سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

فاطمه رجبی و تهران امروز


فاطمه رجبی و تهران امروز
هیئت نظارت بر مطبوعات که هر دوشنبه برای برخورد با تخلفات نشریات و بررسی درخواست مجوز مطبوعات ، تشکیل جلسه می دهد، روز شنبه اول تیرماه جلسه ای فوق العاده برگزار کرد تا به" تخلف نابخشودنی " روزنامه ی کم شمارگان " تهران امروز " که به طرفداری آشکار از شهردار تهران ، شهره بود ، رسیدگی فوری کند و حق و قانون را پاس دارد.
نتیجه ی این جلسه که اعضای آن را اصول گرایان طرفدار آقای احمدی نژاد و گفتمان عدالت طلبی تشکیل می دهند و دبیری آن را نیز وزارت ارشاد بر عهده دارد، طی اطلاعیه ای شبانه بدین شرح اعلام شد:
به استناد تبصره ی یازده قانون مطبوعات که مقرر می دارد " در صورتی که صاحب پروانه ، یکی از شرایط مقرر در ماده ی نه این قانون را فاقد شود ، به تشخیص هیئت نظارت مقرر در ماده ده ، با رعایت تبصره های آن ، پروانه نشریه لغو می شود و مستندا به بند اول قسمت ب ماده نه همین قانون ، پروانه ی نشریه ی تهران امروز را لغو می گردد.
اما چرا هیئت نظارت بر مطبوعات ، چنین سراسیمه ، تصمیمی این چنین غیر معمول گرفت و بدون آن که ابتدا تذکری دهد و یا حتی اقدام به توقیف موقت انتشار تهران امروز کند ، کمر به اعدام فوری این عضو کوچک جامعه ی رسانه ای وابسته به اردوگاه اصول گرایان بست ؟!
برای یافتن پاسخ واقعی ، باید مروری بر محتوای ضمیمه ی این روزنامه که صبح همان روز انتشار یافته بود ، کرد.
در این ضمیمه ، که به مناسبت سوم تیر ، سال روز پیروزی آقای احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری ، انتشار یافته ، با لحنی که کمی دور از ادبیات رایج رسانه ای و حرفه ای می نمود ، انتقاداتی متوجه آقای رییس جمهور شده بود . تند ترین بخش این انتقادات بدین شرح است:
«دوران مدیریت دولت نهمی ها بر پایتخت چنان بود که در سومین سالگرد تشکیل این دولت هنوز یادگاری های بسیارش بر پیکره این شهر خودنمایی می کند... ابهامات و تخلفات مالی شهرداری تهران در زمان مدیریت احمدی نژاد یادگاری دولت نهمی ها و شاهنامه ای از شاهکارهای شهردار دیروز و رئیس جمهور امروزمان است... احمدی نژاد، شهردار وقت تهران که دکترای خود را هم در حوزه حمل و نقل عمومی و ترافیک گرفته است باعث و بانی اصلی احداث مونوریل صادقیه بود که ۳ سال است بر عقل و منطق همه تجربیات جهانی می خندد... امروز مونوریل در باغ وحش ها ، شهربازی ها و نمایشگاه های شهرهای جهان به کار گرفته می شود... امضاهای آخرین احمدی نژاد در لباس شهردار بر برگه هایی با نشان شهرداری تهران تعهدات بسیاری را از جنبه مالی و اعتباری بر شهرداری تهران تحمیل کرده است... کالبد شکافی عملکرد دست اندرکاران دولت حاکی از این است که کلمه «زن» و «زن» بودن به جرمی نامشخص بدل شده است... افزایش فشار سیاسی به ایران از یک سو و مظلوم نمایی هرچه بیشتر اسرائیل و جلب حمایت قاطع تر غرب از رژیم صهیونیستی در قبال موضع رئیس دولت ایران از سوی دیگر از جمله دستاوردهای پروژه نفی هولوکاست بود که توسط رئیس دولت نهم نصیب ایران شد... احمدی نژاد در دوران ریاست جمهوری علاقه دارد از روش «دوربرگردانی» برای تمشیت امور استفاده کند تا جایی که می توان دولت احمدی نژاد را دولت «دوربرگردان» نیز توصیف کرد... مبنا و محور سیاست دوربرگردانی ساده سازی امور است... هاله نور با همین نگاه رویت می شود... با همین فرض است که نیاز چندانی به کارشناس و متخصص احساس نمی شود...وقتی بنا به ادعای احمدی نژاد «مدیریت» امور حتی مدیریت جلسه دانشگاه کلمبیا با حضرت ولی عصر(عج) باشد، تکلیف مخالفان و منتقدان این دولت کاملاً قابل حدس است...»
در پی انتشار این مطالب انتقادی ، مشاور مطبوعاتی آقای احمدی نژاد برآشفت و ضمن انتقادی تند وپر معنا از محمد باقر قالیباف ، از همه ی دوست داران رییس جمهور عدالت طلب و شیفته ی انتقاد ، خواست تا هیچ واکنشی از خود بروز ندهند.
اما ساعاتی پس از این درخواست بزرگوارانه ، هیئت نظارت بر مطبوعات که تحت فرمان و نظارت دولت نهم است ، روزنامه ی هوادار قالیباف را به طرفت العینی به دیار نابودی فرستاد تا درس عبرتی برای دیگرانی باشد که فکر تخلف در سر می پرورانند !
اکنون کسی نیست که نداند این برخورد قهری که برخی " برخورد رضاخانی " نامش نهاده اند ، نه به خاطر علت تراشی هیئت نظارت ، که به علت همان انتقادات نسبتا تند به عملکرد شهردار سابق و رییس جمهور حاضر و نیز نوع نگاه ماورایی ویژه ی آقای احمدی نژاد صورت پذیرفته است.
در این جا انتقادی به هیئت نظارت و نیز انتقادی به دولت محترم می توان روا داشت. اول آن که هیئت نظارت ، نهادی دولتی است که در بخش مربوط به خود ، از سوی نظام ، اعمال حاکمیت می کند. در شان یک نهاد حاکمیتی نیست که با رو در بایستی و بهانه تراشی های خوف آلود ، دست به اعمال حاکمیت بزند. شایسته بود که با صراحت ، علت به محاق بردن تهران امروز اعلام می گردید و مسوولیت آن نیز با ارائه ی منطق ، پذیرفته می شد. اقدامی خارج از این چارچوب ، برخوردهای سیاسی و انتخایاتی با رقیب یا رقبا ی انتخاباتی ، آن هم با سوئ استفاده از قدرت دولتی ،را به ذهن متبادر می سازد. و این به دور از شان یک نهاد حاکمیتی و بر خلاف موازین حق مدارانه است.
انتقاد دیگر متوجه دولت نهم و شخص جناب رییس جمهور است.آقای احمدی نژاد ، خود را انتقاد پذیر ترین و شکیبا ترین رییس جمهور نسبت به انتقادات تند خوانده اند اما چنان برخورد ناشکیبایانه با تهران امروز ، خلاف مدعا را به اثبات می رساند.به فرموده ی حضرت امام خمینی (ره) و رهبر گرامی جمهوری اسلامی ، دولتمردان ، باید از انتقاد و حتی تخطئه به گرمی استقبال کنند و بر دهان منتقدان نکوبند و اجازه دهند که باب عیب یابی باز بماند. باید دانست که نهراساندن منتقدان ، لازمه ی پویایی و اصلاح کاستی ها و کج روی ها و مآلا ضامن حفظ و سلامت نظام سیاسی است.که این ، از اهم واجبات عقلی و شرعی قلمداد می شود.
اگر رسول گرامی اسلام را " اسوه حسنه " می دانیم ، باید به خاطر داشته باشیم که حضرتش فرمود " بهترین مردم کسی است که عیوب مرا به من هدیه کند !"
البته منتقدان در هر جناحی که باشند باید بدانند که ظرفیت روحی و سعه ی صدر غالب انسان ها ، و از جمله دولتمردان در هر رده ای ، نه چنان است که هر لحن و ادبیاتی را تحمل کنند و تنها به کارکرد میمون و مبارک انتقاد نظر داشته و از تندی ها در گذرند.
بدین ترتیب ، برخورد قهرآمیز و شتاب آلوده ی دولت نهم با تهران امروز ، شائبه ی خروج از مسیر حق مداری و عدالت محوری و رفتارهای انتخاباتی غیر اخلاقی برای حذف رقبا را بیش از هر زمان دیگر تقویت کرده است. و باز ، این به دور از تمام ادعاهای تکرار شونده از سوی آقای احمدی نژاد و هواداران ایشان است که خود را در تمسک به اسلام راستین محمدی و عدالت جویی و حق مداری ، پیشتاز دیگران و بلکه تنهای میدان می دانند !
و اما ، تامل در اتفاقی دیگر و تازه تر ، به ایضاح مقصود ، بیشتر مدد می رساند.
همسر سخنگوی محترم دولت نهم ، که آقای احمدی نژاد را معجزه ی هزاره ی سوم و تمام رقبای بالفعل ایشان را از گردونه ی سلامت و حرمت و تشرع ، خارج می داند ، روز چهارشنبه در سایت شخصی اش ، به شکلی عجیب و با ادبیاتی سخیف ، شهردار تهران را مورد عتاب و هتاکی ها و اتهام های منحصر به فرد خویش قرار داده است.البته دیگر رقبای بالفعل و بالقوه نیز از گزند زبان ایشان بی نصیب نمانده اند.
سرکار خانم رجبی ، به دور از خلق و مشی صاحب نامش ، آقای قالیباف را به " رضاخان پالانی " تشبیه کرده که "فاقد هویت " است و می خواهد " مورد پسند امریکا و انگلیس " باشد. خانم رجبی صراحتا می گوید که قالیباف " در پی کسب قدرت با حمایت بیگانگان است" و " در پی انجام وظیفه ، برای موساد و سیا، سنگ تمام گذارده است" . وی در پایان هتاکی هایش ، به مخاطبان خویش اطمینان می دهد که دست و پا زدن های این "رضا خان " ، به رغم " دزدیدن واژه ی حزب الله ، با عدم صلاحیت دینی و سیاسی اش ، راه به جایی نخواهد برد !
در این خصوص ، فارغ از هر گونه رویکرد سیاسی ،ذکر چند نکته ضروری به نظر می رسد.
اول ، فحوا و ادبیات به کار گرفته شده در این اظهارات ، با آن چه که در ضمیمه ی تهران تایمز درج شد و به اعدامش انجامید ، قابل مقایسه نیست. این ادعا ، با مقایسه ی هر دو متن ، به خوبی تایید می گردد. اما چرا آن یکی فورا ، بدون کوچک ترین اغماضی محکوم و معدوم می شود و این دومی ، به رغم آن که بارها تکرار شده و از قرار معلوم ، باز هم تکرار خواهد شد ، رسانه اش امکان حیات و بقا می یابد؟!
آیا آنان که مخاطب این مکتوبند، حسن و قبح عقلی را قبول دارند یا بر این باورند که برخی زشت ها اگر از جانب "دوستان" سر زند ، خوب و عین صواب و مرضی پروردگار است ولی چنانچه دیگران مرتکبش شوند ، محکوم است و قابل مجازات ؟!
برخی هواداران آقای احمدی نژاد گفته اند که خانم رجبی ، مسوولیتی ندارند و آن چه که در هتاکی ها ، توهین ها و تهمت زدن ها گفته اند ، نظر شخصی شان بوده که به خودشان مربوط است !
اما آی روزنامه ی تهران امروز آن چه در نقد عملکرد و افکار آقای احمدی نژاد نوشت ، نظر شخص یاا شخاصی نبود ؟ آیا فقط خانم رجبی و فعالان تشکیلات سیاسی رییس جمهور در اظهار نظر ، آزادند یا دیگران هم باید در بیان عقاید و نظراتشان آزاد باشند ؟
نهادهای نظارت کننده بر سایت ها که در فیلتر کردن تارنماهای به اصطلاح متخلف ، با جدیت و فوریت برخورد می کنند ، نمی توانند و نباید سایت خانم رجبی را مسدود نمایند تا راه اشاعه ی نفرت ، دشمنی ، کینه توزی ، هتک حرمت و ترور شخصیت شهروندان ایرانی و یاران و پیش کسوتان نظام ، و در نتیجه ، مسیر گسستن وحدت ملی و انسجام اسلامی بسته شود؟
دوم آن که ، خانم رجبی ، مدعی و مشهور به تشرع و تخلق به اخلاق اسلامی اند. آیا با توجه به نسبتی که ایشان با سخنگوی محترم دولت دارند، نباید در رفتار خود ، اخلاق اسلامی را محترم شمارند و اگر ایشان چنین نکردند، همسرشان نباید نقشی بازدارنده ایفا کنند؟
آیا اگر آقای الهام ، به همسر محترمشان امر کنند که دست از تهمت و توهین علیه چهره های شاخص و محترم نظام بر دارند، خانم رجبی چادر به سر و به شدت متدین ، تمکین نمی کنند؟
و حال اگر چنین منعی صورت نمی پذیرد ، نمی توان نتیجه گرفت که بر اساس یک سناریو و تقسیم کار مشخص ، خانم رجبی سرگرم انجام وظایف انتخاباتی ظالمانه و حق ستیزانه به نفع آقای احمدی نژاد است؟!
آیا خانم رجبی و کسانی که الهام بخش وی هستند ، الگوی اخلاق و تشرع علوی و محمدی برای جوانان ایرانی اند که نظام ، بیش از هر زمان دیگر ، نگران دوری شان از ارزش های اسلامی و اخلاقی و پناه بردنشان به آیین های اردوگاه کفر است ؟
آیا ما می توانیم بدین سان و با چنین مدعیانی ، اسلام واقعی را به دنیا معرفی و مدیریت اسلامی جهان را بر عهده گیریم؟!
آیا با چنین بد اندیشی ها ، زشت گفتاری ها و بد رفتاری هایی باز هم باید ادعای مسلمانی ، عدالت جویی و مهر ورزی کنیم ؟!
و آیا واقعا سرای جاویدان هست و ما در قبال آن چه می گوییم و می کنیم نزد خداوند مسوولیم و جزای اعمال خویش را می بینیم ؟!
در انتظار پاسخ خواهیم ماند....
مدیر مسوول
منبع : پایگاه خبری ـ تحلیلی فرارو


همچنین مشاهده کنید