صرف وقت بیشتر برای تربیت فرزندان
کارشناس ارشد تعلیم و تربیت اسلامی، در صحبت های خود همچنین با توجه دادن موضوعات موصوف و چالش های پنهان و آشکار، خانواده ها را مکلف به صرف وقت بیشتر برای امر تربیت فرزندان خود می کند ضمن آن که جوان ها و بچه ها به بازی، تفریح و معنویت انسانی نیاز دارند. در دنیای آنان هم نحوه روابط اجتماعی و حسن رفتار نقش دارد. «نباتی» در مبحث سنت و مدرنیته، می گوید: «ما در نهج البلاغه - کلام امام علی«ع»- می خوانیم که فرزندان تان را برای زمان خودشان تربیت کنید نه این که عقاید خودمان را تحمیل کنیم.» حال اگر بخواهیم مفاهیم فکری و عقیدتی خودمان را نسبت به فرزندان انتقال دهیم می باید در بیان این مفاهیم از قالب های جدید استفاده کنیم که مورد علاقه بچه ها است. شهید باهنر در این زمینه نکته ای ظریف گفته است: «تربیت را از جایی آغاز کنیم که دانش آموز (فرزند) می خواهد و به جایی ختم کنیم که مکتب می خواهد.» ما متاسفانه در تقابل فرهنگی به این نکته توجه نمی کنیم و در بحث روابط اجتماعی مقوله ای خاص نداریم. الان به صورت مقطعی و حاشیه ای انجام می شود. ساختار منسجم و عزم ملی وجود ندارد.»
از قاب زندگی پرهیاهو بیرون آییم و در فضای باز کوچه های آشنایی عبور کنیم و بوی یأس شوق دیدار پدر، مادر، خواهر، بزرگتر و دوستان شفیق را به جان کشیم و از لذت حضور و نگاه های سرشار از عطر بودن ها و دیدن ها، زندگی را ترجمه ای دیگر کنیم...
مطلع عمر و زندگانی، محبت، همدلی و همگرایی است... و لحظه ای، آنی فکر کنیم به اتاق و خانه می رویم که خالی از عزیزی است که صبح دیدیم زندگی توقف می کند. از در و همسایه می پرسیم... خدا را شکر، رفته سری به مادربزرگ بزند اما همین بی اطلاعی، یک آن مثل آوار شده بود که زندگی از لحظه ها روز و ماه و سال و عمر می شود. لحظه های دیدار و حضور را قدر بدانیم...
● سادگی ها در پیچ و خم های زندگی
کنار خیابان فرعی در یک منطقه جنوبی شهر بساط خرده فروشی خود را گسترانده است. «حشمت الله» می گوید که در ماه به برخی از خانواده های اقوام و آشنایانش سرمی زند: «چشم به خویش و قوم بخورد، مهربانی ها هم بیشتر می شود. اگر با کسی ارتباط نداشته باشی احساس غریبی می کنی. حتماًکه نباید در پس دیدارها شام و هزینه های تعارفی باشد با یک استکان چای هم می توان دیدارها را تازه کرد.»
خانم مرشدی که خود را خانه دار معرفی می کند معتقد است: «برخی از افراد به بهانه های مختلف جمع های خانوادگی خود را محدود می کنند، این گروه آسیب پذیرند و باید نگاه و رفتار خود را تغییر دهند. وقتی انسان- که اجتماعی است- خود را محدود کند دایره مشکلات او گسترده تر می شود و در این حالت احساس تنهایی می کند.»
وی می گوید: «باید خود را مکلف به انجام دیدارها کنیم. وقتی رفت و آمدها را گسترش دهیم به اصطلاح رفتارها هم ساده تر می شود و به تدریج برخی از بایدها یا افه های امروزی زندگی خود به خود حذف می شود.»
● تکرار لحظات خاطره انگیز
در یکی از باغ های تولید گل و گیاه با «رضا جوکار» مردی سالمند که در انتهای دفتر گلخانه نشسته است، سرصحبت را باز می کنم. او با اشاره به وضعیت ترافیک و آلودگی هوا می گوید که کمتر توان حضور در جمع های خانوادگی را دارد اما تاکید می کند که حضور در این محافل روحیه افراد را تغییر می دهد. نقبی به گذشته و خاطرات خود می زند: «مردم در رفت و آمدها از مشکلات همدیگر با خبر می شدند. به رفع نیاز هم تا آنجا که دستشان می رسید، کمک می کردند. دور هم می نشستند و درد دل می کردند، راضی می شدند. اما الان دیر به دیر سراغ هم را می گیرند. راه ها هم دور شده چون شهر بزرگ شده است. آدمی که از دود و ترافیک حالش به هم می خورد، اگر بخواهد راحت و زود به خانه قوم و فامیل سر بزند مجبور است با آژانس برود که هزینه دارد.» پسر او بالای شهر ساکن است. بیشتر اوقات از طریق تلفن حال و احوال وی را جویا می شود.
● روابط خانوادگی تحت تأثیر پدیده های اقتصادی
یک مدرس دانشگاه و پژوهشگر فرهنگی در خصوص علل کاهش روابط های حضوری بین خانواده ها، آشنایان به تأثیر تکنولوژی و فناوری مدرن در مراودات مردمی و چگونگی نقش آفرینی اقتصاد در پروسه رفت و شدهای اجتماعی اشاره می کند.
«فیروز رازنهان» معتقد است که در سطح کلان تعاملات اجتماعی و رفتاری- بین افراد یک جامعه- باید فضای تاریخی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی حاکم بر آن جامعه را نیز مورد توجه قرار داد: «بنابراین دگرگونی و تغییر معنی دار در هر یک از ابعاد فوق موجب تأثیرگذاری بر موضوع مورد بحث می شود.» وی در این باره به ارائه مثالی می پردازد: «وقتی فشار اقتصادی یا تورم در جامعه شدید می شود مردم تحت تأثیر این عوامل، رفتارهای خود را تغییر می دهند مسافرت ها و خرید کالاهای لوکس عموماً کم می شود. همچنین در شرایط تورمی میزان خرید کالاهای سرمایه ای در همه جوامع کاهش پیدا می کند.
البته مراودات در جامعه ما کمتر شده است. وقتی مقطع زمانی اخیر را با سال های قبل مقایسه می کنیم متوجه روند نزولی میزان رفت و آمدهای خانوادگی می شویم. »
وی در پاسخ به این سؤال که آیا کاهش مراودات طبیعی بوده یا صرفاً منحصر به جامعه ایرانی است؟ می گوید که اگر نگاه عمیق تری به جامعه داشته باشیم متوجه شباهت زیادی بین خلق و خوها و ارزش ها و الگوهای رفتاری جامعه ایرانی با برخی از جوامع می شویم. یعنی برای شناخت خود در تراز ملی نیازمند شناخت دیگران در همین سطح می باشیم. اگر جوامع همگن با جامعه خودمان را بشناسیم آنگاه می توانیم درباره قواعد و روندهای نسبتاً کلی و عام در مورد جوامع به بحث بنشینیم.
وی با بیان این که در غرب عامل فردگرایی منجر به این شده که افراد به ملاحظات، نیازها و انتظارات جمع نگاهی بسیار محدود و خاص داشته باشند و نسبت به دیگران کمتر حساسیت نشان دهند می گوید: «در واقع آن ها دچار خطای خودشیفتگی فرهنگی خود می شوند.»
به طور کلی جامعه ما از نظر فرهنگی به کشورهایی همچون مالزی، هند و ترکیه بسیار نزدیکتر است یعنی آن که از منظر منشور فرهنگی طیف مفروضات، ارزش ها و الگوهای رفتاری این جوامع با جامعه ما شباهت های بسیاری دارد هرچند این امر به معنی نادیده پنداشتن تفاوت ها نیست.
● آینده را دریابیم
«رضا نباتی» کارشناس ارشد تعلیم و تربیت اسلامی از جمله شاخص های مورد نظر خود برای راهکارهای تقویت و انسجام روابط و دید و بازدیدهای بین خانوادگی و آشنایان- به عنوان یک سنت نیکوی انسانی- را این گونه مطرح می کند که دستگاه های مسئول مربوطه رویکردشان خانواده محور شود وی توضیح می دهد: «مثلا برای زوج های جوان از طریق صدا و سیما آموزش داده شود. آموزش و پرورش دانش آموزان را نسبت به خانه و خانواده و حل مشکلات شان، آموزش دهد.» به گفته وی در حال حاضر ۵درصد از تولید سرانه ناخالص داخلی صرف «آموزش و پرورش» می شود در صورتی که باتوجه به موقعیت کنونی مشکلات، این رقم باید افزایش یابد. او می گوید: «در این حال، بیشترین آسیب را کودکان می بینند. لذا درباره آنان می باید سرمایه گذاری در قالب آموزش صورت گیرد.» به اعتقاد «نباتی» دستگاه های مسئول در عملیاتی کردن برنامه هاشان به تجارب کشورهای باتجربه توجه کنند. وی در موضوع تعلیم و تربیت نیز به تأثیر آموزش چهره به چهره تأکید دارد و می افزاید: «متأسفانه تربیتی که از تلویزیون داریم غالباً منفعلانه است. بنابراین، زیاد تأثیر منظورمان را برنمی تاباند. این اتفاق در کاهش روابط اجتماعی مناسب نیز اثرگذار است.»
● ایرانی جمع گراست
«راز نهان» می افزاید: «واکاوی لایه های زیرین فرهنگی، حاکی از آن است که جامعه ما یک جامعه جمع گرا است. فرهنگ جمع گرایی یعنی آدم ها هویت خودشان را با اتکا به دیگران تعریف می کنند. در چنین جامعه ای خانواده ها دارای تعلق خاطر بیشتر و متعلق به گروه های اجتماعی گسترده تر بوده و البته میزان مراودات اجتماعی و فرهنگی بسیار بالاتر از جوامع فرد گراست. اما برعکس، در کشورهای فردگرا افراد به جای تکیه بر دیگران، بیشتر بر توانایی ها و داشته های خود وابسته اند. به عنوان نمونه وقتی از خانواده صحبت می شود، ذهنیت و تعریف یک ایرانی یا یک شرقی از خانواده عموماً شامل خانواده خود، پدر و مادر و حتی برادر و خواهر نیز است در حالی که ذهنیت فردگراهای غربی به همسر و فرزندان محدود می شود. بنابراین، بچه ها در خانواده ما حتی زمانی تحصیلات عالیه، شغل و امکان زندگی مستقل دارند باز به عنوان یک عضو از خانواده محسوب می شوند و بایستی با خانواده و در جمع «خانواده» زندگی کنند. در جوامع فردگرا، خانواده ها یک خانواده کوچک اصطلاحاً خانواده های هسته ای با اعضای بسیار محدود شامل پدر و مادر و بچه های زیر سن قانونی و یا فاقد استقلال مالی هستند، تعریف شده است. در این جوامع میزان مراودات افراد در مقایسه با جوامع جمع گرا همچون جامعه ما، بسیار محدودتر است و دامنه ملاحظات عاطفی و رفتاری- اجتماعی افراد به گروه محدود اعضای خانواده و جمع محدودی از دوستان ختم می شود.»
از این «مدرس و پژوهشگر فرهنگی» درباره نقش سیستم های ارتباطاتی همچون تلفن همراه، پیامک، اینترنت و ... در کاهش ارتباطات اجتماعی- خانوادگی می پرسم که چنین پاسخ می دهد:«توسعه سیستم های ارتباطی در مقیاس ملی و جهانی به عنوان بخشی از جریان کلان تغییرات همه جانبه و شتابان و توسعه اقتصادی- اجتماعی قابل تعریف است. همانگونه که بنا به ماهیت ارتباطات شبکه ای، پویا و همه جانبه که با توسعه کشورها فراگیر و عمومی می شود و همچنین محوری شدن تقسیم کار اجتماعی که افراد ناگزیرند به عنوان جزیی از یک مجموعه یا گروه تخصصی فعالیت کنند و در نتیجه از نظر جغرافیایی از خانواده، اقوام و دوستان فاصله بگیرند، در این شرایط ماهیت، کیفیت و شکل ارتباطات اجتماعی نیز تغییر می کند. یعنی ارتباطات چهره به چهره جای خود را به ارتباطات غیر مستقیم همچون ارسال پیامک، ایمیل، کارت تبریک یا تسلیت حداکثر تماس تلفنی می دهد.»
نگاه و نظر «راز نهان» در پروسه اقتصادی ونقش آن در رفت وآمدهای فامیلی - خانوادگی، معطوف به نتایج انجام یک مطالعات طولی مرتبط فرهنگ و اقتصاد می شود.
او در این باره می گوید:«یک نتیجه مسلم و اجتماعی وجود دارد و آن این که همراه با تحولات و توسعه اقتصادی، رفتارهای اجتماعی و فرهنگی جامعه تغییر پیدا می کند. یعنی به عنوان یک پیامد طبیعی حرکت از اقتصاد سنتی به اقتصاد صنعتی و مدرن به تغییر در ارزش ها به ویژه (ارزش های ابزاری که تابع زمان، مکان و موضوع هستند.) و به تبع آن، الگوهای رفتاری - هنجاری جامعه می انجامد. »
وی به عامل زمان در دو اقتصاد سنتی و مدرن و اهمیت و نقش متفاوت آنها اشاره می کند و می گوید:«در اقتصاد سنتی یا جامعه سنتی، زمان از انعطاف پذیری و ارزش پایین تری برخوردار است زیرا در اقتصاد سنتی، سرعت و کیفیت تبدیل نهاده ها به محصول، بسیار کم است. در نتیجه، جابه جایی در زمان مقیاس ساعت و روز و یا گاهی هفته، هیچ آسیبی به فرآیند تولید وارد نمی کند. به علاوه تقسیم کار در جوامع سنتی از نوع ساده و مکانیکی است، برخلاف تقسیم کار در جوامع صنعتی و مدرن که نوع تقسیم کار اجتماعی و ارگانیک است. در جامعه سنتی، وابستگی های وظیفه ای، محدود است اما در جوامع مدرن، وابستگی ها شدید و شبکه ای است.
بنابراین هرچه جامعه به طرف مدرن شدن حرکت می کند، عامل زمان دقیقتر و ارزشمندتر می شود. لذا توسعه اقتصادی بنابه نوع مولفه ها و مختصات خود، وابستگی کاری و وظیفه ای را توسعه می بخشد و از میزان سایر وابستگی ها از جمله وابستگی های اجتماعی و خانوادگی بالاخص نسبت به شرایط با توسعه اقتصادی، کمتر می کاهد.»
● سالمندان نیازمند ارتباطات عاطفی اند
در جمع های خانوادگی و نزد اقوام ایرانی جایگاه سالمندان بسیار قابل احترام است. متاسفانه بروز شکل گیری برخی پدیده های غربی سبب شده تا برخی از خانواده ها به بهانه های مختلف والدین پیر و مسن خود را از جمع های جوانان خانواده و فامیل دور کنند. سالمندان به عنوان نقطه قوت و همراه اعتماد و اطمینان بخش جوانان را باید جدی تر گرفت.
راز نهان در این باره می گوید:«پدر و مادری که سن و سالی از آن ها گذشته است به شدت نیازمند مراودات اجتماعی بالاخص با گروه های اجتماعی ویژه ای که خود از اعضای آن و دارای پیوندهای اجتماعی و عاطفی قوی باشند، هستند. چنین پدر و مادری، هر چند که از رفاه اقتصاد نسبی برخوردار باشند چنانچه از حمایت های عاطفی و اجتماعی گروه ویژه خود برخوردار نباشند، احساس ناکامی، انزوا و عدم رضایت می کنند. هرچه این ارتباطات از ناحیه فرزندان ونسل جدید کاهش پیدا کند، این احساس و ناکامی بیشتر تشدید می شود» و سپس می گوید:«شاید اصلی ترین نمود ضرورت مراودات اجتماعی رضایت بخش در ایران، نقش برجسته و ممتاز خانواده در فرهنگ ایرانی در مقایسه با کشورهای غربی و شرقی دیگر است که حتی این پیوند و وابستگی عاطفی، اجتماعی و خانوادگی به نادیده گرفتن بسیاری از اخلاقیات در رفتار با دیگران خارج از حلقه گروه و خانواده و دوستان منجر می شود.»
وی در مورد تاثیر اقتصاد در روابط موصوف نیز به دو مولفه دیگر اشاره دارد که از یک سو حاکی از اتفاقی است که در سال های اخیر به واسطه اهمیت مباحث اقتصادی موجب شده نقش حلقه دوستان که کارکردی عمدتاً بده و بستانی - حمایتی، رابطه ای و اطلاع رسانی دارد بسیار پررنگ تر از گذشته شده است و از دیگر سو بخش خانوادگی گروه خودی که قبلاً اقوام و وابستگان نسبتاً دور را هم شامل می شد، محدودتر و حساب شده تر می شوند.
● دید و بازدیدها را جدی بگیریم
از این مدرس و پژوهشگر فرهنگی، سوال می کنم: با این تحلیل ها، تعاریف و سنجش ها، و این روند کاهنده تعامل و روابط بین خانوادگی و اجتماعی، چه نسخه ای لازم است تا برای جامعه ایرانی در این مقطع زمانی تجویز شود؟
«راز نهان» می گوید:«بخشی از این تعاملات ریشه در مختصات فرهنگ ملی - اجتماعی ما دارد، بعد انسانگرایی، بافت ارتباطاتی و جمع گرایی - گروهی قوی، تقویت کننده این موضوع هستند. جوامع شرقی همچون جامعه،گرایش به تعاملات اجتماعی دارد. در این جامعه شرقی پدیده ای به نام حیثیت، آبرو و یا انتظارات هنجاری- اجتماعی وجود دارد که افراد به شدت به آن حساس هستند.»
وی معتقد است که مراودات اجتماعی و روابط خانوادگی رابطه ای مستقیم و مثبت با احساس کامیابی ها و رضایت مندی اززندگی در جامعه ایرانی دارد البته نباید از تبعیت آن با مقتضیات فردی، اجتماعی، اقتصادی و ... افراد غافل ماند.
حسن آقایی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید