پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


بهرام خائف، تصویرگر بزرگ کتاب کودک


بهرام خائف، تصویرگر بزرگ کتاب کودک
امروز بهرام خائف نیست، ولی دخترش رودابه خائف، تصویرگر بسیاری از کتاب‌های کودک است و تصویرهای زیبایی را برای کتاب‌های کودک و نوجوان نقش می‌زند. باشد که لااقل از این پس به هنرمندانی نظیر رودابه ارزش دهیم تا گمنام نمانند و گمنام نروند!یاد آر ز شمع مرده، یاد آر
مثل همیشه یک‌روز عصر، درون آشپزخانه بود. دخترش رودابه پیشش بود. دو ساعت بعد، رودابه .... آشپزخانه ..... جیغ .... گریه و صدایی که بلندتر و بلندتر می‌شد.
- مامان ؟ مامان ؟..... بابا افتاده! نفس نمی‌کشه.
دیگر آرام بود. به مانند کسی که مدت‌هاست به خواب آرامی فرو رفته و صورتی که هیچ نشانی از درد و ناراحتی در آن نبود. خیلی تمیز و خوب، همان‌جور که همیشه بود. بی‌صدا و آرام و با آرامش از دنیا رفت.
پزشک قانونی و گزارشی که در آن نوشته بودند؛ «فوت به علت سکته قلبی»
باورش خیلی سخت بود. برای دختری که تا آخرین لحظات در کنار پدر گفته بود و خندیده بود و طی چشم بر هم زدنی، آن لحظه‌ها تمام شده بود !
آخرین باری که نگارنده این سطور، بهرام خائف را دید، فرهنگ‌سرای نیاوران بود و آن لبخند دوست‌داشتنی همیشگی، که برای دریافت جایزه‌اش حاضر شده بود. و همان لبخند به یادماندنی بود که برآنم داشت تا یادی کنم از هنرمند بزرگ عرصه تصویرگری کتاب کودک و گزارشی بنویسم کوتاه، از زندگی حرفه‌ای و خصوصی بهرام خائف. با تشکر و سپاس فراوان از رودابه خائف، که در تهیه این سطور یاری فراوان کرد و تقدیم به همه هنرمندان تصویرگر ایران.
‌ ● زندگی حرفه‌ای
▪ بهرام خائف، متولد ۱۳۲۵ در شیراز.
▪ دیپلم از هنرستان هنرهای زیبای پسران.
▪ ۱۳۵۳، دریافت لیسانس نقاشی دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران.
▪ ۱۳۵۳، استخدام در مرکز سینمایی کانون به عنوان طراح و انیماتور اول ۴ فیلم انیمیشن.
▪ ۱۳۵۴، همکاری در مرکز گرافیک کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان.
▪ ۱۳۵۷، اولین کار تصویرسازی کتاب و برنده جایزه از فستیوال بولونیا به خاطر کتاب توکا.
▪ ۱۳۵۷، تا پایان عمر همکاری با مرکز گرافیک کانون و تصویر سازی بیش از ۵۰ کتاب.
▪ ۱۳۶۸، آلبوم شش غزل از حافظ برنده جایزه نهایی بزرگ‌داشت حافظ.
▪ ۱۳۶۸، دریافت دیپلم افتخار از اولین نمایشگاه تصویرگران کتاب کودک و نوجوان.
▪ ۱۳۷۰، شرکت در اولین نمایشگاه آسیایی تصویرگران کتاب کودک و برگزیده نمایشگاه و دیپلم افتخار.
▪ ۱۳۷۳، تصویرگری «دانه نی» و برگزیده شورای کتاب کودک با معرفی ویژه.
▪ ۱۳۷۴، برگزیده تصویرگری اشعار دینی.
▪ ۱۳۷۷، طراح و تصویرگر تقویم ۱۳۷۹ با عنوان پیش‌کسوتان شعر کودک و نوجوان.
▪ ۱۳۷۸، تصویرگری مجموعه شعر.
▪ ۱۳۷۸، نمایشگاه مروری بر ۳۰ سال آثار بهرام خائف. (بخش جنبی چهارمین نمایشگاه بین‌المللی آثار تصویرگران کتاب کودک) برنده دیپلم و تقدیر ویژه نوآوری و خلاقیت.
▪ ۱۳۸۰، شرکت در نمایشگاه دو سالانه تصویرگری کتاب کودک.
‌ ● بیوگرافی
بهرام خائف، اول خرداد ۱۳۲۵ در شیراز به دنیا آمد و تا ۱۵ سالگی در شیراز بود. از بچگی هم به نقاشی علاقه داشت. به طوری که خانواده‌اش می گفتند که همیشه در و دیوار و همه‌جا را نقاشی می‌کرد.
در ۱۵ سالگی به خاطر علاقه شدید به گسترش فعالیت، به تهران می‌آید و هنرستان هنرهای زیبا. بعد از آن‌جا هم به دانشکده هنرهای زیبا - دانشکده نقاشی. دوران دانشجویی را کار می‌کرده است. از وقتی هم که دانشکده را ترک کرد، در چند جای مختلف کار می‌کرد و هم استخدام بود.
سال ۱۳۵۶ به دلیل برخی مشکلات، بیشتر خانوادگی، استعفا داد و به شیراز رفت. آنجا ۴-۵ سال با ارشاد همکاری کرد، منتها در همان زمان هم با کانون ارتباط داشت. متن از تهران می فرستادند و آن‌جا طراحی می‌کرد. بهرام خائف، از سال ۵۲-۵۳، بعد از دانشگاه، به طور جدی وارد کار حرفه‌ای شد!
بهرام خائف تصویرگر بیش از ۶۰ کتاب کودک بوده است که شاید ۴۰ عدد از آن‌ها، فقط برای کانون پرورش فکری کودکان کار شده است و بقیه برای ناشرین دیگر.
● از دیدگاه همسر
«از نکات خوبش که می‌توانم بگویم، وقتی به یک نفر می‌گویند هنرمند، آن چیزی که به ذهن آدم می‌آید، صداقت، پاکی، مهربانی، با احساس بودن و به مادیات اهمیت ندادن است، که واقعا همین‌طور بود. هیچ‌گونه نه کینه‌ای از کسی به دل می‌گرفت و نه بدی کسی را می‌خواست، تا آن‌جا که می‌شد. در آن کاری که بود، با دل و جان کار می‌کرد. فوق‌العاده حساس و مهربان بود، یعنی هیچ‌وقت دلش نمی‌آمد هیچ‌کس از دستش ناراحت شود و این فقط برای خانواده‌اش نبود. این اخلاق ایشان را من همیشه دوست می‌داشتمکه برای کسانی دیگر هم، مثلا بچه‌های دیگر را هم مثل بچه‌های خودش می‌دانست، خیلی خوش قلب بود ... بی‌نهایت. مظلوم بود و آرام، که متاسفانه خیلی‌ها از این برخورد بهرام سوءاستفاده می‌کردند. رعایت خیلی چیزها را می‌کرد. می‌توانم بگویم من فقط همسر و پدر بچه‌هایم را از دست ندادم! من یک انسان واقعی را از دست دادم. یک آدمی که وجودش در خانه، همه چیز بود برای ما.»
بهرام خائف به نقاشی نیز بسیار بستگی داشت، اما فعالیت‌های کانون به وی زمان پرداختن به علا|ئقش را نمی‌داد. علاقه‌اش به نقاشی وافر بود به نحوی که اواخر عمر، تصمیم داشت که فعالیتش در کانون را کاهش داده و به نقاشی بپردازد.
بهرام خائف، هنرمندی بود که لقب هنرمند، زیبنده شخصیت بلندش بود. کسی که تمام زندگیش وقف تصویرسازی کتاب‌های کودک شد. گرچه شاید نامش به دلیل بی‌توجهی‌ها، آن‌گونه که باید مطرح و معرفی نشد.
امروز بهرام خائف نیست، ولی دخترش رودابه خائف، تصویرگر بسیاری از کتاب‌های کودک است و تصویرهای زیبایی را برای کتاب‌های کودک و نوجوان نقش می‌زند. باشد که لااقل از این پس به هنرمندانی نظیر رودابه ارزش دهیم تا گمنام نمانند و گمنام نروند!
طناز امین
منبع : دو هفته نامه الکترونیک شرقیان


همچنین مشاهده کنید