جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


مشکلی به نام اوج تولید نفت


مشکلی به نام اوج تولید نفت
دکتر رضا رئیس طوسی در پیش همایش سوم تحت عنوان نفت ایران و سیاست های بین المللی درباره انرژی و سیاست های بین المللی در تالار علامه جعفری دانشگاه تربیت مدرس سخنرانی کرد . وی در این سخنرانی با تاکید بر اینکه بحران کنونی بشر کماکان بحران انرژی است ابتدا سه اصل را درباره انرژی مطرح کرد و بعد از آن بحرانی که به نظر وی جهان کنونی با آن درگیر است را مورد تحلیل قرار داد . وی سپس سیاست قدرت های بزرگ به ویژه آمریکا را به عنوان یک قدرت جهانی مورد بررسی قرار داد و راه حل مشکلات راجع به انرژی را از منظر واشنگتن به تحلیل نشست . در نظر وی حل این مشکل از نظر آمریکا به این معناست که سیاست های این کشور منطقه خاورمیانه به ویژه خلیج فارس را فرا می گیرد . سخنان دکتر رئیس طوسی حکایت از اهمیت حیاتی است که انرژی برای تامین هژمونی آمریکا ایجاد می کند و کمی عدم هوشیاری می تواند عراق دیگری را در راستای منافع این کشور به وجود بیاورد .
● سه اصل درباره انرژی
سه اصل درباره انرژی وجود دارد:
۱) دستاوردهای علمی و فنی بشر با رشد نسبی مصرف انرژی همراه بوده است . بدون دسترسی کافی به انرژی امکان رسیدن به چنین رشدی امکانپذیر نبوده است . حتی عنوان می شود که عصر طلایی ویکتوریا به تنهایی نمی توانسته حاصل مهارت ها و ابتکارات علمی و فنی و مهارت های تجاری و دلاوری های نظامی باشد . برخی معتقدند رشد مصرف زغال سنگ به میزان ۲۰ برابر دوران ویکتوریا را به وجود آورده است . از نظر این عده انقلاب صنعتی نیز در اروپا درخلال سال های ۱۸۱۵ تا ۱۸۷۰ به دلیل استفاده از انرژی زغال سنگ رشد کرده است تا جایی که به آن انقلاب زغال سنگ و آهن نام داده بودند . همچنین توانی که ایالات متحده آمریکا در قرار دادن انسان در کره ماه پیدا کرد، گفته می شود که صرفاً از مهارت علمی و تکنولوژیک آمریکا برنخاسته است بلکه محصول جامعه ای بوده که در ۱۹۷۰ ۱۳ برابر بیش از انرژی که بریتانیای کبیر در رشد یافته ترین زمان خود قبل از جنگ جهانی اول مصرف می کرد، مصرف کرده است بنابراین، این یک اصل است که پیشرفت های علمی و فنی با رشد نسبی مصرف انرژی همراه بوده است . به همان دلیل یکی از ملاک های اصلی رشد یافتگی را در جهان صنعتی
(ونه درجهان سوم و کشورهایی مانند ایران) مصرف انرژی قرار داده اند .
۲) هر کشوری که کنترل انرژی دوران خود را در اختیار داشته باشد سهم بزرگی در کنترل دنیای زمان خود داشته است . برتری در استفاده از انرژی باد در گذشته به وسیله پرتغالی ها و اسپانیایی ها به آنان این فرصت را داد که بخشی از جهان آن روز را زیر استعمار خود قرار دهند و آنها را مستعمره خود کنند . همچنین انگلستان به دلیل وجود ذخایر عظیم زغال سنگ در قلمرو خود براسپانیا و پرتغال برتری پیدا کرد به نحوی که تا اواخر قرن ۱۹به بزرگ ترین امپراتوری دنیا تبدیل شد . از نیمه دوم قرن نوزدهم به بعد با دسترسی ای که آمریکا به انرژی نفت و جایگزینی نفت به جای زغال سنگ پیدا کرد ایالات متحده مدارج رشد خودش را به سوی امپراتوری جهانی طی کرد . با تغییر سوخت کشتی ها از زغال سنگ به نفت در خلال نیمه دوم دهه قرن بیستم حتی بریتانیا وابسته به انرژی ایالات متحده شد . بریتانیا در جنگ جهانی اول به رغم کنترل نفت ایران که اولین تولید کننده خاورمیانه بود ۸۰ درصد ذخیره انرژی نفت خودش را از ایالات متحده آمریکا تامین می کرد . در دهه ۴۰ میلادی ایالات متحده نیمی از زغال سنگ جهان، دوسوم نفت جهان و بیش از نیمی از الکتریسیته جهان را تولید و انقلاب سبز مشهور را ایجاد کرد . از آن پس جهان شاهد افول امپراتوری کهن بریتانیا و صعود ایالات متحده به عنوان امپراتوری نوین بود . در این دوره آمریکا کنترل انرژی به ویژه نفت را در اختیار گرفت و بعد از جنگ اروپا را با انرژی ارزان احیا کرد . از آن زمان تاکنون به عنوان قدرتی که کنترل انرژی دنیا را در اختیار دارد به عنوان قدرت مسلط در دنیا تاکنون باقی مانده است .
۳) اگر انرژی مورد سوال قرار بگیرد تمام چیزهایی که وابسته به انرژی است شامل نه تنها شیوه زندگی بلکه نفس حیات مورد تهدید قرار می گیرد . با استفاده از انرژی، شیوه زندگی انسان ها در دنیا تغییر یافته است . زمانی که انسان ها از انرژی ماهیچه ای خود و حیوانات استفاده می کردند فاصله محل کار با زندگی شان حداکثر به میزانی بوده که ماهیچه های خود و حیواناتشان برای نقل وانتقال اجازه می داده است . بنابراین جمعیت در محل تولید و ارتباطات میان آنان بسیار محدود و نوع زندگی نیز بسیار ساده بوده است . به میزان افزایش استفاده از انرژی در زندگی، پیچیدگی وگستردگی زندگی به تدریج افزایش یافت .
● مصرف انرژی در مشروطه
با تحقیقات علمی که انجام گرفته کل جمعیت ایران در زمان مشروطیت ۱۰ میلیون نفر بوده است . بخش روستایی جمعیت عظیمی را تشکیل می داده که در ۱۵ هزار روستا زندگی می کردند بدون آن که این روستا ها با یکدیگر ارتباط داشته باشند . بقیه جمعیت شهرنشین بوده اند که حدود بیش از دو میلیون نفر در ۱۰۰ شهر زندگی می کردند که ۱۰ تا از بزرگ ترین شهرها حدود ۲۰۰ هزار نفر جمعیت داشته اند . حال اگر به تهران نظری بیفکنیم در خواهیم یافت که شهرک های اقماری تهران ۲۰۰ هزار نفر جمعیت دارند . بنابراین با توجه به مصرف انرژی می توانیم درک کنیم که شیوه زندگی ایرانیان از مشروطیت تاکنون تا چه اندازه تغییر پیدا کرده است . امروز در تهران حدود ۱۰ میلیون نفر زندگی می کنند . برای تامین زندگی این جمعیت با هواپیما و . . . از سراسر جهان کالا به ایران وارد شده و روزانه پخش می شود . البته ما نتوانستیم انرژی را به دلایل خاصی در همه شئون زندگی مان کانالیزه کنیم . با این شرایط فرض کنید که یک هفته انرژی به طور کلی در ایران قطع شود چه مشکلاتی به وجود می آید ؟ هیچیک از ما نمی توانیم بر سر کارهایمان حاضر شویم . هیچ یک نمی توانیم در محل سکونتمان زندگی کنیم . آپارتمان ها آنقدر در شکل طبقات بلند مرتبه درآمده اند که امکان رفت وآمد به آنها ازمیان خواهد رفت . بیماری ها اپیدمی می شوند و اگر امکان کنترل و توزیع غذا از میان برود برای آنکه زنده بمانیم باید شیوه زندگی که اکنون به آن عادت کرده ایم را ترک کنیم . بنابراین اگر عرضه انرژی مورد سوال قرار بگیرد شیوه زندگی نیز تغییر پیدا می کند نه تنها شیوه زندگی تغییر پیدا می کند بلکه نفس حیات نیز مورد تهدید قرار می گیرد . اتکای هر چه بیشتر جهان صنعتی به انرژی این ماده را برایش حیاتی تر می کند . چون قادر شده انرژی را در همه شئون زندگی خود کانالیزه کرده و مورد استفاده قرار دهد . از این رو اقدامات آینده نگرانه و پیشگیرانه برای حفظ نقش حیاتی آن را برای تامین حیات جهان صنعتی ضروری تر می سازد که این ضرورت ها را در بخش ذیل مطرح می کنم .
● اوج تولید نفت در جهان
با توجه به این سه اصل اکنون عرضه انرژی در جهان ما مورد سوال قرار گرفته است . از سال ۱۹۶۰ برای اولین بار تئوری شخصی به نام «کین هابرت» مطرح شد . وی در ایالات متحده پیش بینی کرد که بین سال های ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۰ تولید نفت در آمریکا به اوج خود می رسد . اوج تولید نفت زمانی است که تولید چاه های نفت به حداکثر خودش می رسد . از آن پس تولید نفت سیر نزولی خود را سالانه طی می کند . این تئوری به نام وی به نام «هربرت پیک تئوری» مشهور شده است . از آنجا به بعد با استفاده از این تئوری راجع به کشورهای تولیدکننده مطالعه ای صورت گرفته مبنی بر اینکه اوج تولید نفت آنان چه زمانی به وجود می آید؟ از جمله کسانی که در این زمینه کار کرده اند فردی است به نام مایکل اسمیت از شرکت بی پی در سال ۲۰۰۳ که نتیجه مطالعاتش را در این زمینه منتشر کرده است . مایکل اسمیت کل ذخایر شناخته شده جهان را ۲۲۰۰ میلیارد بشکه اعلام کرد از این میزان هزار میلیارد بشکه اش تا سال ۲۰۰۳ مصرف شده است . به نظر وی ۱۲۰۰ میلیارد بشکه دیگر برای بشر باقی مانده است . تقاضای جاری در آن سال ها برای نفت سالی ۲۷ میلیارد بشکه بوده است . محاسبه وی این را می گفت که کل نفت موجود جهان و نفتی که در آینده ممکن است کشف بشود برای حدود ۴۵ سال کافی است اما این نسبت تولید به مصرف نسبتی اغفال کننده است زیرا زمانی فرا می رسد که حداکثر تولید جهانی پاسخگوی تقاضای جهان نباشد . در این صورت بحران به وجود می آید . اسمیت با مطالعه ای که در ۶۰ کشور تولید کننده نفت که تا آن زمان به اوج تولید خود رسیده بودند انجام داده بود به این نظر رسید کشورهایی که تولیدکننده نفت هستند و ۴۰ تا ۶۰ درصد ذخایرشان تا آن زمان مصرف شده است پس از آن به اوج تولید می رسند . با نتایجی که از این ۶۰ کشور به دست آمده بود این نتایج را به صورت مدلی برای بقیه کشورها که ۳۹ کشور دیگر بودند به کار برد . نتایج مطالعات انجام شده نشان می دهد که ذخایر شناخته شده و ذخایری که در آینده کشف خواهد شد قادر نخواهند بود سطح تولید سال ۲۰۰۲ را پس از سال ۲۰۲۰ ادامه بدهند . این معنایش این است که سال ۲۰۲۰ سال اوج تولید نفت است و در عین حال این اوج تولید نفت پاسخگوی تقاضای نفت نیست . مایکل اسمیت ملاحظاتی را در کنار ارزیابی هایش داشت . بنابر این ملاحظات هر فعالیتی که در رشد اقتصاد جهانی انجام بپذیرد، موجب می شود اوج تولید نزدیک تر شود . محاسبه های اسمیت نشان می داد که یک درصد رشد اقتصادی جهان سال اوج تولید را به سال ۲۰۱۶ کاهش می دهد . تولید جهانی نفت در سال ۲۰۱۶ چیزی حدود ۸۵ میلیون بشکه در روز در نظر گرفته شده بود . بررسی سال ۲۰۰۳ نشان می دهد جهان سالانه حدود ۱۰ میلیون بشکه نفت کشف می کند، درعین حال سال قبل از آن حدود ۲۷ میلیون بشکه مصرف کرده است . عوامل پیچیده ای تعیین سال اوج تولید نفت را مشکل کرده است . یکی ازآن عوامل رشد تقاضا درجهان در حال توسعه است . رشد تقاضا به طور کلی در طول سال های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ به جای یک درصد به رقم ۴/۳ درصد رسید . این رقم نشان می دهد که سال تولید اوج نفت نزدیک تر شده است . رشد تقاضا برای انرژی در کشورهای توسعه نیافته بیشتر از کشورهای توسعه یافته رشد کرده است . این موضوع به ویژه در کشور چین نمایان شده است . مصرف نفت در چین ازسال ۲۰۰۲ سالانه ۸ درصد افزایش یافته است . از سال ۱۹۹۶ تا سال ۲۰۰۶ مصرف چین دو برابر شده است . چین تقریباً نیمی از مصرف خود را وارد می کند . واردات نفت هند نیز نسبت به سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۲۰ به سه برابر خود افزایش خواهد یافت و در سال ۲۰۲۰ به پنج میلیون بشکه در روز خواهد رسید . اصل تقاضای انرژی برای چهار بخش حمل ونقل، مسکونی، تجاری و صنعت است . بخش حمل ونقل بیشترین رشد را در مصرف دارد . بخش حمل ونقل در ایالات متحده در سال ۲۰۰۶ چیزی حدود ۹/۶۸ درصد از انرژی را به خود اختصاص داده است . مصرف جهانی نفت هم متعلق به این بخش چیزی حدود ۵۵ درصد است . رشد جمعیت عامل دیگری است که در متغیرهایی که دکتر اسمیت مطرح کرده بود تاثیر می گذارد . جمعیت جهان از شش میلیارد نفر در سال ۲۰۰۰ به ۴۵/۶ میلیارد و ۴۵۰ میلیون نفر در سال ۲۰۰۵ افزایش پیدا کرده است . گفته می شود این افزایش جمعیت تا سال ۲۰۲۰ به ۵/۷ میلیارد نفر می رسد . به عبارت دیگر در طول این مدت یک میلیارد نفر دیگر به جمعیت زمین اضافه می شود . نکته بعدی پنهان کاری و عدم شفافیتی است که در اعلام ذخایر نفت وجود دارد .
● عدم شفافیت در ذخایر نفت
معمولاً ذخایر نفت را به سه طبقه تقسیم بندی می کنند : ۱- ذخایر ثابت شده که گفته می شود این ذخایر ۹۰ تا ۹۵ درصد نفت خواهد داشت . ۲- ذخایر قابل اثبات که انتظار می رود تا۵۰ درصد نفت داشته باشند . ۳- ذخایر احتمالی که بین ۵تا ۱۰ درصد محاسبه شده است . اغلب ذخایر ثابت شده از طرف شرکت های بزرگ نفت یا از سوی کشورهای تولیدکننده یا از کشورهای بزرگ مصرف کننده یا از طریق موسسات مطالعاتی مختلف اعلام می شود . هر سه این منابع در اینکه چگونه این ذخایر را اعلام کنند، دلایل ویژه ای دارند . کمپانی های نفت برای افزودن به ارزش بالقوه خود می توانند ذخایر را بیش از آن حدی که هست اعلام کنند . کشورهای تولیدکننده برای به دست آوردن موقعیت جهانی خود، ذخایر را بیش از آن چه هست، اعلام کنند . دولت های بزرگ مصرف کننده نیز برای ایجاد احساس امنیت، ثبات در اقتصاد خود و در میان مصرف کنندگان شان نیز می توانند میزان ذخایر را بیش از آنچه که هست اعلام کنند بنابراین عدم شفافیت در ذخایر موجود یکی از مسائلی است که در ادبیات نفت مطرح است . سادات الحسینی معاون سابق آرامکو در اکتبر ۲۰۰۷ در مصاحبه ای اعلام کرد که ۳۰۰ میلیارد از ۱۲۰۰ میلیارد ذخیره نفت جهانی را باید ذخیره حدسی تلقی کرد . علائم نگران کننده زیادی درباره کاهش ذخایر ثابت شده در سال های اخیر دیده شده است . بهترین نمونه آن افتضاحی بود که درسال ۲۰۰۴ از سوی شرکت شل مطرح شد . شرکت شل ذخیره خود را قبلاً مقادیری اعلام کرده بود که به پایان رسید وناچار شد اعلام کند که ۲۰ درصد ذخیره اش بخار شده است . از این رو ادبیات گسترده ای در حال حاضر در مورد اوج تولید نفت در جهان عوارض اوج تولید نفت و عوامل سیاسی اقتصادی و امنیتی که در آنها وجود دارد اما آن چه مشخص است، این است که از ۲۰ میدان نفتی جهان که بزرگ ترین آنها به شمار می رود، دست کم تولید در ۹ میدان آن در حال کاهش است . افزایش سرمایه گذاری در مناطق سخت دستیابی به نفت علامتی از اعتقاد شرکت های بزرگ نفتی است مبنی بر اینکه دسترسی به نفت ارزان پایان یافته است . به علاوه در حالی که این اعتقاد عمیقاً وجود دارد که افزایش قیمت نفت محرک افزایش تولید است اما تعداد زیادی از کارشناسان صنعت نفت به این نتیجه رسیده اند که حتی با قیمت های بالا غیرمحتمل است که به طور چشمگیری نفت بیش از سطح جاری افزایش پیدا کند . عوامل جغرافیایی و عوامل عدم وجود ذخایر عمده نفت در خشکی جزء استدلال های این دسته است . انجمن مطالعه اوج نفت و گاز در نامه خبری خود در ژانویه ۲۰۰۸ مطرح کرد که در بازار نفت، نفت عادی و غیرمعمولی در سال ۲۰۱۰ اتفاق خواهد افتاد . این انجمن در خبرنامه ژوئن سال بعد خود مجدداً پیش بینی اش را به سال ۲۰۱۱ گسترش داد . موسسه نگهبان جهان سال ۲۰۰۵ اعلام کرد در ۳۳ کشور از ۴۸ کشور بزرگ ترین تولیدکننده نفت، تولید نفت درحال کاهش است .
این انجمن لیست کشورها و سال کاهش تولید آنها را نیز اعلام کرده است . کشورهای مذکور عبارتند از:
۱) ژاپن
۲) آلمان
۵) لیبی
۴) ونزوئلا
۵) ایالات متحده آمریکا
۶) ایران
۷) توباگو
۸) مصر
۹) روسیه
۱۰) فرانسه
۱۱) اندونزی
۱۲) سوریه
۱۳) هند
۱۴) انگلیس
۱۵) نروژ
۱۶) عمان
۱۷) مکزیک
۱۸) استرالیا این کشورها به ترتیب تاریخ اوج تولید نفت معرفی شده اند که آخرین آن یعنی استرالیا، اوج تولید نفتش در سال ۲۰۰۴ است . تنها اوج تولید نفت سه کشور تولیدکننده یعنی عراق، کویت و عربستان سعودی هنوز فرا نرسیده است . در سال ۲۰۰۵ اداره انرژی ایالات متحده گزارشی را تحت عنوان به اوج رسیدن تولید نفت جهانی، تاثیرات تعادل بخشی و مدیریت مخاطرات منتشر کرده است . این گزارش به نام گزارش هرش نامگذاری شده است . این گزارش اظهار می کند به اوج رسیدن تولید جهانی نفت، ایالات متحده و جهان را با مشکل مدیریت بی سابقه ریسک مواجه می کند . همچنان که اوج تولید نزدیک می شود، قیمت سوخت مایع و نوسانات قیمت به شدت افزایش خواهد یافت . بدون تصمیم به موقع، هزینه سیاسی بی سابقه خواهد بود . انتخاب های ماندگارو کاهش شدت هم درعرضه وهم در تقاضا وجود دارد .
اما برای آنکه تاثیر جدی بگذاریم باید بیش از یک دهه قبل از وقوع اوج تولید نفت راه حل ها به کار گرفته شود . نتیجه گیری که گزارش هرش کرده به طور خلاصه این است که اوج تولید نفت حتماً اتفاق خواهد افتاد اما ناگهانی . دوم آنکه تاثیر زیانبخش روی اقتصادهای وابسته و اقتصاد های وابسته به نفت دارد . اقتصادهای وابسته به نفت مشخص هستند؛ آمریکا تقریباً با پنج درصد جمعیت جهان، یک چهارم انرژی جهان را مصرف می کند . کشورهای صنعتی روی هم رفته چهارپنجم انرژی جهان را مصرف می کنند . همچنین اوج تولید نفت می تواند چالش های بی نظیری را به وجود بیاورد . این ایجاد چالش معمولاً ناگهانی وانقلابی است . مشکل اساسی نیز سوخت مایع است که در حمل ونقل مورد استفاده قرار می گیرد . همان گزارش می گوید تلاش های کاهش دهنده نیاز به زمان قابل ملاحظه ای دارد . ۲۰ سال لازم است تا گذار بدون تاثیر اساسی درجامعه بتواند مشکل را حل کند . ۱۰ سال گذار مهاجم لازم است برای اینکه اثرات متعادل کننده ای را برجای بگذاریم اما این ۱۰ سال تلاش فوق العاده ای را از سوی دولت ها، صنایع و مصرف کنندگان می طلبد و اقدام دیرهنگام کاهش دهنده ممکن است منجر به نتایج سختی بشود . در برابر این شرایط چند سناریو مطرح شده است: سناریو اول این است که اگر صبر کنیم اوج تولید جهانی نفت قبل از اینکه برنامه درهم شکستن عملی بشود، فرا برسد جهان حداقل برای دو دهه با کمبود جدی سوخت مایع روبه رو خواهد شد . دوم: آغاز یک برنامه قاطع آرام سازی ۱۰ سال قبل از اوج تولید نفت جهانی کمک قابل توجهی می کند اما منجر به کمبود سوخت مایع تا تقریباً یک دهه پس از اوج تولید نفت می شود . سوم: یک برنامه قاطع مسکن سازی ۲۰ سال قبل از وقوع اوج تولید نفت، می تواند جلو بحران ها را به نحو بیشتری بگیرد . حال با توجه به این نتیجه گیری، من فقط یک نگاه تاریخی به گذشته می کنم .
● یک نگاه تاریخی به گذشته
اوایل دهه۱۹۹۰ یعنی سالی که در آن مباحث اوج تولید نفت مطرح شد راهنمای طرح دفاعی ایالات متحده آمریکا به وسیله اعضای موثر نئوکان ها تنظیم شد . پاول و دیک چنی هر دو تلاش کردند برای کسب حمایت کنگره این برنامه را به جریان بیندازند . پل ولفوویتز توسعه طرح را در اختیار گرفت وسعی کرد این طرح را جزء سیاست های ایالات متحده قرار بدهد . نئوکان ها در دوران کلینتون تلاش زیادی کردند تا کلینتون به عراق حمله کند اما کلینتون نپذیرفت تا اینکه نئوکان ها خود به قدرت رسیدند و این برنامه در دوران بوش پسر به اجرا گذاشته شد . بوش پسر اعلام کرد عراق، کره شمالی و ایران، محور شرارت هستند و نوعی جنگ را به این سه کشور اعلام کرد . راهنمای طرح دفاعی توسط رامسفلد که زمانی به وزارت دفاع برگزیده شده بود و ولفوویتز که معاون رامسفلد بود دقیقاً پذیرفته و به اجرا گذاشته شد . یک عنصر دیگری نیز در اینجا وجود دارد و آن اینکه ضربه پیشگیرانه آمریکا می تواند به سرکوب کشورهایی بپردازد که به نظر او نظام جهانی را نمی پذیرند، بدون آنکه نیازمند آن باشد که قدرت دیگری را با خود همراه کند . از جمله این سیاست ها حمله به افغانستان و عراق و سپس تلاش برای تغییرحکومت ایران بوده است . در میان بسیاری از صاحب نظران گفته می شود درست نیست که بگوییم یکی از دلایل جنگ آمریکا با عراق نفت بوده است به دلیل اینکه مگر کل ذخایر نفت آمریکا چقدر است که آمریکا برای آن چنین هزینه ای بپردازد . از طرف دیگر مخارجی که آمریکا برای نفت انجام داده است نزدیک به پنج تریلیون دلار است بنابراین باید هدف های دیگری در ارتباط با این جنگ درمیان باشد . محاسباتی راجع به هزینه جنگ عراق توسط دونفر از اساتید دانشگاه های کلمبیا و هاروارد صورت گرفته است لیست این هزینه ها به صورت بسیار جزیی منتشر شده است . این لیست مجموعه هزینه های نفت را در حالی که آمریکا سال ۲۰۰۹ ازعراق خارج شود، حدود پنج تریلیون دلار ارزیابی کرده اند .
● نفت عراق
گزارش های متعددی راجع به ذخایر نفت عراق مطرح شده است . بر اساس گزارش اوپک، عراق ۱۱۵ میلیارد بشکه نفت دارد . گزارش پترولیوم اکونومیست می گوید عراق ۲۱۵ میلیارد بشکه نفت دارد . دانشمندان فدرال آمریکا این رقم را ۲۲۰ میلیارد بشکه اعلام کرده اند . شورای روابط خارجی آمریکا، موسسه جیمز ویکر در دانشگاه رایس و مرکز مطالعات جهانی انرژی، ذخایر نفت عراق را ۳۰۰ میلیارد بشکه بررسی کرده اند . دکتر حسین ربیعه استاد دانشگاه انگلیس و مدیرعامل شرکت اینتاک پترولیوم که مهندسین مشاور انگلیسی در آن مشغول به کار هستند مطالعه چشمگیری درباره ذخایر نفت عراق انجام داده است . ایشان ۲۷ سال سابقه در شرکت های بین المللی نفت داشته و محاسبات وی نشان می دهد ذخایر نفت عراق ۵۵/۳۲۴ میلیارد بشکه نفت است . حال اگرمحاسبات مذکور را ملاک قرار بدهیم باید بگوییم تقریباً یک چهارم ذخایر نفت جهان در عراق است . ارزش این میزان نفت عراق باتوجه به قیمت فعلی نفت یعنی ۱۳۰ دلار در هر بشکه به رقمی معادل ۳۹ تریلیون دلار می رسد . باید توجه کنیم که هزینه استخراج نفت در عراق یک تا دو دلار است درحالی که نفت های جایگزین از ۱۵ تا ۸۰ دلار هزینه تولیدشان است . بی تردید نفت عراق ثروت بسیار عظیمی را برای این کشور به ارمغان خواهد آورد . مقایسه ای کوچک در این زمینه نشان می دهد که این ثروت چه ثروتی است . براساس محاسبه دیوید بروکر که ذی حساب عمومی آمریکاست کل دارایی های ملی ایالات متحده شامل حتی خانه شخصی در این کشور، در سال ۲۰۰۵ معادل ۴۸ تریلیون دلار بود . این درشرایطی است که آمریکا در شرایط کنونی ۴۳ تریلیون دلار بدهکار است که اگر آن را بپردازد برای آمریکا به میزان پنج تریلیون دلار باقی می ماند . حال اگر هزینه های آمریکا برای جنگ عراق را از مبلغ ۳۹ تریلیون دلار ارزش نفت عراق کسر کنیم، عراق با ارزش قیمت نفت فعلی ۸/۶ برابر دارایی ملی آمریکا ذخایر نفتی دارد . این یک بخش موضوع است که آن را بیان کردم . بخش دیگر قضیه این است گفتیم اگر هر کشوری که کنترل انرژی را در دست داشته باشد می تواند کنترل جهان را دراختیار داشته باشد . آمریکا برای ادامه کنترل جهان ناچار است تحولاتی را که در جهان دارد به وقوع می پیوندد، کنترل کند . این میزان نفت به آمریکا اجازه می دهد که تحولات رشد چین، هند و اروپا را کنترل کند تا بتواند به عنوان قدرت جهانی باقی بماند اما برای خود عراق نیز آمریکا برنامه دارد . یکی از این برنامه ها برنامه ملی کردن نفت عراق است که در دستور کار آمریکا قرار دارد . آمریکا می خواهد این برنامه را در مجلس عراق به تصویب برساند . پیشنهاد آمریکا در این لایحه آن است که از ۸۰ حوزه نفتی ۱۷ حوزه نفتی در اختیار دولت و مابقی آن در اختیار شرکت های نفتی که اکثر آنها آمریکایی هستند قرار بگیرند . رئیس سندیکای ملی نفت عراق در اعتراض به لایحه نفت، به کنگره آمریکا اعلام کرد همه می دانند که قانون نفت در خدمت مردم عراق نیست بلکه درخدمت بوش و حامیان شرکت های خارجی او از کیسه مردم عراق است که به رغم همه مشکلات مردم مظلوم و محروم دارد اعمال می شود . افکار عمومی عراق متقاعد شده است که بوش با یورش به قانون نفت عراق می خواهد با پیروزی عراق را ترک کند، هرچند طرح او شکست خورده و اشغال در تمام نقاط عراق با شکست مواجه شده است . گروه های مقاومت در عراق طرح های متعددی را به آمریکا برای صلح پیشنهاد کرده اند تا جنگ های قبیله ای را در عراق پایان بدهد . تمامی این پیشنهادها توسط آمریکا نادیده گرفته شده است زیرا پیشنهاد دهندگان صلح مخالف اشغال و خصوصی سازی نفت عراق هستند . آمریکا برای کنترل مخازن که با آنها می تواند کشورهای رقیب اقتصادی خود را کنترل کند، به گفته مک کین یکی از کاندیداهای جمهوری خواه در تایید کسینجر، طرح اشغال نظامی و حضور صد ساله در عراق را مطرح کرده است . آمریکا بزرگترین ابرپایگاه ها را در عراق ساخته است و تقریباً در تمامی کشورهای منطقه حضور نظامی دارد و بیشترین قدرت نظامی اش را در خاورمیانه و به ویژه در خلیج فارس متمرکز کرده است . طرح آمریکا این است که با تولید ۱۲ میلیون بشکه در روز در عراق اقدامات برترسازی خود را در جهان پیگیری کند .
فروزان آصف نخعی
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید