سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

سیاستمداران و هوش انتخاباتی


سیاستمداران و هوش انتخاباتی
نسل ما با انقلاب خمینی کبیر زنده و به لحاظ نظری با اندیشه های او مستحکم شد و قوام یافت. ما نسلی بودیم که طی ۱۱ سال لحظه به لحظه و کلام به کلام، امام را دنبال کردیم و تامل در نظریات و دیدگاه های فلسفی، فقهی، عرفانی و سیاسی او برایمان مانند تنفس در هوای پاکیزه، یک نیاز غیرقابل اجتناب بود. ما درس ولایت فقیه را در محضر خود امام آموختیم و از فضاهایی که آن روزها مباحثی اینچنین در آن طرح می شد، استفاده کردیم. به خاطر دارم آقای عمید زنجانی به عنوان استاد یکی از دروس دوره کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرس در دهه ۷۰ می گفت؛ نظام، مشروعیت خود را از ولی فقیه و مقبولیت اش را از مردم دارد و هیچ کدام از این دو نمی توانند جای دیگری را بگیرند. بنابراین به همان میزان که باید برای حفظ ولایت تلاش کرد، برای گسترش پایگاه مردمی و مقبولیت نظام در بین آحاد جامعه نیز باید تلاش کرد. امروزه صرف نظر از اینکه هر نظامی سعی دارد خود را صاحب مقبولیت و پشتوانه مردمی نشان دهد، شیوه ها و ابزارهای شناخته شده یی برای سنجش میزان مقبولیت و اقبال مردم به دولت ها و حکومت ها وجود دارد. هنر حکومت ها این است که وقتی متوجه نارضایتی یا فاصله مردم با خود می شوند با بهره مندی از روش های مطالعه شده مهندسی حکومت و انجام اصلاحات مورد نظر عموم با شیوه های دموکراتیک و قانونی، مانع از تداوم نارضایتی و ریشه دارشدن عدم اعتماد آنها شوند. نظام جمهوری اسلامی مزیت های فراوانی در این زمینه دارد که از جمله جاذبه های ذاتی اسلام، جذابیت های انقلاب و ساختار دموکراتیک انتخابات است.
لیکن آسیب پذیری ما در این زمینه طی سال های اخیر به طور مشهودی افزایش یافته و وضعیت نگران کننده یی را منعکس می کند. این نگرانی البته بیشتر به طبقه متوسط تحصیلکرده شهری باز می گردد که جمعیت جوان و رو به رشدی را داراست. خوشبختانه در دنیای کنونی تجربیات موفقی در جهت افزایش مقبولیت و نرخ مشارکت مردم وجود دارد که آموختن از آنها - اگر چه حتی در میان دشمنان باشد - برای هر انسان و نظام صاحب خرد واجب و ضروری است. از این میان، تجربه انتخابات مقدماتی احزاب امریکا یکی از جالب ترین وقایع معاصر و دارای نکات و ظرایف فراوان است که در ماه های گذشته آن را به دلایل مختلفی از جمله یادداشت های وبلاگ انگلیسی، موضوع روابط ایران و امریکا در پیگیری های مربوط به کتاب تسخیر و برخی فعالیت های بین المللی، از سایت ها و شبکه های بین المللی تلویزیونی دنبال کردم. در جامعه امریکا بعد از ۱۱ سپتامبر و جنگ های عراق و افغانستان، مقبولیت دولت و رئیس جمهور به شدت دچار افول شد. در واقع بی اعتمادی مردم به سیستم، بی تفاوتی جوانان به مقوله انتخابات و احساس فریب خوردگی از دولت که با سخت گیری های حکومت و حصر آزادی های شهروندان تحت عنوان مبارزه با تروریسم ایجاد شده بود، هیات حاکمه را بر آن داشت که فراتر از مصالح حزبی به مصالح کشور بیندیشند و اقدامی جدی برای مقابله با این وضعیت انجام دهند. به عبارت دیگر از آنجا که در آغاز فرآیند انتخاباتی امریکا، میزان اعتماد و پیوستگی مردم با حاکمیت در بد ترین وضعیت تاریخ آن کشور قرار داشت، تمهیداتی متفاوت با ادوار قبلی انتخابات به کار گرفته شد.
احزاب هم با گزینش افراد دارای جاذبه برای گروه های دلسرد و ناامید و طبقات مختلف اجتماعی گزینه هایی را به صحنه آوردند که بتوانند بیانگر انتظارات و مطالبات مردم باشند. در مرحله اولیه دوره مقدماتی، افرادی از میان نمایندگان اقشار مختلف و طبقات اجتماعی، اقتصادی، نژادی، جنسیتی و حتی از میان طیف های وابسته به کلیسا، به عنوان کاندیدا وارد عرصه رقابت شدند. هر یک از آنها پس از عدم توفیق در رقابت ها کنار کشیدند و از کاندیداهای موفق تر حمایت کردند و به این ترتیب طرفداران خود را باز به عرصه آوردند. در نهایت یک زن که مشارکت و توجه طیف گسترده زنان و جوانان طرفدار آقای کلینتون و طبقه متوسط و مرفه را با خود داشت و یک جوان سیاهپوست با سابقه آشنایی با فرهنگ های شرقی و اسلامی در صحنه رقابت باقی ماندند. از طرفی گفتمان انتخابات ایالت به ایالت و شهر به شهر ماه ها با پوشش بسیار گسترده رسانه های داخلی و حتی بین المللی منعکس شد و هزاران سوال دقیق و کارشناسی درباره تمامی موضوعات مبتلابه جامعه امریکا از گذشته و حال و آینده به طور بسیار جزیی مطرح و به آنها پاسخ گفته شد.
مناظره و تبیین دیدگاه های احزاب و کاندیداها در خصوص مناسبات بین المللی، اقتصادی، بهداشت، فرهنگ، آموزش، زنان، عراق و... همه و همه باعث شد فضای نشاط و هیجان انتخابات اوج گرفته و به همین میزان حس مشارکت و انگیزه سیاسی و تعلق جوانان افزایش یابد، به طوری که نرخ مشارکت جوانان در فرآیند انتخابات اخیر امریکا براساس آمارهای ارائه شده بی سابقه بوده است. نکته بسیار مهم اینکه با وجود ادبیات نقادی، ادبیات تخریب و بی آبرو کردن پذیرفته شده نبود و هیچ کس همه گذشته امریکا را زیر سوال نبرد. به این معنی که بداخلاقی های انتخاباتی مدیریت شد و نگذاشتند انتقادها در جریان مبارزات انتخاباتی آثار منفی یا حس بی تفاوتی را به جامعه القا کند. برعکس، هیات حاکمه امریکا تمام گرایش های غالب و اصلی جریانات اجتماعی را در جهت جذب آنها نشانه گرفت، به طوری که گزارش ها و نظرسنجی ها حاکی از بهبود چشمگیر افکار عمومی نسبت به آینده امریکا و تعلق خاطر به مباحث سیاسی و تصمیم گیری ملی و علاقه مندی بی سابقه مردم به دخالت در سرنوشت خود است. اما این تغییر رویکرد به هیچ عنوان به مفهوم نگاه مثبت به بوش و دولت فعلی نیست. در واقع به طور بسیار ماهرانه ساختارهایی که مسوولیت مصلحت نظام و حاکمیت امریکا را برعهده دارند وارد صحنه شده و میان دولت و جریان سیاسی فعلی با ماهیت نظام امریکا تفکیک قائل شده اند. آنها گزینه هایی را در درون نظام معرفی کرده اند که با شعار تغییر یا اصلاح تا این مرحله پیروز شده و جریان سازی افکار عمومی را به نحوی رهبری کرده اند که هر تغییری در درون نظام و سیستم اتفاق افتد، جریان نارضایتی و عدم اقبال عمومی مردم را نیز دچار تغییر کند تا به یک شورش تمام عیار علیه ارکان حاکمیت مبدل نشود.این راهبرد به جهت امنیت داخلی و مقابله با جریانات ضدسیستم بسیار موثر بوده است، به طوری که مردم به اوباما دل بسته اند و اعتقاد دارند که او مشکلات را برطرف می کند و وجهه امریکا در این جریان بهبود خواهد یافت. از هم اکنون تا ماه نوامبر هم این روند ادامه دارد و پوشش گسترده رسانه های داخلی و همراهی منتقدانه رسانه های مستقل بیشتر به بسیج افکار عمومی خواهد پرداخت.این روزها با توجه به روند کاهش نرخ مشارکت و انگیزه های مردم به ویژه نسل جوان که نظرسنجی ها و مطالعات اجتماعی نیز آن را تایید می کند، در این اندیشه ام که چگونه می توان در جهت افزایش تعلق خاطر اکثریت نسبت به انقلاب و مشارکت در سازندگی کشور حرکت کرد؟ چگونه می توان اکثریت مردم به ویژه قشر تحصیلکرده و جریان ساز را طی فرآیند سالم سیاسی پیش بینی شده در قانون اساسی در فضایی قرار داد که بتوانند با مسائل و مشکلات کشور در جهت رفع آنها ارتباط برقرار کنند و هر کدام سلیقه خود را در میان گزینه های مختلف بیابند؟
این فرآیند البته باید دوطرفه، منتقدانه و چالشی باشد و در غیر این صورت اعتماد سازی بسیار دشوار خواهد بود، بنابراین با در نظر گرفتن آموزه های نورانی اسلام، ظرفیت های قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و تجربیات جهانی می توان به اصلاح وضعیت کنونی اقدام کرد. در این خصوص باید نکات زیر را در نظر گرفت و از روش های موثر بهره برد؛
۱) مدت تبلیغات انتخابات فعلی بسیار کوتاه و محدود است، در حالی که در فرصت بیشتر امکان طرح گسترده و کارشناسی موضوعات فراهم شده و حضور داوطلبانه جوانان به دلیل تبلیغات کاندیداها و احزاب تقویت می شود و در سطح دانشگاه ها و مراکز علمی و همچنین در سطح جامعه گسترش می یابد. متاسفانه طیف گسترده یی از جوانان در دانشگاه ها هیچ انگیزه یی برای مشارکت و دخالت در سیاست و سرنوشت خود ندارند، در حالی که دانشگاه ها فضای مناسبی برای پرداختن به مباحث کارشناسی کشور و شکوفایی اندیشه های جوانان در فضایی سالم برای حل مشکلات کشور است. به نظر می رسد دیدگاه های اعلام شده امام و رهبری نیز بر این محور بوده است.
۲) رسانه های فراگیر مانند رسانه ملی نباید تنها برای دعوت به رای دادن حرکت کنند، که اتفاقاً در انتخابات های اخیر این روش آثار معکوسی هم داشته است، بلکه مطلوب آن است که از طریق ترویج برنامه های احزاب و جریان های اصلی و برنامه ریزی برای طرح مباحث و موضوعات، با مخاطبان مختلف ارتباط برقرار کنند.
۳) محدودیت های شدید تبلیغاتی با اصل انتخابات مغایرت دارد و از این جهت قانون فعلی انتخابات که عملاً توسط خود قانونگذاران هم رعایت نشد، دارای نقص است.
۴) روش طرح موضوعات در انتخابات و نقش احزاب و فعالیت های سیاسی با ایجاد بدبینی و بی تفاوتی و از طریق زیر سوال بردن اصل تحزب یا عملکرد گذشتگان نه تنها به جایی نمی رسد و جز ایجاد بی اعتمادی های عمیق و گسترده نتیجه یی نمی دهد، بلکه حضور فعالانه احزاب قانونی و طرح برنامه ها و پاسخگویی شفاف در قبال مواضع به منظور آگاهی و تنویر افکار عمومی تنها راه ارتقای سطح فرهنگ و درک مردم نسبت به مسائل کشور است.
۵) اکنون در فرصت باقی مانده تا انتخابات آینده شایسته است مجلس شورای اسلامی و مجمع تشخیص مصلحت نظام این موضوع را تحت بررسی قرار داده و راهکارهایی را برای اصلاح رویه فعلی تعریف و به اجرا گذارند تا ان شاءالله شاهد روند کاهش نرخ مشارکت مردم در انتخابات آینده نباشیم.
ضرب المثل عامیانه یی که به نظر می رسد می تواند مصداق بحث «هوش انتخاباتی» باشد، می گوید؛ افراد باهوش از اشتباه دیگران درس می گیرند، افراد معمولی از اشتباه خودشان درس می گیرند و افراد کودن هرگز درس نمی گیرند.
معصومه ابتکار
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید