پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

جامعه آمریکا، رویاروی چالش های جدید


جامعه آمریکا، رویاروی چالش های جدید
موجی از ترس و ناتوانی در برابر تهدیدات تروریستی و حوادث طبیعی بر فضای آمریکا سنگینی می کند. این جو به عوام فریبی سیاسی در جامعه آمریکا دامن می زند. بازسازی انعطاف پذیری و اعتماد به نفس آمریکایی، راهی برای رویارویی با چالش های جدید در این کشور محسوب می شود.
وقتی از مدیریت خطرات قرن بیست ویکم سخن به میان می آید، هیچ اشاره ای به نقش مردم و افکار عمومی آمریکا در این رابطه نمی شود. در دوران جنگ سرد نیز سلاح های هسته ای سرنوشت میلیون ها نفر را در دست تعداد انگشت شماری از افراد قرار داده بود اما اکنون دیگر مدیریت خطراتی چون تروریسم و حوادث طبیعی بدون مشارکت جامعه مدنی ممکن نیست.
صحنه عملیاتی تروریست ها، جامعه مدنی است و نه پادگان ها و هدف اصلی آنها نیز مردم عادی هستند نه سربازها. در همه جای جهان بی گناهان قربانی اصلی حوادث تروریستی هستند. بی دلیل نیست که اکنون موجی از ترس و ناتوانی در برابر تهدیدات تروریستی و حوادث طبیعی، فضای آمریکا را فرا گرفته است. استمرار رهبری جهانی ایالات متحده و حفظ توان رقابت اقتصادی این کشور نهایتاً در گرو تقویت انعطاف پذیری و نرمش جامعه آمریکاست. جامعه آمریکا هراز چندگاهی از این نظر دچار ضعف مفرط می شود. ایالات متحده باید آماده باشد که از پیامدهای پیش بینی نشده این حوادث بکاهد و به سرعت در برابر آنها عکس العمل نشان دهد. نرمش و انعطاف پذیری بزرگ ترین نقطه قوت مردم آمریکا در طول تاریخ بوده است. این ویژگی در مقاطع حساس به یاری مردم آمریکا آمده و این کشور را قادر ساخته است تا با چالش های سهمگین روبه رو شوند و از آنها جان سالم به در برند. از برپایی نخستین مهاجرنشین ها در «ویرجینیا» و «ماساچوست» تا گسترش قلمرو مهاجرین به غرب، ماجراجویی و خطر برای دستیابی به زندگی بهتر، محور زندگی آمریکایی محسوب می شد. آمریکایی ها از دوران حماسی انقلاب آمریکا به دلیل جنگ داخلی، دو جنگ جهانی بحران های اقتصادی و رکود بزرگ، وقوع زمین لرزه ها، شیوع بیماری های واگیر، سیل و توفان های سهمگین آبدیده تر بیرون آمدند.
حاصل این تجربیات ذی قیمت که از نسل به نسلی دیگر منتقل می شود اعتماد به نفس و خوش بینی به آینده است اما اکنون این میراث گرانبها در حال رنگ باختن است. ایالات متحده رفته رفته به کشوری شکننده و آسیب پذیر تبدیل می شود. تمرکز جمعیت آمریکا در شهرهای بزرگ و کوچکی که در آنها خدمات پولی و بانکی به صورت لحظه ای و از طریق دستگاه های خودپرداز صورت می گیرد و فروشگاه ها نیز به صورت شبانه روزی مایحتاج مردم را عرضه می کنند، موجب شده است که مردم این کشور در زمان حال زندگی کنند و کمتر به آینده بیندیشند. وقتی این سیستم مدرن و به هم پیوسته به هرعلتی دچار اشکال شود آمریکا فلج می شود. دو دهه انقلاب مالیاتی نیز توان دولت را برای عمل در مواقع اضطراری به تحلیل برده است. بخش عمده سیستم خدمات بهداشتی در شهرها و نیز سازمان های مسوول مدیریت شرایط بحرانی در سراسر خاک آمریکا از کمبود بودجه رنج می برند. کمبود بودجه به حدی است که این سازمان ها حتی قادر نیستند وظایف روزمره خود را انجام دهند و شیوع یک بیماری فراگیر مانند آنفلوآنزا می تواند به فروپاشی کامل آنها بینجامد. در ژوئن ۲۰۰۶ وزارت کشور آمریکا گزارشی درباره میزان آمادگی جامعه آمریکا در برابر حوادث غیرمترقبه منتشر کرد. به موجب این گزارش تنها ۲۵درصد از عملیات امدادرسانی دولتی و ۱۰درصد از برنامه های امدادرسانی شهرداری ها برای کمک به حادثه دیدگان حوادث طبیعی و تروریستی کفایت می کند. اکثر این برنامه ها «ناکافی، غیرقابل اجرا یا غیرقابل قبول هستند.» در حال حاضر ۹ نفر از هر ۱۰نفر آمریکایی در شرایط و مناطقی به سر می برند که در معرض مستقیم خطر بادهای شدید، زلزله، سیل، توفان های دریایی، تندبادهای موسمی و آتش سوزی های گسترده جنگلی قرار دارند. تغییرات آب و هوایی نیز بر ابعاد این خطر می افزاید. این درحالی است که هر روز از آمادگی فردی و جمعی جامعه آمریکا در مقابله با این حوادث کاسته می شود. مبانی زیرساختی جامعه آمریکا نیز بسیار کهنه و در معرض فروپاشی است.
یکی از دلایل ساخت سیستم شاهراهی در آمریکا که ایالت های مختلف را به یکدیگر متصل می کند، امکان تخلیه سریع شهرهای بزرگ در صورت شعله ور شدن آتش یک جنگ تمام عیار است. در سال ۲۰۰۶ سیستم زیرساخت های آمریکا۵۰ ساله شد. آمریکایی ها سالانه ۵/۳ میلیارد ساعت را در ترافیک هدر می دهند. وزارت خدمات عمومی آمریکا، نقاطی را در مناطق پایین دستی سدها آماده کرده است تا در صورت وقوع سیل، به اسکان ساکنین این مناطق اختصاص یابد. پل ها بسیار کهنه هستند و ساختار مهندسی آنها برای شرایط فوق العاده طراحی نشده است. در واقع آمریکایی ها ایجاد زیرساخت های لازم را برای حمایت از یک جامعه مدرن به فراموشی سپرده اند. در سال ۲۰۰۵ انجمن مهندسین عمران آمریکا پس از بررسی صدها گزارش و تحقیق تهیه شده توسط دوهزار نفر از مهندسین عضو انجمن، گزارش تکان دهنده ای درباره ۱۵ مقوله زیرساختی این کشور منتشر کرد.
در این گزارش شبکه برق، سدها، کانال های آبرسانی و هفت مقوله زیرساختی دیگر بهترین نمره را دریافت کردند (DS) و امتیاز +C به پل ها تعلق گرفت. براین اساس ۱۶۰۵۷۰ از ۵۹۰۷۵۰ پل آمریکا خارج از رده یا به لحاظ ساختاری غیرمقاوم تشخیص داده شدند. مقابله با این گرایش نزولی در آمادگی مردم آمریکا برای مقابله با حوادث پیش بینی نشده، نیازمند سرمایه گذاری موثر و مدیریت کارآمد است. متاسفانه واشنگتن مردم آمریکا را در جهتی دیگر هدایت می کند. از ۱۱سپتامبر ۲۰۰۱ به بعد کاخ سفید نتوانسته است در برخورد با چالش های رویاروی، میراث دار شایسته ای برای متانت، تعهد و زیرکی آمریکایی باشد و به جای تکیه و پافشاری بر این میراث ارزشمند، نشانه هایی متناقض از خود بروز داده است. معرفی تروریسم به عنوان جدی ترین خطر به مردم آمریکا در واقع به آمریکایی ها هشدار می دهد که باید فقط دم را غنیمت شمارند و به فکر زندگی روزمره خود باشند. برخلاف دوران جنگ جهانی دوم که همه مردم آمریکا بسیج شدند، اکنون مقامات واشنگتن مردم این کشور را هدف بی پناه تروریست ها و قربانی بالقوه آنها قلمداد می کنند.
این نگرش تحقیرآمیز به مردم به شیوع فرهنگ مخفی کاری و رواج روحیه پدرسالاری در ساختار دفاع ملی و آژانس های امنیتی آمریکا انجامیده است. نهاد امنیتی فدرال آمریکا پس از دهه ها مبارزه با جاسوسی شوروی در دوران جنگ سرد اکنون به شدت در برابر انتشار اطلاعات و شفافیت مقاومت می کند و علت آن را نیز ترس از سوءاستفاده احتمالی تروریست ها از این اطلاعات عنوان می کنند. بدین ترتیب بحث درباره نقاط ضعف امنیتی کشور در برابر حوادث پیش بینی نشده از حیطه افکار عمومی خارج و به محافل کوچک دربسته منتقل شده است اما این دیوانگی است. اکثریت مردم آمریکا در مناطقی زندگی می کنند که وقوع حوادث طبیعی بخشی از زندگی روزمره آنها محسوب می شود و تروریست ها نیز قبل از هر چیز همین افراد را هدف قرار می دهند. این مردم فقط هنگامی می توانند با خطرات فوق به درستی مقابله کنند که آگاه، مطلع، ذی نفع و سازمان یافته باشند. نخستین خاکریز در برابر حوادث پیش بینی نشده، خاکریز مردم عادی و نخستین پاسخ به این حوادث نیز توسط مردم و غیرنظامیان داده می شود. پس چگونه می توان آنها را از بحث درباره این مهم منع کرد؟
درس های ناآموخته با نگاهی به گذشته مشخص می شود که حوادث ۱۱سپتامبر مجدداً نقش مبارزان حرفه ای و جاسوس ها را در جهان امروز پررنگ تر کرد و از نقش غیرنظامیان در امنیت ملی کاست. متاسفانه توجه اصلی در حوادث ۱۱سپتامبر فقط به سه هواپیمایی جلب شد که برج های مرکز تجارت جهانی و ساختمان پنتاگون را هدف قرار دادند. پرزیدنت بوش پس از این حوادث اعلام کرد دولت آمریکا اقدامات لازم را برای متوقف کردن دشمنان کشور و نجات جان غیرنظامیان بی گناه تدارک خواهد دید. اما قبل از ۱۱سپتامبر مردم آمریکا شاهد تلاش نافرجام دیگری برای انفجار پرواز شماره ۹۳ خطوط هوایی «یونایتد ایرلاینز» بر فراز پنسیلوانیا بودند. مسافران این پرواز بدون دریافت هیچگونه کمکی از سوی مقامات امنیتی، تروریست های القاعده را خلع سلاح و دستگیر کردند. فرماندهی دفاع هوایی آمریکا (NORAD) حتی نفهمید که هواپیما ربوده شده است. معهذا پرواز شماره ۹۳ با هوشیاری و سرعت عمل مسافرانش ۱۴۰ مایل دورتر از هدفی که تروریست ها برای آن در نظر گرفته بودند (کاخ سفید یا کنگره آمریکا) به زمین نشست. آمریکایی ها باید به خود ببالند که مراکز اجرایی و قانونگذاری کشور خود را که مسوول تامین امنیت عمومی شهروندان اند، از خطری بزرگ نجات دادند. آنچه این موفقیت را رقم زد، چیزی جز هوشیاری به موقع و احساس وظیفه شهروندی نبود.
داستان پرواز ۹۳ یونایتد ایرلاینز حاوی سوالی بزرگ بود که کمیسیون بررسی حوادث ۱۱سپتامبر آن را نادیده گرفت: آیا مسافران سه هواپیمایی که در حوادث ۱۱سپتامبر مشارکت داشتند، اگر از هویت هواپیماربایان مطلع می شدند، به مقابله با آنها برنمی خاستند؟ براساس برخی اسناد و مدارک منتشره پس از ۱۱سپتامبر تروریست ها از مسافران هواپیماها به عنوان سلاح استفاده کردند اما دولت آمریکا هیچ گاه این اطلاعات را به طور کامل در معرض قضاوت افکار عمومی قرار نداده است. رئیس جمهور آینده آمریکا باید از حادثه پرواز ۹۳ یونایتدایرلاینز درس های لازم را بیاموزد. تاریخ آمریکا نشان می دهد هرگاه به مردم این کشور مراجعه شده، پاسخ مناسب و درخور دریافت شده است.احیای انعطاف پذیری و نرمش آمریکایی، مبرم ترین وظیفه ای است که درحال حاضر رویاروی دولت و مردم آمریکا قرار دارد. احیای نرمش آمریکایی بر توان ملت آمریکا برای مقابله با القاعده و دیگر گروه های تروریستی می افزاید. از نظر نظامی توان القاعده با امکانات آمریکا قابل مقایسه نیست. لذا تنها امید تروریست ها دامن زدن به هراس عمومی در آمریکا و تحمیل هزینه های هنگفت و بی فایده به مردم این کشور است.ترس، ناشی از آگاهی نسبت به تهدیدها و ناتوانی از مقابله با آنهاست. اگرچه نمی توان به محو همه تهدیدها امیدوار بود اما آمریکایی ها می توانند تهدیدات و چالش های فعلی را مهار و مدیریت کنند و پاسخ مناسب را به آنها بدهند اما حداقل در شش سال اخیر واشنگتن پیوسته زنگ خطر را در مورد گروه های تروریستی به صدا درآورده ضمن اینکه هیچ رهنمود معنی داری را برای برخورد مناسب با این تهدیدها در اختیار مردم آمریکا قرار نداده و فقط به ترس و ناامیدی در جامعه آمریکا دامن زده است. معجون مسموم ترس و ناامیدی امنیت آمریکا را به خطر افکنده و هزینه های سنگینی را بر دولت و ملت آمریکا تحمیل کرده است. آنچه دولت آمریکا باید انجام دهد، احیای اعتماد به نفس در میان مردم است. مردم باید باورکنندکه توانایی مقابله با تهدیدات تروریستی و حوادث غیرمترقبه طبیعی را دارند. ایالات متحده نیازمند نرمشی است که انگلیسی ها در جریان جنگ دوم جهانی از خود بروز دادند. بمب افکن های «وی - یک» آلمان، لندن را آماج حملات هوایی خود قرار داده و این شهر را به ویرانه تبدیل کردند. پس از هر حمله مردم لندن با متانت و صبوری آتش سوزی ها را مهار کرده، زخمی ها را از میان ویرانه ها نجات داده و سپس بر سر کسب و کار عادی خود بازمی گشتند. بیش از نیم قرن بعد انگلیسی ها یک بار دیگر نرمش و متانت خود را در جریان انفجار مترو لندن نشان دادند.
تروریست ها قصد داشتند با این انفجار، کل سیستم حمل و نقل عمومی لندن را مختل و نابود کنند اما وقتی صبح روز بعد مترو لندن کار عادی خود را شروع کرد، تروریست ها پی بردند که در قصد خود ناکام مانده اند. این انعطاف پذیری و نرمش حاصل پایبندی استوار به چهار اصل است؛ اول، توانمندی یعنی توانایی مقابله با حوادث و ایستادگی در برابر پیامدهای آن و برخی موارد، این توانمندی در گرو تدارک ساختارها یا سیستم هایی (چون ساختمان ها و پل ها) است که از مقاومت کافی برخوردار باشند. در موارد دیگر (مانند توسعه شبکه های انتقال انرژی، حمل ونقل ومخابرات) توانمندی مستلزم پیش بینی سیستم های جایگزین یا اضافی است که بتواند سیستم های مختل شده یا از کار افتاده را دوباره به جریان بیندازد. توانمندی همچنین در گرو حفظ و نگاهداری مناسب زیرساخت های حساس چون سدها و بندهاست.دوم، دسترسی به منابع یعنی امکان مدیریت ماهرانه حادثه به محض وقوع آن است. باید انتخاب های پیش رو را به درستی شناخت و اقدامات را اولویت بندی کرد تا خسارات، در وهله اول تحت کنترل درآید و سپس جبران شود. باید تصمیمات متخذه به سرعت در اختیار مجریان قرار گرفته و توجیه منطقی آنها نیز در دستورکار قرار گیرد. دسترسی به منابع قبل از تکنولوژی به نیروی انسانی مربوط می شود، اینکه جامعه آمریکا جامعه ای غنی و سرشار از منابع است بدین معنی است که گارد ملی، صلیب سرخ، سیستم بهداشت عمومی، آتش نشانی، اورژانس و دیگر نهادهای مسوول وضعیت فوق العاده در این کشور به آخرین دستاوردهای علمی و فنی امداد مجهز هستند.سومین عنصر موثر در انعطاف پذیری و نرمش جامعه آمریکا، قابلیت بهبود سریع است که به معنی بازگشت سریع وضعیت به حالت عادی پس از وقوع یک حادثه است. برخی جوامع کوچک چون «ادن پرری» و مینه سوتا به نحوی خود را سازمان داده اند که در صورت وقوع هر حادثه پیش بینی نشده هرکس وظیفه خود را می داند. شهروندان این جوامع بسیار آموزش دیده اند و شرکت های محلی نیز خود را موظف می دانند در مواقع اضطراری تخصص و منابع خود را در اختیار امدادگران قرار دهند تا از دامنه شوک اقتصادی پس از فاجعه کاسته شود. در میان شهرهای بزرگ آمریکا، سیاتل از وضعیت بهتری برخوردار است. یک شبکه پیچیده و گسترده ارتباطی تمامی بنگاه های اقتصادی، نهادهای دولتی و سازمان های بزرگ غیردولتی این شهر را به یکدیگر متصل می کند و بالاخره چهارمین عامل موثر در نرمش و انعطاف پذیری مردم آمریکا درس گرفتن از حوادث گذشته است. دیوانگی محض است که بلافاصله پس از فرو نشستن گرد و غبار فاجعه زندگی عادی از سر گرفته شود. بازسازی سریع منازل واقع در مسیر سیل، حماقتی بیش نیست. نخست باید مردم مصیبت دیده را برای پذیرش تغییر پراگماتیکی محل زندگی آماده کرد و آنها را برای مشارکت بیشتر در رفع نواقص موجود برای مواجهه با بحران های بعدی اقناع کرد و سپس دست به بازسازی زد.تلاش برای تقویت چهار رکن نرمش و انعطاف پذیری یک فرآیند طولانی مدت و گسترده است که از تمرکز صرف بر مسائل امنیتی فراتر می رود. موتور محرکه این پروسه، جامعه مدنی و بخش خصوصی قدرتمند آمریکاست. تقویت دستگاه های امنیتی بسیار پرهزینه است درحالی که تقویت نرمش و انعطاف پذیری مدنی چندان هزینه بر نیست. در ژوئن ۲۰۰۷ گزارشی توسط «شورای رقابت آمریکا» که یک نهاد غیردولتی مستقر در واشنگتن است، منتشر شد. در بخشی از این گزارش آمده است: «توانایی اداره خطرات پیش بینی نشده، برآورد تاثیرات متقابل حوادث بر یکدیگر و عبور سریع از گسستگی و فروپاشی ناشی از حوادث غیرمترقبه به یک متغیر تعیین کننده در توان رقابتی دستگاه های اقتصادی آمریکا در قرن بیست ویکم تبدیل می شود.» - آمریکای شجاع جدید تقویت نرمش و اعتماد به نفس مردم آمریکا مستلزم رهبری خردمندانه ریاست جمهوری است. سال ها است که ترس از تروریسم بر فضای آمریکا سایه افکنده و در توانایی دولت فدرال برای مقابله با گروه های افراطی و جهادی مبالغه شده است. حاصل این روند رواج یک روحیه انفعالی در میان شهروندان آمریکایی است که کژاندیشی و ریاکاری از مختصات آن است. رئیس جمهور آمریکا باید در نطق آغازین خود از مردم این کشور بخواهد که روحیه خوش بینی و تحمل را در خود تقویت کنند. دولت جدید باید در نخستین ماه های فعالیت خود در همکاری نزدیک با کنگره یک برنامه عملی جامع را برای تقویت توانمندی و نرمش مردم آمریکا ارائه دهد. این برنامه باید براساس درس هایی تنظیم شود که از بحران های قبلی اقتباس می شود. وزیر جدید امنیت داخلی آمریکا باید مسوولیت تغییر فرهنگ و نگرش حاکم بر این وزارتخانه را برعهده بگیرد. او باید همکاری نزدیک با بخش خصوصی را آغاز کند. با سرعت گرفتن فرآیند جهانی شدن و همبستگی متقابل، مردم به کمپانی ها و نهادهایی اعتماد می کنند که بتوانند در مقاطع بحرانی به آنها تکیه کنند.نهادهایی که عملکرد ضعیفی داشته و قادر به مدیریت بحران نباشند، سهم و موقعیت خود را در بازار آینده آمریکا و جهان از دست خواهند داد. یکی از کمپانی های موفق آمریکایی «وال مارت» است که توانست ظرف ۴۸ ساعت پس از وقوع توفان کاترینا، ۶۶ درصد از فروشگاه های خود را در مناطق آسیب دیده بازگشایی کند و از این طریق بخش بزرگی از نیازهای روزمره مردم، صاحبان کسب و کار کوچک و بنگاه های دولتی را عرضه کند.در این رابطه همچنین باید به اهمیت کار رسانه های گروهی و هالیوود نیز اشاره کرد. سناریوهایی که آمریکایی ها بر پرده های کوچک و بزرگ سینما مشاهده می کنند، بخشی از زندگی مردم آمریکاست. اما در این فیلم ها به ندرت داستان های الهام بخش و آرمانی به تصویر کشیده می شود. در جریان تخلیه عمومی محله منهتن در ۱۱سپتامبر، مشخص شد که آمریکایی ها در مواقع بحرانی به یاری یکدیگر می شتابند. در جریان جنگ جهانی دوم، هالیوود با ساخت فیلم های آموزشی و جنگی نقش بسزایی در بسیج مردم و افکار عمومی ایفا کرد. امروزه نیز مدیران رسانه های گروهی آمریکا می توانند نقش مهمی در این رابطه ایفا کنند و بالاخره آمریکایی ها در خانه، مدرسه و محل کار همه به یاری هم خواهند شتافت. براساس یک بررسی که وزارت امنیت داخلی آمریکا در آگوست ۲۰۰۶ منتشر کرد. ۹ نفر از هر ۱۰ نفر آمریکایی بر اهمیت آمادگی مردم برای مواجهه با شرایط اضطراری تاکید می کنند. معهذا یک نظرخواهی دیگر انجام شده توسط مجله «تایم» در همان ماه نشان می دهد تنها ۱۶ درصد از آمریکایی ها برای مواجهه با شرایط اضطراری آمادگی دارند.آنچه مردم عادی می توانند در این رابطه انجام دهند، تنظیم یک برنامه خانوادگی برای مواجهه با شرایط فوق العاده، مراجعه منظم به سایت اینترنتی سازمان صلیب سرخ آمریکا و گذراندن دوره های آموزشی سازمان های ذی ربط است.
بازسازی آرامش و اعتماد به نفس آمریکایی وظیفه عاجلی است که زدودن غبار ریاکاری و انفعال از فضای عمومی آمریکا نتیجه محتوم آن است اگرچه تقویت ترتیبات امنیتی نیز راهی موثر برای کاهش هراس عمومی است اما این ترتیبات باید بر نرمش، اعتمادبه نفس و خوش بینی آمریکایی متکی باشد. تنها در این صورت است که آمریکایی ها به رغم وقوع هر حادثه پیش بینی نشده، همچنان در مسیر آرمان ها و ایده آل های خود گام برخواهند داشت.
منبع: Foreign Affairs
استفان فلاین
عضو شورای روابط خارجی آمریکا و نویسنده کتاب «برلبه فاجعه» (Edge of disaster)-م
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید