پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


عالی نسب یک پدیده جامع و همگون


عالی نسب یک پدیده جامع و همگون
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
امروز بحث خود را درباره بزرگمردی به نام عالی‌نسب از منظر سیستماتیک پی‌می‌گیریم.
۱) در تئوری سیستم یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت یک سیستم عبارت از جامعیت آن است. منظور از جامعیت عبارت است از:
الف) سیستم قادر به دریافت اطلاعات درست بوده و اطلاعات غیرواقعی و نادرست را حذف نماید. سپس این اطلاعات درست را در راستای هدف به خوبی پردازش نموده و پاسخ مناسب را در زمان معقول ارائه دهد.
ب) زیرسیستم‌ها به خوبی با همدیگر تعامل نموده و با ایجاد رابطه منطقی جهت حل مسائل همدیگر را پشتیبانی نموده و یا به صورت آگاهانه با همدیگر رقابت کنند.
ج) زیرسیستم‌ها در راستای اهداف عمده سیستم عمل کنند. به عبارت دیگر اهداف عمده را فدای اهداف صنفی و منطقه‌ای (Local) ننمایند.
د) از همه مهم‌تر اینکه یک سیستم یک بسته (parfage) بوده که از برآیند زیرسیستم‌ها به‌وجود می‌آید و راندمان یک سیستم براساس برآیندهای مفید و مثبت کل سیستم در راستای هدف آن ارزیابی می‌گردد و نه راندمان زیرسیستم‌ها به تنهایی.
ه‍) سیستم بایستی هوشمند بوده و به قول پروفسورزاده از رفتار فازی انسان‌ها تقلید نموده و براساس مدیریت دانش اداره شود.
و بالاخره:
ی) یک سیستم بایستی قدرت تطابق با رفتار محیط خود را داشته و به عبارت دیگر تطابقی (Adaptive) باشد.
این ویژگی‌ها بیانگر میزان جامعیت یک سیستم است.
۲) پدیده‌ای به نام عالی‌نسب یک سیستم جامع و به عبارت دیگر یک بسته یا pachage خوب سازمان‌یافته بود. سیستمی که تمام اجزای ذهنی و عملیاتی آن به لحاظ اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، اجرایی، فقهی، فرهنگی، به خوبی تعریف شده بودند و همواره در راستای اهداف عمده آن یعنی عدالت (به مفهوم هستی‌شناسانه و واقعی و علمی و نه قشری و شعاری)، وطن‌دوستی و ملیت و دین‌باوری بود. دلایل این ادعا،
الف) عالی‌نسب تلاش می‌کرد اطلاعات صحیح و مناسب در رابطه با مسائل گوناگون را از مجاری گوناگون کسب و پس از تأیید به خوبی آنها را تجزیه و تحلیل نموده و در زمان مناسب و با تعقل پاسخ‌های واقعی و راهگشا را ارائه دهد: (نمونه‌هایی از این مدعا: محوریت صنعت در توسعه ایران، استراتژی‌های مسکن، استراتژی‌های شهر و روستا، اداره امور اقتصادی در زمان جنگ، روابط کارگری، دستمزد و غیره)
ب) ابعاد فکری عالی‌نسب دارای یک انسجام منطقی بوده و به خوبی در جهت اهداف تئوریزه شده وی او را پشتیبانی می‌نمودند. نمونه‌هایی بر این مدعا:
▪ عالی‌نسب در زمینه‌های اقتصادی عدالت‌محور و توسعه‌محور بود. وی عدالت را در توزیع فقر و یا سربارپروری و ترویج بی‌تحرکی و تنبلی و سرسفره‌آوری نمی‌دانست. عالی‌نسب عدالت را در اقتصاد پویا و کارمحور، انسان‌محور، مولد، رقابتی و در راستای اهداف فطری همه انسان‌ها می‌دید. وی با تمام وجود و با درک صحیح و غیرشعاری به اشرف مخلوقات بودن انسان باور داشت. اقتصاد کار و تلاش محور عالی‌نسب، پتانسیل‌های اقتصادی ایران را بسیار واقعی و بدون اغراق ارزیابی می‌کرد. وی معتقد بود که فقر، سرنوشت این ملت نیست بلکه با مدیریت عاقلانه و مدبرانه و نه شعاری و به قول او کفی و سطحی می‌توان به ایرانی ثروتمند و مردمی بسیار مرفه نائل شد.
▪ به لحاظ اجتماعی، عالی‌نسب معتقد به عقل جمعی، جامعه رقابتی و با هنجارهای سالم، عادلانه و منصفانه بود. عالی‌نسب هرگز انسان‌ها را تحقیر نمی‌نمود و معیارهای اصلی برای وی صداقت، صراحت، قاطعیت، آزادگی و هویت فرد بود. برای وی انسان در وجه عام آن قابل تکریم و احترام بود و در جهت ارتقای شخصیت و هویت انسان‌ها تلاش می‌نمود.
▪ به لحاظ سیاسی، عالی‌نسب یک پدیده حق‌محور بود. ملاک‌های سیاست‌ورزی وی صداقت، وطن‌دوستی، سطحی نبودن، عوام‌فریب‌نبودن و در جهت مردم عمل نمودن و عادلانه قضاوت کردن بود. عالی‌نسب چه قبل از انقلاب و چه پس از آن با همه جریانات سیاسی و با دیدگاه‌های مختلف (و در جهت ارتقای ایران)، با حفظ موازین بالا در ارتباط بود، به آنها کمک فکری و مالی نمود و حتی در روزگاران سختی‌ به آنها پناه می‌داد. جهت‌گیری‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی عالی‌نسب کاملا در یک راستا و با کمترین میزان تباین و تناقض بود.
▪ به لحاظ اجرایی، عالی‌نسب انسانی پرتلاش، پرکار و زحمتکش بود. وی بارها می‌گفت: من در تمامی دوران زندگی همواره کار و تلاش نموده و از آن لذت می‌بردم و یک لحظه هم ناامید نشده‌ام. عالی‌نسب عاشق کار و کارگری بود. وی کار کردن را یک روش خودسازی و خوداتکایی و عامل اصلی تکامل و مفید بودن می‌دانست. تاکید عالی‌نسب روی کار و مسائل اجرایی ناشی از عمل‌زدگی وی نبود، بلکه از زیربناهای اعتقادی وی نشأت می‌گرفت.
▪ به لحاظ فقهی، عالی‌نسب فقیهی بود معتقد به فقه پویا و عدالت محور.
▪ به لحاظ فرهنگی، عالی‌نسب عارفی بود معتقد به فرهنگ ایرانی و دینی و اصولی. عالی‌نسب از خودبیگانگی را یکی از آفت‌های فرهنگی می‌دانست. از طرف دیگر، عالی‌نسب معتقد به تعامل فرهنگی بود لیکن با فرهنگ مصرف‌گرا و جلف به شدت مخالف بود.
۳) هوشمندی:
عالی‌نسب انسان هوشمندی بود که به هوش جمعی به شدت اعتقاد داشت. عالی‌نسب به انسان‌های فرهیخته و به قول وی کارشناس بسیار بها می‌داد و هیچ تصمیمی را بدون مشورت با خبرگان اتخاذ نمی‌نمود. وی حتی برای ساختن یک مدرسه در یک روستا مطالعه جامع انجام می‌داد و با مشورت آن را شروع می‌کرد. در این زمینه مثال‌های فراوانی وجود دارد که جای آن در این مقال نمی‌گنجد.
روش استدلال عالی‌نسب یک روش به قول امروزی‌ها case based یا موردمحور بود. در این روش برای هر مسئله راه‌حل مناسب آن مسئله و روش استدلال خاص آن مسئله اتخاذ می‌شود. عالی‌نسب از این‌گونه بود.
▪ رفتار هوشمندانی عالی‌نسب فازی بود یعنی هرگز هیچ چیز را صفر و یکی نمی‌دید. در نظر عالی‌نسب همه‌چیز پیوسته و براساس درجه بود حتی استدلال منطقی وی.
در یک کلام:
عالی‌نسب یک انسان جامع بود که عظمت در نگاه وی بود. اگرچه آنچه می‌دید همواره مثبت، زیبا و آیه‌ای از آیات خداوند مشاهده می‌کرد.
ای کاش همه دوستانی که با وی حشر و نشر داشتند بدون هیچ ملاحظه و محافظه‌کاری به سهم خود ابعاد عالی‌نسب را تحلیل نموده و به نسل جوان کشور عرضه کنند.
عمر من و شما تمام شدنی است لیکن تنها چیزی که باقی می‌ماند خاطرات ماست. بیایید خاطره‌ها را زنده نگاه داریم.
محمد حسین فاضل زرندی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید